تشدید سرکوبگری رژیم و واکنش شجاعانه زنان

در شرایطی که مبارزات زنان در ایران هرروز دامنه وسیع‌تری به خود گرفته و زنان نقشی فعال در تمام اعتراضات علیه رژیم ارتجاعی حاکم برعهده‌گرفته‌اند، اقدامات ایذائی و سرکوبگرانه  دولت دینی زن‌ستیز جمهوری اسلامی به‌ویژه  در چند ماه اخیر که رئیسی زمام دستگاه اجرائی دولت را در دست گرفته، به اشکال مختلف تشدید شده است. کمتر از یک ماه پیش بود که وزیر کشور در نشست سراسری مدیران کل امور زنان و خانواده استانداری‌های سراسر کشور اعلام کرد که اگر رژیم ” بخواهد ضربه ببیند از ناحیه زنان است و اگر موفق هم بشود بازهم از ناحیه بانوان خواهد بود.” او به مزدوران تحت امر خود رهنمود داد که برای مقابله با زنان باید “ترکیبی از کار سخت و نرم، اجبار و اختیار و الزام و تمایل” را به کار بگیرند. وزیر کشور رژیم چیزی را پوشیده نگذاشت. به ادعای وی باید تمام روش‌های سرکوب علیه زنان را به کار گرفت. این سیاستی است که رژیم برای مقابله با زنان در پیش‌گرفته است.

زنان همه‌روزه  به‌نوعی در معرض خشونت رسمی و غیررسمی، علنی و غیرعلنی دولتی قرار دارند. از آزار و خشونت مزدوران موسوم به گشت ارشاد تا بسیج شدن زنان و مردان بسیجی و حزب‌اللهی  در خیابان‌ها برای مقابله با “بدحجابی”، از حمله به زنان دوچرخه‌سوار و ممنوع کردن دوچرخه‌سواری و موتورسواری زنان  به دستور فلان رئیس پلیس، مقام قضائی، نماینده خامنه‌ای، امام‌جمعه تا اقداماتی نظیر اسیدپاشی و تیراندازی به زنان که سازمان دهنده آن‌ها نهادهای دولتی و مذهبی هستند، به‌منظور ایجاد ترس و وحشت. تازه‌ترین نمونه این اقدامات وحشیانه و جنایت‌کارانه، اسیدپاشی به زنانی است که در یک پارک مشغول  ورزش بودند.

صبح روز سه‌شنبه  هفته گذشته زنانی که برای ورزش صبحگاهی به بوستان شهرک مریم شهرستان شهریار رفته بودند، موردحمله اسیدپاشی قرار گرفتند. یک مرد که گویا ماسک به‌صورت داشته و پشت بوته‌ها پنهان‌شده بود، زنانی را که مشغول ورزش بودند موردحمله با اسید قرار داد.  بر طبق گزارش پلیس  یکی از زنان دچار سوختگی شده و ۲ نفر دیگر لباس‌هایشان سوخته است.

اولین سؤالی که برای هرکس پیش می‌آید انگیزه و هدف این فرد است. چراکه نمی‌شود گفت این فرد بدون انگیزه و هدف اسید تهیه‌کرده و در پشت بوته‌ها پنهان‌شده تا زنانی را که برای ورزش به پارک آمده‌اند، موردحمله اسیدپاشی قرار دهد. پلیس جمهوری اسلامی  برای سرپوش گذاشتن بر این واقعیت که سازمان‌دهی این اقدام به خود رژیم و عوامل آن بازمی‌گردد ، نخست ادعا کرد که متهم یک بیمار روانی است.

همان روز”پلیس غرب تهران در مورد این اقدام به رکنا گفت: “متهم بیمار روانی بوده و پرونده در حال بررسی و تحقیقات برای دستگیری مرد اسیدپاش ادامه دارد.”  توجه کنید درحالی‌که هنوز این فرد دستگیر نشده و تحقیقات برای دستگیری متهم ادامه دارد، او یک بیمار روانی اعلام می‌شود. اما از آنجائی که این ادعا را کسی باور نکرد، پس از گذشت یک روز ادعای جدیدی مطرح شد.

باشگاه خبرنگاران جوان، از قول فرمانده انتظامی غرب استان تهران اعلام کرد: “مردی که دیروز در بوستان شهرک مریم شهرستان شهریار به سه خانم اسیدپاشی کرده بود، طی کمتر از ۲۴ ساعت در مخفیگاه خود دستگیر شد. وی سابقه سرقت، تخریب و حمل مواد مخدر را دارد و اخیراً از کمپ ترک اعتیاد آزادشده است.”  ساختگی بودن ادعاهای پلیس و تلاش برای سرپوش گذاشتن بر اقدامات جنایت‌کارانه مزدوران وابسته به رژیم علیه زنان از این تناقض گوئی‌های پلیس آشکار است. در کمتر از ۲۴ ساعت اسیدپاش دستگیر و از یک بیمار روانی به فردی معتاد باسابقه سرقت، تخریب و حمل مواد مخدر تغییر می‌کند. اما نکته مهم  در این است که بر طبق ادعای پلیس اکنون افراد معتاد، نقش  یک حزب‌اللهی و بسیجی  اسیدپاش را بر عهده گرفته‌اند.

ماجرا شبیه به موردی است که چند ماه پیش در اصفهان رخ داد، پلیس اما صدای آن را درنیاورد تا این‌که روزنامه شرق در مهرماه آن را افشا کرد. در آنجا هم ادعا شد یک فرد معتاد با تفنگ ساچمه‌ای زنان را موردحمله قرارداده است.

ماجرا ازاین‌قرار بود که در مردادماه امسال مردی در اصفهان با یک تفنگ ساچمه‌ای چند زن را مورد اصابت قرارداد. در این مورد نیز همچون اسیدپاشی اخیر، متهم فردی معتاد معرفی شد که ظاهراً ظرف ۴۸ ساعت دستگیر شد، اما کمتر از یک ماه در برابر حیرت شاکی‌ها آزاد شد. نکته جالب‌توجه این‌که پلیس و دستگاه قضائی رژیم با تهدید خانواده‌ها نه‌تنها مانع علنی شدن این اقدام جنایت‌کارانه شدند بلکه از کانال‌های مختلف خانواده قربانیان برای دادن رضایت زیر فشار قرار گرفتند.

تازه پس از افشای این اقدام جنایت‌کارانه، در ۲۸ مهرماه رئیس‌کل دادگستری استان اصفهان با نادقیق خواندن گزارش شرق ، متهم را فردی معتاد معرفی کرد و ادعا کرد که پس از دو ماه بازداشت موقت با سپردن وثیقه آزادشده است. این‌که چرا این به‌اصطلاح معتاد با تفنگ ساچمه‌ای زنان را موردحمله قرارداد و نه مردان را، افشا کننده جعلیات دستگاه فریب و دروغ پلیسی و قضائی جمهوری اسلامی است.

رئیس‌کل دادگستری استان اصفهان در پی انتشار این گزارش، اطلاعات منتشرشده را نادقیق دانست و ضمن تکذیب صدمه به پنج نفر در این ماجرا گفت: « در تحقیقات صورت گرفته اعتیاد این فرد به مواد مخدر صنعتی تائید و مشخص می‌شود وی با استفاده از سلاح ساچمه‌ای به تیراندازی به سه خانم اقدام کرده است.»

خانواده یکی از قربانیان به روزنامه شرق گفته بود که مأموران امنیتی از آن‌ها خواسته بودند که اگر خواهان پرداخت هزینه بیمارستان از سوی دولت هستند باید رضایت دهند و از شکایت خود از متهم صرف‌نظر کنند. این واقعیت به‌وضوح نشان می‌دهد که این معتادان اجیر شده دستگاه‌های دولتی و مذهبی هستند. ماجرای اسیدپاشی اخیر هم از همین نوع است.

اما اقدامات سرکوبگرانه علنی دولتی همه‌روزه توسط گشت‌های ارشاد ادامه دارد و در مواردی که پلیس به ضرب و شتم زنان متوسل می‌شود، ویدیوهای آن در این چند ماه در شبکه‌های اجتماعی نیز پخش‌شده است. نمونه‌های دیگری از اقدامات اخیر رژیم ، سازماندهی زنان بسیجی در خیابان‌هاست که راه می‌افتند و مزاحم زنان می‌شوند و حتی راه را بر زنانی که راننده اتومبیل  هستند می‌بندند و از آن‌ها می‌خواهند مطابق میل آن‌ها حجاب اجباری را رعایت کنند.

اما رژیم به‌رغم تمام اقدامات سرکوبگرانه هرگز نتوانسته مقاومت زنان را درهم بشکند و آن‌ها را به تبعیت وادارد. بالعکس با واکنش‌های شدیدتر از سوی  آن‌ها مواجه شده است. تازه‌ترین نمونه آن نیز اخیراً در قم رخ داد که در پی ایجاد مزاحمت دو آخوند برای زنان،  یک زن شجاع نه‌فقط این دو مرتجع را فراری داد، بلکه عمامه یکی از آن‌ها را لگدمال کرد. این زن شجاع توسط پلیس و دستگاه قضائی ارتجاع حاکم بازداشت شد، اما ضربه‌ای که به مزدوران رژیم و مقدسات ارتجاع وارد آورد چنان سنگین بود که ارتجاع را هراسان کرد.

جانشین دبیر ستاد موسوم به “امربه‌معروف و نهی از منکر استان قم ” در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، با اذعان به واکنش‌های زنان گفت: ” این خانم مذکور، نه‌فقط به آمر به معروف و ناهی از منکر هتاکی می‌کند،‌ بلکه به لباس مقدس روحانیت هم اهانت کرده که هرکدام از این موارد در جای خود محکوم است و جای بررسی ویژه دارد. باید با هتاکان به آمران به معروف و ناهیان از منکر برخورد جدی شود، چون اگر این اتفاق صورت نگیرد، ممکن است کسی دیگر تذکر لسانی ندهد و بگویند ما دیگر امربه‌معروف و نهی از منکر نمی‌کنیم. دستگاه‌های قضایی و انتظامی باید با این افراد که حرمت لباس مقدس روحانیت و آمران به معروف را نگه نمی‌دارند، برخورد جدی کند، چراکه در غیر این صورت، فریضه امربه‌معروف و نهی از منکر،‌ در جامعه کمرنگ می‌شود.”

اما درگذشته نیز صدها مورد از واکنش زنان به اشکال دیگر رخ‌داده و به‌رغم اقدامات سرکوبگرانه پلیس، شلاق و زندان و جریمه، همچنان این واکنش‌های شجاعانه در حال افزایش است.

زنان، در تمام مبارزاتی که روزمره در سراسر ایران جریان دارد، شجاعت خود را نشان داده‌اند. از همین رو است که این مرتجع در بخش دیگری از سخنان خود اضافه کرد:‌ “البته در مبانی دینی اسلام وجود دارد که آمر به معروف و ناهی از منکر هم باید شرایط را لحاظ کند و باوجود شرایط نسبت به این فریضه الهی اقدام کند؛ علاوه بر این‌که مبانی دینی ما تأکید می‌کند که اگر شرایط هم مهیا بود، و قصد بر تذکر لسانی است، باید تذکر داد و رد شد، چراکه اگر فرد رد نشود و بماند، احتمال درگیری و اثربخش نبودن کار امربه‌معروف و نهی از منکر وجود دارد.” این نشان‌دهنده ترس و وحشت این مرتجعین از واکنش زنان و بی‌نتیجه بودن تلاش رژیم برای مقابله با زنان است که نه فقط  بر سر حجاب اجباری مطلوب ارتجاع، تمام تلاش‌های رژیم را زیر سؤال می‌برند، بلکه مقدسات ارتجاع مذهبی را نیز لگدمال می‌کنند. از همین روست که اکنون برخی اقدامات سرکوبگرانه خود را توسط  توسط افراد اجیر شده انجام می‌دهند. سال‌هاست که جنگ چریکی زنان با رژیم زن‌ستیز ادامه یافته و اکنون دیگر نه‌فقط به شکل فردی در سراسر ایران  با عوامل رژیم درگیر می‌شوند، بلکه در جنبش‌های اجتماعی به شکلی متشکل به مبارزه برای سرنگونی رژیم روی آورده‌اند. اکنون دیگر اکثریت بزرگ زنان پی برده‌اند که تنها راه نجات از تبعیض و نابرابری و سرکوبگری‌های دولت دینی جمهوری اسلامی سرنگونی آن است.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۵۲ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.