برخورد وحشیانه و قهرآمیز حاکمیت با تجمع مسالمتآمیز کارکنان رسمی نفت در روز ۱۲ شهریور، یکبار دیگر وحشت رژیم از تداوم و گسترش اعتصاب و مبارزه در نفت را به نمایش گذاشت. مطابق فراخوان “شورای هماهنگی و همبستگی کارکنان رسمی صنعت نفت”( از این پس شورای هماهنگی و همبستگی) صدها تن از کارکنان رسمی شاغل در مراکز عملیاتی، از نقاط مختلف کشور ازجمله استانهای بوشهر، خوزستان، فارس، کهگیلویه و بویراحمد و برخی شهرها و استانهای دیگر، راهی تهران شدند تا روز شنبه ۱۲ شهریور در مقابل وزارت نفت در خیابان طالقانی، تجمع اعتراضی برپا کنند. این تجمع اما در همان مراحل اولیه مورد یورش نیروهای سرکوب شامل پلیس امنیت و نیروهای یگان ویژه قرار گرفت که از قبل، محل تجمع را به اشغال خود درآورده بودند.هنوز نیم ساعتی بیشتر از آغاز تجمع نگذشته بود که نیروهای سرکوب، تجمعکنندگانی را که تعدادشان پیوسته درحال افزایش بود، به محاصره خود درآورده و بازور و ضرب و شتم، اعتراضکنندگان را پراکنده ساختند. در این اقدام ضد کارگری، ۶۷ تن از تجمعکنندگان بازداشت و با ونهای پلیس و سپاه که پیشاپیش در نزدیکی محل تجمع، مستقرشده بودند به مراکز امنیتی و زندان منتقل شدند.
این چندمین بار است که پرسنل رسمی نفت در سال جاری دست به تجمع و اعتصاب میزنند.وزارت نفت و مقامات مربوطه، درست در مقاطعی که خطر اعتصاب سراسری و تجمع گسترده در نفت جدیتر میشود، با اعتراضکنندگان وارد گفتگو میشوند و با چربزبانی و مشتی وعده، سعی میکنند جلو اعتصاب و تجمع را بگیرند و خطر اعتصاب و اعتراض سراسری در نفت را فروبنشانند و اگر موفق به این کار نشوند، به قوه قهریه و اعمال زور و سرکوب متوسل میشوند.
در اعتصاب قبلی کارکنان رسمی نفت که با فراخوان “شورای هماهنگی و همبستگی “۲۰ مرداد ۱۴۰۱آغاز شد و ۵ روز ادامه داشت، این ” شورا” خواهان رسیدگی به خواستهایی چون؛ بازگرداندن اضافات مالیاتی اخذشده، بهبود وضعیت بهداشت، غذا، غذاخوری، خوابگاه، امکانات زیستی، درمان رایگان و باکیفیت، ممنوعیت استخدام و انتصابهای فامیلی و پارتیبازی ممنوعیت ورود نیروها و مأموران امنیتی برای کنترل پلیسی مراکز کارگری شده بود. در آن اعتصاب که بهطور همزمان در ۳۰ واحد و مرکز نفت و گاز و حفاری آغاز شد و بهسرعت به ۴۵ مرکز افزایش یافت و بهطور عمده بهصورت تجمع گروههایی از پرسنل رسمی در محل کار انجام شد، افزون بر خواستهای فوق، بهطور ویژهبر یک خواست محوری و دیرین کارکنان رسمی نفت یعنی اجرای کامل ماده ۱۰ قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت که از سال ۹۳ تاکنون مسکوت مانده است نیز تأکید شده بود.”شورای هماهنگی و همبستگی” هشدار داد چنانچه تا روز بیست و ششم مردادماه، وزیر نفت یا معاونت توسعه مدیریت او بهصورت رسمی از طریق مصاحبه تلویزیونی یا از طریق بخشنامه رسمی تاریخ و نحوه اجرای ماده ده را اعلام نکنند، در این صورت چند تاریخ برای تعیین تاریخ نهایی تجمع به نظرسنجی گذاشته و تجمع با حضور خانوادههای کارکنان انجام خواهد شد.
به دنبال بیاعتنایی وزارت نفت، “شورای هماهنگی و همبستگی” مصممانه بر آن شد تجمعهای گسترده را در تاریخ ۵ شهریور سازمان داده و برگزار کند.طبق معمول، وزارت نفت و مقامات دولتی مربوطه بهاضافه عوامل ریزودرشت آنها دستبهکار شدند تا جلو این حرکت بزرگ اعتراضی را بگیرند.”مددی” معاونت توسعه مدیریت وزارت نفت، برای جلوگیری از این تجمع، اینجاوآنجا منجمله در صحبتهای تلویزیونی وعدههایی به کارکنان رسمی داد. این وعدهها متأسفانه توانست تأثیراتی نیز برجای بگذارد. ” شورای هماهنگی و همبستگی” با توجه به صحبتهای تلویزیونی مددی، از خود حسن نیت نشان داد و تاریخ تجمعهای سراسری را از ۵ شهریور به ۲۸ شهریور تغییر داد و چنین هشدار داد در صورت خلف وعده، پرسنل رسمی همراه خانوادهها، پرشورتر از همیشه در ۲۸ شهریور دست به اعتراض و تجمع خواهند زد.اما گذشت یکی دو روز کافی بود تا هدف از وعدههای توخالی و سوءاستفاده از حسن نیت کارکنان رسمی نفت روشن شود. لذا کارکنان رسمی، پس ازنظر سنجی و مشورت باهم، در مورد تجمع در مراکز و شهرهای مختلف یا تجمع بهصورت متمرکز در تهران یا ترکیبی از این دو،تصمیم به تجمع در برابر وزارت نفت در تهران گرفتند که وزارت نفت با اعزام گسترده نیروهای سرکوب و یگانهای ویژه از کارکنان رسمی نفت استقبال کرد.
کارکنان رسمی نفت از تیرماه سال ۹۹ تاکنون بارها و بارها با صبر و شکیبایی خواستهای خود را عنوان نموده و نهایت بردباری را از خود نشان دادهاند.برای دستیابی به این خواستها مکرر و در اشکال گوناگون و مسالمتآمیز دست به اعتراض زدهاند.اما دولت جمهوری اسلامی و وزارت نفت آن از پذیرش خواستهای کارکنان رسمی نفت بهویژه اجرای کامل ماده ۱۰ قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت که یک خواست کاملاً قانونی است امتناع نموده و با دروغ و فریب و وعده، این کارکنان را در انتظار طولانی و بلاتکلیفی نگاه داشته است.دولت ارتجاعی حاکم نهتنها گامی در راستای پذیرش خواستها برنداشته، بلکه با تقویت جو پلیسی و امنیتی مراکز نفتی و درنهایت بازداشت و ارعاب و زندان، سعی کرده است نفت را یکسره مطیع و فرمانبردار و شعله فروزان مبارزه در آن را خاموش سازد.اما این شدنی نبوده است و شدنی نیست. پرچمی را که از سال ۹۹ در نفت به اهتزاز درآمده است، دیگر نمیتوان پایین کشید. کارگران و کارمندان رسمی نفت ممکن است گاه نسبت به حرف این یا آن مقام دولتی روی خوشنشان دهند، اما آنها در عمل و از نزدیک سخنان این مقامات را محک میزنند و خیلی زود به انگیزه وعدههای دروغین و قلابی پی میبرند.اگر مسیر خطایی را پیموده باشند آن را اصلاح نموده و تغییر میدهند.
بعد از بازداشت دهها تن از کارکنان رسمی نفت در تجمع ۱۲ شهریور،یکی از کارکنان رسمی نفت گفت:
“امسال، ۴ الی ۵ بار تجمع کردیم. از همه راههای ممکن اعتراضمان را به گوش مسئولین رساندیم. نامه نوشتیم با ۱۰ هزار و ۵۰۰ امضا و برای وزارت نفت فرستادیم. وقتی نتیجهای نگرفتیم به دیوان عدالت اداری شکایت کردیم. اما تاکنون وزیر نفت، هم وزیر قبلی و هم فعلی با گردنکلفتی از اجرای قانون طفره رفتهاند و ذرهای به فکر مشکلات معیشتی ما کارکنان نیستند.”یکی دیگر از کارکنان رسمی حاضر در تجمع گفت:”مسئولین و مدیران وزارت نفت در تمام این سالها پاسخگو نبودهاند. چه در دولت قبلی و چه دولت فعلی که مدعی رسیدگی به حقوق مردم است. همکاران ما به رئیس کمیسیون اصل ۹۰ و اعضای کمیسیون انرژی مجلس، معاون پارلمانی ریاست جمهوری و نهادهای نظارتی مثل دیوان محاسبات و بازرسی کل کشور و حتی دفتر رئیسجمهور نامه نوشتند و مشکلات را بهتفصیل بیان کردند اما هیچ پاسخی دریافت نکردیم.”
در این نقلقولها، تلاش طولانیمدت کارکنان رسمی نفت برای احقاق حقوق خویش و در همان حال، واکنش وزارت نفت و مدیران و نهادهای حکومتی بهوضوح بیانشده است. کارکنان رسمی نفت بارها و بارها مشکلات و خواستهای خود را با مدیران و مقامات دولتی ، مجلس ، دیوان محاسبات بازرسی کل کشور، دیوان عدالت اداری و حتی دفتر رئیسجمهور درمیان گذاشتهاند، اما هیچ پاسخی دریافت نکردهاند و وزارت نفت “با گردنکلفتی” از اجرای قانون طفره رفته است.این یعنی آنکه دولت و مقامات دولتی وزارت نفت و سایر نهادهای حکومتی جملگی در مقابل کارگران هستند،شارلاتان و فریبکارند و دروغ تحویل کارکنان رسمی نفت میدهند. این یعنی آنکه خواستهای کارکنان رسمی نفت در دالانهای پرپیچوخم مذاکره با این یا آن مقام دولتی و مجلس و امثال آن سرگردان میماند و برآورده نمیشود. جریان عمل مبارزاتی از ۹۹ تاکنون و نحوه برخورد وزارت نفت و سایر نهادهای حکومتی، به کارگران و کارمندان رسمی نفت میآموزد که بههیچوجه نباید روی حرفها و وعدههای مقامات و نهادهای دولتی، بلکه باید روی نیروی مبارزاتی خود حساب کنند. کارکنان رسمی نفت تجمع بزرگ خود را در ۵ شهریور به خاطر وعدههایی که معاونت توسعه و مدیریت وزارت نفت داده بود لغو کردند. اما این وعدهها و حرفهای توخالی و صرفاً برای جلوگیری از آغاز تجمع و اعتصاب سراسری بود.البته کارکنان رسمی نفت خیلی زود متوجه این فریبکاری و نیرنگ شدند و برای روز ۱۲ شهریور تجمع بزرگی را در تهران تدارک دیدند که ارتجاع حاکم مانع برگزاری آن شد.
اعتراض و اعتصاب در نفت، از آگاهی سیاسی و وضعیت اقتصادی کارگران و کارکنان رسمی نشأت میگیرد. میتوان در این یا آن مورد با وعده وعید و شارلاتان بازی به فریب و نیرنگ متوسل شد و بهطور موقت از بروز یک حرکت اعتراضی یا یک تجمع بزرگ جلوگیری کرد، میتوان با توسل به قهر و سرکوب، صفوف کارگران و کارکنان رسمی نفت را مورد یورش وحشیانه قرارداد، تجمع مسالمتآمیز را برهم زد، دهها تن را بازداشت و روانه زندان کرد و مورد بازجویی و تهدید قرارداد، اما قطعاً نمیتوان با این اقدامات صورتمسئله را پاک کرد. آگاهی سیاسی کارگران و کارکنان رسمی چنین اجازهای را به وزارت نفت و کل طبقه حاکم نمیدهد، چنانکه در جریان همین تجمع اعلام کردند”تا آخر ایستادهایم”. شورای هماهنگی و همبستگی” نیز اعلام نمود در صورت خلف وعده مسئولان، ۲۸ شهریور پرشورتر از همیشه دست به اعتراض خواهند زد.
در اعتراضات آیندهی کارگران و کارکنان رسمی نفت برای احقاق حقوق خویش، یقیناً تجارب اعتصابات و تجمعات اخیر خود را به کار خواهند بست بهنحویکه اقدام و حرکت اعتراضیشان، نتایج بهتر یا حتی نتایج مطلوبی در پی داشته باشد. یکی از تجارب یا درسهای تجمع روز ۱۲ شهریور باید این باشد که تمرکز نیرو در یک محل و برگزاری تجمع، میتواند آسیبپذیر باشد و آسیبپذیر هم هست.خصوصاً آنکه تاریخ و محل تجمع از قبل اعلام میشود و بنابراین طبقه حاکم نیز میتواند نیروی سرکوب وسیعی را بسیج کند و با اشغال محل تجمع و در ادامه آن،با اعمال قهر و سرکوب و بازداشت و دستگیری گسترده، مانع برپائی تجمع شود.این آن چیزی است که در تجمع کارکنان رسمی نفت مقابل وزارت نفت در تاریخ ۱۲ شهریور اتفاق افتاد. در این شکل مبارزه، دست نهادهای حکومتی کاملاً باز و امکان مانور نیروهای سرکوب نیز زیاد است. حتی اگر قرار باشد تجمع اعتراضی بهطور همزمان در دو یا سه شهر برپا شود، بازهم دولت سرکوب گر میتواند و فرصت کافی دارد برای اینکه نیروی سرکوب آن شهرها را بسیج کند و به مقابله با کارگران یا کارکنان رسمی نفت اعزام کند.حتی میتواند از نیروهای سرکوب شهرهای اطراف نیز بهعنوان نیروی کمکی استفاده کند. بنابراین با توجه به اینکه تاریخ و محل تجمع از قبل اعلام میشود و نیروی اعتراض در آن محل متمرکز میشود، دولت سرکوب گر نیز آسانتر میتواند مانع تجمع شود یا آن را سرکوب و پراکنده سازد. بهویژه اینکه معمولاً آلترناتیوی پیشبینی یا در نظر گرفته نمیشود که اگر محل تجمع به اشغال نیروهای سرکوب درآمد،در مکان دیگری تجمع برپا شود.البته تجمع و اعتراض خیابانی بهویژه با بسیج و شرکت خانوادهها چنانچه بتواند از موانع یادشده عبور کند، تأثیرات مهم و مثبتی روی سایر اقشار زحمتکش جامعه خواهد داشت.اما احتمال و امکانات جلوگیری از آن بسیار بالاست، مگر اینکه این تجمعات در ابعاد سراسری سازماندهی و برگزار شود و نیروی سرکوب را فلج و زمینگیر کند. لذا منطقی نیست که نیروی اعتراض را در یک محل متمرکز نمود و تمام تخممرغها را در یک سبد گذاشت.
کارگران و کارکنان رسمی نفت به فراخور شرایط و موقعیت، از اشکال گوناگون مبارزه استفاده نمودهاند و خواهند نمود. در شرایط کنونی اما مهمترین و مؤثرترین شکل مبارزه اعتصاب است.سازماندهی اعتصاب همزمان در چند ده مرکز نفت و گاز و حفاری و دست کشیدن از کار خصوصاً اگر اعتصاب فراگیر باشد، کل دمودستگاه نفت را زمینگیر میکند و حربه سرکوب دولتی را نیز از کارایی میاندازد. در اعتصاب ۵ روزه مرداد سال جاری در بیش از ۴۵ واحد و مرکز نفت و گاز و حفاری، گروههایی از کارگران تجمعات اعتراضی در محل کار را سازمان دادند و با در دست داشتن کاغذ نوشتههایی خواهان رسیدگی به مطالبات خود شدند. این شکل مبارزه اگرچه کار آیی بیشتری داشت در مقایسه با تمرکز تجمع در یک محل و یک شهر، اما تأثیرگذاری آن با اعتصاب سراسری و خواباندن چرخهای تولید قابلمقایسه نیست. در اعتصاب سراسری امکان ضربهپذیری در مقایسه با تجمع در یک محل، بهشدت کمتر و احتمال وادار ساختن کارفرما و دولت به عقبنشینی بسیار بیشتر است.بنابراین هیچ راهی جز سازماندهی اعتصابات فراگیر و سراسری وجود ندارد. به تردیدهایی که احتمالاً ممکن است هنوز در مورد رویآوری به اعتصاب سراسری درمیان کارکنان رسمی وجود داشته باشد باید پایان داد. باید با تمام توان به اعتصاب روی آورد. کارگران و کارکنان رسمی نفت میتوانند و باید اعتصابات یکپارچهای را سازمان دهند و اجرای کامل ماده ۱۰ قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت و سایر خواستهای خود را بر دولت و وزارت نفت آن بقبولانند.
در اعتصابات اخیر و بیانیهها و اطلاعیههایی که در همین رابطه انتشاریافته است، کارگران رسمی نفت به اقدام مهمی دستزده و دریچهای به روی کارگران غیررسمی اعم از پیمانی، پروژهای یا قرارداد موقت گشودهاند و بر اتحاد و مبارزه متحد و متشکل همه بخشهای کارگران شاغل در نفت تأکید نمودهاند. این مسیری است که پیشازاین کارگران پیمانی دران گام نهادهاند اما باید بیش از این آن را کوبید و هموار کرد.کارکنان رسمی آگاه و پیشرو نفت که” شورای هماهنگی و همبستگی کارکنان نفت” را ایجاد کردهاند دوشادوش کارگران رسمی، بدون شک قادرند در این راه گامهای مهم و مؤثری بردارند.
میتوان و باید اعتصابات هماهنگی را سازمان داد. پیش بهسوی اعتصابات متحدانه نفتگران! پیش بهسوی اعتصابهای فراگیر و سراسری!
متن کامل نشریه کار شماره ۹۸۷ در فرمت پی دی اف:
نظرات شما