سال ۹۳، سال اعتصابات و اعتراضات پرشمار کارگریست. از نخستین روزهای فروردین تا روزهای پایانی اسفند، کمتر روز و کمتر هفتهای است که کارگران دست به یک یا چند اعتراض و اعتصاب نزده باشند. گرچه سال قبلتر (یعنی سال ۹۲) نیز میزان اعتراضات و اعتصابات کارگری با افزایش چشمگیری روبرو بود، اما در سال ۹۳ کمیت اعتراضات و اعتصابات کارگری و تعداد کارگران شرکتکننده در آن، نسبت به سال ۹۲ فزونی یافت. به جز صنعت نفت که در آن، کنترل پلیسی فوقالعاده شدیدی اعمال میشود و طبقه حاکم با استفاده از ابزارها و شیوههای مختلف، مراقب است در این بخش اتفاقی نیافتد و خبر آن به بیرون درز نکند، سایر صنایع و همه بخشهای کارگری، از جمله صنایع خودروسازی، معادن، پتروشیمی، کشت و صنعت، حمل و نقل، برق، فولاد و دیگر بخشها، با اعتصابات و مبارزات کارگری روبرو گشت. شمارش اعتصابات و اعتراضات کارگری خارج از حوصله و حجم این مقاله است. اما برای آنکه یک تصویر نسبی از میزان اعتصابات کارگری به دست داده شود، میتوان به چند نمونه ازاین اعتصابات اشاره کرد، مانند؛ اعتراض دو روزه کارگران ایران خودرو در اواسط مهر، اعتصاب دو ساعته در ۱۲ آذر، اعتراض ۸ روزه (۱۶ تا ۲۴ دی)، اعتصاب روز ۱۲ اسفند، اعتراض سه روزه (۶ تا ۷ دی) ۷۰۰۰ کارگر پارس خودرو، اعتراض کارگران خاور، زامیاد و سایپا، دو اعتصاب بزرگ ۳۹ روزه و ۱۶ روزه ۵۰۰۰ کارگر معدن سنگ آهن بافق، اعتصاب کارگران معدن چشمه پودنه، کوشک، سنگرود (البرز غربی)، طرزه، چادرملو اعتصاب کارگان معدن مس خاتونآباد، معدن طلای آقدره، اعتصاب کارگران پتروشیمیهای رازی، فجر، کارون، بندر ماهشهر، اعتصاب کارگران کشت و صنعت هفت تپه و کارون، تجمعات اعتراضی کارگران شرکت واحد در برابر ساختمان شهرداری و اداره کار، اعتصاب ۴۰۰ کارگر برق تکاب نیرو، تجمع ۵۰۰ کارگر برق منطقهای در برابر مجلس به نمایندگی از ۵۰۰۰ تن از همکاران خود، اعتصابات و اجتماعات اعتراضی مکرر ۱۰۰۰ کارگر کارخانه نورد لوله صفا، اعتصاب ۱۲۰۰ کارگر لوله سازی اهواز، تجمع اعتراضی کارگران فولاد البرز، اعتصاب کارگران ذوب آهن اردبیل، اعتصاب و راهپیمایی کارگران ایران تایر، اعتصابات مکرر ۹۰۰ کارگر واگون پارس اراک، تنها نمونههایی از اعتصابات و اعتراضات کارگری سال ۹۳ است. طبقه کارگر در مقابله با تعرضات سرمایه، برای تحقق مطالبات و بهبود معیشت خویش، علیه سرمایهداران و دولت آنها درسطح وسیعی دست به مبارزه زد. تودههای کارگر با استفاده از اشکال متنوعی از مبارزه، مانند بر پایی اجتماعات اعتراضی در برابر نهادهای حکومتی، تجمع در محوطه کارخانه، آتش زدن لاستیک، راهپیمایی، امتناع از مصرف غذای کارخانه، تجمع در اعماق معدن و بالاخره با اعتصاب و خواباندن چرخهای تولید، علیه وضع موجود دست به اعتراض زدند و خواستار تغییر آن شدند. به رغم استفاده از اشکال متنوع مبارزه، اما مهمترین و برجستهترین شکل مبارزه کارگران در سال ۹۳ اعتصاب و متوقف ساختن چرخ تولید بود. اعتصاباتی که در عین حال روندی گسترش یایندهداشت. اعتصاباتی که هر کدام حاوی توشه و تجربهای است و پنجرهای به روی شناخت جنبش کارگری. دراینجا دو نمونه مهم از اعتراضات و اعتصابات کارگری در سال ۹۳ را مورد بررسی قرار میدهیم. دو اعتصاب با ویژگیها و برجستگیهای معین ، نمودارهائی از وضعیت جنبش کارگری و درجه رشد و پیشرفتگی آن.
نمونه اول :
نمونه اول اعتصاب یکپارچه ۵۰۰۰ کارگر معدن سنگ آهن بافق است. اعتصابی که در مخالفت با عرضه ۵ / ۲۸ درصد سهام معدن برای واگذاری به بخش خصوصی در ۲۴ اردیبهشت آغاز شد و به رغم ارعاب و تهدید کارگران و فعالان اعتصاب و ترفندهای دیگری برای توقف و شکست اعتصاب، ۳۹ روز ادامه یافت. این اعتصاب روز ۴ تیر و تنها زمانی پایان گرفت که مسئولین دولتی واگذاری سهام معدن را تلویحا منتفی اعلام کردند و دو ماه مهلت خواستند تا به خواستهای کارگران رسیدگی کنند. به رغم این وعده اما مدیرعامل معدن (کارفرما) و حامیان آن در تدارک سرکوب کارگران برآمدند. به دنبال شکایت کارفرما، دستگاه قضائی وارد عمل شد و پس از صدور حکم بازداشت ۱۸ فعال اعتصاب، ۹ تن از کارگران بازداشت و به دادگاه و محکمه سپرده شدند و همزمان با آن نیروهای سرکوب گارد ویژه در معدن مستقر شدند. در اعتراض به این اقدامات و برای رهایی کارگران بازداشت شده، ۵۰۰۰ کارگر معدن سنگ آهن بافق، از روز ۲۸ مرداد، وارد دومین اعتصاب خود شدند. تهدید و ارعاب و استقرار نیروهای سرکوب در معدن، کمترین تزلزلی در اراده واحد کارگران به ادامه اعتصاب ایجاد نکرد. اعتصاب کارگران معدن بافق این بار با سازماندهی اجتماعات شبانه روزی خانوادههای بازداشت شدگان و انبوه دیگری از کارگران و دیگر اقشار زحمتکش در برابر فرمانداری بافق همراه شد. اعتصاب معدنچیان و تجمع شبانه روزی در برابر فرمانداری، روز ۱۲ شهریور، زمانی خاتمه یافت که کار فرما از شکایت خویش انصراف داد و کارگران بازداشت شده تا آخرین نفر آزاد شدند و به سر کارهای خود بازگشتند.
نخستین نکته برجسته و شاخص مهم دو اعتصاب موفق کارگران معدن سنگ آهن بافق، حضور یکپارچه ۵۰۰۰ کارگر در اعتصاب است. در اثر همین اتحاد و یکپارچکی بینظیر کارگریست که تمام تلاشها و ترفندهای کارفرما برای ایجاد تفرقه و شکست اعتصاب نافرجام میماند. ویژگی دیگر این دو اعتصاب، زمان طولانی آن است. پوشیده نیست که تحت حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی و شرایط دشوار معیشتی تحمیلی بر کارگران بویژه در غیاب صندوقهای رسمی اعتصاب و همیاری کارگری، سازماندهی دو اعتصاب بزرگ و ۵۵ روز دوام آوردن، کار سادهای نیست. اما کارگران معدن سنگ آهن بافق این کار بزرگ را انجام دادند. ویژگی دیگر اعتصاب بافق این است که کارگران آگاه و پیشرو این معدن، همزمان با سازماندهی و اجرای اعتصاب دوم، توانستند اجتماعات اعتراضی در برابر فرمانداری را نیز سازمان دهند . کارگران اعتصاب کننده ضمن جلب حمایت اکثریت عظیمی از مردم زحمتکش این شهر ، به ایجاد نوعی از همبستگی توفیق یافتند که این نیز در نوع خودش کم نظیر بود. اما خصوصیت دیگر و مهم این اعتصاب، خواست اعتصاب کنندگان و مخالفت آنها با خصوصی سازیست. خصوصی سازی، سیاستیست که از دوره رفسنجانی در دستور کار رژیم بوده و به مرحله اجرا گذاشته شده است. سیاستیست که مورد تایید همه نهادها و سران حکومتی از مجلس و کابینه و جناحهای حکومتی گرفته تا رئیسجمهوری و رهبر کل نظام بوده است. خصوصی سازی و واگذاری صنایع و موسسات دولتی، یکی از اجزاء مهم برنامههای اقتصادی نئولیبرال است که سالهاست در دستور کار رژیم بوده و اکنون یکی از شاه بیتهای برنامههای حسن روحانیست!
کارگران معدن سنگ آهن بافق، متحد و یکپارچه در برابر این سیاست ایستادند و با آن به مخالفت برخاستند. جمهوری اسلامی البته این را میفهمید که مخالفت با این سیاست، مخالفت با دولت و مخالفت با کل نظام است. گرچه در گرماگرم اعتصابات و تجمعات اعتراضی شبانه روزی چارهای جز عقبنشینی نداشت، اما این عقبنشینی موقتی بود. دولت در حین عقبنشینی، در تدارک سرکوب بود و مدت زمان کوتاهی از اعتصاب نگذشته بود که درصدد انتقام برآمد. به رغم این اما کارگران معدن بافق، با سازماندهی دو اعتصاب بزرگ و طولانی مدت، الگوی موفقی از اتحاد و یکپارچکی کارگری در مبارزه علیه کارفرما و دولت را به جنبش کارگری تقدیم کردند. بافق پرچم اتحاد و مبارزه علیه سیاستی را برافراشت که در جنبش کارگری کمنظیر بود.
نمونه دوم:
یک نمونه دیگر از مبارزات برجسته کارگری در سال ۹۳ اعتراضات کارگران ایران خودرو با خواست افزایش دستمزد است. در ایران خودرو بسته به شرایط، کارگران از شیوهها و اشکال مختلف مبارزه استفاده کردهاند. شکل عمده مبارزات کارگران ایران خودرو در سال ۹۳ امتناع از رفتن به سالن غذاخوری بود. بدین شکل که کارگران به عنوان اعتراض ابتدا از صرف غذای کارخانه خودداری میکنند و به طرح مطالبات خود میپردازند و چنانچه کارفرما به خواست آنها توجه نکند، وارد مرحله بعدی و خواباندن چرخ تولید میشوند. این شیوه مبارزه که علاوه بر ایران خودرو در خودرو سازیهای دیگر نیز از آن استفاده میشود، در همان حال که شیوهای هشدارگونه به کارفرماست، در عین حال پیش زمینههای اعتصاب را نیز فراهم میسازد تا کارگران خود را برای دست کشیدن از کار و اعتصاب آماده کنند.
نخستین اعتراض ایران خودرو در ۱۴ مهر از سالن مونتاژ آغاز شد و بعد از آنکه مدیرعامل مهلت خواست و وعدههایی به کارگران داد که کمی دستمزد را از طریق پرداخت پاداش جبران کند، کارگران به اعتراض دو روزه خود پایان دادند. بعد از اتمام مهلت مقرر و خلف وعده مدیرعامل، کارگران این بار در ۱۲ آذر مدت دو ساعت تولید را خواباندند. مدیریت با سراسیمگی بیشتری نسبت به دور قبل، وعده داد ظرف یک هفته به خواست کارگران رسیدگی کند. اما چنین نشد و این بار اعتراض در ۱۶ دی از بخش جنوبی کارخانه که بخش اصلی تولید ایران خودرو است آغاز شد و به سرعت همه قسمتها و سالنهای تولید تا بخش مونتاژ پژو، پژو پارس، انواع سمند، سالن رنگ و قسمت “نیرو محرکه” را دربرگرفت. کارگران ایران خودرو خواستهای متعددی داشتند که در راس آن افزایش دستمزد پایه به میزان ۳۰ درصد بود. مدیرعامل ایران خودرو این بار وعده داد تا ۱۵ بهمن به خواستهای کارگران رسیدگی کند. کارگران پس از ۸ روز، در ۲۶ دی به اعتراض خود پایان دادند. مسئولین ایران خودرو که از همان نخستین اعتراض کارگران، توام با وعدههای رنگارنگ، تحرکات گستردهای را در جهت ارعاب و تهدید کارگران و نفاقافکنی در صفوف آنها، به منظور به شکست کشاندن اعتراض، آغاز کرده بودند، بر حجم و شدت اقدامات خود افزودند. در حالیکه مدیریت کارخانه از وحشت تداوم اعتراض و گذار آن به اعتصاب و خواباندن چرخهای تولید، پیدرپی به کارگران وعده پاداش و افزایش “آکورد” و عیدی میداد، احضار برخی از کارگران به حراست، تماسها و تهدیدهای تلفنی، تهدید به اخراج و عدم تمدید قرارداد کار، در یک کلام، زبان زور و تهدید علیه کارگران ادامه داشت. مدیرعامل شرکت، آگاهانه پاداشها و وعدههای رنگارنگی را به میان میکشید تا از پذیرش افزایش دستمزد پایه فرار کند. اما کارگران ایران خودرو، در حالیکه گامبهگام امتیازاتی را به دست میآوردند، بر خواست اصلی خود یعنی افزایش دستمزد نیز تاکید میورزیدند. در تمام طول پروسه اعتراضات کارگران ایران خودرو، مسئولین کارخانه سعی کردند از طریق نصب نامهها و ابلاغیهها بر در و دیوار سالنها، حول خواستهای کارگران و نحوه تحقق آن ابهام تراشی کنند، مطالبات کارگران را مخدوش سازند و آن را تقلیل دهند. آنها در حالیکه در گفتگوهای رودررو با کارگران و نمایندگان آنها، وعده پاداشهای آنچنانی میدادند، در عمل اما طور دیگری رفتار میکردند. در حالیکه مدیریت وعده داده بود پاداش ۸۰۰ هزار تومانی به کارگران پرداخت شود، اما یواش یواش از مبلغ آن کاسته شد و به ۵۰۰ هزار تومان رسید و سرانجام با نصب نامه در سالنها، رقم پاداش به ۲۰۰ هزار تومان تقلیل یافت. این موضوع خشم و اعتراض شدید کارگران را درپی داشت. چنانکه روز ۱۲ اسفند کارگران سالن “شاتل” و دیگر سالنها بیمعطلی دست از کار کشیدند و در مقابل کتابخانه و محوطه کارخانه دست به تجمع زدند. متوقف شدن چرخهای تولید، مدیریت را وادار ساخت تا بلافاصله این نامه را از تمام سالنها جمعآوری کند و هوس ارزیابی از روحیه کارگران در پیگیری مطالباتشان یا آمادگی برای دست زدن به اقدام جدیتر را از سر بیرون کند.
گرچه نتیجه کامل و نهایی اعتراضات کارگران ایران خودرو تا روزهای پایانی اسفند هنوز مشخص نشده است، اما تا همین جا موفقیتها و امتیازاتی نصیب کارگران شده است. میزان آکورد افزایش و به حساب کارگران واریز شده است، قرار است پاداشهای دیگری به کارگران پرداخت شود و میزان عیدی افزایش داده شود. طرح طبقهبندی مشاغل بازنگری و هر سه ماه یکبار بن نقدی ۵۰۰ هزار تومانی پرداخت شود. تعطیلی شیفت شب پنجشنبهها، یک ساعت استراحت در وسط ساعات شیفت شب و برقراری پاداش اضافهکاری که قبلترها شامل کارگران میشد اما حدود دو سه سالیست قطع شده، از دیگر مطالبات کارگران است. در مورد مهمترین خواست کارگران ایران خودرو یعنی افزایش دستمزد پایه، کارفرما وعده داده است میزان ۸ درصد به اضافه رقم افزایش حداقل دستمزد توسط شورای عالی کار (۱۷ درصد) مجموعاً ۲۵ درصد دستمزد پایه را افزایش دهد.
اعتصاب در ایران خودرو نه فقط از این جهت که شرکتیست بزرگ با ۵۰ هزار پرسنل و همواره نقش پیشتازی در مبارزات کارگری ایفا کرده است، بسیار مهم است و نه فقط از این بابت که ایران خودرو الگوییست تاثیرگذار و برانگیزنده اعتراض و اعتصاب در سایر خودروسازیها چون سایپا، زامیاد و پارس خودرو ونقش مهمی در اعتصاب کارگری ایفا میکند،اعتصاب دراین واحد بسیارحساس و حائزاهمیت است، بلکه همچنین از زوایه صدها هزار کارگری که در صدها شرکت و کارگاه قطعهسازی به کار مشغولند که گردش حیات آنها، در گرو گردش چرخ تولید در ایران خودرو است نیز حائز اهمیت فوقالعاده زیادیست.
اعتراض و اعتصاب ایران خودرو، مانند هر اعتصاب کارگری از ویژگیها و برجستگیهای معینی برخوردار بود. از نکات برجسته و قابل توجه اعتراضات کارگران ایران خودرو، یکی نحوه اعتراض کارگران و استفاده از یک شکل معین اعتراضی است. خودداری از رفتن به سالن غذاخوری کارخانه، و در همان حال ایجادی آمادگی برای ادامه مبارزه در شکل عالیتر، در شکل تجمع و دست کشیدن از کار! این، ابتکار عمل نستبا جدیدیست که در ایران خودرو و برخی دیگر از خودروسازیها استفاده شده و جواب هم داده است. نکته مهم دیگر، ارتباط منظم میان بخشهای مختلف این کارخانه مانند بخش تولید، سالن مونتاژ و رنگ و سایر بخشهاست. با آغاز اعتراض و اعتصاب در یک بخش، به فاصله کوتاهی، سایر بخشها نیز به طور زنجیرهای به اعتراض و اعتصاب میپیوندند. اتحاد کارگران، پیگیری مطالبات و خنثا سازی تاکتیکها و ترفندهای کارفرما نیز، از نکات مهم و برجسته اعتصاب ایران خودرو است که ثمره رابطه نزدیک و تنگاتنگ کارگران پیشرو و رهبران اعتصاب با بدنه کارگران است. همین ارتباط زنده و فعال بود که تاکتیک نصب ابلاغیه به منظور انحراف مبارزه و مخدوش ساختن مطالبات کارگران را خنثا و بیاثر ساخت. اعتراض و اعتصاب در ایران خودرو، آنهم تحت شرایط شدید پلیسی و پادگانی با چنان دقت و نحوهای سازماندهی میشود که رهبری اقدام اعتراضی در دل توده کارگران گم میشود! کارگران آگاه و پیشرو با استفاده از مجموعه تجارب مبارزاتی در ایران خودرو، چنان پیوند نزدیک و ارگانیکی با بدنه ایجاد کردهاند و با چنان تبحری کار مخفی و علنی را تلفیق کردهاند که تشخیص بدنه از رهبری را برای پلیس و حراست کارخانه تقریبا ناممکن ساخته یا به حداقل رساندهاند.
برخی نقاط ضعف و قوت اعتصابات کارگری:
اعتصاب در معدن سنگ آهن بافق و ایران خودرو، گرچه جزء برجستهترین اعتراضات کارگری در سال ۹۳ هستند، اما تنها دو نمونه از صدها اعتراض و اعتصابیست که در تمام طول سال در حال افزایش و گسترش بود. گفتن ندارد که اعتصاب، مستلزم سازماندهیست و هر اعتصابی بیانگر وجود درجه معینی از سازماندهی در میان کارگران است. کسی نمیتواند این واقعیت را انکار نماید که حجم گسترده اعتصابات کارگری در سال ۹۳، بیانگر تقویت سازماندهی در میان کارگران است و از همین جنبه، بیان رشد جنبش کارگریست. اعتراضات و اعتصابات پرشمار و گسترده به ویژه در واحدهای بزرگ و متوسط کارگری، بیانگر حضور فعال عنصر آگاه و پیشرو کارگری در این واحدهاست. نشاندهنده پیوند و ارتباط عمیق عنصر آگاه و پیشرو با توده کارگران است. نشان دهنده این واقعیت است که کارگران پیشرو و آگاهی که در محیط کار همدیگر را از نزدیک میشناسند و به هم اعتماد دارند، دور هم جمع شدهاند، محفلها، جمعها و کمیتههایی بوجود آوردهاند و مبارزات و اعتصابات خود را نیز از طریق همین محفلها، جمعها و کمیتهها سازماندهی و هدایت میکنند. لازم به تأکید است که منظور به هیچوجه این نیست که کار و وظیفه فعالان کارگری و کارگران آگاه و پیشرو در زمینهایجاد کمیتههای کارخانه و تشکل در نقطه تولید خاتمه یافته است. فعالیتها و تلاشهایی که در زمینه تشکلیابی کارگران و ایجاد تشکلهای مستقل و طبقاتی طبقه کارگر انجام گرفته و میگیرد، در برابر آنچه که باید انجام شود هنوز بسیار بسیار اندک و ناچیز است. به رغم این اما اعتصابات کارگری در سال ۹۳ به عینه این را نشان میدهد که جنبش کارگری در این زمینه پیشرفت نسبی داشته است و این یک نقطه قوت است.
نقطه ضعف اعتصابات کارگری اما پراکندگی و جداجدا بودن آن است. اعتصابات کارگری متاسفانه هنوز از حد یک کارخانه فراتر نمیروند. پوشیده نیست که اعتصابات کارگری زمانی میتوانند موفقیتهای بیشتر و نتایج قطعی و بهتری به ارمغان آورند که از حد کنونی فراتر رفته و به اعتصابات فراکارخانهای و رشتهای و سراسری گذر کنند. این نقطه ضعف، ناشی از بیسازمانی و عدم ارتباط میان کارگران پیشرو و جمعهای کارگری در یک کارخانه با کارگران پیشرو و جمعها و تشکلهای کارخانههای دیگر است. اگر چنین پیوند و ارتباط فعالی میان کارگران آگاه و پیشرو و جمعها و کمیتههای کارگری بوجود آید، در آن صورت کارگران چند واحد قادر خواهند بود بر سر یک مطالبه مشترک فرضا برای افزایش دستمزد، به طور همزمان وارد اعتصاب شوند. یا اگر به فرض در معدن سنگ آهن بافق و ایران خودرو اعتصاب میشود، معدن چادرملو و پارس خودرو نیز به حمایت از آنها وارد اعتصاب شوند. در آن صورت اعتصاب از حد یک واحد و یک کارخانه فراتر خواهد رفت و بدیهیست که از قدرت بیشتری هم برای عقب راندن سرمایهداران و دولت آنها برخوردار خواهد بود.
همین جا باید بر ضرورت استقلال اکید مبارزات کارگران از تشکلهای دستساز حکومت از قماش خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار تاکید نمود. گرچه این تشکلهای به اصطلاح کارگری وابسته به رژیم، در نزد کارگران به کلی بیآبرو و بیاعتبارند و جمهوری اسلامی نیز بهرغم تلاش مداوم و صرف هزینهی زیاد هرگز نتوانست چنین تشکلهایی را به تشکلهای مورد قبول کارگران تبدیل و یا آن را بر کارگران تحمیل کند، اما این موضوع به معنای پایان خرابکاری و بینقشی آنها در میان کارگران نیست. بررسی اعتراضات کارگری در سال ۹۳ نشان میدهد که مبارزات کارگران هنوز به طور کامل مصون از آسیبرسانی اینها نیست. به ویژه آنکه بعد از ریاست جمهوری حسن روحانی و تکیه دادن علی ربیعی بر صندلی وزارت کار که خود در کنار محجوب و کمالی، عضو شورای مرکزی خانه کارگر است، با پولها و امکانات و فراغ بال بیشتری میتواند به یکی از وظایف همیشگی خود یعنی تقویت و هدایت شوراهای اسلامی کار بپردازد. تلاشها و فعالیتهای این تشکلها، به نحو برنامهریزی شده و هماهنگ، وارد فاز جدیدی شده است. اگر در گذشته هر اعتراضی و اعتصاب کارگری از همان آغاز با مخالفت و خرابکاری فوری اینها روبرو میشد، اکنون اما از مخالفت با اعتصاب و اعتراض کارگران پرهیز میکنند و خود را همراه کارگران و همراه اعتصاب نشان میدهند. آنها محیلانه میکوشند تا به زعم خویش ضمن کسب “اعتبار” در میان کارگران، رهبری اعتراض و اعتصاب را بدست گیرند تا آرام آرام آن را به بیراهه بکشانند و در وقت مقتضی، سر اعتصاب را به سنگ بکوبند و علیه منافع کارگران، با کارفرما و سرمایهدار و دولت، وارد معامله و زدوبند شوند. بنابراین استقلال از اینگونه تشکلها و عناصر، مطلقا ضروریست. با هوشیاری کامل باید مانع خرابکاری اینها شویم و نگذاریم رهبری اعتراض و اعتصاب بدست آنها بیفتد و یا تحت نفوذ آنها قرار بگیرد. هرجا که این هوشیاری و مراقبت، کمرنگتر و رقیقتر باشد، آنجا نقطه ضعف اعتصاب و اعتراض کارگری بیشتر خود را نشان میدهد.
تشدید فشار و سرکوب و چشمانداز اعتصابات کارگری:
تردیدی در این مساله نیست که رژیم جمهوری اسلامی برای ضربه زدن به جنبش کارگری و سرکوب اعتصابات و اعتراضات کارگری به تلاشهای مذبوحانه اش از کانال تشکلهای دستساز خود ادامه خواهد، اما تنها به آن اکتفا نکرده است و نخواهد کرد. عکسالعمل سرکوبگرانه “دولت تدبیر و امید” حسن روحانی در برابر جنبش کارگری و اعتصابات گسترش یابنده کارگری، فوقالعاده شدید انتقامجویانه بوده است. سال ۹۳ که با اجرای گستردهتر سیاستهای اقتصادی نئولیبرال همراه بود، صرفنظر از محدودیتها و محرومسازی بیش از پیش کارگران از حداقلهای قانونی در زمینه حقوق کار و تامین اجتماعی و همچنین صرفنظر از خارج ساختن کارگران مناطق وسیعی در جنوب کشور از شمول قانون کار یا وضع مقررات جدید و تغییر بندها و تبصرههایی از قانون کار که تماما در راستای تشدید استثمار و بیحقوقی کارگران بوده است، طبقه حاکم آشکارتر از گذشته به حربه ارعاب و سرکوب علنی و مستقیم کارگران بویژه فعالان کارگری و فعالان اعتصاب متوسل شده است. علاوه بر تشدید فشار و شکنجه کارگران زندانی، تجدید محاکمه و طولانیتر ساختن زمان حبس برخی از این کارگران، دستگاه امنیتی و قضائی رژیم در ابعاد گستردهتری وارد ماجرای اعتصابات کارگری شدهاند. در طی این دوره، پس از هر اعتراض و اعتصابی، به صرف شکایت کارفرما، دستگاه قضائی به فوریت حکم بازداشت فعالان اعتصاب را صادر نموده و پس از احضار به دادگاه و محاکمه، آنها را به حبس و زندان محکوم ساخته است. دهها کارگر در معدن سنگ آهن بافق و معدن چادرملو، پلیاکریل اصفهان، سیمان لوشان، ذوب آهن اردبیل و برخی واحدهای دیگر، به همین شیوه احضار و تهدید و محاکمه و بازداشت شدند. حتا در یک مورد چهار کارگر پتروشیمی رازی در دادگاه عمومی محاکمه و هر کدام را به ۶ ماه حبس و ۵۰ ضربه شلاق محکوم ساخت. گرچه در اغلب موارد، کارگران در حمایت از رفقای دستگیر شدهشان متحد و یکپارچه دست به اعتراض و اعتصاب زدند و تا آزادی و بازگشت به کار آنها به اعتراض و اعتصاب ادامه دارند، اما کمی بعد از پایان اعتصابات، دوباره کارفرما و دولت، این کارگران را به دادگاه و محکمه کشاندند. از آن جملهاند فعالان اعتصاب چادرملو و ۹ کارگر معدن سنگ آهن بافق که نخستین جلسه دادگاه آنها در ۱۳ بهمن ۹۳ برگزار گردید. سخن کوتاه اینکه شکایت از فعالان اعتصاب، احضار، محاکمه، حبس و اخراج به یک شیوه رایج و سرتاسری مرعوب سازی کارگران و به سیاست عمومی طبقه حاکم تبدیل شده است.
تمامی این اقدامات سرکوبگرانه ناشی از وحشت رژیم از جنبش کارگری، اعتصابات فزاینده و اعتلاء جنبش کارگریست. با این وجود هیچیک از این اقدامات تاثیر معنادار و بادوامی در روند گسترش یابنده اعتصابات کارگری نداشته ونخواهد داشت.
کابینه روحانی و کل رژیم جمهوری اسلامی، نه فقط هیچ برنامهای برای بهبود ولو نسبی وضعیت معیشتی کارگران ندارد، بلکه به عکس، اساس سیاستهای و برنامههای آن بر تشدید استثمار و بیحقوقی کارگران، افزودن بر سود سرمایهداران و کاهش دستمزدهای واقعی استوار است. در حالیکه طبق گزارش رسانههای حکومتی، متوسط هزینه ماهانه یک خانوار چهار نفره کارگری در آذر ماه ۳ میلیون و ۳۵۰ هزار تومان بوده و تنها برای هزینه مسکن، کارگر باید بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بپردازد، شورای عالی کار رژیم حداقل دستمزد ۹۴ را فقط ۱۷ درصد افزایش داد و حدود ۷۱۲ هزار تومان تعیین نمود که حتا از یک چهارم خط فقر هم کمتراست. به فرض آنکه یک کارگر مشمول قانون کار متوسط دریافتی ماهانهاش با احتساب حق مسکن و اولاد و دیگر مزایا به یک میلیون تومان برسد، این کارگر برای آنکه بخواهد زندگی خود و خانوادهاش را در حدود حداقلها اداره کند، ماهانه بیش از ۲ میلیون تومان کسری دارد. بنابراین روشن است که کارگران ایران برای ادامه حیات و نمردن از گرسنگی، جز مبارزه برای افزایش دستمزد، مبارزه برای بهبود شرایط معیشت و کار و مبارزه برای تغییر وضع موجود، راه دیگری ندارند. از این رو سال ۹۴ از لحاظ اعتراضات و گسترش اعتصابات کارگری، در ادامه سال ۹۳ و در مسیر اعتلاء بیشتر جنبش کارگری خواهد بود.
نظرات شما