آهای ای عاشقان صبح امید
با شمایم
کسی نیست اینجا ؟
پیامی،
نگاهی یا که یک، فریاد نارس
یا درودی گرم
پس
سلولهای سرد
هنوز باران مرگ می بارد
بوی باروت در سینه
کوله بار نان بر دوش
بوی تعفن نان در زباله دانی ها
بوی سوخته موهای دختر ابی
در بیدادگا ههای عدالت خواه
هنوز رقص جنازه بر سر دار
گورهای جمعی بر کوی
با دشنه های ترازوی عدالت
با شمایم ای
رفقای باغ اینه
سحر نزدیک است
به سوی آفتاب شاد آزادی
بیایید
بیایید
قدم در راه هزاران اختر پژمرده
بگذاریم
راهی نو گشاییم
درون سینه هاتون التهابی است
عهد و پیمانی بزرگ
باز آیید سر فراز
سرفراز
به تندی نعره یک فریاد
آغاز زندگی اینجاست
دنیای دیگری در راه است
آهای فاتحان صبح فردا
پژواک باش
پژواک
پژواک سلاح ماست
سیاهکوه
نظرات شما