بیانیه شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست به مناسبت سالگرد خیزش انقلابی اخیر

بیانیه شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست

به مناسبت سالگرد خیزش انقلابی اخیر

روز ۲۵ شهریور خبر تکان‌دهنده‌ای مردم ایران را در بهت فرو برد. ژینا (مهسا) امینی پس‌ازاینکه به دلیل “بدحجابی” توسط گشت گشتاپویی ارشاد دستگیر و مورد ضرب و شتم قرارگرفته بود، در بیمارستان کسرای تهران بر اثر شدت جراحت جان باخت. به دنبال قتل عمد حکومتی، موجی از خشم و اعتراض جامعه را فراگرفت. شامگاه این جنایت فاشیستی، مردم تهران بپا خاستند و در اطراف بیمارستان، دست به تظاهرات زدند. فردای آن روز در گورستان آیچی سقز، هنگام خاکسپاری ژینا، خانواده‌اش بر مزارش نوشتند: نامت رمز خواهد شد و زنان و مردان آزادیخواه فریاد “ژن، ژیان، ئازادی” را سر دادند که به‌سرعت به شعار اصلی جنبش انقلابی سراسر ایران تبدیل شد.

این خیزش انقلابی عظیم، رعدی در آسمان بی ابر نبود. قتل حکومتی ژینا امینی تنها انگیزه‌ای بود برای اینکه اکثریت مردمان، کارگر و زحمتکش، ستمدیده و جویای آزادی و برابری، یکبار دیگر – این بار وسیع‌تر از هر زمان – اعلام کنند که حل بحران‌های عظیم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در ایران، بدون سرنگونی انقلابی رژیم استبدادی، مذهبی و سرمایه‌داری جمهوری اسلامی امکان‌پذیر نیست.

خیزش انقلابی اخیر، انکشاف و تداوم دوره انقلابی و فاز سیاسی نوینی بود که از خیزش دیماه ۹۶ در ایران شروع‌شده بود. دوره جدیدی که با طرح شعار “اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا” اراده اکثریت مردم را برای پایان دادن به چهار دهه استبداد سیاسی مذهبی، فقر و نابرابری طبقاتی، آپارتاید جنسی – جنسیتی، تبعیضات شوونیستی، نابودی سیستماتیک محیط‌زیست و… اعلام می‌کرد. خیزش انقلابی مرداد ۹۷ و به‌ویژه آبان ۹۸ به دنبال سه برابر شدن بهای بنزین و نیز دیماه ۹۸ به دنبال ساقط کردن عمدی هواپیمای مسافربری اوکراینی توسط سپاه را نیز باید در همین راستا ارزیابی کرد.

اما آنچه این خیزش انقلابی را از همه جنبش‌ها، حرکات اعتراضی و خیزش‌های انقلابی پیش از شهریور ۱۴۰۱ منفک می‌کند، وسعت بی‌نظیر و تداوم خیره‌کننده آن بود. این خیزش، به‌راستی عظیم‌ترین جنبش و عصیان ضد حکومتی در تاریخ حیات ۴۵ ساله جمهوری اسلامی بود.

تقریباً هیچ نقطه‌ای از ایران نبود که در این جنبش انقلابی سراسری، مشارکت نداشته باشد. برخی از مهم‌ترین شاخصه‌های این خیزش تاریخی، عبارت هستند از:

۱-نقش پررنگ زنان و پیش‌قراولی آن‌ها در همه جای ایران. این روند مثبت اگرچه از همان روزهای به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی آغازشده، اما در جریان خیزش انقلابی ژینا، بیش از هر زمان جلوه‌گر شد. زنان با سوزاندن حجاب اسلامی و پایان دادن به آپارتاید جنسی چنان به مظهر و بخشی از هویت رژیم جمهوری اسلامی ضربه زدند که تاکنون نتوانسته کمر راست کند. دفاع مردان از حرکت‌های بغایت سکولار زنان، انعکاس و پشتیبانی جهانیان از اعتراضات زنان موقعیت و نقش زنان را در اعتراضات عمومی بسیار ارتقا داد.

۲-نیروی کار و زحمت و فرزندان آن‌ها بی‌شک اکثریت معترضین انقلابی کف خیابان را تشکیل می‌دادند و اکثریت کشته‌شدگان، دستگیرشدگان و اعدام‌شدگان و زخمی‌ها نیز متعلق به همین طبقه و خانواده‌های کارگری بودند. اما کارگران هم به دلیل شدت سرکوب سیاسی و نیز فلاکت هولناک اقتصادی، و هم به دلیل ضعف تشکل یابی و سازمان‌دهی محلی و سراسری، نتوانستند با برپایی اعتصاب عمومی سیاسی به یاری این خیزش انقلابی بشتابند. البته کارگران پالایشگاه آبادان و نیز چندین شرکت در بخش کارگران پیمانی نفت، گاز و پتروشیمی در عسلویه، کارگران ذوب‌آهن اصفهان و پاره‌ای دیگر از کارخانجات با برپایی اعتصابات و اعتراضات موردی، و نیز معلمان با فراخوان دو حرکت سراسری در هفته‌های نخست این خیزش، کارکنان بخش بهداشت و درمان و رانندگان کامیون با برپایی چند اعتصاب و حرکت سراسری، سعی کردند علیرغم همه موانع، وزن طبقه کارگر و زحمتکشان را در جنبش انقلابی افزایش دهند، اما این تلاش‌ها همچون انقلاب ۵۷ به اعتصاب عمومی سیاسی کمرشکن منجر نشد.

۳-شکل‌گیری کمیته‌ها و شوراهای محله محور از پائین (مخفی، نیمه علنی و علنی) توسط جوانان انقلابی در بسیاری از شهرها و نقش اساسی این تشکل‌های مردمی در تداوم جنبش و جنگ‌وگریزهای خیابانی. و هماهنگی و همکاری شماری از این کمیته‌ها با هم، و نیز پلاتفرم‌های رسانه‌ای چپ یکی از نقاط درخشان این جنبش بود. همین جوانان انقلابی، بیشترین هزینه را در مصاف با نیروهای سرکوب رژیم، متحمل شدند.

۴-حضور بی‌سابقه جنبش دانشجویی در همبستگی با خیزش انقلابی که به اعتراف خود رژیم، حداقل در بیش از صدوهشتاد دانشگاه و دانشکده، و در برخی مراکز، چندین حرکت در روزها و هفته‌های مختلف حرکت اعتراضی برگزار کردند. نکته جالب در این مبارزات، خلق تاکتیک‌ها و روش‌های جدید اعتراضی بود که بسیار موردتوجه قرار گرفت.

۵-عروج مجدد جنبش دانش‌آموزی یکی دیگر از ویژگی‌های درخشان این خیزش تاریخی بود. این بار شاهد شکل‌گیری حرکات اعتراضی در صدها مدرسه به‌ویژه در دبیرستان‌های دخترانه بودیم که در همبستگی با جنبش معلمان، امر مبارزه را در محیط مدرسه به‌پیش می‌بردند. حملات شیمیایی مزدوران رژیم اسلامی به صدها مدرسه – عمدتاً دخترانه – بیانگر خشم رژیم از عروج مجدد جنبش دانش آموزان بود.

۶- یکی دیگر از نکات مهم، حضور پررنگ جنبش‌های ضد شوونیستی و ضد تبعیضات ملی، نژادی و مذهبی در این خیزش به‌ویژه در کردستان و بلوچستان بود. که ضمن تأکید بر همبستگی سراسری و برابر حقوقی همه مردمان ایران، بار دیگر چهره کثیف تبعیض، ستم مضاعف و نابرابری نهادینه‌شده در دو رژیم شاه و جمهوری اسلامی را رسوا کردند.

۷-همچنین بخش‌های وسیعی از کسبه و مغازه‌داران چند اعتصاب سراسری موفق به‌ویژه در کردستان و شهرهای بزرگ ایران برگزار کردند.

۸-غیبت کامل شعارهای مذهبی در این جنبش، به‌روشنی نشانه شکست اسلام سیاسی، رشد خدا ناباوری در جامعه، و نیز ماهیت عمیقاً لائیک و سکولار خیزش انقلابی را به نمایش گذاشت. درعین‌حال، نوع واکنش و فرهنگی که انبوه خانواده‌های داغ‌دیده به نمایش گذاشتند، به‌راستی کم‌نظیر بود. آن‌ها در بسیاری موارد با صدای رسا اعلام داشتند که عزاداری نمی‌کنند، بلکه به راه سترگ فرزندان و عزیزان خود ادامه خواهند داد. آنان به‌جای عزاداری و نوحه‌خوانی، سرود پخش می‌کردند و شعارهای انقلابی را پژواک می‌دادند، زنان، حجاب از سر برمی‌داشتند و گیسوان خود را به نشانه همبستگی قیچی می‌کردند و با کف زدن و هلهله، داغ غمگساری و عزاداری را بر دل رژیم گذاشتند. سنت مبارزاتی مدرنی که کماکان بر سر مزار صدها جان‌باخته، ادامه دارد.

۹-هنر اعتراضی و انقلابی نیز در تمام دوران تداوم خیزش انقلابی اخیر، در اشکال مختلف ترانه سرود، نه‌تنها صدای توده انقلابی را بازتاب می‌داد، بلکه سهم به سزایی در افزایش روحیه انقلابی مبارزین کف خیابان داشت. در تاریخ مبارزات سیاسی مردمان ایران، ما در هیچ دوره انقلابی، به‌اندازه این دوره خیزش، شاهد این حجم از تولید آثار هنری ماندگار نبودیم. بعلاوه ابعاد عظیم خیزش چنان بود که حتی محافظه‌کارترین هنرمندان و نیز ورزشکاران که بسیاری از آن‌ها در دوره‌های گذشته، معمولاً ساکت بودند، ترغیب شدند که به همبستگی با جنبش و همدردی با خانواده‌های جان‌باختگان بپردازند.

۱۰- طرح شعارهای اثباتی در کنار شعارهای سرنگون طلبانه، یکی دیگر از ویژگی‌های مثبت این خیزش انقلابی بود. مردم در سراسر ایران ضمن سر دادن شعار مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر جمهوری اسلامی، سعی کردند در کنار شعارهای کلیدی “زن زندگی آزادی” و “فقر، فساد، گرونی، میریم تا سرنگونی”، با طرح پاره‌ای شعارها و مرزبندی‌ها، تلاش اپوزیسیون راست و ابر رسانه‌های وابسته به آن‌ها را برای استحاله این خیزش به یک حرکت “رژیم چنجی” صرف، و یا تلاش آن‌ها برای جا انداختن آلترناتیو سلطنت‌طلبان به‌رهبری رضا پهلوی را خنثی کنند. به همین خاطر شاهد شنیده شدن شعارهایی همچون: مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر”، “نه سلطنت، نه رهبری، دمکراسی، برابری”، “نه کولبری، نه سوختبری، آزادی، برابری”، “نان، کار، آزادی”، “از کردستان تا جلفا، قدرت به دست شورا”، “فرزند کارگرانیم کنارشان می‌مانیم”، “کارگر، معلم، دانشجو اتحاد اتحاد”، “کرد، بلوچ، آذری، آزادی، برابری” و… بودیم. این شعارهای اثباتی و رادیکال در داخل کشور، نقش مهمی در فروپاشی کارناوال‌های پوپولیستی “همه باهم” و ائتلاف دست راستی به‌رهبری رضا پهلوی ایفاء نمود.

خیزش انقلابی اگرچه در بعد خیابانی، شورشی و تعرضی، دچار افت شده است، اما دوره انقلابی و حرکات اعتراضی بخش‌های مختلف مردم: کارگران، معلمان، بازنشستگان، زنان، دانشجویان، خانواده‌های جان‌باختگان و زندانیان سیاسی و حرکات اعتراضی ادواری مردم در بلوچستان و کردستان با فرازوفرودهایی، همچنان تداوم دارند. در واقع ما شاهد یک دوره انقلابی مداوم هستیم که گاهی فراز و گاهی فرود دارد، اما اراده اکثریت مردم پابرجاست و آن تلاش برای پیدا کردن راهی جهت پایان دادن به رژیم استبدادی، فاسد، غارتگر، فاشیستی و سرمایه‌داری جمهوری اسلامی است.

این رژیم تنها در شش‌ماهه اول خیزش با دستگیری بیش از شصت هزار نفر (طبق آخرین اعتراف مقامات قضایی)، کشتن حدود شش‌صد معترض در خیابان‌ها، قتل بیش از بیست زندانی در زیر شکنجه، اعدام رسمی حدود ده معترض زندانی و مجروح و معلول و نابینا کردن هزاران تن از مبارزین انقلابی و در یک‌کلام با کم‌نظیرترین سرکوب و توحش فاشیستی توانست خود را فعلاً سرپا نگه دارد. اما هم این رژیم و هم اکثریت مردمان جویای رهایی می‌دانند که انفجارهای سیاسی بزرگ در راه‌اند و باید با درس‌گیری از کاستی‌های این خیزش و خیزش‌های قبلی، خود را برای پیکارهای سرنوشت‌ساز نوین آماده کنیم.

بی‌تردید قطب متنوع چپ انقلابی در جنبش کارگری و سایر جنبش‌های اجتماعی داخل کشور و فعالین سوسیالیست خارج کشور و شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست – به‌مثابه مهم‌ترین بخش متشکل بدیل سوسیالیستی -، باید خود را برای این نبردها و روزهای سرنوشت‌ساز پیش رو آماده کنند.

ما پارها اعلام کرده‌ایم که علیرغم اهمیت و ضرورت کلیدی همه جنبش‌های اجتماعی انقلابی و مترقی، انقلاب مردم ایران موقعی می‌تواند به یک انقلاب اجتماعی پیروزمند تبدیل شود که طبقه کارگر به‌مثابه یک طبقه متشکل، سازمان‌یافته و انقلابی، مهر خود را بر جنبش بکوبد. این حضور قدرتمند و رهبری کننده، نه‌تنها تضمینی برای به موفقیت رساندن خیزش‌های انقلابی است، بلکه تضمینی است برای اینکه امر سرنگونی رژیم اسلامی در حد یک رژیم چنج و یا انقلاب سیاسی باقی نماند، بلکه علاوه بر به‌زیر کشیدن استبداد سیاسی مذهبی حاکم، موجبات عبور از نظام استثمارگر و مبتنی بر نابرابری‌های طبقاتی یعنی نظام سرمایه‌داری را فراهم کند و زمینه را برای گذار به سوسیالیسم و استقرار بدیل کارگری و شورایی فراهم نماید.

ازاین‌رو ما از تکرار این نکته خسته نمی‌شویم که: چاره رنجبران، وحدت و تشکیلات است! نه‌تنها در درون جنبش کارگری و جنبش‌های اجتماعی، بلکه در درون خود احزاب و سازمان‌های کمونیستی وفادار به انقلاب اجتماعی و بدیل سوسیالیستی. در این راستا، فائق آمدن بر همه روش‌های فرقه‌گرایانه، سکتاریستی، خرده‌کاری و پراکنده‌کاری و بنابراین دیدن افق‌های بزرگ طبقاتی و انقلابی، اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کند.

انبوه زندانیان سیاسی به‌ویژه فعالین پیشرو کارگری، معلمان، زنان، دانشجویان و جوانان از درون زندان و انبوه خانواده‌های جان‌باختگان راه آزادی و برابری در بیرون از زندان، بارها شجاعانه و ثابت‌قدم، اعلام کرده‌اند که روز رهایی فرا خواهد رسید و این رژیم بحران‌زده، از ترس است که می‌ترساند و رجز می‌خواند. کافیست به نافرمانی میلیونی جاری زنان قهرمان ایران در برابر تحمیل حجاب اسلامی نگاه کنیم تا تداوم مبارزه و مقاومت را در اشکال متنوع به عینه شاهد باشیم.

به همین خاطر، ما تردیدی نداریم که ققنوس انقلاب از خاکستر خویش باز بر خواهد خاست، شک نداریم که انفجارهای بزرگ سیاسی و اجتماعی در راه خواهند بود، اما وقوع خیزش و حتی انقلاب یک‌چیز است، موفقیت و پیروزی آن چیزی دیگر. سازمان‌دهی و ایجاد تشکل‌ها کلیدی‌ترین عناصری هستند که امکان سرکوب و به شکست کشاندن روندهای انقلابی را به حداقل می‌رساند. برای براندازی جمهوری اسلامی و به سرانجام رساندن انقلاب و برقراری شوراها باید ایجاد تشکل‌های کارگری، محلات، زنان، جوانان، بازنشستگان را فوراً در دستور کار همه فعالین و رهبران عملی گذاشت. جنبش کارگری با متحد کردن هر چه بیشتر کارگران و ایجاد ظرف‌های سازمانی – تشکیلاتی ویژه همه بخش‌های کارگری را می‌تواند از پراکندگی و بی‌ارتباطی به هم از بین ببرد و به‌عنوان یک وزنه سرنوشت‌ساز در روند یک انقلاب نقش بازی کند و با متحد کردن دیگر جنبش‌های انقلابی چون زنان و جوانان در کنار خود جهانی دگر بنا خواهد نمود.

 

گرامی باد یاد همه جان‌باختگان راه آزادی و برابری به‌ویژه جان‌باختگان خیزش انقلابی اخیر

سرنگون باد رژیم اسلامی سرمایه‌داری

زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم

۲۰۲۳/۰۸/۱۷

امضاها: اتحاد سوسیالیستی کارگری، حزب کمونیست ایران، حزب کمونیست کارگری ایران-حکمتیست، سازمان راه کارگر، سازمان فدائیان (اقلیت) و هسته اقلیت

ShorayeHamkary@gmail.com

POST A COMMENT.