آزادی جنایتکار “حمید نوری” از زندان توسط دولت سوئد و تکرار درسی که ستمدیدگان، استثمار شدگان ودادخواهان باید از حفظ شوند وبه حافظه تاریخی خود بسپارند

حمید نوری یکی از مسئولین جنایات رژیم در دهه شصت وبخصوص در سال ۶۷ در زندان‌های مخوف اوین وقزلحصار است. در آن جنایات فجیع بیش از پنج هزار زن و مرد مبارز و زندانی به دار آویخته شدند ودر گورهای بی‌نام و نشان از جمله در خاوران دفن گردیدند. حمید نوری در آن زمان دادیار زندان در دستگاه قضایی رژیم بود که در کشور سوئد دستگیر شد. او، بر اساس شکایت و شواهد انبوهی از جان بدر بردگان زندانی در آن سالها، در محاکمه‌ای طولانی با برخورداری از تمام امکاناتی که یک متهم در دادگاهی عادلانه باید داشته باشد به حبس ابد محکوم گردید. در جریان دادگاه، جنایات وحشیانه حکومت سرمایه داری جمهوری اسلامی فقط در یک مقطع زمانی افشاشد و مردم ایران وجهان را از این جنایات مبهوت نمود. اگر چه دولت‌های به اصطلاح دمکرات در همان زمان از طریق سفرا وعوامل خود از این جنایات کاملاً مطلع بودند اما دم بر نیاوردند وحتی بعضی از آنان مشوق چنین جنایاتی نیز بودند.

اکنون حمید نوری در یک بند وبست و معامله کثیف پشت پرده دو دولت سرمایه داری ایران وسوئد آزاد شد واین بار نیز بسیاری از متوهمین عدالت ودمکراسی سرمایه را در بهت وحیرت فرو برد. البته چنانکه بسیاری از مردم ایران وجهان می‌دانند این بار اول نیست که این کشورها چنین رفتار می‌کنند، چشم خود را برچنین جنایاتی می‌بندند و برای رهایی جانیان وقاتلان با جمهوری اسلامی همکاری و معامله می‌کنند. مبلغین ومتوهمین نسبت به عدالت در این به اصطلاح کشورهای دمکرات باز هم به توجیه وتفسیر پرداختند که هر کشوری مدافع منافع مردم خود است واین امری بسیار طبیعی است. اما چگونه ممکن است “عدالت ” تنها برای مردمانی در گوشه‌ای از جهان با عدالت برای اکثریت ستمدیدگان در تعارض باشد؟ عدالت عدالت است و مدعیان آن نیز باید از این قاعده پیروی نمایند که” آنچه بر خود نمی‌پسندی، بر دیگران مپسند “. اما این هم توهمی بیش نیست از آنان که مدافع نظم استثمارگرانه سرمایه داری اند، از خون طبقه استثمار شده ارتزاق می‌کنند و برای حفظ این نظم به کشتار وشکنجه و به جنگهای خانمان برانداز در اقصا نقاط جهان توسل می‌جویند بخواهیم چنین رفتار کنند. دولت‌ها و طبقه حاکم در جوامع سرمایه داری جز به پول و سود وباز هم پول و منافع سرمایه، به چیز دیگری نمی‌اندیشند همه امور بر مدار گردش آن می‌گردد. هر جا مقاومتی از کارگران و ستمدیدگان در برابر این مناسبات و انباشت سرمایه و مبارزه علیهان هست بلافاصله اتحادی جهانی از جانیان مدافع این نظم استثمارگرانه بوجود می‌آید تا به فوریت وقبل از عمومیت یافتن آن، از ریشه خشکانده شود. پس از قبل باید می‌دانستیم که دولت حامی ومدافع سرمایه در سوئد جانب مدافعین سرمایه در ایران را به اجرای عدالت نخواهد فروخت. دمکراسی سرمایه عین ستمگری سرمایه داران علیه کارگران وستمدیدگان است وبس.

اتحاد آنان در برابر ستمدیدگان به ما می‌آموزد که ضمن افشای هرگونه توهم آفرینی نسبت به چنین دولت‌هایی، خود آستین‌ها را بالا بزنیم ویک بار برای همیشه به سیطره این نظم استثمارگرانه وجنایتبار پایان دهیم.

در ایران اما این مهم میسر نیست مگر با ایجاد تشکل‌های مستقل کارگران وزحمتکشان، اعتصابات سراسری و مبارزه مرگ وزندگی در برابر همه مدافعین نظم موجود و برپایی یک انقلاب اجتماعی کارگری.

کار می‌کنیم زندگی کنیم، مبارزه می‌کنیم تا بمیریم یا پیروز شویم.

 

سرنگون باد حکومت سرمایه داری جمهوری اسلامی

برقرار باد حکومت شوراهای کارگران وزحمتکشان

زنده باد آزادی- زنده باد سوسیالیسم

کار، نان، آزادی – حکومت شورایی

هسته کار، نان، آزادی، هوادار سازمان فدائیان – اقلیت

۲۸ خرداد ۱۴۰۳

POST A COMMENT.