نگذاریم ضجه های برآمده از سیلاب در سکوت خفه شوند

ضجه های مردم سیل زده از هر سو به گوش می رسد. مردمی که خانه و کاشانه هایشان در سیل و گنداب فرو رفته است. مردمی که با جاری شدن  فاضلاب به درون اتاق های شان اسیر زالو شده اند. مردم بی پناهی که در امواج سیل رها شده اند و شریعتی، استاندار وقیح خوزستان، خود و استانداری را از هر مسئولیتی در قبال سیل و سیل زدگان مبرا کرده است. در سراسر ایران،  شهرداران به دزدی و اختلاس و چپاول مشغول اند، استانداران بجز گسیل نیرو برای بازداشت و سرکوب و کشتار، وظیفه دیگری در قبال مردم ندارند و کل حاکمیت نیز با بر باد دادن سرمایه های عظیم کشور، مردمی را که بر دریایی از گاز و نفت و ثروت نشسته اند، به تباهی و ویرانی کشانده است. در این ۴۱ سال، دستآورد جمهوری اسلامی برای توده های مردم ایران، چیزی جز سیل و زلزله و غارت و کشتار نبوده است. سیلی که هر سال، مناطقی از کشور را فرا می گیرد، زلزله ای که هر چند وقت یک بار شهرهایی را ویران می کند. در این میان، بازداشت و زندان و سرکوب و کشتار که دیگر روز و وقت و سال نمی شناسد و همیشه بر سر کارگران و توده های زحمتکش آوار است. مردم ایران بیش از ۴ دهه است که با یک چنین سرنوشت فاجعه باری مواجه اند. ۴۱ سال، غارت از پس غارت، کشتار از پس کشتار، زلزله از پس زلزله و سیل از پس سیل.

هنوز خرابی و ویرانی و زخم های برجای مانده از سیل فروردین ۹۸، از جان و ذهن و زندگی مردمان سیل زده پاک نشده بود که دوباره سیل و سیلاب دیگری بر آنان فرود آمد. سیلی که این بار فقط طغیان آب نبود، که جاری شدن گنداب و لجن و فاضلاب به درون خانه ها بود. سیلی که دست کم ۸ استان کشور را فرا گرفت. سیل و سیلابی که با بارش شدید باران از روز دوشنبه ۱۰ آذر شروع شد و طی ۷۲ ساعت، خانه ها و خیابان های مناطق سیل زده را در تلاطم گنداب و فاضلاب و لجن فرو برد.

ایلام، بوشهر، خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد، گلستان، فارس و لرستان از جمله استان هایی بوده اند که سیل کوچه و خیابان و معابر این مناطق را در نوردید و به درون خانه ها سرریز شد. سیلی طغیانگر، که ویرانی به بار آورد، دار و ندار مردمان سیل زده را به تاراج برد، خانه های شان را خراب کرد، احشام و طیور اهالی روستاهای سیل زده بخصوص مناطق عشایری ممسنی را به کام کشید و تخته پاره های جاری در سیل و گندابِ فاضلاب ها، قایق نجات کودکان سیل زده شد. با ادامه بارندگی از نیمه شب یکشنبه ۱۶ آذر، شهرهای گناوه و دیلم و دشتستان در استان بوشهر با آبگرفتگی بیشتری مواجه شدند و مسیرهای دیلم به بهبهان و برازجان به گناوه مسدود شده است. اعتراضات مردم سربندر (بندر امام) طی چند روز گذشته و ادامه آن در روز یکشنبه با شعار “مسئول بی لیاقت نمی خواهیم”، منجر به تعلیق شهردار این شهر گردید. با این همه و به رغم اینکه خسارات و ویرانی سیل در همه مناطق سیل زده شدید است، اما خوزستان سهم بیشتری از تباهی و ویرانی نصیب مردم اش شد. در پی بارندگی شدید و مسدود شدن کانال ها، فاضلاب و لجن در خیابان ها جاری شد. به یک باره، خانه های بسیاری در اهواز، آبادان، خرمشهر، کازرون، بندر امام و ماهشهر در فاضلاب و لجن فرو رفتند.

مردم خوزستان، بخصوص اهالی خرمشهر و اهواز و آبادان و سر بندر، این مردمان نشسته بر دریای گاز و ثروت و نفت -که خود کمترین بهره ای از این خوان نعمت نبرده اند- اکنون علاوه بر ویرانی حاصل از سیل، نگران آوار شدن خانه های شان نیز هستند. خانه هایی که با رسوب گِل و لای و ورود فاضلاب به درون منازل در معرض فرو ریختن قرار دارند. خطری که سیل زدگان مناطق حاشیه نشین شهرها با بافت فرسوده تر را بیشتر تهدید می کند.

وضعیت سیل زدگان خوزستان، آنچنان بحرانی، حاد و نابسامان است که ویرانی دیگر مناطق سیل زده از جمله خرم آباد، الیگودرز و کهگیلویه عملا در حاشیه خبری مانده اند. فیلم های بخش شده در شبکه های مجازی، با نمایش آبگرفتگی خیابان ها و منازلی که در گنداب و لجن فرو رفته اند، همراه با ضجه های دلخراش کودکان و زنان و مردانی که سیل و بوی گندِ فاضلاب و لجن، تمام خانه و فضای زندگی شان را فرا گرفته است، جملگی بیانگر عمق فاجعه ای است که در حاکمیت ننگین جمهوری اسلامی سال از پی سال بر سر توده های مردم ایران آوار شده است.

هنوز تباهی و ویرانی سیل فراگیر فروردین ۹۸ از یادها نرفته است که سیل دیگری گریبان سیل زدگان سال قبل را گرفت. بی مسئولیتی هیئت حاکمه ایران نسبت به جان و زندگی مردم، بی توجهی دولت به بازسازی زیرساخت ها، عدم تخصیص بودجه لازم برای مقابله با سیل و زلزله و دیگر بلایای طبیعی، از جمله مواردی هستند که جملگی دست به دست هم داده اند تا رنج و مرگ و ویرانی و زوال، به رایج ترین و ارزان ترین کالای حکومتی برای توده های مردم ایران تبدیل شده است.

سال از پی سال، توده های مناطق وسیعی از مردم ایران به کام سیل و سیلاب می روند. وقوع متناوب زلزله های ویرانگر به کابوس همیشگی بخش های وسیعی از مردم تبدیل شده است، در کنار ویرانی حاصل از بلایای طبیعی که مسبب خسارات بالای آن هم خود هیئت حاکمه است، کشتار و زندان و شکنجه و سرکوب نیز به امری مرسوم برای حاکمان آدمکش جمهوری اسلامی تبدیل شده است. ۴۱ سال است که مرگ و بلا و نیستی از هر سو بر سر توده های مردم ایران می بارد. هنوز خرابی و تباهی برجای مانده از زلزله های ویرانگر قبلی التیام نیافته است، که زلزله دیگری اتفاق می افتد، هنوز کابوس مرگبار سیل قبلی از یادها نرفته است، که سیلاب دیگری در شهر و خانه های مردمان همان دیار جاری می شود. با وقوع هر سیل و زلزله ای، حاکمان اسلامی فقط نظاره گر رنج و اندوه و تباهی و مرگ سیل زدگان و زلزله زده ها هستند. در پس هر زلزله ای، تنها دروغ و شعارهای  توخالی به مردم وعده داده می شود، با وقوع هر سیلی، ریاکاری دولت و مسئولان حکومتی بیشتر و بیشتر شده است، بودجه های بخش عمران کوچک و کوچکتر شده اند، با گذشت زمان، خرابی برجای مانده از سیل ها و زلزله ها بیشتر روی هم تلمبار گشته اند، تخصیص بودجه برای زیرساخت های شهری و بازسازی مناطق آسیب دیده کمتر و کمتر شده اند. در عوض با هر اتفاقی که برای مزدوران حکومتی رخ داد، بودجه های نظامی، اطلاعاتی، موشکی، امنیتی و هسته ای به یکباره چندین و چند برابر شدند.

در سیل فروردین ۹۸، به گفته رئیس پزشکی قانونی کشور، بیش از ۷۶ نفر کشته شدند، مدیر کل روابط عمومی سازمان مدیریت بحران اعلام کرد، حدود ۱۰ میلیون نفر به طور مستقیم و غیر مستقیم با تبعات سیل درگیرشده اند. ایلنا، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، از بازسازی کامل ۴۰ هزار واحد مسکونی شهری و روستایی و تعمیر ۴۱ هزار واحد مسکونی دیگر خبر داد، و یک مقام وزارت جهاد کشاورزی از خسارت وارده به بیش از یک میلیون هکتار زمین کشاورزی و باغ خبر داد. در همان موقع، آمارهای غیر رسمی، میزان خسارات وارده بر مناطق سیل زده را تا ۳۰ هزار میلیارد تومان برآورد کردند.

در ورای این همه ویرانی و تباهی و مرگ باقی مانده از سیل ۹۸، دولت جمهوری اسلامی فقط وعده داد. وعده هایی که تماما دروغ بود و پس از چند صباحی به کلی فراموش شدند. نه بودجه مازادی برای بازسازی مناطق زلزله زده اختصاص داده شد و نه زیرساخت شهرها دستخوش تغییر و تحولی شدند. در عوض، وقتی قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس جمهوری اسلامی توسط آمریکا در فرودگاه بغداد ترور شد، بلافاصله از صندوق توسعه ملی کشور، ۲۰۰ میلیون یورو به بودجه سپاه قدس اضافه شد. یک روز بعد از تروز محسن فخری زاده، رئیس سازمان پژوهش وزارت دفاع، امیر حاتمی رئیس ستاد کل ارتش از دو برابر شدن بودجه این نهاد خبر داد. اما در هر سیل و زلزله، صدها نفر کشته می شوند، هزاران نفر بی خانمان می گردند، هستی صدها هزار نفر به تباهی می رود، در دل جنایتکاران جمهوری اسلامی اما آب از آب تکان نمی خورد. انگار این مردمان بلازده از دنیای دیگری آمده اند که جمهوری اسلامی با آنان بیگانه است. آنهم حاکمیتی که تمام موجودیت اش از قَبَل کار و زحمت و تلاش کارگران و توده های زحمتکش همین مرز و بوم شکل گرفته است. حاکمانی که با کار وعرق جبین همین مردم پروار شده اند، در عوض کارگران و عموم توده‌های مردم زحمتکشی که تولید کننده تمام ثروت و سرمایه کشور هستند، خود از حاصل رنج و کار و سرمایه های این مملکت بی بهره اند و این چنین اسیر سیل و سیلاب می شوند.

به همین مردمان سیل زده خوزستان نگاه کنید، بر دریایی از نفت و گاز و ثروت نشسته اند، اما با هر بارندگی اسیر سیل و سیلاب می شوند؛ با هر اعتراض و خیزشی، بیش از مناطق دیگر سرکوب و کشتار می شوند؛ در پس هر واقعه ای نه بودجه مازادی برای مردم کشتار شده در سیل و زلزله اختصاص داده می شود و نه بر بودجه عمرانی کشور ریالی افزوده می گردد. با وقوع هر سیل و زلزله، چند روزی خبرها داغ می شوند، مسئولان شهری و استانی و کشوری در مناطق سیل زده ظاهر می شوند، مسئولان دولتی با رگان برآمده گردن، برای بهبودی وضعیت زلزله زدگان و سیل زدگان شعار می دهند، اما همینکه ضجه های مادران داغدار فرو نشست، همینکه شیون کودکان وحشت زده در گلو خفه شد، همینکه داغی اعتراضات مردم سیل زده سرد و خاموش گشت، همینکه حرکت دست به دست شدن فیلم های ویرانی مناطق سیل زده از سرعت باز ایستاد، سیل زدگان به کلی فراموش می شوند، زلزله زدگان در تنهایی و بی پناهی خود فرو می روند.

در وقوع سیل سال گذشته، خبرگزاری ایلنا از بازسازی کامل ۴۰ هزار واحد مسکونی شهری و روستایی خبر داده بود. با وقوع سیل جدید، همین خبرگزاری در مورد دلایل سیل اخیر نوشت: “یکی از دلایل بالا آمدن آب و فاضلاب در سطح خیابان های اهواز، سیل دو سال قبل است که در رودخانه ها لایه های آبرُفتی و رسوبات ایجاد کرد و رودخانه ها دیگر ظرفیت لازم را ندارند و با کمترین بارندگی، آب را به کانال ها و لوله های فاضلاب شهری پس می زنند”. یعنی بعد از سیل ویرانگر بهار سال گذشته، نه تنها هیچگونه بودجه مازادی برای پیشگیری از وقوع سیل های بعدی اختصاص داده نشد، که همان رسوبات باقیمانده در کف رودخانه و کانال ها نیز لاروبی نشدند.

نتیجه آن شد که با یک بارندگی شدید سه روزه، دوباره ۸ استان کشور در سیل و سیلاب فرو رفتند و مردمان بسیاری از هستی ساقط شدند. وقوع سیل اخیر، آنهم در شرایط حاد کرونایی و در وضعیت قرمزی که همه استان های سیل زده قرار دارند، شرایط دردناکتری را برای مردمان این مناطق رقم زده است. پیامدهای ناگوار بهداشتی، افزایش مرگ و میر و فقدان رسیدگی به زنان و کودکان سیل زده از جمله گرفتاری های کوتاه مدت  دوره پسامد این سیل است که بر جان و زندگی مردمان آن دیار سایه افکنده است.

پوشیده نیست، چنین سرنوشت غم انگیزی که اکنون بر توده های مناطق سیل زده آوار است، تصویر روشنی از ۴۱ سال دزدی و اختلاس و غارت و چپاول سرمایه های عظیم مملکت است که توسط دزدان و فاسدان جمهوری اسلامی به یغما رفته است. تصویر دردناکی از بر باد رفتن صدها میلیارد دلار حاصل کار و کوشش کارگران و زحمتکشان ایران است که در سوریه و عراق و لبنان و یمن هزینه شده است. به غارت رفتن میلیاردها دلار ثروت و منابع مالی کشور است، که طی دهه های متمادی صرف پیشبرد سیاست توسعه طلبانه پان اسلامیستی و نیز صرف ساختن موشک و تاسیسات بی حاصل هسته ای شده اند.

در حاکمیتی که برای توسعه نهادهای خرافی دینی و مذهبی، بیش از توسعه زیرساخت شهرهای سیل زده و مدیریت بحران کشوری هزینه می شود، وقتی بودجه حوزه های علمیه بیش از ۱۸۰ برابر بودچه سازمان مدیریت بحران است، وقتی بودجه ستاد اقامه نماز بیش از دو برابر، بودجه شورای سیاست گذاری ائمه جمعه، چهار برابر، بودجه مجمع جهانی اهل بیت، پنج برابر و بودجه مجمع جهانی تقرب مذاهب بیش از چهار برابر بودجه سازمان مدیریت بحران کشور باشد، وقتی مسئولان شهرداری برای سودبری بیشتر بر بستر رودخانه های خشک شده ساخت و ساز و خیابان سازی کرده باشند و رسوبات آبرُفتی بر جای مانده در کف رودخانه لایروبی نگردند، روشن است که با یک بارندگی شدید چند ساعته، مناطق وسیعی از شهرها و استان های کشور یکسره در سیل و فاضلاب فرو می روند.

پوشیده نیست وضعیت موجود، تنها گوشه ای از نتایج و تبعات ویرانگر ۴۱ سال حکومت سرمایه داری و ارتجاع مذهبی حاکم بر ایران است. حکومتی که سال های متمادی مردم را شکنجه و زندانی و کشتار کرده است، رژیمی که ثروت و منابع بیکران کشور را بر باد داده و کمترین ارزشی برای جان و زندگی عموم توده های مردم ایران قائل نیست. نتیجه بیش از ۴ دهه حاکمیت سرکوبگرانه ارتجاع اسلامی آن شده است که با وقوع هر سیل و زلزله، صدها نفر کشته، ده ها هزار نفر بی خانمان و مناطق وسیعی از کشور به تباهی و ویرانی کشیده شده اند.

بیان این واقعیت های تلخ و مرگبار، تنها گوشه ای از زندگی کارگران و عموم توده های مردم ایران است. مردمانی که این چنین بی پناه و گرسنه و عاصی در حاکمیت ننگین ارتجاع اسلامی گرفتار شده اند. روشن است که یک چنین تصویر دردناکی از فلاکت و بدبختی و مرگ و نیستی و زوال، هرگز شایسته کارگران و عموم توده های مردم ایران نیست. بی تردید، همان توده های مردمی که خیزش انقلابی دی ماه ۹۶ را رقم زدند، همان زنان و مردان و جوانانِ سلحشوری که قیام شکوهمند آبان ۹۸ را بوجود آوردند، همان کارگرانی که کارخانه و محیط کار را به سنگر مبارزه علیه جمهوری اسلامی تبدیل کرده اند، همان سیل زدگانی که به اعتراض علیه مسئولان حکومتی برخاسته اند، قادرند حقوق پایمال شده خود را باز پس گیرند. قادرند جمهوری اسلامی را براندازند. توانایی آن را دارند به اعتراض عمومی برخیزند، دست به اعتصاب بزنند و با سازماندهی یک قیام مسلحانه توده ای جمهوری اسلامی را به زباله دانی تاریخی بسپارند. پس بپا خیزیم و نگذاریم ضجه های مردم سیل زده در سکوت خفه گردد.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۹۸  در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.