من پری کوچک غمگینی را می شناسم
که در اقیانوسی مسکن دارد
و دلش را در یک نی لبک چوبین
می نوازد ، آرام آرام
( فروغ فرخ زاد)
در قفس
حسن حسام
برای سپیده قلیان
برای قِرقی
چه تفاوت دارد
بچه آهویی در چشم ا نداز باشد
یا پرنده ای در قفس؟
حریص ست او
سیری ، نمی شناسد!
مدام چشم می چرخا ند
بال می گشاید
و چنگ باز می کند
من ؛
پرنده ای را می شنام
بازیگوش وُ رقصان
باکاکلی رنگین
پرنده ای که
باکش نیست !
از شکارچی ، نمی ترسد .
در چشم اندازِ قِرقی ،
معلق زنان ،
جولان می دهد!
پرنده ای سودایی ،
که در میانه ی ِقَلب اش
آشیانه ای ساخته ست
برای جوجه ها ،
تا درخونش ، بجوشند
پَر، باز کنند
و پرواز کنند
جگر ِشیر دارد
پرنده ی ما !
میان تاریکی ،
در حصار قفس
معلق زنان ،
در آواز ِ سپیده بارا نش
چلچراغ می شود ،
تا خوف ِشب بشکند !
۱۴/۱۱/۲۰۲۰
پاریس
نظرات شما