“مارا محک نزنید، ما فولاد گداخته ایم”

گام های استوار کارگران گروه ملی فولاد بار دیگر خیابان های شهر اهواز را به لرزه درآورد.اعتصاب یکپارچه کارگران در اعتراض به خلف وعده مدیریت باخواست محوری اجرای کامل طرح طبقه بندی مشاغل از روز سه شنبه سوم بهمن ۱۴۰۲ آغاز شد. با این اعتصاب کلیه خطوط تولیدی متوقف شد و کار در سایر بخش ها ازجمله تخلیه مواد اولیه، بارگیری محصولات و غیره نیز به کلی تعطیل شد. این اعتصاب زمانی آغاز شد که وعده های پوچ و وقت کشی مدیریت در زمینه اجرای طرح طبقه بندی مشاغل یک بار دیگر آشکار شد. کارگران مبارز گروه ملی فولاد در ادامه اعتراضات خود و پنجمین روز اعتصابّ سیل وار وارد خیابان شدند و با سر دادن شعارهای گوناگون، خواهان رسیدگی به مطالبات خود شدند.

در نخستین اعتصاب و تظاهرات خیابانی کارگران فولاد اهواز در ۲۰ آبان سال جاری که  ۳ روز به درازا کشید، اگرچه مدیریت شرکت به اجبار در مواردی عقب نشینی کرد و امتیازاتی نیز به کارگران داد اما ازپذیرش خواست های اصلی کارگران مانند همسان سازی حقوق، افزایش دستمزد و از همه مهم تر اجرای کامل طرح طبقه بندی مشاغل طفره رفت. مدیریت مبلغ ۳ میلیون به عنوان علی الحساب طبقه بندی مشاغل به حساب کارگران واریز نمود وقول داد تا اول دی ماه این طرح را اجرا کند.

اما اول دی ماه فرا رسید و خبری از اجرای طرح طبقه بندی نشد. کارگران آگاه فولاد نیز چنانکه از قبل هشدار داده بودند، از روز دوم دی ماه وارد اعتصاب شدند. این اعتصاب و تجمع کارگران فولاد مطابق معمول با راه پیمایی در داخل شهر و خیابان های اهواز همراه بود. مدیریت شرکت در همان حال که وعده های خود را تکرار می کرد، تهدید و فشار علیه کارگران پیشرو را تشدید نمود. ۳۸ کارگر از کار تعلیق شدند. سرویس ایاب و ذهاب و طبخ غذا قطع و گارد ویژه به محل اعزام شد. انواع تهدید و فشار برای تسلیم کارگران و درهم شکستن اعتصاب به اجرا درآمد. کارگران مبارز فولاد اما به طور یکپارچه دربرابر تمام این اقدامات و دسیسه ها ایستادند. کارگر فولاد که در کوران مبارزه طبقاتی آبدیده شده و تجربه اندوخته است، کسی نبود که با این تهدیدات و اقدامات سرکوبگرانه میدان مبارزه را خالی کند. اعتصاب و تجمع و راه پیمایی اینبار ۸ روز ادامه داشت. کارگران مبارز فولاد با اتحاد و یکپارچگی و تکیه بر خرد جمعی،  مدیریت را وادار به عقب نشینی کردند. تعلیق ۳۸ کارگر لغو شد، کارفرما پذیرفت ۱۰ میلیون بابت طرح طبقه بندی به حساب کارگران واریز شود و متعهد به پرداخت ۵۰  درصد از طرح طبقه بندی از ابتدای بهمن شد.

دی ماه نیز به پایان رسید. وضعیت شرکت ملتهب بود. کارگران در انتظار و خواهان اجرای توافقات و وعده های مدیریت بودند. قراربود روز شنبه، آخرین روز دی ماه، مدیریت نظر قطعی و نهایی خود را اعلام کند که نکرد. مدیریت دو روز مهلت خواست که بعد یک روز دیگر هم به ان افزوده شد. همزمان جلساتی نیز در استانداری برگزار شد که خروجی آن نیز صفر بود و کل ماجرا به جلسات دیگری موکول شد. تمام شواهد نشان می داد که مدیریت گروه ملی و شخص مدیر عامل شرکت(محمدی) سرگرم وفت کشی و فرار از پاسخ مشخص به خواست های کارگران هستند. در نهایت و شاید در کمال ناباوری اما با کمال وقاحت اعلام شد مدیریت در رابطه با طرح طبقه بندی مشاغل تنها 5 درصد با ضافه یک و نیم میلیون تومان حاضر است پرداخت کند و نه بیشتر. این در حالی است که قبلاً با رقم ۵۰ درصد توافق کرده بود. دیگر جای معطلی نبود. کارگران فولاد اهواز خشمگین ازاین نحوه برخورد مدیریت و پس از یک نشست مجمع عمومی، با شور و مشورت و خرد جمعی تصمصم به ادامه اعتصاب و برپایی تجمع در داخل شهر نمودند. کارگران گروه ملی فولاد  به طور یکپارچه با روحیه اعتراضی بالا و شعارهای رزمنده همیشگی خود بار دیگر وارد خیابان شدند. “بانک ملی حیا کن- گروه ملی را رها کن”، ” همشهری به هوش باش، ما کارگریم نه اوباش”. کارگران فولاد در صفوفی به هم فشرده، ضمن راه پیمایی، در مقابل استانداری خوزستان، فرمانداری اهواز و نیز مقابل بانک ملی تجمع های اعتراضی برگزار نمودند.کارگران مبارز فولاد در روز یکشنبه هشتم بهمن ششمین روز اعتصاب، گسترده تر و پرشور تر از روزهای گذشته با سردادن شعارهایی چون “مشکل ما حل نشه، اهواز قیامت میشه”،” ماکارگران فولاد علیه ظلم و بیداد می جنگیم” خیابان های مرکزی شهر اهواز را زیر گام های استوار خویش به لرزه درآوردند و بار دیگر خواهان رسیدگی به مطالبات خود شدند.

مدیریت گروه ملی براین خیال بوده است که با وعده های سرخرمن و اتلاف وقت و در نهایت واریز مبالغ ناچیزی پس از هر اعتصاب به حساب کارگران، می تواند کارگران را خسته و فرسوده سازد و از پیگیری مطالباتشان به ویژه اجرای کامل طرح طبقه بندی مشاغل بازدارد. توأم با این نیت ضد کارگری البته مدیریت گروه ملی در هیچ زمانی از تلاش برای ایجاد نفاق و دو دستگی در میان کارگران و تضعیف قدرت اتحاد و اعتصاب کارگران دست برنداشته است. اما در پرتو آگاهی و هوشیاری کارگران مبارز گروه ملی فولاد، این تاکتیک ها راه به جایی نبرده و تاکنون نتوانسته  مانع اعتراض و اعتصاب یکپارچه و مبارزه متشکل کارگران فولاد شود. همراه با این تاکتیک ها البته مدیریت شرکت در هماهنگی کامل با دستگاه اطلاعاتی – امنیتی و دستگاه قضایی، و توسل به اقدامات گوناگون سرکوب گرانه سعی نموده کارگران را مرعوب سازد. در همین رابطه چند کارگر از جمله کریم سیاحی را اخراج نمود، ۳۸ کارگر را تعلیق کرد و ۱۷ کارگر در دادگاه انقلاب اسلامی اهواز هریک را به ۷۴ ضربه شلاق و ۲ میلیون و ۵۰۰ هزارتومان جریمه نقدی محکوم نمود. در ادامه همین سیاست، اخیراً نیز مدیر عامل بانک ملی در جلسه ای فردی به نام “رضا دریکوند” که یک مهره امنیتی – نظامی است را به عضویت هیأت مدیره گروه ملی فولاد اهواز منصوب کرد. در همین جلسه از مدیر عامل قبلی( نادر جعفر یوسفی) که مورد نفرت شدید کارگران بود و دراثر یک رشته اعتراضات و مبارزات مستمر کارگران فولاد برکنار شد، تقدیر به عمل آمد. بانک ملی با انتصاب این فرد امنیتی – نظامی و در عین حال دزد و فاسد با تخلفات بیشمار مالی که قبلاً فرماندار دلفان بوده، ضمن مهره چینی مافیای فولاد و باند غارت، تیم حراست و عمال مدیریت گروه ملی را تقویت نموده است. از نخستین اقدامات وی نیز تقویت گروه ۷۰ نفره ای است که تحت عنوان تیم کشتی استخدام شده اند و همچنین تقویت عناصر معلوم الحالی است که زیر همین پوشش پایشان به شرکت باز شده است. تمام این اقدامات و تحرکات مشابه دیگر نشان از تشدید بیش از پیش فشارهای پلیسی امنیتی علیه کارگران است.

اما این ترفند ها نیز هیچ خللی در اراده استوار کارگران آگاه و مبارز فولاد ایجاد نکرده است. کارگران فولاد را باکی از این مهره های امنیتی – نظامی نیست. کارگران گروه ملی فولاد در کانال تلگرامی خود در همین رابطه خطاب به بانک ملی اعلام کردند: “به بانک ملی  و تمام مهره های فاسدش در مدیریت نظیر محمدی و دریکوند اعلام میکنیم کارگر گروه ملی در برابر مطالباتش از هیچ احدی نمیترسد و هیچ خط قرمزی را در برابر اعتراضات و اعتصاب هایمان به رسمیت نمی شناسیم. تیم کشتی و فرماندار سابق که هیچ، تمام فدراسیون کشتی و تمام فرمانداران کشور را هم بیاورید نمیتوانید جلودار قدرت متحد ما شوید. رمز ما همبستگی و خرد جمعی است.”

تردیدی در این مسأله وجود ندارد که کارگران آگاه و مبارز گروه ملی فولاد تا دست یابی به خواست اجرای کامل طرح طبقه بندی مشاغل و مجموعه دیگری از خواست های خود به مبارزه ادامه خواهند داد. بازگشت به کار تمام پرسنل اخراجی و تعلیقی به ویژه کریم سیاحی یکی دیگر از خواست های کارگران فولاد است. کارگران فولاد دست کم طی یک دهه اخیر مبارزات خود، هرگز رفقا، یاران و نماینگان خود را تنها نگذاشته اند. کریم سیاحی تنها به خاطر تلاش و مبارزه برای تحقق خواست های کارگران فولاد و به خاطر دفاع از منافع هم طبقه ای های خود از کار اخراج شده و باید به سرکار بازگردد. کریم سیاحی که در اعتراض به اخراج خود، مقابل در اصلی “گروه ملی صنعتی فولاد ایران” دست به تحصن زده بود، در نوار صوتی تصویری که منتشر نمود ضمن اشار مختصر به جریان اخراج و پیامد های آن، چنین اعلام کرد پدر و مادر وی را به شرکت فراخوانده و از آن ها خواسته اند به فرزندشان بگوید به تحصن پایان دهد.کریم سیاحی نیز صرفاً به خاطر احترام به والدین خود تحصن را شکسته است . او درهمان حال تأکید نمود اگر به خواسته اش رسیدگی نشود، تحصن اعتراضی خود را از سر خواهد گرفت.

در مطالب مندرج در کانال تلگرامی صدای مستقل کارگران گروه ملی فولاد بار دیگر بر خواست های زیر تأکید شده است:” بازگشت تمام پرسنل اخراجی و تعلیقی علی الخصوص کریم سیاحی به محل کار خود، لغو تمام شکایت‌های کذایی و ناحق مدیریت شرکت و حراست علیه کارگرانی که تنها جرمشان مطالبه حق بود، اجرای کامل طرح طبقه بندی مشاغل و همسان سازی حقوق با دیگر شرکت های فولادی مانند فولاد اکسین قبل از سال جدید ، تغییر وضعیت کارگران شفق راهیان اکسین به قراردادی”.

روز یکشنبه هشتم بهمن اعتصاب و اعتراضات خیابانی کارگران گروه ملی فولاد در حالی وارد ششمین روز خود شد که تجمع ها و اعتصاب های کارگری در نفت و پتروشیمی و برخی صنایع دیگر نیز در حال گسترش است.

در هفته نخست بهمن ماه، هر روز شاهد یک یا چند تجمع و اعتصاب کارگری بودیم. کارگران ارکان ثالث صنعت نفت که در نیمه دوم دی ماه تجمعات و اعتراضات باشکوهی داشتند، در هفته نخست بهمن نیز چندین تجمع برپا کردند. کارگران ارکان ثالث نفت و گاز گچساران، در اول بهمن مقابل ساختمان مدیریت، تجمع کردند. روز سوم بهمن نیز گروه بزرگی از کارگران ارکان ثالث شرکت ملی حفاری، در مقابل ساختمان مرکزی این شرکت، دست به تجمع زدند. همزمان با این تجمع، کارگران شرکت ملی حفاری در دکل های شماره ۲۵ ، ۳۷ ، ۳۸ ، ۴۰ ، ۸۰ و ۸۱ تجمعات اعتراضی برپا کردند. کارکنان خدماتی دکل ۸۱ نیز از تجمع همکاران خود حمایت و با ان ها اعلام همبستگی نمودند.

کارگران کارخانه شیرین عسل تبریز و ۶۰۰  تن از کارگران شرکت نوین صنعت در ایستگاه راه آهن تهران، روز اول بهمن تجمع اعتراضی برپا کردند. روز دوم بهمن، کارکنان تازه استخدامی شاغل در مناطق نفت خیز جنوب تجمع اعتراضی داشتند. کارگران کک سازی طبس، ۴ بهمن دست به اعتصاب زدند. همین روز کارگران قرارداد موقت صنعت نفت که از شهرهای مختلف راهی تهران شده بودند، دربرابر وزارت نفت تجمع اعتراضی برپا کردند. کارگران ار کان ثالث شاغل در پالایشگاه های منطقه پارس جنوبی شماره ۱، ۵ ، ۶، ۹، ۱۰، و ۱۲ روز شنبه ۷ بهمن تجمع اعتراضی برپا کردند. کارگران پتروشیمی هگمتانه در همدان نیز در همین روز مقابل شرکت تجمع اعتراضی برپا نمودند.

این حجم بالای اعتصاب و تجمع در حالی است که تجمعات منظم روزانه کارکنان رسمی صنعت نفت نیز که از اوایل مهرماه آغاز شد، بلاوقفه همچنان ادامه یافته است.

تمامی این رویدادها حاکی از رشد مداوم کمیت اعتراضات و اعتصاب های کارگری است. اگر چه صنایع مهمی چون نفت، فولاد ، پتروشیمی و ذوب آهن پیشگامان اعتصاب ها و تجمع های کارگری هستند، اما در سایر صنایع نیز نیز کارگران خاموش نیستند و درعین حال زمینه های عینی پیوستن به این اعتصاب ها بسیار قوی است. تمام معادن از زغال سنگ، سنگ اهن، مس، طلا، کروم و غیره در صف اعتراض و اعتصاب ایستاده اند  و به این اعتراضات خواهند پیوست.آنچه در این میان به شدت جایش خالی است، هماهنگی میان این اعتصاب ها و تجمع های متعدد کارگری است. بیش از همه جا هم اکنون در صنعت نفت زمینه سازمانیابی هماهنگ اعتصاب ها و تجمع های متعدد کارگری بخش های مختلف فراهم است. ارکان ثالثی ها، قرارداد موقتی ها، پیمانی ها می توانند تجمع ها و اعتصاب های خود را هماهنگ کنند. وظیفه کارگران آگاه و پیشرو در این مجتمع ها است که با برقراری ارتباط با یکدیگر و ایجاد تشکل ها و کمیته های هماهنگی، این تجمع ها و اعتصابات را هماهنگ سازند و اعتصابات و اعتراض های واحد و مشترکی را سازمان دهند. همین نیاز در فولاد، ذوب اهن و معادن نیز وجود دارد.

کارگران رسمی صنعت نفت نیز بالاخره باید مرزهای اختصاصی تجمع های چند نفره تا چند ده نفره را بشکنند، وارد اعتصاب شوند و از رفقای کارگر غیر رسمی خود در همه بخش ها؛ کارگران قرارداد موقت، کارگران ارکان ثالث، پیمانی ، پروژه ای و غیره حمایت کنند و مبارزات مشترکی را سازمان دهند. اتحاد کارگران صنعت نفت در همه بخش های آن حائز اهمیت جدی است. اعتصاب ها و تجمع های پراکنده کارگری تا کنون نتایج مطلوب را به بار نیاورده اند. با اعتصاب های هماهنگ شده کارگران واحد های مختلف یک رشته و در مرحله ای پیشرفته تر با اعتصاب های هماهنگ کارگران رشته های مختلف  می توان این کمبود محسوس را برطرف ساخت و به نتایج مطلوب تری دست یافت. برای ایجاد کمیته های هماهنگی اعتصاب و سازماندهی اعتصابات  گسترده و هماهنگ  و سراسری تلاش کنیم و کارگران مبارز گروه ملی فولاد اهواز را تنها نگذاریم.

 

 

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۵۵  در فرمت پی دی اف:

 

POST A COMMENT.