زیر پلکهای بسته شب، گردبادی مهیب نهفته است. گردبادی که ورق را برگردانده و درحال درهم پیچیدن طومار دیکتاتور است. مردم ستم دیده در خیابانها به نبردی خستگیناپذیر با ارتجاع و حاکمیت سرمایهداران برخاستهاند. شعلههای آتش خشم تودههای مردم گرسنه و آزادیخواه همهجا زبانه میکشد. در بیش از صد شبانهروز مبارزه مردم علیه فقر، فساد، گرانی، حتی شبی نبوده است که خیابانهای مملو از جوانان مبارز خواب دیکتاتور را آشفته نسازد. دیکتاتور خونخوار در اوج استیصال و درماندگی به ریسمان اعدام چنگ زده است. زندانهای آشکار و نهان جمهوری اسلامی جنایتکار، پر از جوانان و مردم مبارز است. زندانیان بر لبه تیغ تیز سرمایه ایستادهاند. دستگاه قضایی هیچ فرصتی را برای صدور حکم اعدام از دست نمیدهد. در پیچهای ریسمان طناب دار، تصویر چشم خونبار مادران نقش بسته است، در چشم اعدامی تصویر یک انقلاب سرخ. شعلههای سوزان داغ دل مادران تا بلندای طناب دار زبانه میکشد. آنچه ناممکن است خاموش کردن این زبانهها است. پژواک ناله زندانیان در شکنجهگاه و آواز حزنانگیز مادران داغدار در کوهها میپیچد. صیاد غزالهای خرامان دشت آزادی همچون جغد پیر در بیغولههای شهر کمین کرده است و قربانی میگیرد. اینجا زمین مردم تشنه، با خون آبیاری میشود و ستارگان روشنیبخش قلبهای خانوادهها را به دارمی کشند. شهر از فغان مردمان گرسنهٔ ستمکشیده، افسرده است و سخاوتمندانه برای تجمعات مبارزان آغوش بازمی کند.
در شرایط اقتصادی و معیشتی بسیار وخیم کنونی، برای کارگران و زحمت کشان نان به نرخ جان به دست میآید. تورم و گرانی کمر مردم زحمتکش را شکسته است. کار، نان، آزادی، خواست و حق مردم گرسنه و آزادیخواه است. در گذرگاههای باریک کوچهها دستهای کودکان کار خالی است. این کودکان نشسته در سایه ابرهای سیاه و سرد ظلم بیرحمانه سرمایه، نان خشک را به دندان میکشند. دیکتاتور بزرگ بر دریایی از فقر و خون گرسنگان، حکم میراند. ششلولبندهای کفتار پیر شکوفهها را خونین کردهاند. آینه در حسرت دیدن یک شاخه گل سرخ بر گیسوان دختران عاشق زنگار بسته است. درجای جای کشور بوی خون به مشام میرسد.
در هنگامه کشتار مردم گرسنهٔ عاصی، از داغی خون جوانان مبارز، زمین لرزیده است. در زیر شهرهای خونین، آتشفشان خفته بیدار گشته است. گدازههای آتشفشان خشم و نفرت گرسنگان، هر آنچه را بر سرراهش قرار گیرد خواهد سوزاند. آخرین نفسهای دیکتاتور مرتجع خونخوار به شمارش افتاده است. دیکتاتور اما هنوز از نفس نیفتاده است. همانند کرم خاکی دور خودش میچرخد و سودای کشتار و قتلعام زندانیان سیاسی را در سر میپروراند. اما مردم معترض و بهجانآمده چنین مجالی به وی نخواهند داد و دیکتاتور بزرگ سودای کشتار و قتلعام زندانیان سیاسی را باید به گور ببرد.
حافظان منافع سرمایهداران برای نجات رژیمی که دیکتاتور بزرگ بر رأس آن قرار دارد، دستبهکار تدابیر و حیلههای شومی شدهاند. غافل از اینکه مردم آگاه و مبارز به ماهیت ظالمانه و ارتجاعی نظام سرمایهداری و رژیم پوسیده جمهوری اسلامی پی بردهاند. با تغییر لباس دیکتاتورهای چاکر مآب سرمایهداران دیگر تن به حکومتهای سرمایهداری و خودکامه نخواهند داد. مردم، گونههای مختلف این جانوران ددمنش را تجربه کردهاند. خواست تودههای ستم دیده ایران از حد نظامهای دیکتاتوری و سرمایهداری فراتر رفته است. مردم میخواهند خودشان امور کشور را به دستگیرند. خواهان شوراها و حکومت شوراییاند. این مردماند که شعارمی دهند:” نه شاه میخوایم نه ملأ قدرت به دست شورا”.
مردم به این باور رسیدهاند که جمهوری جنایتکار اسلامی حباب روی آب است. برای ترکاندن این حباب باید اعتراضات تودهای و خیابانی را گسترش دهیم. کارگران و اعتصابات سراسری کارگری باید به مدد جنبش خیابانی برخیزند. دیکتاتور بزرگ، پیش از سقوط قطعی ممکن است به هر جنایت دیگری دست بزند بهویژه آنکه در جریان جنبش انقلابی سهماهه اخیر، متجاوز از ۲۰ هزار تن از جوانان و مبارزان را بازداشت و روانه زندان نموده است. جان این زندانیان در معرض خطر جدی است. تجمعات اعتراضی مقابل درب زندانها را باید گسترش دهیم. آزادی زندانیان سیاسی را بدون لحظهای درنگ فریاد بزنیم. رژیم جمهوری اسلامی ابایی از اعدام و کشتار تکتک زندانیان سیاسی ندارد. سرکوب و شکنجه و کشتار، یگانه حربه دیکتاتور بزرگ برای بقای ننگین رژیم و نجات خویش است.
مردم اما در برابر رژیم حاکم و دیکتاتور بزرگ که آخرین نفسهای خود را میکشد، محکم ایستادهاند و از مرگ نمیهراسند. سرکوب و زندان و کشتار نیز نتوانسته و نمیتواند در برابر اعتراضات تودهها سد غیرقابلعبوری ایجاد کند. راهی تا پایان شب نمانده است. صدای شکستن استخوانهای دیکتاتور به گوش میرسد. انقلابی بزرگ درراه است و با سقوط دیکتاتور بزرگ، جشن بزرگی برپا خواهد شد.
مرگ بر جمهوری جنایتکار اسلامی
برقرار باد حکومت شورایی
کار نان آزادی – حکومت شورایی
دیماه ۱۴۰۱
کنشیار
نظرات شما