هیئت حاکمه ایران از روز شنبه ۲۵ فروردین، با عملیاتی کردن «طرح نور»، سرکوب زنان را افزایش داد و هجوم سازمان یافته ای را علیه زنانی که با پوشش اختیاری در اماکن عمومی ظاهر می شوند، آغاز کرد. در این مدت، اِعمال خشونت علنی و میزان سرکوبگری جمهوری اسلامی در برخورد با زنان به حدی افزایش یافته که ضرب و شتم زنان به اصطلاح بی حجاب و حتی ربودن آنان در ملاء عام به امری عادی برای اراذل و اوباش نیروی انتظامی در خیابان ها تبدیل شده است.
آنچه این روزها در جامعه می گذرد و رویکردی را که جنایتکاران جمهوری اسلامی در مواجهه با زنان دلاور ما در پیش گرفته اند، نوعی حکومت نظامی اعلام نشده است که صد البته از محدوده سرکوب زنان فراتر رفته و با افزایش اعدام های سازمان یافته، سرکوب و ارعاب و وحشت را به کل جامعه سرایت داده اند.
اعدام و به دار آویختن دست کم ۱۱ زندانی با جرائم مختلف سیاسی، مواد مخدر و قتل عمد از جمله اعدام های اعلام شده ای هستند که طی هفته گذشته در زندان های ایلام و قزلحصار و ارومیه صورت گرفته است. خسرو بشارت، زندانی سیاسی – عقیدتی کُرد از جمله اعدام شدگانی است که پس از ۱۵ سال حبس همراه با سه زندانی مواد مخدری به نام های سیروس حیات بینی، محمد کریم فاضلی و محمدرضا رحیم پور در زندان قزلحصار به دار آویخته شدند. فرخ خان محمدی و رضا غلام حسینی نیز به اتهام قتل عمد در زندان مرکزی ایلام اعدام شدند. پروین موسوی، یکی دیگر از اعدام شدگان است که به اتهام حمل مواد مخدر، پس از چهار سال حبس همراه با ۴ زندانی مواد مخدری دیگر روز شنبه ۲۹ اردیبهشت در زندان ارومیه به دار آویخته شدند.
اینکه جمهوری اسلامی با در پیش گرفتن یک چنین رویکرد فاشیستی در مسیر گسترش اعدام و سرکوب زنان چه اهدافی را در سر دارد – مستثنی از اینکه موفق بشود یا نشود، که قطعا موفق نخواهد شد – دست کم در مورد زنان با نگاهی کوتاه به تأکیدات مکرر خامنه ای در امر سرکوب زنان و همچنین تأملی کوتاه به سخنان اخیر احمدرضا رادان به روشنی می توان دریافت که هیئت حاکمه برای سرکوب زنان و کشاندن جامعه به شرایط قبل از جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» در چه توهماتی بسر می برد و چه خواب های تعبیر نشده ای را در سر می پروراند.
احمدرضا رادن، فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی روز یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، با بیان اینکه «دشمن دو بال غیرت و حیا در جامعه را هدف قرار داده» گفت: «امروز خاکریزهای کمیل، در خیابان و کوچه پس کوچه های ایران است».
یادآوری رادان به فتح خاکریزهای کمیل در جنگ ارتجاعی ایران و عراق، به خوبی نشان می دهد که رویکرد کنونی جمهوری اسلامی در برخورد با زنان و به طریق اولی سرکوب کل جامعه مشابه رویکرد حاکمیت به «دشمن بعثی» در سال های جنگ هشت ساله ایران و عراق است. با این تفاوت که خمینی و هیئت حاکمه ایران در آن جنگ ارتجاعی و ویرانگر، صدام و ارتش بعثی را دشمن نظام می دانستند، اما اکنون، زنان و توده های مردم ایران را دشمن مستقیم خود و نظام می دانند.
دشمنی خامنه ای و کل هیئت حاکمه با زنان دلاور ایران آنچنان عمیق و کینه توزانه است که فرمانده نیروی انتظامی یگانه راه پیروزی بر زنان مبارز ایران را فتح خاکریزهای این جنگ در خیابان و کوچه پس کوچه های کشور اعلام کرده است.
انتشار ویدئوهایی از رویکرد سرکوبگرانه جمهوری اسلامی در شبکه های اجتماعی، بخشی از واقعیت جنگ میدانی رژیم با زنان را به تصویر کشیده اند. تازه ترین آن ها، ویدئوهایی هستند که طی همین هفته در فضای مجازی دست به دست شده اند. فیلم ها و ویدئوهایی که جملگی عمق رویکرد جنون آمیز اراذل و اوباش جمهوری اسلامی را در سرکوب زنان بازتاب می دهند.
در یک فیلم، افسر نیروی انتظامی یک زن جوان را در کنار خیابان و در ملاء عام مورد ضرب و شتم قرار می دهد. با هر سیلی که بر گونه های این زن جوان نواخته می شود، او به اعتراض بر می خیزد و با فریادی خشمگینانه تر از پیش در مقابل این افسر جانی و مزدور رژیم می ایستد.
در فیلمی دیگر، زنان سیاه پوشِ به اصطلاح حجاب بان جمهوری اسلامی، زن جوان و بی حجابی را به سمت ماشین ون گشت ارشاد بر آسفالت خیابان می کَشند. در کشاکش نبرد و مقاومت این زن مبارز با مزدوران حجاب بان، لباس از تن او کنده می شود و او در تلاشی مضاعف برای رهایی از چنگال مزدوران جمهوری اسلامی کنار جدول خیابان بر زمین پرت می شود. حجاب بانان، شتاب زده با انداختن یک پتو، بدن لخت او را می پوشانند و آنگاه در وضعیتی دلخراش و آزار دهنده زن جوان و دلاور را به داخل ون پلیس پرت می کنند.
دلخراش تر از دیدن صحنه های این فیلم، واکنش بی شرمانه احمد وحیدی – وزیر کشور جمهوری اسلامی – است که در جملاتی سراسر مشمئز کننده، اقدامات وحشیانه زنان حجاب بان را اجرای قانون دانسته و زن جوان را به اتهام سرکشی و اینکه خودش لباسش را از تن درآورده، موجب پیگرد قضایی دانسته است.
در کنار این دو فیلم، ویدئوی دیگری هم منتشر شده است که کشاکش و ضرب و شتم مأموران نیروی انتظامی با یک مرد جوان موتور سوار را بازتاب می دهد. دلیل ضرب و شتم او، نشستن یک زن جوان با پوشش اختیاری بر ترک موتور است. زن جوانی که محتملاً می بایست همسر مرد موتوری بوده باشد و مأموران مزدور جمهوری اسلامی اینبار به جای ضرب و شتم زن به اصطلاح بی حجاب، مرد موتوری را در وسط خیابان به زیر مشت و لگد گرفته اند.
دیدن این فیلم ها به روشنی گویای همان میدان جنگی ست که احمدرضا رادان – فرمانده جنایتکار نیروی انتظامی – از آن به عنوان خاکریز اول میدان جنگ با زنان در خیابان و کوچه پس کوچه های ایران نام برده است. خاکریزی که جمهوری اسلامی به زعم خود بر این باور است که اگر بتواند این خاکریز مقاوم و دست نیافتنی را فتح کند، آنگاه قادر خواهد بود، خاکریزهای بعدی جنگ با توده ها مردم ایران را هم تسخیر کرده و جامعه را به شرایط قبل از جنبش انقلابی نیمه دوم ۱۴۰۱ بازگرداند.
امری که با توجه به شرایط انقلابی جامعه، روحیه مبارزاتی زنان و دیگر لایه های اجتماعی و همچنین با توجه به مجموعه بحران های ناعلاج داخلی و بین المللی که چندی است راه ادامه حیات را بر جمهوری اسلامی بسته اند، به کلی نامحتمل است. رژیم حاکم غرق در بحران است و در شرایط حاضر نه فقط کمترین روزنه ای برای برون رفت از بحران های موجود متصور نیست، بلکه کاهش و تعدیل آن ها نیز به امری غیر ممکن برای جمهوری اسلامی تبدیل شده است.
چرا که بر بستر شرایط انقلابی و متلاطم کشور – که هر آن بروز طوفان های سهمگین سیاسی و اجتماعی را ممکن کرده است – مجموعه بحران های موجود از چنان عمق و حدتی برخوردار گشته اند که عملا ادامه حیات را برای جمهوری اسلامی مشکل کرده اند.
لذا برای حاکمیتی که در برون رفت از وضعیت ناپایدار و متلاطم موجود به بن بست رسیده است، تنها راه باقی مانده برای نجات از فروپاشی و سقوط، اتخاذ شیوه های مختلف سرکوب و گزینش جنگی عریان و آشکار علیه توده های مردم است. اقدامی که با توجه به شرایط انقلابی جامعه، ناتوانی رژیم، شجاعت و پایداری زنان، روند رو به رشد مبارزات لایه های مختلف اجتماعی و در عین حال عبور توده های مردم ایران از سرکوب و بازداشت و زندان، تا حد زیادی کارکرد خود را در بازدارندگی مبارزات زنان و توده های مردم از دست داده است.
با این همه، آنچه این روزها از میزان وحشی گری مزدوران جمهوری اسلامی در فضای مجازی نمایش داده می شود، تنها بیانگر یک بخش از صورت مسئله جنگ میدانی حاکمیت علیه زنان است. بخش بزرگتر این معادله، همانا مقاومت دلاورانه زنان و ایستادگی کلیت جامعه در مقابل عملیاتی شدن «طرح نور» است که با گذشت هر روز شکست اجرای این طرح سرکوبگرانه نه فقط برای عموم توده های مردم ایران بلکه حتی برای خود حاکمیت و نیروهای سرکوبگرش نیز آشکار شده است.
واقعیت این شکست اگرچه در خشم و استیصال و ناتوانی و عصبانیت مقامات جمهوری اسلامی از جمله احمد وحیدی-وزیر کشور – به روشنی پیداست، اما گزارشات میدانی پاره ای از رسانه ها و سایت های خبری داخل کشور از جمله «انصاف نیوز» با صراحت بیشتری از شکست جمهوری اسلامی در اجرای طرح نور خبر داده اند.
پایگاه خبری انصاف نیوز روز یکشنبه ۲۳ اردیبهشت طی یک گزارش میدانی با اذعان به اینکه «گشت های ارشاد تنها در ساعت هایی از شبانه روز در کمتر از ۵ درصد از مناطق حضور دارند»، نوشته است، زنان تنها «در مقابل مأموران» حجاب اجباری را رعایت می کنند و پس از آن به حالت قبلی در می آیند. لذا، حضور گشت های ارشاد در خیابان ها تحت عنوان «طرح نور» قادر بوده اند تنها در مکان ها و زمان هایی که این گشت ها مستقر هستند، وضعیت را به شکل «موقت» کنترل کنند.
گزارش انصاف نیوز که وضعیت بخشی از مناطق تهران را در روز جمعه ۲۱ اردیبهشت به تصویر کشیده است، علاوه بر انتشار تصاویری از زنان با پوشش اختیاری در اماکنی مانند یک گالری نقاشی، یک مرکز خرید و همچنین کافه ها و رستواران ها، یادآور شده است، در خیابان اشرفی اصفهانی تهران و در نزدیکی پاسگاه پلیس، که ون های گشت ارشاد مقابلش پارک شده اند نیز زنان با پوشش «متنوع» در خیابان حضور داشتند.
به واقع مجموعه شرایط عینی و انقلابی جامعه همراه با حضور شجاعانه زنان در گستره ای به وسعت ایران است که فتح خاکریز زنان را برای جمهوری اسلامی غیر ممکن و به طریق اولی تلاش مذبوحانه حاکمیت برای بازگرداندن جامعه را به شرایط پیش از جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» ناممکن کرده است.
متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۷۰ در فرمت پی دی اف:
نظرات شما