درخشش دوباره دانشگاه

بعد از یک دوره تعطیلی و خاموشی دانشگاه به خاطر همه‌گیری کرونا، امسال اما دانشجویان و دانشگاه‌ها در همان آغاز بازگشایی خوش درخشیدند. قتل فجیع مهسا امینی، خاک‌سپاری وی در سقز و تظاهرات پرشور مردم سقز و سنندج در اعتراض به قتل حکومتی و سیاست‌های سرکوب گرانه و زن ستیزانه ی  دولت به‌ویژه درزمینهٔ تحمیل حجاب اجباری، فضای سیاسی تمام کشور را تسخیر کرد. قتل مهسا توسط رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی بر زمینه شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی موجود، خیلی زود از چارچوب خانواده مهسا و شهر سقز و استان کردستان فراتر رفت و کل جامعه را تکان داد.  پیام این اقدام اعتراضی و ضد حکومتی و آزادی‌خواهانه قبل از هر جا، در دانشگاه تهران پژواک یافت و ازآنجا به‌سرعت به سایر دانشگاه‌ها و تمام شهرهای کشور از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب کشور تسری یافت. دانشجویان دانشگاه تهران در فردای اعتراضات گسترده مردم زحمتکش سقز و سنندج تجمعات اعتراضی گسترده‌ای را در محکومیت این جنایت و در حمایت از مردم کردستان آغاز کردند. اعتراضات پرشور دانشجویان دانشگاه تهران با خواست‌ها و شعارهای یکسره سیاسی،که از روز ۲۷ شهریور آغاز شد، بلافاصله به سایر دانشگاه‌ها در تهران و دیگر شهرها سرایت کرد و فضای سیاسی شهر تهران را تحت تأثیر خود قرارداد. از پی دانشگاه تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه شریف، علم و صنعت، بهشتی، الزهرا، خوارزمی کرج، دانشگاه اصفهان، تبریز، مشهد، یزد، سمنان، کاشان و سایر دانشگاه‌ها وارد یک اعتراض سراسر شدند. اعتراضی که نخستین شعله آن در سقز برافروخت ، در دانشگاه تهران شعله‌ور‌تر شد و ازآنجا نه‌فقط به سایر دانشگاه‌ها سرایت کرد بلکه به حریقی بزرگ در سراسر کشور بدل شد.

دانشگاه اگرچه متأثر از خیابان بود، اما بر خیابان نیز تأثیر گذاشت و در تقویت خیابان و روحیه اعتراض عمومی، هیچ کم نگذاشت.اعتراضات دانشجویی و شعارهای رادیکال دانشجویان چه در محوطه دانشگاه چه به‌ویژه بیرون آن، ارتجاع حاکم را شدیداً به وحشت انداخت.افزون بر شعار “مرگ بر دیکتاتور”،”توپ تانک فشفشه آخوند باید گم بشه”،شعارهای رادیکال دیگری نظیر “می‌کشم می‌کشم ، هر آنکه خواهرم کشت” در فضای ضد حکومتی دانشگاه طنین‌انداز شد.روسری‌ها دور افکنده و بنرهای حجاب و مقنعه به آتش کشیده شد. دانشگاه با شعار ” ما همه مهسا هستیم، بجنگ تا بجنگیم” به ارتجاع حاکم یادآور شد که دوران زورگویی و تحمیل حجاب اجباری به پایان رسیده است. شعار ” زن، زندگی، آزادی” که از کردستان برخاست وزنان پرچم‌دار آن بودند، مورد استقبال شدید دانشگاه قرار گرفت و به شعار مرکزی  مبارزه زنان برای آزادی تبدیل شد و در تکرار آن، عمومیت یافت و سرتاسری شد.”از سقز تا تهران، مرگ بر ظالمان”،” از کردستان تا تهران، خونین تمام ایران”،” فقر و فساد و بیداد، مرگ براین استبداد” از شعارهای دیگر دانشجویان بود.”لحظه‌به‌لحظه گویم، زیر شکنجه گویم، یا مرگ یا آزادی”، بیان اراده استوار در مبارزه دانشجویان علیه استبداد و برای رسیدن به آزادی بود. شجاعت دانشجویان در مقابله با مزدوران حکومتی از نمونه بسیجی‌ها، گویای درجه بالای روحیه اعتراضی دانشجویان دانشگاه‌ها بود که چون آینه، موقعیت بیرون از دانشگاه را بازتاب می‌داد. دانشجویان چند دانشگاه با شعار ” مزدور برو گم شو”،” بسیجی بی‌غیرت،داعش ما شمایید”، “بسیجی برو گم شو” با مزدوران حکومتی و بسیجی درگیر شدند. جنبش دانشجویی با شعار ” هزار و پانصد نفر، کشته آبان ما” کشتار فجیع دولت ارتجاعی حاکم در آبان ۹۸ را به آن یادآوری نموده و درعین‌حال با طرح این شعار به دولت سرکوبگر حاکم خاطرنشان نمود ادامه‌دهنده‌ی  راه قیام‌کنندگان آبان است.در اجتماعات اعتراضی و چندروزه دانشجویان شعارهای دیگری نیز در مورد اتحاد و یکی شدن سر داده شد.اما شعار بسیار برجسته‌ای که در اعتراضات دانشجویی و همزمان در برخی شورش‌ها و قیام‌های شهری مطرح شد، شعار “مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر” بود. جنبش دانشجویی چنانکه درگذشته نیز با طرح شعار “اصلاح‌طلب اصول‌گرا، دیگه تمومه ماجرا” جایگاه و تکلیف جناح‌های حکومتی را روشن کرد، این بار نیز با طرح شعار” مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر” تکلیف و جایگاه نوه رضاخان و کل سلطنت‌طلبان را مشخص کرد. این شعارها و شعارهایی  ازاین‌دست که درواقع صف‌بندی‌ها و تا حدودی توازن قوای طبقاتی را بیان می‌کنند، در اساس بازتاب‌دهنده ذهنیت کل جامعه هستند. حرف توده‌های مردمی است  که ممکن است هنوز بر زبان نیاورده باشند، اما از زبان و بر زبان دانشگاه جاری می‌شود. این بار نیز چنین شد، تصویر جامعه در آینه دانشگاه.

ارتجاع حاکم که از گسترش اعتراضات و شعارهای رادیکال دانشجویی در پیوند آشکار و مستقیم با خیزش‌ها و قیام‌های شهری آغازشده و تداوم یافت ، به‌شدت به وحشت افتاده بود، به سرکوب خشن و بازداشت گسترده دانشجویان روی آورد. اعتراضات دانشجویی که از ۲۷ شهریور آغاز شد هرروز گسترش بیشتری می‌یافت و دانشجویان بیشتری را به صحنه مبارزه می‌کشاند . مبارزات دانشجویان درعین‌حال با دعوت از عموم شهروندان برای پیوستن به اعتراضات و خیزش‌های شهری همراه بود که برای سرنگونی و نابودی جمهوری اسلامی پا به میدان گذاشته بودند. سرکوب خشونت‌بار دانشجویان از ۳۰ شهریور به‌طورجدی تری آغاز شد. در این روز تجمع دانشجویان دانشگاه تهران موردحمله اوباشان بسیجی قرار گرفت که از قبل، برای درگیری و تهاجم آماده و تجهیز شده بودند. به دنبال آن جو شدید امنیتی در دانشگاه تهران برقرار شد و بازداشت گسترده دانشجویان، در دانشگاه و خیابان و خوابگاه و حتی در خانه‌ها و محل سکونت دانشجویان آغاز شد. ده‌ها دانشجو در تهران و ده‌ها تن دیگر در سایر شهرها بازداشت و به زندان منتقل شدند. به دنبال آن دولت تمام دانشگاه‌ها در تهران و بسیاری از دانشگاه‌ها در شهرهای دیگر را برای یک تا دو هفته تعطیل اعلام کرد.بسیاری از دانشگاه‌ها به محاصره نیروهای سرکوب و امنیتی درآمدند.عبور و مرور دانشجویان زیر کنترل پلیسی درآمد. علی‌رغم این ددمنشی، اعتراضات دانشجویان در روزهای بعد ازجمله در دانشگاه  تهران ادامه یافت. روز شنبه دوم مهرماه دانشجویان دانشگاه تهران با شعار مرگ بر دیکتاتور، اعتراضات خود را از سر گرفتند. این درحالی‌ست است که نیروهای امنیتی موسوم به لباس شخص، کوی دانشگاه تهران را بسته و از خروج دانشجویان ممانعت به عمل‌آورده بودند. در تجمع روز دوم مهر، نیروهای سرکوب به روی دانشجویان آتش گشودند و با گلوله‌های ساچمه‌ای و همچنین با ضربات باتوم تعداد زیادی از دانشجویان را مصدوم و مجروح ساختند و تعداد زیادی از دانشجویان، دست‌کم  ۴۰ دانشجو را بازداشت و با ون‌های سپاه که از قبل در محل آماده‌شده بود به زندان و مراکز  امنیتی منتقل شدند. در همین روز دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف، علی‌رغم حضور بی‌شمار نیروهای بسیج و اطلاعاتی، تجمع گسترده‌ای را در محوطه دانشگاه برگزار کردند و به اعتراضات خود ادامه دادند.در پایان این تجمع، زمانی که دانشجویان قصد خروج از دانشگاه را داشتند، موردحمله وحشیانه نیروهای سرکوب قرار گرفتند. ده‌ها دانشجو به‌صورت گروهی بازداشت و با ون‌هایی که از قبل در محل آماده‌شده بود، به مکان نامعلومی منتقل شدند. در همین روز، تجمع دانشجویان دانشگاه شیراز و برخی دانشگاه‌های دیگر نیز با هجوم نیروهای سرکوبگر و تیراندازی به خشونت کشیده شد. تعداد زیادی از دانشجویان زخمی و بازداشت شدند. در سایر دانشگاه‌ها نیز تقریباً به همین شکل عمل شد به این معنا که توأم با کشتار و بازداشت گسترده قیام‌کنندگان و معترضان خیابانی، سرکوب و بازداشت دانشجویان نیز درحال افزایش بوده است.گرچه تعداد دقیق دانشجویان بازداشت‌شده مشخص و اعلام‌نشده است، اما تخمین زده می‌شود تا این لحظه صدها دانشجو در تهران و شهرستان‌ها بازداشت‌شده و تحت پیگرد قرارگرفته‌اند.آزادی بازداشت‌شدگان و ازجمله آزادی دانشجویان، اکنون به یکی از خواست‌های عموم دانشجویان دانشگاه‌های تهران و سایر دانشجویان تبدیل‌شده است.

بسیار قابل‌فهم است در شرایطی که قیام‌ها و خیزش‌های شهری تمام پهنه‌ی کشور را فراگرفته و بسیاری از خیابان‌ها و میادین شهرها به تسخیر توده‌های قیام‌کننده درآمده است،در شرایطی که تعداد زیادی از مراکز مذهبی و پلیسی کیوسک و وسایل نقلیه نیروی سرکوب در آتش خشم توده‌های قیام‌کننده خاکستر شده است، در شرایطی که زنان مبارز و ستم‌کشیده ایران با اقدامات و شعارهای رادیکال در مقیاسی وسیع‌تر از همیشه برای براندازی رژیم زن‌ستیز حاکم وارد نبردی سخت و آشکارشده‌اند، در شرایطی  که شعار “وای به‌روزی که مسلح شویم” اراده توده‌های مردم را برای قیام مسلحانه بیان می‌کند و چنین قیامی را  در چشم‌انداز قرار می‌دهد، خیلی روشن است که ارتجاع حاکم در آخرین روزهای حیات ننگین خود و برای رهایی از مرگ و نابودی، به حداکثر خشونت متوسل شده و به هر جنایتی دست بزند.

اما سرکوب، ولو یک سرکوب خشن و بی‌رحمانه نه توانسته است جلو اعتراضات و جنبش دانشجویی و شعارهای رادیکال این جنبش را بگیرد ، نه قادر شده مانع حضور آنان در اعتراضات جاری و نه مهم‌تر از آن توانسته است مانع برآمدها و خیزش‌های توده‌ای شود. خیزش‌های شهری در هشتمین روز خود( دوم مهرماه) درده‌ها شهر کشور ادامه یافت.در تهران نیز در چندین خیابان و منطقه ازجمله ستارخان، تهران‌پارس، سعادت‌آباد، آریاشهر، ولی‌عصر، شهرری، فلکه صادقیه، بولوار فردوس، میدان قدس، اکباتان، خیابان حافظ، هفت‌حوض و برخی مناطق دیگر پیکار جوانان آزادیخواه برای برچیدن ارتجاع حاکم ادامه داشت. با اعلام تعطیلی دانشگاه‌ها نیز عملاً شرایط حضور فعال‌تر دانشجویان در خیزش‌ها و قیام‌های شهری ساده‌تر و فراهم‌تر شده است.

جنبش دانشجویی گرچه هنوز به سطح قبل از کرونا و زمانی که با مبارزات کارگری و جنبش طبقه کارگر پیوند نسبی خوبی داشت ، فرزند کارگران بود و پرچم کارگران را که نان و کار و آزادی و اداره شورایی بر آن نقش بسته بود به اهتزاز درآورد، نرسیده است، اما جنبشی است رادیکال و چپ که از قیام کارگران و زحمتکشان دفاع می‌کند و با آن هم سرنوشت است.جنبش دانشجویی که درحال حاضر مهم‌ترین یا عمومی‌ترین خصوصیت آن چپ بودن و رادیکال بودن آن است، همچنان درصحنه و در کنار توده‌های مردم زحمتکش ایستاده است. اعتراضات و برآمدهای دانشجویان در دانشگاه‌ها و بیرون آن، طرح شعارهای برجسته که در اساس خواست‌ها و شعارهای توده مردم‌اند نشان داد که جنبش دانشجویی جزء جدایی‌ناپذیری از جنبش اعتراضی توده ایست. پرچم اعتراض را به اهتزاز درآورد و صدای زنان و عموم قیام‌کنندگان شد و در مبارزه علیه ارتجاع حاکم درخشید. درخشش دوباره جنبش دانشجویی قابل‌انکار نیست.

 

 

 

 

 

POST A COMMENT.