ماههاست که بازنشستگان بهپای ثابت اعتراضات و راهپیمایی خیابانی تبدیلشدهاند. این انسانهای زحمتکش که پس از عمری کار و زحمت، قبل از هر چیز باید استراحت کنند و دغدغه یکلقمهنان نداشته باشند، برای همین یکلقمهنان مجبورند هرروز وارد خیابان شوند و برای دستیابی بهحق و حقوق خود دست به اعتراض و تجمع و راهپیمایی بزنند. بازنشستگان تأمین اجتماعی که مبتکر یکشنبههای اعتراضی بودهاند و هر یکشنبه دردهها شهر و استان وارد خیابان میشوند، اکنون هفتههاست که علاوه بر یکشنبهها، روزهای دیگر هفته نیز تجمعات اعتراضی برگزار میکنند. در برخی شهرهای جنوب مانند اهواز، شوش و هفتتپه، شوشتر، اعتراضات این قشر زحمتکش به چند روز در هفته رسیده است. در اهواز و برخی شهرهای دیگر اعتراضات در شکل راهپیمایی و سپس تجمع در برابر استانداری خوزستان همراه بوده است.بازنشستگان تأمین اجتماعی با پایبندی به این شعار خود “تنها کف خیابون، به دست میاد حقمون” در سه ماهی که از سال جاری گذشته است هر هفته چند بار و دستکم یکبار در هفته در کف خیابان پیگیر مطالبات خوش بودهاند. بازنشستگان تأمین اجتماعی اهواز در تجمع روز یکشنبه ۲۸ خرداد سال جاری علاوه بر طرح شعارها و حمل شعارنوشتههای همیشگی خود، بار دیگر از فرزانه زیلابی وکیل کارگران هفتتپه حمایت نموده و پلاکارد بزرگی را نیز با خود حمل میکردند و در آن خواهان لغو حکم صادره علیه این وکیل مبارز بودند.
این روزها اما تنها بازنشستگان تأمین اجتماعی پای ثابت اعتراضات خیابانی نیستند. بازنشستگان لشگری، بازنشستگان کشوری و منجمله بازنشستگان آموزشوپرورش نیز وضعیت بهتری از بازنشستگان تأمین اجتماعی ندارند. فشارها و تنگناهای اقتصادی و معیشتی چنان شدید و گسترده است که تقریباً عموم بازنشستگان را راهی خیابان نموده است.سنگینی و تشدید و تمرکز فشار بردوش این اقشار زحمتکش، به ناگزیر صف این زحمتکشان را نیز متراکمتر و متمرکزتر میسازد.پایین بودن مبلغ مستمری و ناکارآمدی بیمهها ازجمله مواردی است که تمام بازنشستگان از آن رنج میبرند و بدون استثنا همه بازنشستگان خواهان افزایش مستمریها، بهبود وضعیت بیمهها و خدمات درمانی و همسانسازی حقوقها هستند و از همینجاست که شاهد اتحاد عملهای مبارزاتی میان این اقشار هستیم.روز نهم اسفند سال گذشته بازنشستگان تأمین اجتماعی ، لشگری و کشوری حول همین خواستها یک تجمع مشترک و سراسری در ۱۳ استان برگزار نمودند.این تجمع در شهر تهران مورد یورش وحشیانه نیروهای سرکوب قرار گرفت و نزدیک به ۱۰۰ نفر از بازنشستگان دستگیر شدند.
این نخستین تجربه اتحاد عمل میان بازنشستگان تأمین اجتماعی، کشوری و لشگری بود و بعدازآن اگرچه اتحاد عمل بازنشستگان در این ابعاد تکرار نشده است اما نمونههای دیگری از همراهی و اتحاد عمل را شاهد بودهایم که جملگی نشانگر تلاش فعالان و پیشروان این عرصه برای یککاسه کردن نیرو و انرژی مبارزاتی بازنشستگان است.روز چهارشنبه ۲۴ خرداد بازنشستگان تأمین اجتماعی همراه با بازنشستگان فرهنگی دستکم در سه شهر(اهواز، اردبیل و کرمانشاه) باهم وارد خیابان شدند. در سنندج بازنشستگان کشوری و لشگری مقابل استانداری کردستان دست به تجمع زدند. در فارس نیز بازنشستگان فرهنگی مقابل استانداری تجمع برپا کردند. این ترکیبهای متنوع ضمن آنکه هنوز از نظم معینی برخوردار نشده است، اما تلاشهایی است برای هماهنگی مبارزات و اتحاد عمل بازنشستگان.
علاوه بر اینها، این روزها ما شاهد تجمعات خیابانی بازنشستگان در فولاد و مس و معادن بودهایم.نهم خرداد بازنشستگان مس سرچشمه مقابل نهاد ریاست جمهوری در خیابان پاستور تهران تجمع اعتراضی برپا کردند.بازنشستگان فولاد نیز بارها در تهران مقابل ساختمان مرکزی فولاد کشور دست به تجمع زدهاند. بازنشستگان فولاد اصفهان تقریباً وارد یکشنبههای اعتراضی شدهاند. بازنشستگان فولاد خوزستان، بازنشستگان معدن سنگ رود و معدن البرز شرقی نیز بارها دست به تجمع اعتراضی زدهاند.
افزون بر اینها گروه نسبتاً بزرگی از بازنشستگان را، بازنشستگان مخابرات تشکیل میدهند که به یکی از نیروهای ثابتقدم تجمعات خیابانی تبدیلشدهاند. این بازنشستگان دستکم طی دو سال گذشته مبارزات منظمی را سازمان دادهاند. در سال جاری نیز هر هفته یکبار و گاه دو بار تجمعات سراسری دردهها شهر و استان برپا نمودهاند. روز دوشنبه ۲۲ خرداد، بازنشستگان مخابرات در بیش از ۱۶ شهر و استان ازجمله؛ تهران، شیراز، مشهد، کرمانشاه، اصفهان، تبریز، زنجان، دزفول، اراک، لرستان، کردستان، سیستان و بلوچستان، گیلان، کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری، خوزستان و خراسان رضوی تجمع سراسری برپا کردند. این چندمین تجمع سراسری در خردادماه بود.چند روز قبل از آن در ۱۶ خرداد و نیز در روزهای قبلتر از آن نیز در چندین شهر اجتماعات اعتراضی برگزار کرده بودند.
بازنشستگان مخابرات سالهاست خواهان اجرای “آئیننامه استخدامی و رفاهی” هستند که ۲۴ مرداد سال ۸۹ به تصویب رسیده است.اما علیرغم اعتراضات مکرر و چندین ساله بازنشستگان مخابرات، این آئیننامه تا این لحظه اجرانشده و همچنان روی کاغذ مانده است. این آئیننامه شامل چندین فصل و دهها ماده است که اگر اجرا شود، هم وضعیت استخدامی و رفاهی نیروی شاغل ازلحاظ نوع قرارداد و میزان مزد و حقوق بهتر میشود و هم بهتبع آن وضعیت نیروهای بازنشسته ازلحاظ مستمریها و بیمهها بهبود پیدا میکند. بر طبق این مصوبه قرار بوده نارساییهای موجود در آئیننامه استخدامی و نظام حقوق و مزد کارکنان برطرف شود. قرار بوده مشکلات حقوق و مزد برطرف شود و از کارکنان در مقابل عوارض ناشی از تورم و همچنین مشکلات و نیازهای مادی حمایت شود.با توجه به عدم پوشش کامل بیمهها و خدمات درمانی، قرار بوده از کارکنان در دوران بازنشستگی از طریق صندوق بازنشستگی حمایت شود. قرار بوده نیروی کار مخابرات که تابع قانون کار است، به استخدام دائمی درآید.قرار بوده شرکت مخابرات برای تأمین مسکن کارکنان اعم از خرید، ساخت، تعمیر و پرداخت ودیعه اجاره و یا به طرق دیگر اقدام کند.اما هیچیک ازاینقرارها که بهصراحت دربندهای “آئیننامه استخدامی و رفاهی” مصوب سال ۸۹ از آن یادشده به مرحله اجرا درنیامده و شر کت مخابرات ۱۳ سال است که اجرای این آئیننامه را پشت گوش انداخته و از پذیرش خواست شاغلان و بازنشستگان مخابرات که درواقع یک خواست قانونی هم هست، سرباز زده است.
افزون براین، بعد از خصوصیسازی شرکت مخابرات، هیئتوزیران آئیننامهای را در اسفند سال ۸۵ به تصویب رساند که بر پایه بند ۶ این مصوبه، تعهدات مخابرات درزمینهٔ حقوق و مزایا، بیمه بازنشستگی و سایر تعهدات محفوظ و در تعهد شرکت واگذارشده قرار میگیرد. به عبارت دگر شرکت مخابرات در قبال شاغلان و بازنشستگان مخابرات تعهداتی داشته است که بر طبق این بند، پس از واگذاری به بخش خصوصی، مالک جدید نیز متعهد به اجرا و رعایت آن است. اما سهامداران جدید شرکت مخابرات که البته بیشترین سهام آن متعلق به ” ستاد اجرایی فرمان امام” است، این تعهدات را زیر پا گذاشته و اجرا ننموده است. درعینحال دربند ۹ این مصوبه نیز تصریحشده است که وظیفه سازمان خصوصیسازی است این تعهدات و اجرای آن را دنبال کند. اما در این مورد نیز تاکنون هیچگونه پیگیری یا اقدامی صورت نگرفته و این تعهدات نیز روی هوا مانده است.
بازنشستگان مخابرات در تجمعات اعتراضی و مکرر خود ازجمله در تجمع سراسری ۲۲ خرداد بار دیگر خواهان اجرای مصوبه سال ۸۵ هیئتوزیران و اجرای کامل آئیننامه استخدامی و رفاهی مصوبه سال ۸۹ و پرداخت کامل معوقات از زمان خصوصیسازی شرکت شدند.
میلیونها بازنشسته در شرایط حاضر در تنگنای اقتصادی و معیشتی به سر میبرند. مستمریها بدون استثنا زیرخط فقر است و عموم بازنشستگان زندگی فقیرانهای دارند. وضعیت خدمات درمانی و پوششهای بیمهای بهشدت نارساست و بازنشستگان که در سنین بازنشستگی نیاز بیشتری به پزشک و درمان و دارو دارند، از این بابت نیز بهطور روزمره بادهها مشکل روبرو هستند. نارضایتی درمیان بازنشستگان بسیار شدید است. شرایط بهگونهای درآمده است که خیابان به کوتاهترین و مستقیمترین راه برای طرح خواستها تبدیلشده است.
علیرغم برخی تفاوتها و یا خواستهای ویژهای که ممکن است در هر بخش از بازنشستگان وجود داشته باشد،اما این واقعیتی غیرقابلانکار است که به همه آنها ظلم و حق همهشان پایمالشده است.بیمهها بهکلی ناکارآمد و مستمریها ناچیز و پاسخگوی نیازها نیست.”ظلم و ستم کافیه، سفره ما خالیه” شعار همه بازنشستگان است.بازنشستگان طی سالیان متمادی برای رسیدن به خواستهای خود به اشکال مختلفی تلاش نمودهاند،به نهادها و مقامات دولتی مراجعه نموده و خلاصه به هر دری زدهاند، اما پاسخگویی پیدا نشده است و چنین است که کف خیابان را برگزیده و آن را رها نمیکنند.” تنها کف خیابون، به دست میاد حقمون”، ” تا حق خود نگیریم، آروم نمینشینیم” شعارهایی هستند که امروز بر زبان تمام بازنشستگان جاری است. این شعارهای مشترک و شعارهای دیگری نظیر آن،نشانه خواستهای مشترک و برخاسته از موقعیت مشترک و انگیزه مبارزات مستمر بازنشستگان است. مبارزات مستمر اما جداجدای بازنشستگان و اعتراضات پرشور آنان در کف خیابان تاکنون نتایج مطلوبی به بار نیاورده است. دولت ارتجاعی حاکم تاکنون هیچ اعتنایی به مشکلات و وضعیت معیشتی میلیونها بازنشسته نکرده و به خواستهایشان پاسخ نداده است. بنابراین جویبارهای متعدد و پراکنده مبارزه را باید به هم متصل کرد و اتحاد عملهای واقعی و بزرگ در کف خیابان را سازمان داد. در برابر رود خروشانی که از اتحاد عمل مبارزات میلیونها بازنشسته در بخشهای مختلف برپا شود و اگر که این اتحاد عمل، میلیونها تن را در سراسر کشور به خیابان بکشاند، دولت ارتجاعی جمهوری اسلامی دیگر نمیتواند به بیاعتنایی ادامه دهد و از کنار موضوع بگذرد. نمونههای محدود و پراکندهای از این نوع اتحاد عمل را شاهد بودهایم که هنوز در مراحل اولیه و فاقد نظم و محروم از یک رهبری متشکل و واحد بودهاند. فعالان پیشرو و آگاه جنبش اعتراضی بازنشستگان بخشهای مختلف میتوانند از طریق ایجاد پیوند و ارتباط فعال با یکدیگر، این مبارزات را هماهنگ کنند ، تجمعات خیابانی مشترکی را برگزار نمایند و اتحاد عملهای بزرگی را سازمان دهند. اگر شعار ” ما همه همبستهایم، از وعدهها خستهایم” که در تجمع سراسری اخیر بازنشستگان مطرح شد، حقیقتی را بیان میکند، اگر این حقیقت دارد که همهی ما بازنشستگان از این وضعیت به ستوه آمدهایم و خواهان تغییر آن هستیم و اگر این نیز حقیقت دارد که ما همه همبستهایم، پس بیدرنگ باید به این همبستگی جامه عمل پوشانیم، خود را سازمان دهیم، متشکلتر وارد عرصه مبارزه شویم و اتحاد عملهای مبارزاتی گستردهتری را در مقیاس سراسری سازمان دهیم.
نظرات شما