ارتجاع هار حاکم، سرکوب توده های زحمتکش مردم را تشدید نموده است. احضار و باز داشت و زندان و اعدام به امری هرروزه تبدیل شده است. ابعاد و دامنه سرکوب بسیار وسیع است. ماشین کشتار و سرکوبی که بعد از فروکش جنبش زن زندگی آزادی به راه افتاده، شبانه روز فعال است. هیچ بخشی ازاقشار زحمتکش جامعه، از گزند این ماشین و هیولای سرکوب در امان نمانده است. کمترین مخالفت یا اعتراضی در میان کارگران، معلمان، دانشجویان، زنان، اساتید دانشگاه، وکلاء، نویسندگان، هنر مندان، روزنامه نگاران، فعالین شبکه های مجازی و دیگر اقشار جامعه، با سرکوب و اخراج و زندان و اعدام پاسخ گرفته است. ارتجاع حاکم که یگانه راه ادامه حیات خود را سرکوب بیشتر می داند، آرام و بی سر و صدا، اما با خشونت و بیرحمی و ددمنشی غیر قابل وصفی به کشتار و زندان و حبس و قلع و قمع مخالفین مشغول است.
رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی برای به زانو در آوردن مردمی که علیه آن بپا خاستهاند و سرکوب و قلع و قمع مبارزان و مخالفان خود که طیف بسیار گسترده ای را در برمی گیرد، برای تأمین ثبات و امنیتی که برای همیشه بهم خورده و رخت بربسته است، به ویژه برای پیشگیری از توفان عظیم و زیر و رو کننده ای که برای درهم پیچیدن طومار رژیم لحظه شماری می کند و در آستانه در ایستاده است، از هیچگونه جنایتی فرو گذار نیست. طبقه ارتجاعی حاکم باضافه قشر نازکی که هستی و منفعت آن با رژیم گره خورده است، در آخرین لحظات احتضار رژیم به انواع و اقسام روش های سرکوب و اقدامات فاشیستی متوسل شده اند. از بازداشت و حبس های طولانی، اعمال فشار و شکنجه بر زندانی و خانواده ها، بلاتکلیفی و محروم ساختن زندانی از امکانات پزشکی و معالجه گرفته تا آدم ربایی، ترور و صدور و اجرای پی در پی حکم اعدام.
برای نمونه سه تن از اعضا و رهبران سندیکای کارگران شرکت واحد و اتوبوس رانی تهران و حومه که صرفاً به خاطر حق خواهی و فعالیت در راه تحقق خواست های کارگران بازداشت و زندانی و هر یک به پنج سال حبس محکوم شده اند، به بیماری های مختلفی مبتلا شده اند که عامدانه از معالجه و درمان آن ها جلوگیری شده است. رضا شهابی در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ بازداشت گردید وتاکنون حتی از یک روز مرخصی پزشکی نیز برخوردار نبوده است. داود رضوی نیز که در تاریخ ۵ مهر ماه۱۴۰۱ بازداشت شد از هرگونه مرخصی پزشکی محروم بوده است. حسن سعیدی نیز که از تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ تا کنون بدون یک روز مرخصی، حتی بدنبال تصادف شدید فرزندش، در زندان بسر میبرد از معالجه و درمان محروم بوده است. رضا اقدسی یکی دیگر از فعالان کارگری و کارگر اخراجی ایران خودرو که در زندان اوین بسر می برد و ازعوارض ناشی از پارگی پرده گوش در رنج است نیز از هرگونه حق درمان محروم است. این کارگر مبارز پس از احضار، روز سه شنبه دوم آبان سال جاری که به بازپرسی اوین مراجعه کرده بود بازداشت و به چهار سال و سه ماه حبس تعزیری محکوم شده است. باید اضافه کرد که شمار زیادی از بازداشت شدگان در حالی که مدت هاست زندانیاند اما بلاتکلیفاند و حتی محاکمه نمی شوند. این گروه از زندانیان نیز از لحاظ شرایط روحی و روانی به شدت تحت فشار دستگاه قضایی و امنیتی و مسئولان زندان ها هستند.
اما ماجرا تنها به بازداشت و اخراج و زندان و ممانعت آگاهانه از معالجه کارگران زندانی یا مدت ها بلاتکلیفی در زندان ختم نمی شود. این سیاست عمومی رژیم که در مورد زندانیان سیاسی اعمال می شود، تنها شمه ای از روش های اعمال سرکوب است. حربه اصلی حاکمیت در قبال مبارزان و مخالفان خود، کماکان جوخه های تیرباران و طناب دار است.از ابتدای سال جاری صدور و اجرای حکم اعدام فزونی یافته است. تنها در ظرف یکماه اخیر میلادی( ژانویه ۲۰۲۴ ) مراجع قضایی دست کم ۳۵ حکم اعدام صادر نموده و در همین بازه زمانی ۸۶ نفر اعدام شده اند.
اعدام ۴ مبارز و زندانی سیاسی کرد در صبح روز دوشنبه نهم بهمن ۱۴۰۲ که در تاریخ اول تیرماه سال جاری در روستاهای اطراف ارومیه بازداشت شده بودند، علی رغم مخالفت های گسترده ای که با آن شده بود و به رغم درخواست لغو آن توسط نهاد های مدافع حقوق بشر، بار دیگر نشان داد که این رژیم جنایتکار و آدمکش، تنها از خون جوانان ارتزاق می کند و بر کوهی برپا شده از جنازه اعدامی تکیه زده است. این رژیم سفاک و ارتجاعی که در ظلم و ستم و اقدامات فاشیستی روی تمام رژیم های سرمایه داری و استبدادی را سفید کرده ، اما در واقعیت چنان پوشالی و شکننده است و در چنان وحشتی از برآمد های توده ای بسر می برد که حتی از تحویل جنازه اعدام شده ها به خانواده ها نیز خود داری می کند. بر همین پایه نیز ماشین کشتار و اعدام هرگز در جمهوری اسلامی متوقف نشده است. قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ و اعدام و کشتار هزاران زندانی سیاسی در دهه شصت را مردم ایران از یاد نبرده اند. در حال حاضر نیز هزاران نفر در زندان های قرون وسطائی رژیم زیر شکنجه های جسمی و روانی قرار دارند . بیست هزار نفر در جریان جنبش زن زندگی آزادی بازداشت و زندانی شدند و هربار شماری از آن ها محاکمه و به دار آویخته یا به جوخه اعدام سپرده می شوند.
دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم مدام در حال شکار، ارعاب و تهدید و پرونده سازی علیه فعالان سیاسی و اجتماعی است. گروه بزرگی از معلمان و فعالان تشکل های صنفی معلمان مشمول فشارها و مجازات های سیاسی و اقتصادی وزارت آموزش و دستگاه امنیتی شده اند. علاوه بر جعفر ابراهیمی و رسول بداقی و ۱۴ تن دیگر از فعالان تشکل های صنفی معلمان که از مدت ها قبل در زندان بسر می برند، تنها در گیلان ۹ تن دیگر از فعالان تشکل های مستقل صنفی معلمان این استان برای روز دوشنبه ۲۳ بهمن به دادگاه احضار شده اند. دو فعال صنفی معلمان لردگان ( چهارمحال و بختیاری) به دلیل حمایت از اعتراضات مردمی از آموزش و پرورش اخراج شدند. در استان فارس ۴ تن از فعالان تشکل های صنفی معلمان در دادگاه تجدید نظر هریک به ۲ سال زندان محکوم شدند. فشار های سیاسی و اقتصادی، کنترل پلیسی، اخراج و بازنشستگی اجباری با شدت درمورد معلمان اعمال می شود. بنا به گزارش شورای هماهنگی تشکل های صنفی معلمان ایران، درآزمون استخدامی آموزش و پرورش رقمی بین ۳ تا ۶ هزار نفر رد گزینشی شده اند.
علاوه بر این چندین روزنامه نگار احضار و بازداشت و از کار برکنار شده اند. تنها در روزهای ۱۷ و ۱۸ بهمن بعد از حمله نیروهای سرکوب امنیتی به دفتر ” فردای اقتصاد” دست کم ۵ خبرنگار ناپدید یا در داخل ساختمان محبوس شده اند. خبرنگار روزنامه شرق نیز به دلیل انتشار متنی در رابطه با اعدام ۴ زندانی سیاسی کرد، از سوی دادستان تهران احضار و جلب شد. یک روزنامه نگار دیگر در بجنورد بازداشت و زندانی شد . روزنامه نگار و خبرنگار اقتصادی دیگری نیز به دادسرا احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت. بنا به گزارش سازمان دفاع از گردش آزاد اطلاعات (DFI ) جمهوری اسلامی تنها در ظرف یکماه برای ۲۵ روزنامه نگار و ۱۳ رسانه پرونده قضایی تشکیل داده است.
احضارهای گسترده و بازداشت فعالین سیاسی و اجتماعی در استان های مختلف کشور از جمله کردستان، بلوچستان، کرمانشاه، فارس و برخی استان های دیگر بی توقف ادامه دارد.
سه شنبه ۱۷ بهمن ۴ شهروند ازجمله یک نوجوان ۱۶ ساله در زاهدان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. درکرمانشاه ۵ شهروند بیش از یک هفته است دستگیر شده و در بازداشتگاه اداره اطلاعات کرمانشاه در بازداشت بسر می برند و همچنان بلا تکلیفاند. ۱۹ بهمن دو شهروند کرد در دهگلان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. ” وریشه مرادی” ( کژار) فعال حقوق زنان کرد که ۱۰ مرداد توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود، متهم به ” بغی ” شده و شهاب نادعلی زندانی سیاسی محبوس در اوین نیز با همین اتهام به اعدام محکوم شده است. حکم اعدام مجاهد کورکور، عباس دریس و ۵ زندانی دیگر صادر شده است. علی محمد نارویی که ۱۹ فروردین در زاهدان بازداشت شد به ۱۳ سال و ۶ ماه حبس محکوم شده است. سمانه اصغری دانشجوی دانشگاه خوارزمی که در جریان جنبش زن، زندگی، آزادی بازداشت شده بود، به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است. ده ها دانشجو در سراسر کشور احضار و تعلیق شده اند. چندین استاد دانشگاه و وکیل دادگستری نیز احضار و یا اخراج شده و یک تن دردادگاه محاکمه و به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است. شماری ازوکلا پیش از این بازداشت و زندانی شده اند.سه وکیل دیگر در دادگاه “انقلاب” تهران محاکمه شدند و وکیل دیگری در کرج بازداشت شد. جلسه بیدادگاه پرونده معروف به اکباتانی ها نیز در شرف انجام است و دست کم ۸ متهم این پرونده نیز در معرض احکام ضد انسانی دادگاه های فرمایشی اسلامیاند. ده ها فعال حقوق زنان، کودکان، کارگران، حقوق بشر و امثال ان نیز در آذربایجان، کردستان و دیگر شهر ها و استان های به مراکز امنیتی احضار شده اند.
خود کشی در زندان و یا بلافاصله پس از آزادی از زندان نیز ادامه دارد. محمد کمیل زند خانی نوجوان ۱۷ ساله از بازداشت شدگان جنبش زن، زندگی، آزادی که در زندان زیر شکنجه قرار گرفت، پس از انتساب اتهام ” قتل عمد ” توسط اداره اطلاعات ایلام، با اقدام به خود کشی به زندگی خود پایان داد.
ارتجاع هار حاکم در سرکوب و کشتار و بازداشت شهروندان هرگونه ملاحظه ای را کنار گذاشته و در همان حال هیچ قشری را بی نصیب نگذاشته است. پرونده سازی های جدید و اعمال زور و شکنجه علیه توماج صالحی رپر محبوب مردم ادامه دارد. سامان یاسین رپر دیگر نیز همچنان در زندان بلا تکلیف است و دادگاه وی چند بار عقب افتاده است. وفا احمدپور خواننده دیگر رپ نیز در منزل خود توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است. در اندیمشک یک خانواده ۳ نفره داخل خودرو شخصی هدف تیر اندازی مأموران انتظامی قرار گرفت که منجر به واژگونی خودرو و کشته شدن یک زوج شد. کودک ۷ ماهه این زوج جان سالم به در برده است. یک دانشجوی زاهدانی بنام سپهر شیرانی که روز شنبه دهم بهمن به دلیل فعالیت در فضای مجازی بازداشت شده بود، با گلوله ای در سر، پشت بام خانه اش پیداشد.
فاجعه بارتر اینکه ربودن و سر به نیست کردن دختران دانش اموز و نوجوان نیز همچنان ادامه دارد. آیدا مراد بهروزی و هستی محمد حسینی که در تاریخ یازده بهمن برای رفتن به مدرسه از منزل خارج شده بودند، توسط نیروهای امنیتی رسمی یا غیر رسمی حکومتی ربوده شده و بیش از یک هفته است ناپدید شده اند. پیگیری رضا مراد بهروزی از زندانیان سیاسی سابق و پدر آیدا با مراجعه به کلانتری و دیگر مراکز مرتبط قانونی برای پیدا کردن این دو دختر نوجوان به جایی نرسیده است. دادستان و رئیس دادگستری قزوین به ” سوری بابایی چگینی” مادر آیدا که خود فعال حقوق زنان است و به اتهام سیاسی در زندان بسر می برد، گفته اند:” به خاطر گم شدن دخترت اگر روسری بر سر کنی و حجاب داشته باشی و ابراز بخشش و ندامت کنی، اجازه می دهیم با سند و پابند آزاد شوی و دخترت را پیدا کنی”.
این همه دنائت و پستی و این همه ظلم و ستم بی انتها و اقدامات ضد انسانی در ده روز اخیر تنها مشتی نمونه خروار است، به راستی که تنها از عهده یک رژیم به غایت ارتجاعی و یک حکومت مذهبی- فاشیستی ساخته است. رژیمی که در سراشیبی سقوط قطعی با چنگ اندازی به کشتار و اعدام و زندان و گسترش اقدامات فاشیستی تلاش می کند خود را از خطر سقوط برهاند.
این تلاش ها و اقدامات اما در یک کلمه تماماً بیهوده است و ارتجاع هار حاکم را نجات نخواهد داد. آدم ربایی، تشدید فشار بر زندانیان سیاسی و خانواده ها، افزایش صدور و اجرای حکم اعدام اگر چه از یک سو نموداری دقیق از ماهیت رژیم سرکوبگر است که با کشتار و خون ریزی می خواهد به حکومت ادامه دهد اما در همان حال انعکاس روشنی است از مبارزه و مقاومت دلاورانه زنان و مردان شجاع جامعه از جمله آنانکه حتی در بدترین شرایط خفقانی و در زیر شکنجه نیز بر آرمان های انسانی و آزادیخواهانه خود استوار مانده و بر آن تأکید نموده اند. مقاومت و مبارزه زندانیان سیاسی علیه رژیم سرکوب و استبداد به ویژه در ماه های اخیر صحنه های افتخار آمیزی را رقم زده که بی تردید در تاریخ مبارزات مردم ثبت خواهد شد. زندانیان شجاعی چون سپیده قلیان، آنیشا اسداللهی، کیوان مهتدی، رضا شهابی، حسن سعیدی، رضا اقدسی و صدها و هزارها زندانی سیاسی در زندان های جمهوری اسلامی محبوساند که صرفاً به خاطر دفاع از حقوق مردم و مبارزه برای آزادی و رفاه عمومی باز داشت شده اند و بیدرنگ باید از زندان آزاد شوند. این مبارزان شجاع بر خلاف معدود کسانی که به سفر معاون کمیساریای عالی سازمان ملل به ایران و معجزات وی امید بسته بودند، تنها به مبارزات و تلاش های مستقل خود و توده های مردم متکی هستند. سفر بی سر و صدای ” النشیف” معاون کمیساریای عالی سازمان ملل به ایران نیز چنان بی اهمیت و بی ثمر بود که حتی نامی از ان برده نشد و کسی نفهمید بالاخره او با با زندانیانی که خواهان ملاقات با وی بودند، دیداری داشت یا نه.
کارگران، معلمان، زنان، دانشجویان و سایر اقشار زحمتکش مردم به رغم خسارت ها و هزینه های زیاد اما در برابر ارتجاع هار حاکم کوتاه نیامده اند و حتی در بیداد گاه های رژیم و در زیر شکنجه نیز سرفرازانه ایستاده اند و به کلیت رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی نه گفته اند.
با این همه نمی توان و نباید اجازه داد ارتجاع حاکم و آدمکشان حرفه ای جمهوری اسلامی بیش ازاین از ما قربانی بگیرند. هرچقدر بر عمر پر نکبت این رژیم افزوده شود، میزان کشتار و قتل و بازداشت توده های مردم نیز افزون تر و زندان های حکومتی نیز از انبوه ما و فرزندان ما فشرده تر و متراکم تر می شود. فراموش نکنیم گروه بزرگی از ۲۰ هزار بازداشتی جنبش سال گذشته همچنان اسیر دژ خیمانند و در معرض اعدام یا احکام سنگین زندان قرار دارند. رژیم جمهوری اسلامی در همان حال که بد ترین و سخت ترین شرایط اقتصادی و معیشتی را بر اکثریت مردم جامعه تحمیل نموده است، به شدید ترین و خشن ترین شکل ممکن نیز علیه توده های مردم به سرکوب و کشتار و اعدام متوسل شده است. ما کارگران و زحمتکشان که اکثریت جامعه را تشکیل می دهیم باید با مبارزات و اعتصاب های سراسری خود رژیم را مستأصل سازیم. باید دست به دست هم دهیم، متحد شویم، به پا خیزیم و رژیم فقر و نکبت اسلامی ، رژیم کشتار و اعدام را با ضربه های سنگین مبارزه سراسری و قیام مسلحانه براندازیم و حکومت شورایی خود را مستقر سازیم.
نظرات شما