با خواست آزادی زندانیان سیاسی، زندان را بر سر جمهوری اسلامی خراب کنیم

در دو هفته گذشته موجی از خیزش و قیام و نبردهای خیابانی سراسر ایران را فرا گرفته است. قتل مهسا امینی آنچنان تاثیر شگرفی بر توده های جان به لب رسیده مردم ایران گذاشت که در ۱۶ روز گذشته، شعار “ما همه مهسا هستیم، بجنگ تا بجنگیم” و “می کشم می کشم، هر آنکه خواهرم کشت” در مقیاسی سراسری با خشم جوشان توده های زحمتکش و بپاخاسته مردم ایران در آمیخته است. این دو شعار همراه با شعارهایی نظیر “مرگ بر خامنه ای”، “مرگ بر جمهوری اسلامی”، “مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر” و “تا انقلاب نکردیم، به خانه بر نگریدیم” در مقیاسی وسیع و همگانی امر سرنگونی جمهوری اسلامی را به خواست عمومی توده های مردم ایران تبدیل کرده است.

سر برکشیدن شعارهای انقلابی، رادیکال و سرنگون طلبانه طی دو هفته اخیر، خصوصا شعار بسیار سرنوشت ساز “تا انقلاب نکردیم، به خانه بر نگردیم”، آنچنان شور و حال و تحولی را در جامعه ایجاد کرده است که در تمامی این روزهای آتش و خون عملا سرنوشت صدها و هزاران زن و مرد مبارز دستگیر شده در حاشیه مبارزات قهرمانانه مردم قرار گرفته است. تا جاییکه در تمامی این روزهای پر تلاطم و طوفانی و در شرایطی که جامعه از موقعیت انقلابی به آستانه انقلاب ورود کرده است، تنها در مواردی معدود، شعاری در حمایت از بازداشت شدگان و آزادی زندانیان سیاسی سر داده شده است.

در این میان و در شرایطی که هزاران تن از جوانان و توده های خشمگین و معترض، در کوچه و خیابان و خانه، توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی دستگیر و دزدیده می شوند، در میان انبوه شعارهای انقلابی، آنچه کمتر به آن بها داده شده، همانا طرح شعار آزادی زندانیان سیاسی و انبوه دستگیرشدگانی است که فوج فوج توسط نیروهای آدمکش رژیم از کوچه و خیابان و منازل دستگیر و دزدیده می شوند. دستگیر شدگانی که جملگی با شکنجه و مرگ مواجه اند، بازداشت شدگانی که بعضا اجساد آنان، از جمله نیکا شاکرمی – دختر ۱۷ ساله ای که روز ۲۹ شهریور پس از حضور در اعتراضات بلوار کشاورز تهران مفقود شد- پس از ده روز بی خبری پیکر بی جان او را در کهریزک به خانواده اش تحویل دادند. این کم توجهی نسبت به جان و سرنوشت دستگیر شدگان در شرایطی رخ داده است که علاوه بر هزاران مبارز خیابانی که این روزها به صورت گسترده دستگیر شده اند و می شوند، ده ها فعال اجتماعی و خبرنگاران جوان از جمله نیلوفر حامدی و الهه محمدی نیز، که اولی، مرگ مهسا را در بیمارستان کسرای تهران رسانه ای کرد و دومی، مراسم خاکسپاری مهسا را در سقز پوشش داد، توسط سرکوبگران جمهوری اسلامی دستگیر و اکنون در زندان هستند. دستگیرشدگانی که در شرایط سختی بسر می برند و لحظه به لحظه در زیر فشار و شکنجه و شلاق قرار دارند . بازداشت شدگانی که به حمایت عمومی ما نیاز دارند و در این میان تنها حمایت گسترده و همگانی جامعه می تواند گامی در مسیر کاهش رنج شان و بعضا در مسیر آزادی آنان باشد.

اما دریغ و درد، در میانه این همه شور و شوقِ مبارزاتی، در میانه این همه از خود گذشتگی و جان فشانی زنان و مردان و توده های بپاخاسته مردم ایران که جهان را به تحسین و حیرت واداشته است، مسئله هزاران بازداشت شده ی روزهای اخیر و زندانیان سیاسی که سال‌ها در چنگال رژیم جنایتکار اسیر و گرفتارند، آنگونه که سزاوار آن است، در سطحی گسترده مطرح نشده است. دریغ و درد که در این روزهای آتش و خون، در این روزهای حماسه ساز و شگفتی آفرین، در این روزهایی که توده های معترض و بپاخاسته ایران با شعار “تا انقلاب نکردیم، به خانه بر نگردیم”، امر سرنگونی جمهوری اسلامی و به طریق اولی در هم شکستن درب زندان های جمهوری اسلامی را در دستور کار مبارزاتی خود قرار داده اند، به سرنوشت دستگیر شدگان کمتر توجه شده است.

در شرایطی که موج مبارزات انقلابی سراسر کشور را فرا گرفته است، ما مردم مبارز، ما جوانان سلحشور و از جان گذشته، ما زنان قهرمان و حماسه آفرین، باید بیش از هر زمان دیگر نسبت به جان و سرنوشت انبوه بازداشت شدگان حساس باشیم و توجه داشته باشیم. بازداشت شدگانی که رفیق و همرزم ما هستد، دستگیرشدگانی که تا ساعتی پیش در کنار ما بودند و با ما در کوچه و خیابان و میدان های شهر علیه جمهوری اسلامی شعار می دادند. در دو هفته گذشته، اگر شعاری هم در حمایت از بازداشت شدگان داده شد، بیشتر محدود بود به آزادی دانشجویان بازداشت شده در برخی دانشگاه‌ها. تنها در روز شنبه ۹ مهر ماه بود که شعار “زندانی سیاسی آزاد باید گردد”، در فضای دانشگاه تهران طنین انداز شد و مردم مبارز تهران نیز در ایستگاه متروی تئاتر شهر، شعار”زندانی سیاسی آزاد باید گردد” را سردادند.

در شرایطی که اعتراضات سلحشورانه و قهرمانانه مردم ایران وسعت می‌گیرد و با گذشت هر روز، شعارهای “مرگ بر دیکتاتور” و “جمهوری اسلامی نابود باید گردد” بلند و بلندتر می شود، حمایت همگانی از هزاران بازداشت شده‌ای که در شکنجه گاه های جمهوری اسلامی روزهای سخت بازجویی و شلاق و شکنجه می‌گذارانند، تلاش برای رهائی آن‌ها و طرح شعار ” زندانی سیاسی، آزاد باید گردد” در تمام اعتراضات، وظیفه‌ای بر دوش عموم مبارزان است.

به رغم این کمبود در مبارزات دو هفته گذشته، اما هنوز دیر نشده است، هنوز هم مبارزات قهرمانانه و سلحشوری مردم  شجاع و بپا خاسته در گستره ای به وسعت ایران جاری است. هنوز هم می توان با شعار “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” به یاری بازداشت شدگان شتافت. هنوز هم می توان با مطالبه آزادی بازداشت شدگان، زندان را بر سر جمهوری اسلامی خراب کرد.

فراموش نکنیم، در وضعیت کنونی جامعه به دلیل آمار بالای بازداشت شدگان، ممکن است همه آنان بلافاصله به زندان های شناخته شده منتقل نشوند و ای بسا در هر شهر و منطقه ای، ساختمان هایی به صورت موقت برای اسکان آنان اختصاص داده شود. شناسایی این بازداشتگاه های موقت بسیار حائز اهمیت است. با شناسایی این مکان ها و با عمومی شدن شعار “زندانی سیاسی آزاد باید گردد”، می توان تجمعات اعتراضی را با خواست آزادی دستگیر شدگان به طرف اینگونه بازداشتگاه های موقت سمت و سو داد. و چنانچه حضور در مقابل زندان و بازداشتگاه ها برایمان مقدور نباشد، دست کم می توانیم در کنار بازداشت شدگان و خانواده های آنان باشیم.

از یاد نبریم که کم‌توجهی نسبت به سرنوشت دستگیرشدگان و عموم زندانیان سیاسی، این فرصت را به جنایتکاران جمهوری اسلامی می دهد تا با شدت و حدت بیشتری برای دستگیری و شکار نیروهای مبارز و انقلابی اقدام کنند.

از اینرو در شرایط کنونی، همه ما که در خیابان ها حضور اعتراضی داریم، همه ما که در نبرد با جمهوری اسلامی بپاخاسته ایم و همه آن مردم سلحشوری که این روزها برای سرنگونی جمهوری اسلامی خیز برداشته ایم، باید بدانیم که هر لحظه ممکن است دستگیر شدگان بعدی من و تو باشیم. همه کسانی که این روزها نسبت به قتل مهسا امینی واکنش نشان داده و می دهند، باید بدانیم روز و شبی دیگر، ممکن است نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی با هجوم به منزل ما برای دستگیری من و تو اقدام کنند.

به یاد داشته باشیم، در جامعه انقلابی و پر تلاطم ایران که رژیمی سرکوبگر و آدمکش بر آن حاکم است،  هیچ عنصر مبارزی حتا آنان که کمترین زاویه ای با این رژیم دارند، از گزند بازداشت و زندان و شکنجه در امان نیستند و نخواهند بود. این دردی مشترک و سرنوشتی است که  طی ۴۴ سال گذشته بر سر عموم مردم جامعه آوار شده است. دردی که باید در تمام صحنه های نبرد خیابانی و در تمامی تجمعات اعتراضی، هر آنچه در توان داریم در حمایت از دستگیر شدگان بکوشیم و آزادی زندانیان سیاسی را در گستره ای به وسعت ایران فریاد زنیم.

پوشیده نیست، آنان که اکنون در زندان هستند، آنانی که دیروز و امروزها بازداشت شده اند، آنانی که هر روزه توسط نیروهای امنیتی در کوچه و خیایان و منازل خود شکار می شوند، همان دوستان ما هستند، همان رفقای ما هستند که با هم و در کنار هم در کوچه و خیابان و میدان های شهر به نبردی سرنوشت ساز با جمهوری اسلامی بر خاسته ایم. این دستگیرشدگان همان یاران همرزم ما هستند که با شعار “مرگ بر جمهوری اسلامی”، “مرگ بر خامنه ای” و “ما همه مهسا هستیم، بجنگ تا به جنگیم” برای خاتمه دادن به ۴۴ سال حاکمیت سرکوب و اختناق و کشتار جمهوری اسلامی به میدان نبرد در خیابان ها پا گذاشته اند. پس در این وضعیت پر التهاب، اما امید بخش که همه نگاه ها به سرنگونی این رژیم ارتجاعی و درمانده خیره شده است،  با شعار “زندانی سیاسی آزاد باید گردد”، یاری رسان همرزمان دربند خود باشیم، برای آزادی دستگیرشدگان بکوشیم و با نهادینه کردن این شعار در جان و وجدان عمومی جامعه برای شکستن درب زندان ها و رهایی یارانمان از زندان و شکنجه و اعدام، تلاش کنیم.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۹۰  در فرمت پی دی اف:

 

POST A COMMENT.