مانند همه روزها ، صبح امروز جنایتی دیگر در سیاه چال های حکومت سیاه سرمایه داری فاشیستی وتا مغز استخوان فاسد جمهوری اسلامی صورت گرفت .” محمد قبادلو ” معترضی که در سال ۱۴۰۱ دستگیر و تحت شکنجه های قرون وسطایی قرار گرفته بود ، علیرغم گزارش سوابق پزشکی او وتایید آن از جانب مراکز درمانی رسمی صبح امروز ۳ ،۱۱ ،۱۴۰۲ به جوخه دار ظالمان آویخته شد تا جنایت فجیع دیگری بر همه جنایات وددمنشی های جمهوری اسلامی افزوده گردد ، اما این جنایت در همین چند ساعت پس از وقوعش در میان توده ستمدیده ومنزجر از اعدام وسرکوبگری ، انعکاسی عظیم یافته است . همه مردم در برخوردهای کلامی خود پیش از هر سخنی از این اعدام میگویند و خشم و انزجار خود را از این جنایت ابراز مینمایند. صدای مادر قباد لو توسط زن ومرد و دختران وپسران بسیار در حال پخش شدن است . دختری در تاکسی ضمن سردادن گریه بر بی تفاوتی جامعه لعنت میفرستد وخواهان اعتراض و عکس العمل جامعه نسبت به گسترش اعدامها و بخصوص اعدام قبادلو میشود. زنی در جواب کسی که میگوید ؛ مردم کاری نمیتوانند بکنند، عصبانی میشود وفریاد گونه میگوید مردم همه کاری برای خاتمه دادن به اعمال این جنایتکاران میتوانند انجام دهند کافیست باور کنند که میتوانند. ترس حکومت بیشتر از اینست که این باور توانستن در میان مردم اشاعه پیداکند . نباید این نمیتوانند را بر زبان بیاوریم واشاعه دهیم ، چون دقیقا همان کاری است که حکومت آدمخوار میخواهد. یکی میگوید ؛ این اعدام غیر قانونی است چون محاکمه در دادگاه های غیر علنی برگزار شده است ، که واکنش پیرمردی را در پی دارد وبا تندی تمام میگوید، کدام قانون ؟ کدام دادگاه ؟ دادگاه وقانون هیچوقت برای اینها معنی نداشته است ، قوانین اینها همه کشتار کننده است ، از همان روزهای اول پس از انقلاب همینطور بوده است ، اصلا اینها را آوردند که بکشند . بخصوص این چند سال اخیر خیلی ترسیده اند ومیدانند که ماندنی نیستند ، مثل گربه ای که در کنجی گیر افتاده است به توحش خود افزوده اند ، اما مردم امروز با اول انقلاب فرق دارند . آن زمان گمان میکردند که در اسلام عدالتی وجود دارد ، امروز مردم فهمیده اند که اینها نه با قانون ونه با عدالت هیچ سر آشتی ندارند . و من هم بغض در گلو ، گاه گاهی میگویم که تا هستند شکنجه میکنند ،شلاق میزنند، کور میکنند، تجاوز میکنند ، میکشندوچپاول میکنند و تنها زمانی این اعمال شنیع وغیر انسانی پایان می یابد که نباشند . کسی اگر از حامیان حکومتی در بین مسافرین هست ، از خشم مردم جرأت دفاع از جانیان را در خود نمی یابد . به خانه می آیم ولی تحمل ماندن در خانه را ندارم ، چون صدای زجه ها و فریادهای مادر قبادلو اجازه نمیدهد آرام باشم ، به میان مردم باز خواهم گشت .
وظیفه ایست بر عهده همه ستمدیدگان که به اینهمه جنایت وچپاولگری حکومتیان وبه فقر وفلاکت خود پایان دهند .
سوم بهمن ۱۴۰۲
نظرات شما