در ضرورت گسترش بهم پیوستگی مبارزات بیرون و درون زندان

بحران انقلابی سراسر جامعه را فرا گرفته است. خروش انقلابی مردم به رغم تشدید فشار و سرکوب و صدور و اجرای حکم اعدام برای تعدادی از جوانان بازداشت شده، به اشکال مختلف در جای جای کشور به گوش می رسد. جنبش انقلابی مردم در ماه های اخیر به رغم اینکه در مقایسه با هفته های آغازین آن به لحاظ اعتراضات خیابانی تا حدودی فروکش کرده است، اما این جنبش به اشکال مختلف همچنان ادامه دارد و در مقابل سرکوبگران جمهوری اسلامی سر خم نکرده است. عظمت و بزرگی این جنبش انقلابی را باید در همین زنده بودن و تداوم آن دید که به رغم هزینه های سنگینی که تا کنون برای جوانان و زنان و توده های مردم ایران داشته است، اما همچنان در جای جای کشور جاریست.

از ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ تا به امروز، در فاصله کمتر از ۴ ماه، نزدیک به ۲۰ هزار نفر دستگیر شده اند، حدود ۵۲۰ نفر زیر شکنجه و ضربات باتوم و شلیک مستقیم  گلوله مزدوران جمهوری اسلامی جان باخته اند. ده ها نفر به اتهام “محاربه” و “افساد فی الارض” هر لحظه با خطر اجرای حکم اعدام مواجه اند و تا کنون ۴ نفر از آنان نیز به دار آویخته شده اند. محسن شکاری و مجیدرضا رهنورد، در روزهای ۱۷ و ۲۱ آذر اعدام شدند. محمد مهدی کرمی و محمد حسینی نیز در سحرگاه شنبه ۱۷ دیماه ۱۴۰۱ به طور مخفیانه و بدون اجازه آخرین دیدار با اعضای خانواده خود توسط آدمکشان وحشی جمهوری اسلامی با طناب دار به قتل رسیدند. با این همه و به رغم سرکوب و دستگیری و اعدام و انواع فشارهای وارده بر مردم، اما این جنبش انقلابی را سر باز ایستادن نیست و صدای آن در اقصا نقاط ایران از جمله در زندان به گوش می رسد.

از روز دوشنبه ۱۲ دی ماه، ۱۴ زندانی زن، اعتصاب غذای متحدانه خود را در زندان کچویی کرج در اعتراض به شرایط وخیم زندان آغاز کرده اند.

الهام مدرسی، آرمیتا عباسی، شهرزاد درخشان، فاطمه جمال پور، نیلوفر شاکری، فاطمه حربی، حمیده زراعی، سمیه معصومی، نیلوفر کردونی، فاطمه نظری نژاد، انسیه موسوی، مائده سهرابی، ژاسمین حاج میرزا محمدی، فاطمه مصلح حیدرزاده و مرضیه میرقاسم از جمله زندانیانی هستند که در همصدایی با اعتصاب خشک “آرمیتا عباسی”، دست به اعتصاب غذا زده اند تا سرکوب و بی حقوقی و محرومیت خود و هزاران زندانی دیگر را به بیرون از زندان پژواک دهند. زندانیان زنی که در ادامه قهرمانی های خیابانی خود، اکنون در درون زندان نیز بالا بلند در مقابل بازجویان شکنجه گر ایستاده اند و به رغم صدماتی که اعتصاب غذا می تواند بر جسم و جانشان وارد کند، برای رهایی از شرایط اسفبار زندان و برای رسیدن به خواست های بر حق خود به اعتصاب غذا روی آورده اند.

پایان بلاتکلیفی از بازداشت طولانی مدت، رسیدگی به وضعیت نامناسب بهداشتی زندان، شیوع بیماری های پوستی، تراکم بیش از حد زندانیان، محرومیت آنان از دارو و درمان، عدم دسترسی بازداشت شدگان به وکیل و همچنین صدور احکام سنگین برای برخی از زنان همبند، از جمله خواست هایی است که این تعداد از زندانیان زن برای رسیدگی به مطالبات فوق دست به اعتصاب غذا زده اند. علاوه بر ۱۵ زندانی زندان کچوی کرج، لیلا حسین زاده نیز که طی روزهای گذشته از زندان عادل آباد شیراز به زندان اوین منتقل شده است، همچنان در اعتصاب دارو بسر می برد. لیلا حسین زاده، فعال دانشجویی چپ است که با خطر از دست دادن بینایی چشمهایش مواجه است و بر اساس مجوز پزشکی باید در بیرون از زندان تحت مداوای ویژه باشد.

همزمان با اعتصاب غذای زندانیان، خانواده ها نیز به تکاپو افتاده اند. هنوز دو روز از شروع اعتصاب غذای این زندانیان نگذشته بود که خانواده های آنان نیز در مقابل درب زندان کچویی کرج تجمع کردند تا صدای اعتراض زندانیان اعتصابی را در بیرون از زندان پژواک دهند. اعتصاب غذای ۱۶ زندانی زن همراه با تعدادی دیگری از زندانیان مرد از جمله ارژنگ مرتضوی در زندان مرکزی کرج، اگرچه شروع خوبی در بهم پیوستگی مبارزات درون زندان با مبارزات جاری جامعه است، اما باید توجه داشت که موفقیت اینگونه اعتصابات در گرو گستردگی اعتصاب، بویژه در زندان های بزرگ و شناخته شده رژیم است. اعتصابی که بطور همزمان از حمایت عملی خانواده ها و توده های وسیع مردم ایران برخوردار باشد تا بتواند در گستره ای وسیع انعکاس یابد. لذا، با توجه به شرایط انقلابی موجود در جامعه و با توجه به تداوم جنبش انقلابی، انتظار می رود زندانیان بیشتری به اعتصاب بپیوندند و توده های مردم ایران نیز در حمایت و پشتیبانی از زندانیان اعتصابی و بقیه زندانیان با گام های عملی در گستره ای وسیع تر قدم به میدان مبارزه بگذارند.

اگرچه خامنه ای و دولت جمهوری اسلامی طی هفته های اخیر با جابجایی تعدادی از مسئولان رده بالای سرکوب، در صدد تشدید سرکوب در جامعه بر آمده اند، اما جنبش انقلابی مردم ایران نشان داده است تسلیم سرکوب نخواهد شد و اینبار راهی را که بر گزیده است تا سرنگونی جمهوری اسلامی ادامه خواهد داد. نمونه بارز آن حضور پر تعداد مردم بلوچ با شعارهای ضد حکومتی در کف خیابان های زاهدان است.

روز جمعه ۱۶ دی ماه، همزمان با صد و دهمین روز قیام و خیزش انقلابی توده های تحت ستم مردم ایران، زنان و مردان بلوچ با سر دادن شعار ” مرگ بر دیکتاتور”، “مرگ بر خامنه ای” و “نه سلطنت نه رهبری، آزادی و برابری”، “نه سوخت بری نه کولبری، آزادی و برابری” متحد و یکپارچه در خیابان های زاهدان حضور یافتند. حضور قدرتمند و خیابانی مردم زاهدان در شرایطی رخ داد که جمهوری اسلامی با گماردن محمد کرمی، یکی از فرماندهان داعشی سپاه قدس به عنوان استاندار جدید سیستان و بلوچستان، با تکیه بر تشدید سرکوب و توسل به بازداشت وسیع جوانان بلوچ کوشیده بود تا حضور خیابانی جمعه های مردم بلوچ را متوقف سازد. استاندار داعشی سیستان و بلوچستان، برای رسیدن به این هدف، طی روزهای گذشته با تحت فشار قرار دادن مولوی عبدالحمید و دستگیری بیش از ۱۰۰ نفر از جوانان بلوچ کوشیده بود تا شاید بتواند با ایجاد رعب و وحشت از به خیابان آمدن مردم بلوچ جلوگیری کند. اما در شرایط انقلابی جامعه، آنچه نصیب اش شد نه توقف اعتراضات، بلکه حضور گسترده تر مردم در کف خیابان بود. گستردگی حضور زنان و مردان بلوچ در کف خیابان همراه با سر دادن شعارهای جدید همانند “نه سلطنت نه رهبری، آزادی و برابری”، “نه سوخت بری نه کولبری، آزادی و برابری” آنچنان چشمگیر بود که نه تنها تمام اهداف سرکوبگرانه رژیم را نقش بر آب کرد، بلکه با طرح شعارهای انقلابی مترقی، گام بلندی هم در ارتقای شعارهای این مرحله از جنبش انقلابی توده های مردم ایران برداشت.

اگر شعار “مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر” از دل جنبش دانشجویی به میان مردم رفت، اگر شعار “زن زندگی آزادی” از کردستان به سراسر ایران سرایت کرد، اینبار اما شعار مترقی “نه سلطنت نه رهبری، آزادی و برابری” “نه سوخت بری نه کولبری، آزادی و برابری” از زبان زنان سرکوب شده بلوچ بلند شد. شعاری که سهم به سزایی در ارتقاء بخشیدن به شعارهای تاکنونی این مرحله از جنبش انقلابی مردم ایران داشت و برای همیشه با نام زنان بلوچ در تاریخ مبارزاتی مردم ایران ثبت خواهد شد.

سرکوبگران وحشی جمهوری اسلامی، با هدف خاموش کردن جنبش انقلابی مردم، عین شرایط سیستان و بلوچستان را در کرمانشاه و کردستان پیاده کردند و سعی شان بر این است تا چنین وضعیتی را در تهران و سایر نقاط ایران نیز به اجرا بگذارند. تشدید سرکوب در جوانرود و کردستان، تعویض حسین اشتری فرمانده نیروی انتظامی ایران و جایگزینی جلادی آدمکش تر به نام احمدرضا رادان به جای او، اجرای حکم اعدام محمد مهدی کرمی و محمد حسینی در سحرگاه روز شنبه ۱۷ دی ماه، طرح مجدد رعایت حجاب در خودروها و محروم کردن زنان به اصطلاح “بی حجاب” از امکانات اجتماعی، جملگی نمودهایی از وحشت بی حد و حصر هیئت حاکمه از تداوم خیزش انقلابی و به طور اخص وحشت آنان از اوج گیری و اعتلای دو باره این خیزش طی ماه های آینده است. وحشتی که حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران، هفته پیش به رغم تاکید همیشگی نظام بر “پایان یافتن” اعتراضات خیابانی بر این نگرانی رژیم صحه گذاشت و اعلام کرد، “دشمنان” نظام ممکن است در دو ماه آینده با “ترفند” دیگری علیه جمهوری اسلامی به میدان بیایند.

اما بر خلاف باور حسین سلامی، جنبش انقلابی مردم ایران به رغم همه تمهیدات سرکوبگرانه ای که تاکنون جمهوری اسلامی برای خاموش کردن آن تدارک دیده است، نه تنها خاموش شدنی نیست، بلکه صدای آن همچنان در جای جای کشور به گوش می رسد.

روز پنجشنبه ۱۵ دی ماه، مراسم یادمان چند تن از جانباختگان خیزش انقلابی مردم در چندین شهر برگزار شد. پرشورترین این مراسم، برگزاری چهلم “حامد سلحشور” در ایذه بود. جوان ۲۲ ساله ای که ۶ روز پس از بازداشت، زیر شکنجه بازجویان وحشی جمهوری اسلامی کشته شد و نیروهای امنیتی جنازه او را مخفیانه در مکانی دور افتاده دفن کردند. اما خانواده او در اقدامی شجاعانه، جنازه حامد را از گودالی که در آن دفن شده بود بیرون کشیدند و پیکر او را با حضور مردم در آرامستان خانوادگی شان در ایذه دفن کردند. حضور گسترده مردم در یادمان چهلم “حامد سلحشور” که با سر دادن شعار “این آخرین پیام است، هدف کل نظام است”، یکی از تحسین برانگیرترین یادمان هایی بود که در روز ۱۵ دی ماه برگزار شد. در همین روز، یادمان هفتم “مهدی زارع اشکذری” با حضور مردم و با شعار “آزادی، آزادی، آزادی” در یزد برگزار شد، مراسم یادمان چهلم “احسان قاسمی فر” با شعار “مرگ بر دیکتاتور”، “بسیجی، سپاهی، داعش ما شمایی” و “این گل پرپر شده، هدیه به میهن شده” در کنگاور و نیز مراسم چهلم “شورش نیکنام” با شعار “مرگ بر دیکتاتور” در مهاباد برگزارشد.

علاوه بر بزرگداشت یادمان جانباختکان جنبش انقلابی توده های تحت ستم ایران که مدام در شهرهای مختلف با حضور مردم و سردادن شعارهای ضد حکومتی تکرار می شوند، جوانان شهر سنندج نیز در غروب روز جمعه ۱۶ دی ماه، با برافروختن آتش و ایجاد راهبندان، در خیابان حضور یافتند و با سر دادن شعار “مرگ بر دیکتاتور” و “مرگ بر خامنه ای” تداوم و زنده بودن خیزش انقلابی مردم ایران را فریاد زدند.همچنین زنان نجف‌آباد اصفهان نیز روز یکشنبه ۱۸ دی با جمعیتی چشمگیر در خیابان بازار این شهر حضور یافتند و با سر دادن شعارهای ضد حکومتی نظیر ” هریه نفر کشته شه، هزار نفر پشت شه” ” فقر فساد گرونی،می‌ریم تا سرنگونی” و “جوانامون تو زندان، دلارامون تو لبنان” جلوه ای از تداوم جنبش انقلابی را به نمایش گذاشتند.

با این همه و به رغم همه شواهدی که نشان از تداوم جنبش انقلابی مردم ایران دارد و این جنبش تا سرنگونی جمهوری اسلامی از پای نخواهد نشست، اما همینکه شرایط کنونی جنبش تا حدودی از روزهای اوج آن فاصله گرفته است، به همان نسبت خطر اعدام ده ها نفر از بازداشت شدگان ماه های اخیر نیز با اتهام “محاربه” افزایش یافته است. در چنین شرایطی روشن است که وظیفه خطیری بر دوش همه نیروهای مترقی، آزادی خواه و بطور اخص بر دوش توده های انقلابی مردم ایران قرار دارد.

در شرایط کنونی که تعدادی از زندانیان زن در اعتراض به شرایط وخیم زندان دست به اعتصاب غذا زده اند، در شرایطی که طناب دار بالای سر ده ها زندانی در جولان است، در شرایطی که نزدیک به ۲۰ هزار زندانی زیر فشار مداوم بازجویان آدمکش قرار دارند، بی هیچ تردیدی همه باید صدای رسای زندانیان باشیم، آنان را تنها نگذاریم، به دفاع از آنان برخیزیم، همراه و همگام با خانواده، صدای زندانیان را در گستره ای وسیع پژواک دهیم و برای آزادی شان پیگیرتر از هر زمان دیگری مبارزه کنیم. فراموش نکنیم، آنان فرزندان قهرمان و مبارز ما هستند، آنان همان زنان و مردان و جوانانی هستند که با پرچم جان در خیابان ها به مبارزه علیه جمهوری اسلامی برخاستند. در مقابل سرکوبگران رژیم دلیرانه ایستادند و در کشاکش نبردی بی امان، گرفتار شلاق و شکنجه و زندان و بند شده اند. اکنون وظیفه ماست در کنارشان باشیم و به حمایت از آنان برخیزیم.

پوشیده نیست حمایت واقعی از انبوه زندانیان، همانا تشدید مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی است. چرا که همگان، بویژه مردم مبارز و توده های تحت ستم ایران به تجربه دریافته اند، برای برچیدن بساط زندان و شکنجه و شلاق و بند، و رهایی جامعه از تمام وحشیگری های جمهوری اسلامی، راه دیگری بجز سرنگونی این رژیم فاسد و تبهکار و آدمکش وجود ندارد.

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۰۳  در فرمت پی دی اف:

 

POST A COMMENT.