وحشت رژیم از گسترش اعتصاب سراسری نفت و هم‌زمانی آن با اول ماه مه

از مدت‌ها قبل زمزمه اعتصاب سراسری کارگران غیررسمی خصوصاً کارگران پروژه‌ای و پیمانی شاغل در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی وجود داشت. فشارهای معیشتی آوار شده بردوش این بخش از کارگران به‌شدت بالاست. فقر، گرسنگی و تنگناهای اقتصادی  و ناتوانی تأمین هزینه‌های زندگی، ده‌ها هزار کارگر و خانواده‌های کارگری را به ستوه آورده است. اگرچه کارگران صنعت نفت با اعتراضات و اعتصابات سراسری و باشکوه خود در سال ۹۹، آن فضای رعب و سربازخانه‌ای حاکم در صنعت نفت را درهم شکستند، اما نمی‌توان انکار کرد که دستگاه امنیتی ارتجاع حاکم، برای مهار کارگران نفت و جلوگیری از اعتراض و اعتصاب، از ۹۹ تاکنون نیز به هر کاری دست‌زده است. صدها کارگر پیشرو و فعال اعتصاب را به مراکز امنیتی و قضایی احضار و بازداشت نموده و مورد بازجویی قرار داده است. به پرونده‌سازی‌های گسترده علیه کارگران روی آورده و از طریق تلفن یا ارسال پیامک، رسماً کارگران پیشرو را مورد انواع تهدیدها حتی تهدید جانی قرار داده است. بنابراین علاوه بر فشارهای فزاینده معیشتی و اقتصادی، فشارهای پلیسی و اقدامات سرکوب گرانه نیز در مراکز نفت و گاز و پتروشیمی و حفاری فزونی یافته است. همپای این فشارها، نارضایتی در صفوف کارگران نفت به‌ویژه کارگران پروژه‌ای و پیمانی شاغل در صنعت نفت، به‌شدت افزایش‌یافته است. روحیه اعتراضی کارگران به‌طورکلی و کارگران غیررسمی صنعت نفت به‌طور خاص، به‌شدت بالا و شرایط، به‌شدت انفجاری است. اعتراض و اعتصاب در نفت بر متن این زمینه‌ها و برخاسته از شرایطی است که تحمل‌ناپذیر شده است. اعتصابات مکرر کارگران غیررسمی نفت به‌ویژه کارگران پیمانی و پروژه‌ای که در قبال دشوارترین کارها پایین‌ترین دستمزدها را می‌گیرند، گویای همین واقعیت است. هیچ درجه‌ای از تهدید و سرکوب و خفقان پلیسی قادر نیست جلو این اعتصابات را بگیرد.

روز ۲۲ فروردین، کارگران پروژه‌ای جوشکار در پتروشیمی سلمان فارسی سر بندر،دست به اعتصاب زدند، چهار روز بعد کارگران پترو پالایش دهلران (دشت عباس) در ۲۶ فروردین دست از کار کشیدند و همین برای آغاز یک اعتصاب سراسری در نفت کافی بود. با اعتصاب کارگران اکسیر صنعت، آباد راهان و چند شرکت دیگر در اول اردیبهشت، اعتصاب به‌سرعت برق و باد به سایر شرکت‌ها و مراکز نفت و گاز و پتروشیمی تسری یافت و کارگران پروژه‌ای شاغل در این شرکت‌ها نیز به اعتصاب پیوستند. اعتصاب فراگیر کارگران پروژه‌ای در ظرف یک هفته، بیش از ۱۰۰ شرکت و مرکز نفت و گاز و پتروشیمی را دربرگرفت. کارگران پروژه‌ای شاغل درده‌ها پالایشگاه از نمونه؛ پالایشگاه کنگان، ایلام، بید بلند بهبهان، آبادان، شیراز، اصفهان، شرکت مبنا و پالایشگاه تهران و ده‌ها پتروشیمی مانند پتروشیمی گچساران، کیان در عسلویه، بوشهر، سلمان فارسی(بوشهر)، صدف(عسلویه)، آپادانا(عسلویه)،دهلران، بندر جاسک،کرمان، هنگام، پترو پالایش کنگان، دماوند، رایان پلیمر، پادجم ، پتروشیمی پارس،پتروشیمی رازی و… وارد اعتصاب شدند.موضوع مرکزی اعتصاب، اعتراض به پایین بودن دستمزد و مخالفت با مصوبه مزدی دولت بود. ده‌ها هزار کارگر پروژه‌ای با خواست ۷۹ درصد افزایش دستمزد و ۲۰ روز کار ۱۰ روز استراحت به کارزار مبارزه علیه مصوبه مزدی دولت و کمپین مبارزاتی ۱۴۰۲ پیوستند.

اهمیت اعتصاب فقط در این نیست که کارگران مبارز پروژه‌ای و پیمانی بار دیگر یک اعتصاب فراگیر و سراسری در نفت را سازمان داده‌اند، بلکه از این زاویه نیز بسیار مهم است که توانست کارگران برخی دیگر از صنایع را نیز با خود همراه کند. قلب اعتصاب گرچه در نفت و مناطق جنوب تپیدن آغاز نمود، اما در صنعت نفت و شهرهای جنوب محصور نماند. ترکش‌های اعتصاب خیلی زود و از همان لحظات اولیه به قلب سایر صنایع از نمونه فولاد و معدن نیز اصابت کرد و تا دورترین شهرها امتداد یافت. کارگران ده‌ها کارخانه و شرکت فولاد ازجمله؛ فولاد شادگان، فولاد غدیر نی‌ریز، فولاد آلیاژی یزد،فولاد گل گهر، فولاد صنعت اطلس،گستر فولاد، فولاد سیرجان، فولاد ماد کوش بندرعباس، مجتمع پایا فولاد کویریزد، فولاد خیام نیشابور، فولاد خوزستان و چندین معدن مانند معدن مس سرچشمه، مس خاتون‌آباد، مس درالو کرمان، مس بردسیر کرمان، مس رفسنجان و برخی واحدهای ماشین‌سازی، مجتمع صنایع لاستیک یزد و برق و انرژی را نیز درگرفت.

گستردگی اعتصاب سراسری در نفت و گاز و پتروشیمی و تسری آن به بر خی صنایع و کارخانه‌های دیگر به‌ویژه در آستانه اول ماه مه روز جهانی کارگر، طبقه سرمایه‌دار حاکم و دولت این طبقه را به هراس افکند. سرمایه‌داران و کارگزاران آن‌ها از همان روزهای نخست اعتصاب، مذبوحانه تلاش کردند با اقدامات سرکوب گرانه و تفرقه‌انگیز، اعتصاب را به بیراهه برند و آن را به شکست بکشانند.در برخی مراکز تلاش شد با طرح مسائل قومی و طایفه‌ای، بومی گری و امثال آن میان کارگران شکاف و چنددستگی ایجاد کنند. برخی رؤسا و مدیرعامل شرکت‌ها کارگران اعتصابی را به اخراج فله‌ای و دسته‌جمعی و استخدام کارگران جدید تهدید کرده‌اند.در عسلویه رسماً موضوع اخراج ۴ هزار کارگر مطرح و به کارگران اعلام‌شده این ۴ هزار نفر با نیروی کار جدید از کشور فیلیپین، چین، ونزوئلا و هند جایگزین خواهند شد.اسدی مدیرعامل سازمان منطقه ویژه پارس اعلام کرد این تعداد کارگر که در ۸ طرح پتروشیمی این منطقه دست به اعتصاب زده اند اخراج خواهند شد. وی حتی ادعا کرد جایگزینی نیروهای جدید آغاز شده است. مطابق اطلاعات موثقی که به دست ما رسیده است، به بسیاری از شرکت‌ها و مراکز نفت و گاز و پتروشیمی ابلاغیه‌هایی ارسال‌شده و از کارفرمایان و مسئولان این واحدها خواسته‌شده کارگران فاقد صلاحیت معرفی و اخراج شوند و نیروی جدید جایگزین آن شود. این ابلاغیه‌ها به‌طور محرمانه حتی به واحدهایی که تاکنون  وارد اعتصاب جاری نشده‌اند نیز ارسال‌شده است.دستگاه امنیتی رژیم نیز با ارسال پیامک‌های تهدیدآمیز، از کارگران خواست به اعتصاب پایان دهند و فوراً به سرکار برگردند. در این پیامک‌ها از کارگران خواسته شد با فراخوان “معاندین” برای اعتصاب همراهی نکنند و حضور در سرکار الزام‌آور اعلام شد.اقدامات سرکوبگرانه و ایجاد رعب و اضطراب در مراکز اعتصاب نشان می دهد که ارتجاع حاکم از اعتصاب یکپارچه و سراسری کارگران پروژه ای و گسترش آن به شدت وحشت کرده و سراسیمه شده است. اقدامات تهدید آمیز رژیم و ایجاد رعب و وحشت اما فاقد کارایی بوده است. یکی از کارگران اعتصابی در واکنش به پیامک ارسالی مزدوران امنیتی با یک بیت شعر چنین پاسخ داد: “در عاشقی گریز نباشد ز سوز و ساز، ایستاده‌ام چو شمع مترسان از آتشم”.

به‌رغم تمام اقدامات تهدیدآمیز و سرکوبگرانه کارفرمایان و نهاد دولتی حامی آن‌ها، اعتصاب سراسری کارگران پروژه‌ای نفت و گاز و پتروشیمی که رسماً از اول اردیبهشت آغازشده است تا امروز یکشنبه دهم اردیبهشت ادامه یافته و کارگران مصمم‌اند  در روز اول ماه مه ( یازده اردیبهشت) نیز به اعتصاب ادامه دهند. اعتصاب  کارگران پروژه‌ای، تعطیل کار و خواباندن چرخ تولید در صنعت نفت و برخی صنایع و مؤسسات دیگر که با اول ماه مه که روز جهانی کارگر است و کارگران در سراسر جهان با تعطیل کار و تجمع و اعتراض و تظاهرات خیابانی این روز را گرامی می‌دارند، گره‌خورده و اهمیت این اعتصاب را دوچندان کرده است.اول ماه مه امسال نه فقط ازاین بابت که به تازگی سال ویژه ای را پشت سرگذاشته ایم که جنبش انقلابی برای سرنگونی ارتجاع حاکم تا پله های نزدیک به آخر و آستانه سرنگونی رژیم ادامه یافت و این فضا و شرایط کم و بیش نیز ادامه دارد، یک اول ماه مه ویژه است، بلکه همچنین ازاین بابت که هم اکنون ده ها هزار کارگر کار را تعطیل کرده اند و با اعتصاب و خواباندن چرخ تولید به استقبال روزجهانی کارگر می روند نیز یک اول ماه ویژه است.

بنابراین بسیار مهم بود و مهم هست که این اعتصاب موردحمایت جدی واقع شود.اما متأسفانه باید گفت این اعتصاب، آن‌چنان‌که درخور و شایسته آن باشد، موردحمایت قرار نگرفت. برخی حتی از یک حمایت کاغذی و در حد صدور یک اطلاعیه حمایتی و پشتیبانی از مطالبات کارگران نیز دریغ کردند. تقریباً تمام انواع محافل و به‌اصطلاح تشکل‌های کارگری مدعی دفاع از حقوق کارگر که در قبال اقدام و ابتکار عمل کارگران هفت‌تپه و راه‌اندازی کارزار اعتراض علیه مصوبه مزدی دولت و مبارزه برای لغو آن، سکوت کرده بودند، در مورد اعتصاب سراسری کارگران پروژه‌ای نفت نیز به همان شکل عمل کردند. انگار که نه انگار اعتصابی شکل‌گرفته و کارگران پروژه‌ای صنعت نفت درده‌ها شرکت کار را تعطیل کرده‌اند! تنها ۵ روز بعد از آغاز اعتصاب در ۵ اردیبهشت  وقتی‌که برخی از این‌ها متوجه شدند اعتصاب به حدی فراگیر شده که دیگر سکوت در این مورد ممکن نیست و این سکوت، قبل از هر چیز دوری هرچه بیشتر این محافل از کارگران و بی‌ربطی آن‌ها با مسائل واقعی کارگری را بیشتر برملا می‌کند، آنگاه در لابه‌لای موضوعات دیگر از اعتصاب کارگران پروژه‌ای هم حرفی زدند و از آن حمایت شد. برخی دیگر ۶ روز۷ روز پس از آغاز اعتصاب و وقتی‌که اعتصاب بیش از ۹۰ شرکت را در برگرفته بود، تازه متوجه شدند کارگران پروژه‌ای صنعت نفت دست به اعتصاب زده‌اند و زمانی هم که برای خالی نبودن عریضه از اعتصاب کارگران پروژه‌ای و مبارزه این کارگران برای افزایش مزد و برای لغو مصوبه مزدی دولت حرف زدند، بازهم ازیاد بردند یا ترجیح دادند فراموش کنند که اعتراض علیه مصوبه مزدی دولت و مبارزه برای لغو آن ابتکار عمل کارگران هفت‌تپه بود. سندیکای کارگران شرکت واحد که انتظار می‌رفت بلافاصله از اعتصاب کارگران پروژه‌ای صنعت نفت حمایت کند، تنها ۸ روز پس از آغاز اعتصاب طی اطلاعیه‌ای کوتاه از مطالبات کارگران پروژه‌ای حمایت کرد. شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان کشور نیز که سال گذشته از اعتصابات و تجمعات کارگری در اول ماه مه حمایت کرد و بجای ۱۲ اردیبهشت روز معلم، روز یازده اردیبهشت(اول ماه مه) و در حمایت و همبستگی با کارگران فراخوان تجمع داد،  حتی یک کلمه در مورد این اعتصاب نگفت و ننوشت.حمایت‌های  شکلی با تأخیر زیاد بعدی که با ردیف کردن امضاهای بعضاً موهوم و نامعلوم به سبک و سیاق منشور بیست امضا به راه افتاد تا شاید آن تأخیر بامعنی با این درهم بافی و درهم‌آمیزی بی‌معنی جبران شود نیز دردی را دوا نکرد.تنها کارگران آگاه و مبارز هفت‌تپه و شورای سازمان‌دهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت بودند که بلافاصله از اعتصاب کارگران پروژه‌ای نفت حمایت  و همبستگی خود را با این کارگران اعلام کردند.

بسیار مهم‌تر از حمایت سازمان‌ها و تشکل‌ها اما، حمایت سایر کارگران در بخش‌های دیگر از اعتصاب نفت است. بسیار مهم است که کارگران در بخش‌های مختلف در زمان اعتصاب، یکدیگر را تنها نگذارند و از همدیگر حمایت کنند. بسی دردناک است وقتی‌که ذوب‌آهن اعتصابی یکپارچه و باشکوه را سازمان می‌دهد، کارگران فولاد و نفت و معدن و پتروشیمی و غیره از آن حمایت نمی‌کنند. در اعتصاب سراسری جاری کارگران پروژه‌ای صنعت نفت، چنانکه پیش‌ازاین نیز اشاره شد ده‌ها واحد صنعتی دیگر ازجمله کارگران چندین معدن مس و فولادسازی و نیروگاه برق نیز وارد اعتصاب شدند. ورود این کارگران به اعتصاب، جبهه اعتصاب و جبهه کارگران در مقابل سرمایه‌داران و دولت را تقویت می‌کند. گرچه این اتحاد و همراهی کارگری در اعتصاب اخیر نسبت به اعتصابات گذشته افزایش‌یافته و پررنگ‌تر شده است اما این کافی نیست. هنوز جای بسیاری از کارگران از نمونه کارگران ذوب آهن، معادن زغال‌سنگ، ماشین‌سازی، معادن سنگ‌آهن و غیره خالی است. درست در چنین مواقعی است که کارگران باید به یاری هم برخیزند و اتحاد و همبستگی طبقاتی خود را در عمل نشان دهند.

موضوع بسیار مهم و حیاتی دیگر اما اتحاد کارگران در صنعت نفت است.بسیار مهم و حیاتی است که کارگران غیر پیمانی و غیر پروژه‌ای یا به‌عبارت‌دیگر کارگران قرارداد مدت معین و کارگران رسمی به حمایت از رفقای خود برخیزند. این حمایت اگر با اعتصاب این بخش از کارگران همراه شود نه‌فقط امکان عقب‌نشینی کارفرما و دولت و درجه موفقیت اعتصاب را بسیار بالا می‌برد، بلکه به اتحاد عملی و همبستگی کارگری در صنعت نفت که ضرورت تعمیق مبارزه طبقاتی است و زمینه‌ها و شرایط آن نیز تا حد زیادی فراهم است جامه عمل می‌پوشاند. در مرحله بعدی کارکنان رسمی صنعت نفت قراردادند که البته پست‌های بسیار حساسی نیز بر عهده آنان گذاشته‌شده است و اعتصاب آن‌ها می‌تواند ضربات کاری مهمی بر دولت وارد سازد. حتی اگر این بخش از نیروی کار در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی بنا به هر دلیلی وارد اعتصاب نشود، اتحاد و اعتصاب سراسری کارگران رسمی و غیررسمی( پروژه‌ای، قرارداد مدت معین و..) کافی است تا صنعت نفت را فلج کند و کارفرما و دولت را عقب براند.

اما کارگران پروژه‌ای و پیمانی که موتور محرکه اصلی در مبارزات کنونی صنعت نفت محسوب می‌شوند، نمی‌توانند و نباید تا ورود این بخش‌ها به اعتصاب در یک روز خوش بهاری، دست روی دست بگذارند و به انتظار بنشینند.درهمان حال که حاصل بذرهای اعتصابات پیشین را بایستی درو کنند، از بذرافشانی برای برداشت محصول بیشتر،غفلت نورزند. با این اعتصاب سراسری، شرایط برای درس‌آموزی از اعتصابات سه‌ساله اخیر و کاربست آن فراهم‌شده است. اگر مانتوانیم اعتصاب کارگران درده‌ها شرکت نفت و گاز را هماهنگ کنیم، اگر نتوانیم زمان و شرایط نسبتاً دقیق حمله یا دفاع و عقب‌نشینی را خود تعیین کنیم، این احتمال وجود دارد که سرمایه‌داران با مشتی وعده و یا پذیرش موقت این یا آن خواست ما، این یا آن بخش از کارگران را به سرکار بازگردانند و درنهایت صف اعتصاب دچار ریزش شود بدون آنکه ما به اهداف و خواست‌های خود رسیده باشیم. پیروزی اعتصاب کارگران پروژه‌ای درگرو ایجاد تشکل در محل کار و تولید است. تشکل‌های کارگری از نوع کمیته‌های مخفی و کمیته‌های اعتصاب را در تمام شرکت‌ها و واحدهای نفت و گاز و پتروشیمی ایجاد کنیم و به سراسر مناطق نفت و گاز و پتروشیمی گسترش دهیم.ازیاد نبریم که پیروزی ما درگرو اتحاد و همبستگی و مبارزه متحد ماست. اگرچه باید اعتراف کرد که ایجاد یک تشکل هماهنگ‌کننده و سراسری به خاطر پراکندگی پروژه‌ها و ماهیت کار پروژه‌ای چندان آسان نیست، اما راه دیگری جز ایجاد تشکل و مبارزه متشکل وجود ندارد. کارگران پروژه‌ای می‌توانند و از این تجربه تاریخی نیز برخوردارند که یک تشکل هماهنگ‌کننده و سراسری را سازمان دهند.این وظیفه کارگران پیشرو هر واحد است که با رفقای خود در واحدهای دیگر ارتباط برقرار کنند و از شرایط فعلی به‌عنوان فاکتوری مناسب و مساعد برای برپائی یک کمیته یا شورای هماهنگی کارگران پروژه‌ای صنعت نفت استفاده کنند و تشکل مستقل و سراسری خود  را سازمان دهند.در درون همین اعتصابات و مبارزات جاری است که باید رفقای سازمانده خود را بیابیم، خود را متشکل سازیم و تشکل‌های مستقل خویش را برپا کنیم. ازیاد نبریم که کلید پیروزی ما اتحاد و تشکل ماست.

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۱۸  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.