بگذار برخیزد مردمِ بیلبخند
بگذار برخیزد!
درود بر شما مادران، پدران، همسران، فرزندان، خواهران و برادران!
کنفرانس نوزدهم سازمان در شرایطی برگزارشد که بهرغم کشتار وحشیانه و به بند کشیدن بیشمار مبارزان دلاور و شجاع توسط رژیم، بیش از هر زمانی امید به تغییر، امید به سرنگونی دیوصفتان حاکم، در قلب تک تک ما فزونی یافته است. همگی به انتظار آن لحظه هستیم که از شوق و شعفی وصفناشدنی به پرواز درآییم، یکدیگر را در آغوش گیریم و یاد عزیزانمان را، یاد آن گلهای سرخ بیباک را با برافراشتن پرچمهایی که با خون سرخ رفیقان آذین شده است، به انقلابی پیوند زنیم که رهایی تمامی ستمدیدگان و استثمارشدگان جامعه را هدف خود قرار داده است.
خانوادههای جانفشاندگان فدائی!
بیش از نیم قرن است که پرچم سرخ فدائی با حماسه آفرینی ستارگان سیاهکل بر فراز قلههای این خاک میدرخشد و بیشک شما بخش مهمی از این تاریخ پرافتخار هستید. شما که با قلبهای عاشقتان، به ما نیز درس مبارزه و پایداری دادید، به ما آموختید که راه سرخ رفیقان جان فشاندهی خود را با افتخار و با صلابت ادامه دهیم و هرگز در برافراختن و برافراشته نگاه داشتن این پرچم سرخ، تردیدی به خود راه ندهیم. شما بیشماران، مادرانی همچون پنجهشاهیها، بهکیشها، سلاحیها ، شایگان شاماسبیها (فاطمه سعیدی) و پدرانی همچون فضیلتکلامها و اسدیانها.
درود بر شما که قامت همچون سروتان هرگز در برابر دو نظام جنایتکار سلطنتی و اسلامی سرخم نکرد و همچنان دادخواه رفقای بهخونخفتهی ما هستید. درود بر شما که مقاومت و پایداریتان، همراه با عشق بیکرانتان به رفقای سرخمان، دماوند را نیز به شگفتی واداشته است. شما در کنار دیگر خانوادههای دادخواه، در کنار دیگر خانوادههای خاوران، نماد سازشناپذیری و تسلیمنشدن در برابر ظالمان، آنهم در سیاهترین دوران تاریخ معاصر ایران هستید.
ما شرکتکنندگان در کنفرانس نوزدهم سازمان همراه با دیگر رفقایمان که امکان شرکت در کنفرانس برایشان وجود نداشت، بار دیگر بر پیوند سرخ خود با گلهای سرخ فدایی، رفقای جانفشاندهیمان، پای فشرده و شما را با قلبهای سرخ خود درآغوش میگیریم.
درود آتشین ما بر شما، شمایانی که از درد و رنجتان، آتش خشم و نفرت از جنایتکاران حاکم برخاست و مبارزه و مقاومتتان چراغ راه ما بوده است.
خانوادههای دادخواه!
بعد از دههی ۶۰، بویژه از دیماه ۹۶ تا به امروز، خانوادههای دادخواه بسیاری به خانوادههای دادخواه دههی اول حاکمیت جمهوری اسلامی پیوستهاند. خانوادههایی که عزیزان قهرمانشان، همچون قهرمانان دههی شصت، شجاع و بیباک بودند و با دستان خالی به جنگ دیوصفتان حاکم رفتند. آن گلهای سرخ فراموش نشدنی که جان عزیز خود را برای آزادی و سوسیالیسم برای نابودی فقر و ستم فدا کردند. محسنها و محمدمهدیها را میگوییم، مجیدها، نگینها، سیناها، شورشها، حدیثها و غزالهها، کبریها، کومارها و امیدها.
یاد همهی آن عزیزان، همهی آن دلاوران شجاع، گرامی و جاوید، و راهشان پُررهرو باد.
بیباکی و غلبهی این گلهای سرخ بر ترس، آنچنان بود که دنیا را تحسین همگان را برانگیخت. روایت مقاومت و مبارزهشان، روایت شجاعتشان، روایت از خودگذشتگیشان، روایت عشقشان، روایت چشمها و قلبهای زیبایشان، روایت آرزوهای کودکیشان، روایت نیکا و سارینا، روایت مهرشاد و خدانور، هزاران روایت، روایتهایی که هر کدام از آنها اشکها را از گونهها سرازیر و قلبها را زخمآگین میکند. زخمهایی که آتش خشم ما را، آتش خشم مردم ستمدیده را، فروزانتر و شعلهورتر کردهاند. آتش خشمی که بیشک ریشههای نظم ظالمانه حاکم را خواهد سوزاند و نظمی نوین، نظمی انسانی با آزادی و برابری برای همگان، بر تمامی اشکال ستم خط بطلان میکشد.
خانوادههای دادخواه!
همانطور که شهامت و بیباکی عزیزانتان ما را به یاد رفقای سرخمان میاندازد و یادآور آن گلهای سرخ است، مقاومت و مبارزه شما، بویژه در یکسال اخیر، شما را به خانوادههای دادخواه دههی اول حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی پیوند میزند.
در روزهای اخیر حکومت استبدادی جمهوری اسلامی نشان داد که تا چه حد از یادآوری خاطرهی گلهای سرختان در هراس است و چقدر از شما و پایداریتان برای یادآوری آنچه بر گلهای سرختان گذشت، و برای آنچه که گلهای سرختان به خاک افتادند، وحشتزده است.
درود بیکران ما بر شما، بر شما تمامی خانوادههای دادخواه، بر شما که راه عزیزانتان را با پایداریتان به همگان نشان داده و برای حتا لحظهای به سازش با جانیانی که عزیزانتان را وحشیانه به قتل رساندند، فکر نکردید.
نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم.
زندانیان سیاسی!
درودهای گرم ما از کنفرانس نوزدهم سازمان فدائیان (اقلیت) را پذیرا باشید.
بعد از کشتار سراسری زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، هیچگاه زندانهای جمهوری اسلامی پذیرای این همه زندانی سیاسی در سراسر کشور نبوده است.
دولت استبدادی حاکم با وحشیانهترین روشها در زندانها همچون خارج از زندان حکمرانی میکند. رفتار زندانبانان با زندانیان سیاسی مانند رفتار با اسرای جنگی است و هیچ حد و مرزی برای شکنجه زندانیان، چه جسمی و چه روحی قائل نیست. بویژه در دوران بازجویی به وحشیانهترین روشها برای شکستن زندانیان سیاسی دست میزنند. اما با تمام این جنایات، همانطور که رژیم نمیتواند مردم بپاخاسته، این مردم بیلخند را سرکوب کند و از تک و تا بیاندازد، در زندانها نیز ناتوان از رسیدن به اهداف خود است.
در برابر تمام شکنجهها، در برابر تمامی آن شرایط طاقتفرسا، آنچه که همچون خورشید میدرخشد مقاومت است، مقاومتی که امروز در تمامی زندانها کم و بیش شاهد آن هستیم.
عموم زندانیان سیاسی یک دشمن مشترک دارند و یک هدف مشترک. دشمن مشترک آنها رژیم حاکم است و هدف مشترکشان آزادی. آزادی نیز میسر نخواهد شد جز با سرنگونی رژیم و برقراری حاکمیت شورایی کارگران و زحمتکشان. هیچ راه دیگری وجود ندارد.
با مبارزه و مقاومت جمعی، زندان را میتوان به دانشگاه مقاومت و مبارزه تبدیل کرد. این همان کاری بود که زندانیان سیاسی دههی ۶۰ نیز انجام دادند و بهرغم آنکه تعلقات سیاسی متفاوتی داشتند، اما در برابر دشمن مشترک متحد بودند. بدون تردید مقاومت و مبارزه جمعی زندانیان با دشمن مشترک و برای هدف مشترک اهمیت زیادی دارد. این همان روش مبارزاتی است که رژیم در درون زندانها از آن میهراسد.
زندان بخشی از جامعه است و مبارزه در زندان بخشی از مبارزه ستمدیدگان جامعه. بویژه آنکه اکنون بخش مهمی از زندانیان سیاسی معترضان خیابانی و از میان تودههای کار و زحمت هستند. آنها که منافعشان در سرنگونی نظم حاکم است، آنها که بهطور واقعی برای کار، نان و آزادی بپاخاستند و امروز در زندان هستند.
در این میان باید همچنین بر وظیفهی تک تک ما در حمایت از زندانیان سیاسی، مبارزه برای آزادی بیقیدوشرط تمامی زندانیان سیاسی و حمایت از خانوادههای زندانیان سیاسی تاکید کرد، همانطور که باید از خانوادههای دادخواه با دل و جان حمایت کرد.
زندانیان سیاسی با مبارزه و مقاومت خود، هم شعلههای مبارزه آشتیناپذیر را در زندانها همچنان فروزان نگاه میدارند و هم نشان میدهند که ترس حتا از زندانهای مخوف جمهوری اسلامی، از درون جامعه رخت بربسته است.
زنده باد مقاومت و مبارزه زندانیان سیاسی.
شرکتکنندگان در کنفرانس نوزدهم سازمان فدائیان (اقلیت)
مهرماه ۱۴۰۲
نظرات شما