ما را ز سر بریده می ترسانی
ما گر زسر بریده می ترسیدیم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم
در محفل عاشقان خوشا رقصیدن
دامن زبساط عافیت برچیدن
در دست سر بریدهٔ خود بردن
در یک یک کوچه کوچهها گردیدن
از جنگ نمیگوئیم که پیشکسوتانمان چه کشیدند ، از الودگی ها نمیگوئیم، از سرطانهای ریه، از گاز هیدروژن سولفورو، که یک دم آن برابر است بامرگ، از انفجارها، از شرجی و گرمای جنوب در پالایشگاها، و سکوهای نفتی، از خانواده هایی که نیمی از سال را بدون از حضور پدر سر میکنند، از زمستانهای سخت، و سرمای کوهستانها و کار بر روی خطوط انتقال، فقط برای اسایش مردم سرزمینم، دگر از چه بگویم،
همواره نجابتمان ما را بر آن داشت که همه این سختی ها را بر دوش کشیم و دم بر نیاوریم، تا ستمگران و زالو صفتان انگل وار به بدنه صنعت نفت و گاز بچسپند و خون زحمتکشان این صنعت را بمکند، زحمتکشانی که اگر یک روز در انجام کارهایشان کاهلی کنند اقتصاد و صنعت کشور رو به تباهی خواهد رفت،
قانونگذارانمان بجای تصویب قوانینی که باعث گردد که درامد سرانه ملی را افزایش دهند و قشر اسیب پذیر را به سطح پذیرفته شده ای از درآمد برساند، تلاش میکنند با عدالت خود ساخته ای که فقط در ذهن خودشان میگنجد، با همسان سازی درامدها، قشر متوسط را همسطح قشر اسیب پذیر جامعه نمایند، قوانینی که فقط از ذهن بیمار یک دیوانه میتواند تراوش نماید.
در کجای جهان اندوخته های سالهای خدمت کارکنان را بعد از چندین سال خدمت بدون در نظر گرفتن سود و بهروری اقتصادی به تاراج برده و ته مانده آن را با منت در کف دست بازنشسته میگذارند؟
از جان صنعت نفت چه میخواهید؟ ، چه به روز صندوق ذخیره بازنشستگی آورده اید؟ بهداشت و درمان صنعت نفت را که روزگاری زبانزد عام و خاص بود به جائی رسانیده اید که کارمند نفت از رسمی بودن خود پشیمان است، روان کارمند صنعت نفت را با هزار درد به چالش کشیده اید،
متخصصینی که در همسایگی ما ، در همین کشورهای عربی برای جذب انها فرش قرمز پهن میکنند، اما غیرت ایرانی روا نمیدارد که برای رفاه خود و خانواده به دامن بیگانگان پناه ببرند تا از سهم مردم سرزمینش از میدان های مشترک به تاراج نرود،
غیرت و مردانگی این نیست که نگران هجوم خیالی دشمنان باشی که شاید هیچگاه نباشند، بلکه مردانگی این است که نگذاری منابع وثروت کشور ، نخبگان و مغزهای اگاه را به تاراج ببرند.
بیش از ده سال است که با اجرا نکردن قانونی که در مجلس تصویب شده بود دست در جیب کارمند صنعت نفت بردید، و کاری کردید که کارمند نفت پس از نیمه ماه به گدایی بیفتد و برای تامین نیازهای پیش پا افتاده زندگی، از هر کس و ناکس قرض بگیرد و یا با وامهای اضطراری دریافتی هر سالش، از سال پیشش کمتر باشد.
هنوز یک هفته از ۲۶ آذر نگذشته است که اندیشه های پلیدتان از آستینهای دیگر سر براورده ودر اندیشه تاراج ته مانده جیب کارمند نفت هستید،
یا نادان هستید و از قدرت همبستگی کارکنان صنعت نفت و گاز و پتروشیمی آگاه نیستید و یا آنچنان خودخواه و خود شیفته که نمیخواهید فریادهای آماده غرش را بشنوید،
آگاه باشید که فرو ریختن کاخهای ستمگری شما نزدیک است، با دم شیر بازی میکنید، بدانید که این شیرخفته در استانه خرد کردن استخوانهای نه چندان سخت شماست،
این گوی و این هم میدان، بتازید تا بتازیم.
۱۰/۱۰/ ۱۴۰۱ را بخاطر بسپارید، آغازی دگر خواهیم داشت!
ما را بر آن داشتهاید که دراندیشه فرو ریختن کاخهای بی بنیانتان باشیم، چشم به راه خشم ما باشید که کوبنده خواهیم بارید.
ما زنده ز آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
۱۴۰۱/۱۰/۲
شورای هماهنگی و همبستگی کارکنان رسمی صنعت نفت
نظرات شما