“ما بسیاریم، طناب کم می آورید”

سه شنبه، ۲۴ تیرماه ۱۳۹۹ را باید به خاطر سپرد. آنگونه، که ۱۷ دیماه ۹۸، روزی که هواپیمای اوکراینی با ۱۷۶ سرنشین توسط شلیک موشک سپاه پاسداران ایران سرنگون شد، فراموش شدنی نیست. آنگونه، که کشتار ۱۵۰۰ نفر از جوانان و مردم ایران در آبان ۹۸ از خاطره ها نخواهد رفت. آن گونه، که به خاک و خون کشیده شدن اعتراضات ۸۸، در ذهنیت جامعه ماندگار شده است. آنگونه، که سرکوب خونین قیام دانشجویی در تیرماه ۷۸، در یادها مانده است. آنگونه، که فاجعه کشتار هزاران زندانی سیاسی در تابستان ۶۷، در جسم و جان توده های مردم ایران خانه کرده است. آنگونه، که اعدام های گسترده سال های نخستین دهه۶۰، هرگز فراموش نخواهد شد. آنگونه، که یورش سرکوبگران جمهوری اسلامی به مردم کردستان، خوزستان و ترکمن صحرا در بهار و تابستان و پائیز ۵۸، در یادها مانده است. آنگونه، که تک تک روزهای ۴۱ سال کشتار و بیدادگری، ۴۱ سال جنایت و سرکوب و ویرانگری در جای جای حافظه مردم ایران نقش بسته است.

سه شنبه ۲۴ تیرماه ۱۳۹۹ را باید به خاطر سپرد. روزی که حکم اعدام امیر حسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی، سه تن از جوانان شرکت کننده در اعتراضات آبان ماه ۹۸، توسط دیوان عالی کشور تایید شد. روزی که برآیند همه این سال های جنایت و کشتار و مرگ، به یک باره با هشتک “اعدام نکنید” در فضای مجازی شکل گرفت و تا روز شنبه ۲۷ تیر با ۱۱ میلیون بار توئیت، به ترند اول جهان تبدیل شد. زمینه های مادی این توفان توئیتری، از روز جمعه ۲۰ تیر ماه ۹۹ پایه ریزی شد. زمانی که مصطفی نیلی، وکیل سه متهم اعتراضات آبان ماه از تایید حکم اعدام موکلانش در دیوان عالی کشور خبر داد. نیلی، روز جمعه در توئیترش نوشت: “متاسفانه احکام اعدام موکلینم در مرحله فرجام خواهی در دیوان عالی کشور تایید شده است”. او، در ادامه با تاکید بر اینکه “تا کنون اجازه ورود به پرونده به ما داده نشده است”، اعلام امیدواری کرد “بتوانیم با درخواست اعاده دادرسی حکم مزبور را نقض کنیم”. بعد از اطلاع رسانی اولیه مصطفی نیلی، فضای جامعه زمانی ملتهب تر شد، که روز سه شنبه ۲۴ تیر، سخنگوی قوه قضاییه از تایید حکم اعدام حسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی خبر داد. اسماعیلی، سخنگوی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی، همزمان با تایید حکم اعدام این سه جوان در دیوان عالی کشور اعلام کرد، “ممکن است” امکان اعمال ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری، “نتیجه پرونده را توام با تغییر کند”.

پس از بیان این سخنان سخنگوی قوه قضاییه بود، که هشتک “اعدام نکنید” همانند توفانی سهمگین فضای توئیتر را فرا گرفت و در اندک زمانی فضای مجازی ایران و جهان را تسخیر کرد. یک روز بعد از شروع کارزار کم سابقه کاربران شبکه های اجتماعی و تلاش آنان برای لغو حکم اعدام حسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی، دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در یک موضع گیری شتاب زده اعلام کرد، در صورت درخواست وکیل متهمان، ممکن است “نتیجه پرونده” تغییر کند. همزمان با این اعلام موضع جدید دستگاه قضایی، وکلای این پرونده نیز اعلام کردند، روز چهارشنبه ۲۵ تیر، به آن ها اجازه دسترسی به پرونده داده شده است. بابک پاک نیا، یکی از وکلای متهمان، بعد از خواندن “بخش هایی” از پرونده در اینستاگرامش نوشت، که در پرونده، “ایرادهای فاحش بسیار” پیدا کرده است که بر اساس آن ها مطمئن است اگر پرونده به یک قاضی مستقل سپرده شود، “قطعا حکم نقض خواهد شد”. پاک نیا، قبلا هم اعلام کرده بود که حکم اعدام این سه نفر، در دیوان عالی کشور با نظر اکثریت تایید شده و یکی از قضات با حکم اعدام مخالف بوده است.

یک روز بعد از به راه افتادن توفان توئیتری با مضمون ۴۱ سال اعدام بس است، “اعدام نکنید”، عصر روز چهارشنبه ۲۵ تیرماه، خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران، از توقف حکم اعدام خبر داد. وقتی کاربران شبکه های اجتماعی، این خبر را به عنوان موفقیت کمپین “اعدام نکنید” تلقی کردند، بلافاصله میزان، خبرگزاری قوه قضاییه، خبر توقف اعدام را تکذیب کرد اما گفت، امکان اجرای ماده ۴۷۷ قانون دادرسی برای تغییر حکم وجود دارد. ماده ۴۷۷ قانون دادرسی چه می گوید؟ طبق ماده ۴۷۷ قانون دادرسی، و آنگونه که سخنگوی قوه قضاییه گفته است، در موارد استثنایی اگر رئیس قوه قضاییه رای قطعیِ صادر شده از هر یک از مراجع قضایی را خلاف شرع تشخیص بدهد، می تواند پرونده را به دیوان عالی کشور بفرستد تا در شعبه ای که خود رئیس قوه قضاییه تشخیص می دهد، دوباره به پرونده رسیدگی شود.

تا اینجای قضیه، به نظر می آید که خبرگزاری های امنیتی و دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ظاهرا در مقابل توفان توئیتری “اعدام نکنید” مجبور به یک عقب نشینی تاکتیکی شده اند. این عقب نشینی می تواند بازی جدید قوه قضاییه به منظور متوقف کردن توفان رو به افزایش کارزار مقابله با اعدام باشد. این بازی جدید دستگاه قضایی جمهوری اسلامی با هر نیتی که شروع شده بود، با جرقه خوردن اعتراضات خیابانی بهبهان و چند شهر دیگر در شامگاه پنجشنبه ۲۵ تیر، عملا با شکست روبرو شد. حضور اعتراضی مردم بهبهان با شعار “توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه، “۱۵۰۰ نفر کشته آبان ما”، “نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران” و “مرگ بر خامنه ای”، شرایط بوجود آمده را برای قوه قضاییه و نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی سخت دشوار کرد. چرا که اینبار، حرکت اعتراضی توده های جان به لب رسیده مردم ایران، نه در خیابان های مجازی توئیتر و شبکه های اجتماعی، بلکه در زمین ناهموار جمهوری اسلامی و در سطح خیابان های شهر بهبهان شکل گرفت. اعتراضی که ترس از کشیده شدن آن به شهرهای دیگر، چنان خواب هیئت حاکمه ایران را بر آشفت که فردای آن روز ابتدا دو روزنامه حکومتی، کارزار هشتک “اعدام نکنید” را در صفحات اول خود تیتر کردند و سپس در روز شنبه ۲۷ تیر، تعداد بیشتری از روزنامه های دولتی و به طور اخص روزنامه های سریالی “اصلاح طلب” در حرکتی هماهنگ موضوع کمپین ۱۰میلیونی هشتک “اعدام نکنید” را در صفحات اول خود تیتر زدند. روزنامه اعتماد با تیتر درشت نوشت: دست نگه دارید. روزنامه شرق با دیدن توپ در زمین رئیس قوه قضائیه نوشت: مردم در انتظار تصمیم او برای لغو حکم و اعاده دادرسی هستند. روزنامه صبح، با طرح “سیر حقوقی یک پرونده حساس”، ماده ۴۷۷ را تیتر زد. روزنامه صبح امروز، اظهار امیدواری کرد که حکم به زودی تغییر کند. روزنامه سازندگی، با امید به تغییر حکم در صفحه اول نوشت: حکم دیوان عالی را می شود تغییر داد و این جوانان را از مرگ نجات داد. روزنامه فرهیختگان، با توجه به وضعیت شکننده جمهوری اسلامی در عرصه داخلی و خارجی نوشت: “حکم اعدام، پاس گل به کاسبان اعدام” در جمهوری اسلامی است.

همزمان با واکنش روزنامه های حکومتی، علی ربیعی، سخنگوی دولت نیز وارد میدان شد. ربیعی، روز شنبه ۲۷ تیر در یادداشت هفتگی خود برای روزنامه ایران نوشت: “برای جامعه امکان بروز تحرکات اجتماعی و انتقال ناآرامی های ذهنی به ناآرامی های فیزیکی را کاملا متصورم”. (تاکید از ما است) او همچنین یادآور شده، آنچه در دنیای مجازی طرح شده است، “یک خواست طبیعی افکار عمومی است که به اعتقاد من باید به آن احترام نهاد”. با وضعیت پیش آمده به نظر می رسد جمهوری اسلامی و دستگاه قضایی آن در بد مخمصه ای گیر کرده اند. مخمصه ای که نه راه پیش دارند و نه راه پس.

تردیدی نیست که توفان توئیتری “اعدام نکنید” یکی از جلوه های بزرگ همبستگی میلیونی گروه ها و لایه های مختلف اجتماعی مردم ایران است، که به صورتی کم سابقه در مقابله با احکام اعدام و به طور اخص اعدام سه تن از مبارزان قیام آبان ماه ۹۸، تجلی یافته است. این توفان توئیتری که اکنون از آن به عنوان “بزرگترین راهپیمایی در خیابان توئیتر” یاد شده است، در شرایطی رخ داد که چند روز پیش از این، دیاکو رسول زاده و صابر شیخ عبدالله، دو زندانی سیاسی کرد، در سکوت و بی خبری اعدام شدند. دو هفته پیشتر نیز، رئیس دادگستری اصفهان از صدور حکم اعدام برای ۸ تن از دستگیرشدگان دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ خبر داد، اما آب از آب تکان نخورد. حسین ریحانی، یکی دیگر از دستگیرشدگان اعتراضات آبان ۹۸، به گفته خودش تنها به دلیل ارسال یک پیامک که در تلفن همراهش پیدا کرده اند، حکم محاربه گرفته است. حکمی که در صورت تایید منجر به اعدام او خواهد شد. وحشتناک تر اعدام مردی ۵۱ ساله در مشهد بود، که به جرم “شُرب خَمر” روز ۱۸ تیر به دار آویخته شد. در کنار همه این اتفاقاتی که در روزهای اخیر رخ داد، هنوز هزاران تن از دستگیرشدگان دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸، همراه با بازداشت شدگان دیگری از گروه های مختلف اجتماعی در زندان های جمهوری اسلامی بسر می برند. زندانیانی که امنیت ندارند و مدام با شکنجه و اعتراف گیری بازجویان آدمکش جمهوری اسلامی مواجه اند.

در چنین شرایطی که سرکوب و شکنجه و اعدام بر زندان های جمهوری اسلامی سایه افکنده است، به دور از شأن انسانی است که نسبت به مقوله اعدام با نگاهی گزینشی واکنش نشان دهیم. یعنی در مواردی سکوت کنیم، در مواردی بی خیال شویم، در مواردی اعدام را برای متهمانی با جرائم خاص، جایز بدانیم و در مواردی دیگر، به تأسی از فضای موجود در “راهپیمایی بزرگ خیابان توئیتر” شرکت کنیم و دو فردای دیگر، با فروکش کردن تب و تاب روزهای پر التهاب کنونی، دوباره برای یک دوره طولانی به پستوی سرد خانه های خود باز گردیم. فراموش نکنیم، آنچه به این همدلی گسترده نسل جوان برای متوقف کردن اعدام امیر حسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی رنگ و بوی خاص داده و موضوع اعدام این سه جوان را از هر جهت منحصر به فرد کرده است، حضور بخش وسیعی از همین کاربران کارزار هشتک “اعدام نکنید” در اعتراضات آبان ۹۸ است. جوانانی که اینک سرنوشت خود را در آئینه نگاه این سه جوان ایستاده در پای چوبه دار می بینند.

اینکه توفان کارزار هشتک “اعدام نکنید”، حرکتی ارزنده و اقدامی کاملا به جلو است، هیچ تردیدی در آن نیست. اینکه پس از ۴۱ سال سرکوب و کشتار و اعدام، اکنون حرکتی این چنین وسیع و همگانی علیه اعدام شکل گرفته است، باید آن را به فال نیک گرفت و در سوق دادن آن از فضای مجازی به سطح خیابان های سنگلاخ جمهوری اسلامی کوشید. این توفان توئیتری، با همه اعتباری که این روزها کسب کرده است، با همه شوق و امیدی که در دل ها نشانده است، اگر نتواند راهپیمایی ده میلیونی کاربران خود را در خیابان های فضای مجازی به یک راهپیمایی نفس گیر دست کم چند ده هزار نفری در زمین سخت و شوره زار جمهوری اسلامی بکشاند، بی هیچ تردیدی با فروکش کردن موج ایجاد شده، همگان دوباره به پستوی خانه های خود باز خواهند گشت. فراموش نکنیم، آن دسته از جوانان و توده های معترضی که در شامگاه پنجشنبه ۲۵ تیر، با شعار “۱۵۰۰ نفر، کشته آبان ما” در خیابان های بهبهان حضور یافتند، تنها با فراخوان چند نفر از فعالان اجتماعی بر زمین سخت جمهوری اسلامی پا گذاشتند. همان فراخوان دهندگانِ جان بر کفی که خود به دلیل انگشت شمار بودن تعدادشان، به سرعت توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی شناسایی و دستگیر شدند. معترضانی هم که در خیابان حضور یافتند، جوانان مبارز و بعضا برادران و خواهران همان ۱۵۰۰ جان باخته قیام آبان ماه بودند، که بعد از تظاهرات خیابانی توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدند.

به راستی اگر بجای فراخوان آن چند نفر به تجمع اعتراضی در فضای مجازی، فراخوان اعتراض خیابانی در زمین سخت جمهوری اسلامی صادر می‌شد و نه ۱۰ میلیون توئیت کنندگان فضای مجازی، که فقط هزاران نفر و حتی کم‌تر خطر می‌کردند و راهی خیابان می‌شدند، آیا بازهم نیروهای امنیتی رژیم قادر بودند به فاصله یک روزهمه فراخوان دهندگان و اعتراض کنندگان را شناسایی و دستگیر کنند؟

مسلما خیر. این است تفاوت فاحش ثمر بخشی راهپیمایی اعتراضی چند هزار نفری در خیابان های سخت جمهوری اسلامی با راهپیمایی چند میلیونی کاربران اینترنتی در خیابان مجازی توئیتر و دیگر شبکه های اجتماعی.

پاسخ به ظاهر مثبت مسئولان قضایی به توفان توئیتری “اعدام نکنید”، و پس از آن واکنش هراسناک هیئت حاکمه ایران به حرکت اعتراضی بهبهان، یک بار دیگر نشان داد که جمهوری اسلامی در ضعیف ترین شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دوران حیات خود بسر می برد. تردیدی نیست که این وضعیت، از دیماه ۹۶ با رویکرد توده های مردم ایران به مبارزات علنی و خیابانی شکل گرفت. وضعیت جدیدی که به شکل گیری یک دوران انقلابی در جامعه منجر شد. دورانی کاملا متفاوت با دهه های گذشته. با شکل گیری دوران انقلابی در متن جامعه و به تأسی از این دوران جدید، لایه های مختلف توده های مردم ایران با روحیه تعرضی به مبارزه علنی علیه جمهوری اسلامی روی آوردند. این روند مبارزاتی توده های مردم ایران در روزهای قیام آبان ماه ۹۸، تجلی بیشتری یافت. با شروع کرونا، مبارزات علنی و سلحشورانه کارگران، جوانان، زنان، دانشجویان، معلمان و عموم لایه های مختلف مردم ایران تا حدودی دچار رکود شد. با تشدید بحران و بروز ناتوانی بیشتر جمهوری اسلامی در برون رفت از بحران های موجود، اکنون دوباره شاهد رشد مجدد مبارزات در کارخانه و خیابان هستیم.

پوشیده نیست، آنچه اکنون در اعماق جامعه در غلیان است، آنچه اکنون زمینه ساز توفان توئیتری نه به اعدام در فضای مجازی شده است، آنچه سبب شده تا تعدادی از کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل و رؤسای پاره ای از کشورهای غربی به کمپین هشتک “اعدام نکنید”، بپیوندند، همه برخاسته از همین شرایط ویژه حاکم بر جامعه است. شرایطی که به روشنی در نگرانی علی ربیعی، سخنگوی دولت جمهوری اسلامی با بیان اینکه: “برای جامعه، امکان بروز تحرکات اجتماعی و انتقال ناآرامی های ذهنی به ناآرامی های فیزیکی را کاملا متصورم”، تجلی یافته است. وضعیتی که در توفان توئیتری نه به اعدام، در پیام کاربرانی با جمله “ما بسیاریم، طناب کم می آورید”، به روشن ترین شکل ممکن آشکار است.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۷۹ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.