تجربه ای موفق که باید تکرار و تکثیر شود

پس از قتل دولتی محمد مهدی کرمی و محمد حسینی در سحرگاه روز شنبه ۱۷ دیماه ۱۴۰۱ توسط دستگاه آدمکش جمهوری اسلامی ، غروب یکشنبه ۱۸ دی، رسانه های خبری از انتقال محمد قبادلو و محمد بروغنی به سلول انفرادی خبر دادند. محمد قبادلو و محمد بروغنی از جمله ده ها جوان بازداشتی جنبش انقلابی هستند که توسط بیدادگاه های جمهوری اسلامی به اتهام “محاربه” و “افساد فی الارض” به اعدام  محکوم شده اند. با انتشار خبر انتقال این دو زندانی به انفرادی جهت اجرای حکم اعدام، موجی از التهاب و نگرانی در همراهی و همدلی با سرنوشت آنان، جامعه و خانواده های زندانیان را فرا گرفت. در چنین فضایی مرگبار که جامعه هنوز در تب و تاب اعدام محمد مهدی کرمی، محمد حسینی، محسن شکاری و مجیدرضا رهنورد می سوخت، شنیدن خبر انتقال محمد قبادلو و محمد بروغنی به سلول انفرادی خبری ناخوشایند و به شدت بهت آور بود.

پس از انتشار این خبر، شبکه های مجازی در نیمه شب دوشنبه ۱۹ دیماه  از حرکت پدر و مادر “محمد قبادلو” به سوی زندان رجایی شهر خبر دادند. با اعلام این خبر و دست به دست شدن آن در شبکه های اجتماعی، موجی از همدلی و همراهی با مادر محمد قبادلو به راه افتاد. با به راه افتادن این موج انقلابی، مردمی که در کرج و حوالی زندان رجایی شهر بودند، از خانه بیرون زدند و همانند جویبارهای کوچک و پراکنده راهی زندان رجایی شهر شدند. ساعت سه شب، این جویبارهای کوچک انسانی درنزدیکی زندان رجایی شهر به هم پیوستند، در جلوی درب زندان با خانواده محمد قبادلو یکی شدند و همانند رودخانه ای خروشان آزادی محمد قبادلو را فریاد زدند.

در ویدئوهای منتشر شده آنچه به تصویر درآمده است، همانا شجاعت و حماسه آفرینی مادر محمد قبادلو است که با سخنرانی دلیرانه اش به جمعیت خشمگین حاضر در مقابل زندان نیرو بخشید. مادری دلیر و شجاع، همچون مادر نیکا شاکرمی، کیان پیرفلک و ده ها پدر و مادر قهرمانی که در این روزها آتش و خون حماسه آفریده اند و با حماسه آفرینی های خود، بذر دلیری را در جامعه تکثیر کرده اند. مادران و پدرانی که شجاعت را از مادران خاوران به یادگار دارند، دلیری را از مادر ستار بهشتی آموخته اند، حماسه آفرینی را از هزاران مادر و پدری درس گرفته اند که در این ۴۴ سال گذشته در مبارزه با جمهوری اسلامی قهرمانی ها آفریده اند، صدای دادخواهی فرزندانشان را به طور مداوم فریاد کرده اند و با زنده نگه داشتن نام و یاد و خاطره ماندگار عزیزان قهرمان شان، رژیم جلاد و آدمکش جمهوری اسلامی را در ایران و جهان مفتضح کرده اند.

آنچه در سحرگاه دوشنبه ۱۹ دیماه در مقابل زندان رجایی شهر کرج رخ داد، یک حرکت انقلابی و درخور تحسین بود که در تاریخ ۴۳ ساله حیات جمهوری اسلامی بی بدیل بود. تجربه ای موفق که لازم است در تکثیر و گسترش اینگونه تجمعات اعتراضی در مقابل درب زندان ها، توان و نیرو بگذاریم و متحد و یکپارچه به یاری زندانیان بشتابیم. چرا که در شرایط انقلابی حاکم بر جامعه، با تکرار، گسترش و عمومی شدن اینگونه حرکت های اعتراضی و توده ای در مقابل درب زندان هاست که می توانیم در مسیر آزادی زندانیان سیاسی و توقف اعدام ها کارساز باشیم.

اقدام خانواده محمد قبادلو و همراهی مردم آگاه و آزادیخواه کرج با آنان، الگوی جدیدی از مبارزات کف خیابانی را برای توده های مردم ایران رقم زده است. الگویی عملی برای توده های بپاخاسته مردم ایران، برای جوانان انقلابی، برای زنان و مردان دلیر و بویژه برای خانواده های زندانیانی که از آگاهی، دلیری و شهامت بیشتری برخوردار هستند. خانواده های زندانیانی که با همت و همدلی توده های مردم ایران می توانند پیشقراولان اینگونه تجمعات اعتراضی در جلوی زندان ها باشند.

آنچه مادر محمد قبادلو انجام داد، این بود که پیش از هر اقدامی، بی ترس و واهمه از دستگاه های امنیتی، حرکت خود به سوی زندان رجایی شهر کرج را اطلاع رسانی کرد. ادامه کار، با همدلی شبکه های مجازی صورت گرفت که به سرعت خبر را پخش و مردم را به همراهی با خانواده محمد قبادلو تشویق و دعوت کردند. اقدامی که نتیجه داد و ساعتی بعد جویبار های مردم در جلوی زندان به هم پیوستند.

انجام اینگونه اقدامات انقلابی اگرچه برخاسته از موقعیت انقلابی حاکم بر جامعه است، اما هرگز نمی توان منکر نقش تاثیرگذار مادران و پدران شجاعی بود که با شهامت و دلیری کم نظیری قدم پیش می گذارند، خطر را به جان می خرند و تکرار و پیشبرد اینگونه اقدامات انقلابی را برای دیگر خانواده ها و عموم توده های مردم ایران رقم می زنند.

خانواده محمد قبادلو، در شرایطی که ماموران امنیتی در جلوی زندان حضور داشتند، با نیرو گرفتن از حمایت زنان و مردانی که در جلوی زندان در کنار آنان و همراه و همگام با آنان بودند، قد بر کشیدند. این اتحاد و همدلی مردم با مادر محمد قبادلو بود که شجاعت او را دو چندان کرد، توانش را بالا برد و به صدایش تحکم بخشید. در آن فضای تاثیر گذاری توامان بود، که معصومه احمدی-­ مادر محمد قبادلو­­- در مقابل سرکوبگران جمهوری اسلامی قد برکشید و با صدایی رسا جمهوری اسلامی را عامل ظلم و جنایت معرفی کرد، فریاد کشید که فرزندش جرمی مرتکب نشده و خواهان توقف اعدام و آزادی پسرش شد. صدای این مادر دلیر و دلسوخته، گاهی با تحکم، لحظاتی با بغض و زمانی با اشک توامان می شد، اما در همه حال با خشمی نهفته در عمق جان و وجودش، بی گناهی فرزندش را فریاد می کشید و در همان حال از بیداد و بیدادگری جمهوری اسلامی سخن گفت، بی عدالتی دستگاه قضایی را به چالش گرفت و با نام بردن از محسنی اژه ای -این جلاد قصابخانه قضایی رژیم- با افشاگری در مورد ظلمی که در پرونده پسرش اعمال شده است، گفت: “کَرَم پور، کسی که بخاطر او  می خوان محمد را اعدام کنن، جای دیگه شهید شده، همه این را می دانن، در سایت خودشان هم محل شهید شدن او را قید کرده اند، اما عمدا  اینو انداختن تو پرونده پسر من، که پسر منو بکشن بالا، اینا، دارن ظلم می کنن”. در این لحظات بود که همدلی و همراهی جمعیت حاضر در جلوی زندان مخوف رجایی شهر با فریاد “اعدام کنید قیامه، این آخرین پیامه” با سخنان “معصومه احمدی” درآمیخت و ساعاتی بعد با انتشار فیلم های ضبط شده از این صحنه های شجاعت و اشک و بغض درآمیخته با دلیری مادرانه در گستره ای وسیع انعکاس یافت و ایران و جهان و جهانیان را هرچه بیشتر بر ضروت همراهی و همدلی عملی با هزاران زندانی محبوس و شکنجه شده در زندان های جمهوری اسلامی فراخواند.

آنچه در نیمه شب دوشنبه ۱۹ دیماه، در مقابل زندان رجایی شهر کرج رخ داد، فقط حماسه آفرینی یک مادر نبود. مهم تر از سخنان مادر قبادلو، فریاد همدلی و همراهی جمعیت خشمگین حاضر در مقابل زندان بود. جمعیتی که در آن ساعت سه بامداد دوشنبه ۱۹ دیماه با عمق جان آزادی محمد قبادلو و دیگر زندانیان را فریاد زدند. فریاد آنان حتی از فریاد کف خیابان هم رساتر بود. فریادی که با شعار “بترسید بترسید، ما همه با هم هستیم” و “ایرانی باغیرت، حمایت  حمایت” شروع شد، با شعار “هر یه نفر کشته شه، هزار نفر پشت شه” و “اعدام کنید قیامه، این آخرین پیامه”، اوج گرفت. با طنین فریاد “می کشم می کشم، هرکه برادرم کشت”، همدلی را فریاد زد و سرانجام با آگاهی از اینکه با بودن جمهوری اسلامی، زندان و کشتار و اعدام نیز ادامه خواهد داشت، با “مرگ بر خامنه ای” سرنگونی رژیم آدمکش جمهوری اسلامی را فریاد زدند.

خوشبختانه محمد قبادلو و محمد بروغنی در آن شب اعدام نشدند و خبرگزاری صدا و سیمای جمهوری اسلامی ساعاتی بعد، اعلام کرد: “شب گذشته، شایعاتی در رسانه های ضد انقلاب و فضای مجازی منتشر شد با این ادعا که حکم محمد قبادلو و محمد بروغنی از محکومان اغتشاشات اخیر در آستانه اجرا است… این ادعاها در حالی مطرح می شود که اساسا اجرای احکام این محکومان در این مقطع زمانی به دلیل پایان نیافتن تشریفات قانونی در دستور کار نبوده و انتشار خبر مورد اشاره صرفا یک عملیات فریب علیه خانواده محکومان است … اما رسانه های ضد انقلاب، تلاش کردند از دروغی که خودشان منبع انتشارش بودند، دست آوردی بسازند و اجرایی نشدن حکم را عقب نشینی از سوی دستگاه قضایی معرفی کردند”.

اینکه دستگاه قضایی و رسانه های تبلیغاتی رژیم در مورد توقف اجرای حکم اعدام محمد قبادلو و محمد بروغنی چه می گویند، فاقد کمترین اهمیت است. آنچه مهم است همانا تاثیر این حرکت و همدلی جمعی مردم با خانواده زندانیان در توقف اجرای حکم اعدام است. اگرچه این توقف موقتی است و هنوز هم حلقه طناب دار بالای سر این عزیزان در جولان است، اما تجربه رخ داده در مقابل زندان رجایی شهر نشان داد که اطلاع رسانی به موقع، ارسال پیام قدرتمند مادر قبادلو در حرکت به سوی زندان و پیوستن مردم با او در مسیر حرکت به سوی زندان و در نهایت تجمع متحدانه آنان در مقابل زندان رجایی شهر تا چه حد می تواند در تغییر سرنوشت زندانیان موثر باشد. روشن است که جمهوری اسلامی و دستگاه های امنیتی و قضایی رژیم به شدت از اطلاع رسانی فوری و به موقع در مورد زندانیان وحشت دارند. از این رو،  پیوسته تلاش می کنند تا با وارد کردن شدیدترین فشارها بر خانواده بازداشت شدگان، آنان را به سکوت و عدم اطلاع رسانی در مورد فرزندان زندانی شان وادار کنند. تجربه ۴۴ ساله زندان های جمهوری اسلامی و دستگاه های امنیتی و قضایی رژیم نشان داده است، مخفی نگه داشتن تاریخ دستگیری، نام دستگیرشدگان، تاخیر در اطلاع رسانی از وضعیت و موقعیت بازداشت شدگان و اینکه در کدام زندان و بند هستند، نه تنها کمترین کمکی به سبک شدن پرونده دستگیرشدگان نکرده و نخواهد کرد، بلکه درست بر عکس بی خبری از وضعیت زندانیان دست رژیم را در پرونده سازی، توطئه گری و صدور احکام سنگین برای زندانیان بازتر هم خواهد کرد.

فراموش نکنیم در فاصله چهار ماه گذشته نزدیک به ۲۰ هزار نفر بازداشت شده اند و هر روزه نیز بر این رقم افزوده می شود. در این مدت به همت قهرمانی زنان و همه توده های مردم ایران و به همت اطلاع رسانی وسیع از شرایط مرگبار زندان های جمهوری اسلامی، هم اینک آبروی نداشته این نظام مستبد و جانی و تبهکار در سطح داخلی و بین المللی به طور کامل از بین رفته است. خامنه ای و هیئت حاکمه ایران تاکنون ضربات مهلکی از جنبش انقلابی توده های کار و زحمت خورده اند. خشم و حقارت داخلی و بین المللی وارد شده بر نظام را در تمامی سخنرانی های خامنه ای می توان دید. آنان منتظر فرصتند تا در صورت فروکش کردن این جنبش انقلابی، از توده های مردم ایران انتقام بگیرند. روشن است که شمشیر این انتقام همواره  بر فراز زندان و بالای سر زندانیان در جولان است. اگرچه با توجه به موقعیت انقلابی حاکم بر جامعه، بی آبرویی مطلق رژیم در عرصه داخلی و بین المللی، سرعت و گستردگی اطلاع رسانی، تعمیق شکاف و تضادهای درونی هیئت حاکمه و بحران هایی که سراپای رژیم را فرا گرفته است، دیگر هرگز از “خدای دهه ۶۰” هم برای نجات رژیم از این وضعیت شکننده ای که در آن گرفتار است، کاری ساخته نیست و نخواهد بود، اما هرگز و حتی برای لحظه ای هم نباید از سرنوشت زندانیان غافل شویم. موقعیت حساس بازداشت شدگان ایجاب می کند، در هر کوی و برزنی که هستیم، در هر اجتماعی که حضور پیدا می کنیم، در کف خیابان یا شعارهای شبانه، در تجمعات دانشجویی یا اعتراض در مدرسه، در شعار نویسی یا آویزان کردن دست نوشته ها، خلاصه در هر کجا که هستیم و مفری برای اجتماع و فرصتی برای سر دادن شعار داریم، لازم است “آزادی زندانیان سیاسی” یکی از محوری ترین شعارهای ما باشد.

هم اینک ۲۰ هزار نفر از مردم ایران، از زنان و مردان و دختران و پسران جوان گرفته تا خبرنگاران و نویسندگان و بازیگران، از معلمان گرفته تا کارگران و زحمتکشان و تهیدستان، جملگی گرفتار زندان و بند هستند. این تعداد از بازداشت شدگان صرفا یک عدد ریاضی نیستند که با سادگی از کنارش بگذریم. این رقم، بیانگر ۲۰ هزار جان شیفته است که در زندان های قرون وسطایی جمهوری اسلامی بسر می برند. بیانگر جان ۲۰ هزار انسان است که در شکنجه گاه های رژیم گرفتار شلاق و داغ و درفش و شکنجه اند. در چنین وضعیتی بی هیچ اما و اگری لازم است در کنار خانواده زندانیان باشیم، همراه با آنان در مقابل زندان ها حضور یابیم و با الهام گرفتن از تجربه موفق تجمع در مقابل زندان رجایی شهر کرج در گستره ای وسیع با شعار “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” در مسیر رهایی زندانیان سیاسی جد و جهد کنیم.

 

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۰۴  در فرمت پی دی اف:

 

POST A COMMENT.