دوشنبه سیاه و روزهای سیاه تری که در راه اند

روز دوشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۹، سیما سادات لاری، سخنگوی وزارت بهداشت “بر اساس معیارهای قطعی تشخیص”، تعداد جان باختگان ویروس کرونا را ۳۳۷ نفر اعلام کرد. در همین روز، میزان مبتلایان به کووید ۱۹ نیز طبق “معیارهای قطعی تشخیص” مورد نظر وزارت بهداشت، ۴ هزار و ۲۵۱ نفر اعلام شد. مقایسه این تعداد از کشته شدگان و مبتلایان کرونایی طی یک روز با آمار روزانه در چند ماه گذشته رقمی تکاندهنده، رکورد دار و فاجعه آمیز بود. تعداد کشته شدگان و مبتلایان این روز، آنچنان فاجعه بار بود که برخی روزنامه های حکومتی از این روز به عنوان “روز سیاه کرونایی” نام بردند. سیما سادات لاری، در همین روز، با توصیف اینکه از مجموعه ۳۱ استان کشور، ۲۸ استان در وضعیت قرمز و سه استان هرمزگان، فارس و گلستان نیز در وضعیت هشدار قرار دارند، شرایط کشور را غیر عادی و نگران کننده اعلام کرد.

اگرچه به گفته پاره ای از مسئولان وزارت بهداشت، تعداد واقعی کشته شدگان “دوشنبه سیاه” دو برابر و نیم آمار رسمی دولت است، اما از آن روز تا کنون، به رغم بالا و پایین کردن آمارهای روزانه کشته شدگان، شرایط جامعه همچنان در وضعیت نگران کننده “دوشنبه سیاه” و بعضا بدتر از آن باقی مانده است. تا جاییکه سخنگوی وزارت بهداشت روز شنبه ۳ مهر، از ابتلای ۵ هزار ۸۱۴ مورد جدید و مرگ ۳۳۵ نفر دیگر طی شبانه روز گذشته خبر داد. تکرار روزانه آمارهای فوق از طرف وزارت بهداشت در شرایطی مطرح می شود که آمار و ارقام رسمی دولت همواره مورد تشکیک سازمان بهداشت جهانی، تعدادی از نمایندگان مجلس، محافل علمی و پزشکی، روسای بیمارستان ها، دانشگاه های علوم پزشکی و حتا تعدادی از مسئولان وزارت بهداشت نیز بوده است.

سازمان بهداشت جهانی، میزان مبتلایان و کشته شدگان ایران را ۴ تا ۵ برابر آمار دولتی ارزیابی کرده است. روسای بیمارستان ها و دانشگاه های علوم پزشکی بیش از ۵ برابر و محافل علمی و تحقیقی نیز آمار کشته شدگان را تا ۳ برابر میزان آمارهای دولتی اعلام کرده اند. رضا شیران، نماینده مشهد در مجلس ارتجاع، در همان ماه های اولیه شیوع کرونا در ایران، تعداد جان باختگان کووید ۱۹ را ۸ برابر آمارهای رسمی اعلام کرد. از اعلام چندین برابر سازمان بهداشت جهانی و دیگر محافل علمی و پزشکی که بگذریم، تازه ترین نمونه، اظهار نظر ایرج حریرچی، معاون کل وزارت بهداشت و عضو کمیته علمی ستاد مبارزه با کرونا است، که روز سه شنبه ۲۹ مهر، تعداد جانباختگان “روز دوشنبه سیاه” را دو برابر و نیم آمار رسمی اعلام کرد. یعنی بر خلاف نظر سخنگوی وزارت بهداشت که تعداد جان باختگان این روز را ۳۳۷ نفر اعلام کرد، به گفته حریرچی این رقم بیش از ۸۰۰ نفر بوده است.

اعلام وضعیت نگران کننده، اوج گیری آمار روزانه جانباختگان و مبتلایان و اعلام شتاب زده وضعیت بسیار حاد کرونایی از طرف مسئولان بهداشتی کشور، نواختن دیرهنگام زنگ خطری است که اگرچه از مدت ها پیش به صدا در آمده بود، اما هیئت حاکمه ایران در اقدامی کاملا هماهنگ جهت رسیدن به یک رشته اهداف معین سیاسی، ایدئولوژیک، و کسب منافع اقتصادی همواره خود را به کوری و کری زدند.

اکنون، که فاجعه مرگبار کرونا بر سر توده های مردم ایران آوار شده و “روزهای سیاه کرونایی” با تعداد کشته شدگان بیش از ۳۳۵ نفر در روز مدام تکرار می شوند، به یکباره وزیر بهداشت، معاونین و مسئولین ستاد ملی مبارزه با کرونا، آه و فغان و ناله سر داده اند، “ایهالناس” به داد ما برسید که ما “به تنهایی” قادر به کنترل و متوقف کردن اپیدمی کرونا در ایران نیستیم.

سعید نمکی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کابینه روحانی، روز سه شنبه ۲۹ مهر، در استان آذربایجان غربی با گفتن اینکه “ایهالناس” به داد من برسید، اعلام کرد: “اگر این بال شکسته ما را ترمیم نکنند، اپیدمی در این مملکت جمع نمی شود و ما ته رودخانه باید جنازه و زخمی جمع کنیم”. سعید نمکی، که خود و وزارتخانه مربوطه اش یکی از مسببین اصلی ایجاد وضعیت مرگبار اپیدمی کرونا در ایران هستند، در مورد ناکامی مهار اپیدمی کرونا و پیشروی فزاینده آن در ایران ضمن انتقاد از برخی ناهماهنگی ها و عدم رعایت پروتکل های بهداشتی گفت: “هر شب آمارهای استان ها را می خوانم یکی از اضطراب هایم این است که به سیاه چاله ای بیفتم که در آمدن از آن کار دشواری است.”

وزیر بهداشت کابینه روحانی، به عنوان بالاترین مسئول و مقام بهداشتی کشور، به جای اینکه اکنون ناله و فغان سر دهد که تعداد کشته ها از پشته ها بالا رفته است، به جای اینکه الان بگوید، اگر وضع به همین منوال پیش برود، مجبور “به جمع کردن جنازه ها از ته رودخانه” خواهیم بود، به جای اینکه اکنون از تنهایی خود در مهار ویروس کرونا شکوه کند، به عنوان بالاترین مسئول بهداشتی کشور خیلی زودتر از این می بایست به امر سلامت و بهداشت و درمان و جان مردم ایران توجه می کرد. سعید نمکی، پیش ازآنکه شیوع کرونا به سراسر ایران تسری می یافت، پیش از آنکه کار به اینجا می رسید که کل کشور یکسره در وضعیت قرمز قرار می گرفت، پیش از اینکه او در “سیاه چاله” کووید ۱۹ گرفتار شود، می بایست برای قرنطینه کردن نخستین شهرهای آلوده به ویروس کرونا از جمله قم و مشهد همت می گماشت. اما این وزیر مزدور جمهوری اسلامی و وزارتخانه مربوطه اش، در ۸ ماه گذشته چه کردند؟ سعید نمکی و معاونین وزارت بهداشت، نه تنها به سوگند نامه پزشکی خود در حفاظت بی چون و چرا از جان و سلامت و زندگی توده های مردم ایران وفادار نماندند، بلکه در اجرای دوگانه سلامت و اقتصاد، سلامت و مذهب، و سلامت و آموزش با پشت پا زدن به سلامت مردم، عملا آنان را به کام مرگ فرستادند.  سعید نمکی و وزارت بهداشت نسبت به اجرای سیاست قرنطینه کردن شهرهای اولیه مبتلا به کرونا نه تنها کمترین وقعی نگذاشت، بلکه با تمام نیرو حتا پر توان تر از هیئت حاکمه ایران بر طبل “قرنطینه بی قرنطینه” کوبیدند.

وزیر بهداشت جمهوری اسلامی از همان آغاز ماجرا، به جای اینکه محور فعالیت های این وزارتخانه را در مسیر قرنطینه کردن شهرهای آلوده به ویروس کرونا هدایت کند، بی وقفه در رکاب اهداف سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیک هیئت حاکمه ایران حرکت کرد. سعید نمکی، به جای خدمت واقعی نسبت به بهداشت و سلامت و جان و زندگی توده های مردم ایران در مقابله با ویروس کرونا، درست در زمانی که علی خامنه ای شیوع ویروس کرونا را به “جن و اِنس” نسبت می داد، درست در زمانی که خامنه ای اعلام کرده بود این ویروس را نباید “بزرگ” کرد و جهت مقابله با ویروس مرگبار کرونا مردم ایران را به خواندن دعا تشویق می کرد، همان موقع یعنی در اسفند ماه ۹۸ طی نامه ای به خامنه ای از توجهات رهبر جمهوری اسلامی نسبت به اقدامات وزارت بهداشت قدردانی کرده و خود را “سرباز خدمتگزار” رهبری نظام اعلام کرد.

با اوج گیری شیوع کرونا در قم، هیئت حاکمه ایران به دلیل عقاید پوسیده مذهبی و باورهای ایدئولوژیک به شدت با قرنطینه شدن قم مخالفت کرد. ایرج حریرچی، معاون کل وزارت بهداشت و عضو ستاد علمی مبارزه با کرونا نیز، در همان زمانی که سازمان نظام پزشکی اصرار به قرنطینه کردن شهر قم داشت، در دفاع از اجرای سیاست جنایتکارانه دولت مبنی بر “قرنطینه بی قرنطینه” سنگ تمام گذاشت. معاون کل وزارت بهداشت، درمان و آموزش، با تکرار مزخرفاتی که “قرنطینه در زمان جنگ جهانی اول انجام شده است”، به شدت با اعمال قرنطینه در قم و مشهد مخالفت کرد.

بر کسی پوشیده نیست، در همان زمانی که فقط شهرهای قم و مشهد به ویروس کرونا آلوده شده بودند و طبیعتا با قرنطینه کردن این دو شهر امکان مهار کووید ۱۹ و عدم سرایت آن به دیگر مناطق ایران بسیار شدنی و ممکن بود، وزارت بهداشت به جای حفظ سلامت مردم، تمام هم و غمش را در پنهانکاری و دادن آمارهای جعلی و دروغین برای پیشبرد سیاست ایمنی جمعی مورد نظر دولت به کار گرفت.

اکنون اما که اپیدمی کرونا، همه جای کشور را فرا گرفته، اکنون که توده های مردم ایران روزانه در ابعادی چند صد نفره به مسلخ کرونا فرستاده می شوند، اکنون که بختک اپیدمی کرونا بر بام هر خانه ای خیمه زده و به گفته علیرضا زالی، فرمانده ستاد مقابله با کرونا در تهران، “این روزها اکثر بیماران و افراد یک خانواده جمیعا با حال عمومی نامناسب و نامساعد” به مراکز درمانی مراجعه می کنند، وزیر بهداشت تازه یادش آمده که در نظام جمهوری اسلامی پروتکل های بهداشتی او و همکارانش محلی از اِعراب ندارد. از این رو، برای سرپوش گذاشتن بر ناتوانی و بی عرضگی وزارت بهداشت در حفظ جان و سلامت توده های مردم ایران، بر سر همین مردمی که قربانی سیاست های تبهکارانه دولت جمهوری اسلامی شده اند، به تمسخر فریاد می زند: طرف بمب ویروسه، تو خیابون صدا و سیما جلوش را می گیره، چرا ماسک نزدی؟ میگه هه هه قبول ندارم”.

از وزیر بهداشتی که پیش از این خود را سرباز خامنه ای خوانده بود و هفته پیش نیز طی سخنانی در آذربایجان غربی خود را “سرباز قاسم سلیمانی” معرفی کرد، هرگز نباید انتظاری بیش از این داشت. او نیز مثل بقیه دست اندرکاران جمهوری اسلامی مزدوری بیش نیست. مزدوری که با لباس شیک بر صندلی وزارت بهداشت، درمان و آموزش نشسته، اما وظیفه اصلی خود را نه حفظ جان و سلامت و بهداشت مردم، که اجرای نعل به نعل سیاست های جنایتکارانه دولت جمهوری اسلامی می داند. عنصر مزدوری که هر بار به استیصال می افتد با نق زدن هایی از این دست که: “کجای دنیا وزیر و پرسنل بهداشت و درمانش التماس می کنند… گفتم جاده را ببندید، چند تا را بستند؟…کدام یک از اتوبوس های ما با اصول پروتکل هایی که ما ابلاغ کردیم می خواند؟… برید ببینید، برید کشورهایی که توفیقی حاصل کرده اند در جمع و جور کردن اپیدمی را، ببینید. وزیر بهداشت می نویسه و می خواد، همه مکلفند به اجرا. اما اینجا اینجوری نیست. اینجا وزیر بهداشت تمنا می کنه، زانو می زنه، خواهش می کنه، بازم گوش نمی دهند”.

سعید نمکی فراموش کرده که در کشورهای دیگر، یک وزیر بهداشت که همانند او “شیر بی یال و دم و اشکم” باشد، یک روز هم تحمل چنین خفت و خواری را نخواهد کرد. در کشورهای دیگر، یک چنین وزیر بی اختیار و بی اقتداری همانند وزیر بهداشت ایران، بی درنگ استعفا داده و صندلی وزارت را ترک خواهد کرد. در جمهوری اسلامی اما نشستن بر صندلی وزارت و در خدمت اهداف جنایتکارانه حاکمان اسلامی بودن اگر برای مردم نفعی نداشته باشد، دست کم برای وزرا آنچنان آب و نانی دارد که هر وزیری ترجیح می دهد “شیر بی یال و دم و اشکم” که هیچ، روباه باشد، اما صندلی وزارت را از دست ندهد.

حال در چنین وضعیتی که ویروس کرونا در سراسر کشور ریشه دوانده است، در شرایطی که روزانه صدها نفر جان خود را از دست می هند، در وضعیتی که دولت و وزارت بهداشت کمترین توجهی نسبت به جان و سلامت و زندگی توده های مردم ایران ندارند، روشن است که ادامه این وضعیت، تداوم دوشنبه های سیاه و وقوع روزهای سیاهتری را برای مردم ایران همراه دارد. در چنین وضعیتی، اگر قرار است روزانه صدها نفر از کارگران و توده های زحمتکش مردم ایران به قتلگاه کرونا فرستاده شوند، اگر قرار است این چنین تبهکارانه توده های مردم ایران روز از پی روز کشته شوند، چرا سکوت کنیم، چرا بنشینیم، چرا تسلیم چنین شرایط فاجعه باری شویم که جانیان جمهوری اسلامی بر ما تحمیل کرده اند؟ اگر قرار است این چنین بی محابا کشته شویم، اگر قرار است روزانه صدها نفر قربانی جنایات رژیم شویم، پس چه بهتر در یک حرکت اعتراضی وسیع و همگانی علیه وضعیت موجود بپا خیزیم. تردیدی نیست، با بودن جمهوری اسلامی سرنوشت توده های مردم ایران از آنچه که امروز بدان گرفتارند، به مراتب وخیم‌تر و مرگبارتر خواهد شد. تنها با سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و برقراری حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان است که آزادی، رفاه و آرامش نصیب کارگران و توده های مردم ایران خواهد شد.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۹۲ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.