لاله‌های ۶۷

به پاها پابند

به دستان پینه بسته‌اش دستبند

به خاطر چند قطره آب چندین تکه نان

سحرگاهان پای طناب دار

کشتن چراغ

قتل عام نور

دخمه‌ها بوی خون فرزندان

چه کینه توزانه

آنان قهر مانند

صدها کارگر کمونیست

به انتظار سپیده‌دم خونین

فریاد همهٔ سرکوب شدگان

لاله‌های ۶۷

ما فردا بر می‌خیزیم

خیابان‌ها مال ماست

درها را به سوی سالهای مرده خواهیم بست

بخند

تردید نکن

باور کن صبح در راه است

هزاران بار صبح را

تمام می‌شود

مدارس اعدام

دیگر هیچ سری منتظر طنابی نخواهد بود

واژه‌ها زندگی خواهد کرد

آن روز

شعری خواهم خواند

بدون سانسور تیغ و کنده و ساطور

 

سیاهکوه

POST A COMMENT.