دفتر سیمانیاش را صفحه به صفحه ورق می زند
شکنجه پنهان دخمههایش را مرور میکند
آن شقایق سرخ وحشی
آرام آرام
صبور
سنگین
سرگردان
مثل نبض یک عاشق
۸ سال
۸ سال تمام
اوین، کمیته مشترک، زندان قزلحصار
دخمهای کوچک برای زیستن
اندک جایی برای مردن
سال ۶۰
فریاد بلند مبارزه برای آزادی
نه گوری نه نشانی
نه اوراق هویتی
خانه به خانه
بیمارستان به بیمارستان میخزند
برای طعمه
آشکارا ثبت میکند
روزنامههای اطلاعات و کیهان
تصویر جوخههای اعدام
قتلهای حکومتی
پنجره سلولم
بامیله های آهنی به دیوارهای بلند باز میشود
من با گوش خود شنیدم تجاوز به زنان سرزمینم را
بار ها
بارها
از اطاقک های باز جویی
و شکست غرور زنان سرزمینم را
در گلویم ترانه زندانی
به وسعت سرزمینم
آزادیمان در گرو آزادی
فردای مهین
باید
دیوارها فرو ریزد
و تو اسطوره شعر من باشی
سیاهکوه
نظرات شما