در این روزها و در آستانه اول ماه مه روز جهانی کارگر، کارگران در ایران همچنان با سلاح اعتصاب و یا نمایش خیابانی در جنگ و گریز با نظم حاکم و سلطه نظام سرمایهداری هستند. هر چند که این نمایشها و اعتصابات حتا میتواند به دلیل دستمزدهای عقبافتاده باشد، اما این چیزی از محتوای اعتراضی آنها نسبت به نظم موجود، بویژه در شرایط کنونی کم نمیکند. این مهم است که تمامی این اعتراضات، در شرایطی رقم میخورد که ایران یکی از کشورهاییست که ویروس کرونا در آن هر روز قربانیان زیادی میگیرد. در کشورهایی که حتا از نظر شیوع ویروس کرونا وضعیت بهمراتب بهتری نسبت به ایران دارند شاهد تظاهرات خیابانی نیستیم، اما در ایران کارگران دست به اعتصاب زده، در برابر مراکز دولتی دست به تجمع میزنند و حتا با تظاهرات، نمایش خیابانی برپا میکنند. برای نمونه در این روزها شاهد اعتراضات کارگران نگهداری خط و ابنیه فنی در برخی از خطوط راهآهن، رانندگان اتوبوسهای شهری و بینشهری، هفتتپه، برق، مخابرات، کارگران شرکت نفت و گاز اروندان و پالایشگاه آبادان، معادن مس سونگون، گلگهر سیرجان، معدن طلای ساریگونی (زردکوه) و کارگران شهرداریهای مختلف کشور بودیم که تنها بخشی از اعتراضات کارگری در روزها و هفتههای اخیر است.
در این میان باید از اعتصاب و راهپیمایی سه هزار کارگر شرکت زغالسنگ کرمان در شهرهای راور، کوهبنان و زرند بهعنوان شاخصترین اعتراض کارگری پس از شیوع ویروس کرونا نام برد. دوشنبه اول اردیبهشت سه هزار کارگر این شرکت با اعتصاب و راهپیمایی در سطح شهر در برابر مراکز دولتی از جمله فرمانداری و دفتر امامان جمعه تجمع کردند. کارگران شرکت زغال سنگ در سالهای گذشته توانسته بودند با اعتصابات و مبارزات خود شرکت را از دست پیمانکاران خارج کرده و تحت نظر دولت در بیاورند، اما در سال ۹۲ کابینه روحانی شرکت را به صندوق بازنشستگان فولاد واگذار کرد و اکنون این صندوق نیز قصد دارد شرکت را به یک شرکت خصوصی دیگر به نام “دالاهو” واگذار کند. کارگران شرکت زغال سنگ کرمان اما براساس تجربه مبارزاتی خود میدانند که با واگذاری شرکت بار دیگر پای پیمانکاران باز خواهد شد و از این رو با واگذاری شرکت به “دالاهو” به مخالفت برخاستند. از دیگر خواستهای کارگران اعتصابی میتوان به تبدیل قرارداد کارگران از انجام کار معین به قرارداد دائمی، پرداخت حق بیمه و تامین حقوق فروردین کارگران به علت بیماری کرونا، اجرای صحیح کامل و بدون نقص طرح طبقهبندی مشاغل، افزایش دستمزد، اجرای قانون بازنشستگی در مشاغل سخت و زیانآور اشاره کرد.
البته سرمایهداران نیز از سوی دیگر با بهرهگیری از شرایطی که شیوع ویروس کرونا بهوجود آورده تهاجمشان را به طبقه کارگر افزایش دادهاند که افزایش تحقیرآمیز ۲۱ درصدی حداقل دستمزد و ۱۵ درصدی سایر سطوح مزدی یک نمونه برجسته آن است. اخراج کارگران در سطح وسیع، عدم پرداخت دستمزدها به بهانه کرونا از دیگر تهاجمات سرمایهداران به کارگران در روزها و هفتههای اخیر بوده است. تعطیلی کنتورسازی قزوین به بهانه شیوع ویروس کرونا یک نمونه است که با اعتراضات متعدد کارگران کارخانه کنتورسازی در روزهای اخیر همراه بوده است.
بهگفتهی سرپرست اداره کار استان قزوین تاکنون ۱۵ کارخانه به دلیل شیوع کرونا تعطیل و بیش از شش هزار کارگر تقاضای بیمه بیکاری کردهاند. بهنوشتهی روزنامه اعتماد (۳۰ فروردین) تنها در ۲۰ روز گذشته ۶۰۰ هزار کارگر برای دریافت بیمه بیکاری تقاضا دادهاند. این روزنامه همچنین به نقل از ربیعی سخنگوی کابینه از بیکاری حدود ۴ میلیون نفر در اثر شیوع ویروس کرونا خبر داد.
مجید محمدپور، رئیس انجمن سازندگان تجهیزات صنعت نفت، روز یکشنبه ۳۱ فروردین به خبرگزاری دولتی ایلنا گفت ۸۰۰ شرکت فعال در این حوزه نه سفارشی دارند و نه فروشی که اگر دولت از این شرکتها حمایت نکند، ۸۰ هزار کارگری که به صورت مستقیم در این شرکتها کار میکنند و ۲۴۰ هزار کارگری که به صورت غیرمستقیم در این بخش اشتغال دارند بیکار خواهند شد.
دبرکل “خانه کارگر لرستان” نیز از تعطیلی کارخانه نساجی بروجرد به دلیل مشکلات مالی و کاهش تقاضا در بازار و بیکاری ۹۴۰ کارگر این کارخانه خبر داد. در استان لرستان تا پایان فروردین ۸ هزار و ۵۰ نفر برای دریافت بیمه بیکاری ثبت نام کردهاند. در استان مرکزی ۲۴ کارخانه تعطیل و ۷۰۰۰ کارگر برای دریافت بیمه بیکاری ثبت نام کردهاند. در بوشهر ۷ هزار و ۵۰۰ کارگر، در گلستان بیش از ۱۴ هزار کارگر، در ایلام ۵ هزار و ۸۰۰ کارگر و در خراسان رضوی ۲۸ هزار کارگر برای دریافت بیمه بیکاری ثبت نام کردهاند.
در ساوه کارفرمای کارخانه “پارلو” وقاحت را به اوج خود رساند و به بهانه دروغین گم شدن یک “لپ تاپ” ۲۵ کارگر را با سابقه ۱۰ تا ۱۵ سال کار به صورت جمعی اخراج کرد. این کارخانه پیش از این ۱۰۰ کارگر داشت که با اخراج بخشی از کارگران تعداد آنها به ۲۵ نفر رسیده بود. در شرکت روناک دارو شهر صنعتی کاوه واقع در ساوه نیز ۴۷ کارگر به بهانه عدم تامین مواد اولیه از کار اخراج شدهاند و احتمالا ۲۰۰ کارگر دیگر نیز در بخش تولید دارو در روزهای آینده اخراج خواهند شد.
در یک نمونه دیگر کارفرمای کارخانه الکتروژن با تعطیلی کارخانه در ماه فروردین به بهانه ویروس کرونا، دستمزد ۱۵۰۰ کارگر کارخانه برای ماه فروردین را پرداخت نکرد!!!
از سوی دیگر در کارخانجاتی که کارگران مجبورند همچنان بر سر کار حاضر شوند، کارگران با خطر ابتلا به ویروس کرونا روبرو هستند و کارفرمایان و دولت برای حفاظت از جان کارگران در برابر ویروس کرونا هیچ اقدام جدی صورت ندادهاند. در یک نمونه و براساس اعتراف اداره کل تعاون، کار و امور اجتماعی آذربایجان غربی ۳۸ کارگر پتروشیمی ارومیه به کرونا مبتلا شدهاند. در نامه این اداره آمده است که از ۶۰ مورد تست کرونای کارگران این شرکت ۳۸ مورد مثبت بوده است. این کارخانه ۲۰۹ کارگر دارد. در این نامه آمده که در کارخانه پتروشیمی ارومیه کمبود وسایل حفاظت فردی مشهود بوده و هیچ اقدامی برای جلوگیری از گسترش ویروس کرونا صورت نگرفته است.
نکته مهم در تهاجمات سرمایهداران به طبقه کارگر همدستی سرمایهداران و دولت است، موضوعی که امروز برای طبقه کارگر ایران کاملا آشکار شده است. اما کارگران چگونه میتوانند نه تنها تهاجمات طبقه حاکم را دفع کنند بلکه شرایط را به نفع خود تغییر دهند؟ این سوالیست که باید به آن جواب داد و امروز و در شرایط کنونی اهمیت بسیاری دارد.
واقعیت این روزهای جامعه ما این است که عملکرد جمهوری اسلامی در جریان شیوع ویروس کرونا منجر به رانده شدن باز هم گروههای بیشتری از جامعه به زیر خط فقر شده است. اما این تنها نتیجه آن نیست. میلیونها خانواده در اثر بیکاری همان آب باریکه را از دست دادهاند. بحران اقتصادی رکود – تورمی چنان اوج گرفته که حتا با دو سال گذشته و بعد از تحریمهای اقتصادی آمریکا و چند برابر شدن نرخ ارزهای خارجی بسیار فراتر رفته است.
همهی اینها در شرایطی رخ داده است که کارگران و زحمتکشان ایران از دیماه ۹۶ وارد مرحلهای جدید از مبارزات خود علیه جمهوری اسلامی شده و جامعه وارد یک دوران انقلابی شده است. در چنین شرایطیست که تشدید بحران اقتصادی، اضافه شدن میلیونها بیکار به صفوف بیکاران، عملکرد جمهوری اسلامی در مقابله با شیوع ویروس کرونا همگی نه به رکود در مبارزه طبقاتی که به تشدید مبارزه طبقاتی منجر خواهند شد. بیهوده نیست که هم اکنون تئوریسینهای نظم حاکم به مقامات رژیم دربارهی امکان فوران شورش اجتماعی جدید حتا بسیار طوفانیتر از آبان ۹۸ هشدار میدهند.
محمدرضا محبوبفر یکی از این افراد است که در روزنامه “جهان صنعت” به تاریخ سوم اردیبهشتماه در مقالهای با عنوان “کرونا و تابآوری” به حاکمان درباره پایان تابآوری مردم هشدار میدهد و خواستار تغییرات مهم و اساسی در سیاستها و عملکرد حکومت شده است تا شاید این تغییرات بتوانند از شورش محرومان جامعه علیه نظم موجود جلوگیری کنند. وی با زیرسوال بردن عملکرد جمهوری اسلامی در مقابله با کرونا مینویسد: “در سایه کرونا قیمت کالاهای اساسی مردم رو به افزایش است و روزانه یا هفتگی چیزی حدود ۵ تا ۱۰ درصد بر قیمت کالاها افزوده میشود و همین مساله در کنار سایر تبعات اقتصادی کرونا مقاومت و تابآوری مردم کشور را کاهش داده است. اکنون تبعات اقتصادی کرونا و در پس آن، تبعات اجتماعی بیماری در کشور نمایان شده و فروپاشی اقتصادی و سپس فروپاشی اجتماعی در آینده نزدیک غیرقابل اجتناب خواهد بود و این مساله در کنار مطالعه منحنی روند اعتراضات مردمی در کشور در سالهای ۷۸، ۸۸، ۹۶ و ۹۸ بروز مجدد نارضایتیهای اقتصادی و اجتماعی در جامعه و کشیده شدن آن به سطح خیابانها را طی ماههای آینده در پی خواهد داشت. البته این بار اعتراضات شدیدتر و همراه با خشونت خواهد بود و میتوان از آن به عنوان یک ابرجنبش اعتراضی در کشور یاد کرد که بیشتر اقشار فرودست و متوسط جامعه در آن حضور خواهند داشت”.
وی در عین حال به دلایلی از جمله فساد حاکم بر سیستم معتقد است که با روشهای متداول کنونی نمیتوان این معضل را حل کرد و با بیان وضعیت اقتصادی و کسری بودجه دولت مینویسد: “در این شرایط، دولت درصدد چاپ پول برای جبران کسری بودجه کشور است و این به معنی افزایش قیمت و تورم است. پیشبینی تحلیلگران سیاسی و اقتصادی، افزایش ۱۰۰ درصدی تورم در کشور در ماه خرداد و افزایش شدید قیمتهاست”.
بنابراین گسترش و تشدید مبارزه طبقاتی در شرایط کنونی اجتناب ناپذیر است. اما برای تغییر شرایط به نفع طبقه کارگر این کافی نیست که مبارزه طبقاتی تشدید شود، مهم و اساسی مسیریست که این مبارزه باید طی کند تا به اهداف عالی خود برسد وگرنه میتواند در مسیر خود به سکون، عقبگرد و حتا شکست نیز بیانجامد. برای این که شرایط کنونی به تغییرات اساسی در زندگی کارگران و زحمتکشان منجر شود و دشمنان طبقه کارگر در پوششهای گوناگون انقلاب را منحرف و یا با شکست روبرو نسازند، لازم است تا طبقه کارگر به عنوان یک طبقه وارد میدان شود. طبقه کارگر با سازماندهی اعتصابات سراسری اقتصادی و سیاسی، ضمن آنکه بهعنوان یک طبقه با خواستهای خاص خود قد علم میکند، میتواند موازنه قوای سیاسی را کاملا به نفع صف انقلاب تغییر داده، مُهر خود را بر انقلاب زده و زمینه عینی را برای قیام مسلحانه، سرنگونی جمهوری اسلامی و برقراری حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان فراهم سازد.
در آستانه اول ماه مه روز جهانی کارگر، روز اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران در ایران و جهان، ضمن گرامیداشت این روز پر اهمیت در تاریخ که یادآور مبارزات قهرمانانه طبقه کارگر برای رسیدن به خواستهای خود است، باید ضرورت اعتصاب سراسری را در این مرحله از مبارزات کارگران و زحمتکشان برای سرنگونی جمهوری اسلامی یادآوری کرد. اعتصاب کارگران و خواباندن چرخ تولید در سراسر کشور مهمترین گامیست که باید در راه به ثمر رساندن آن از هیچ کوششی فروگذار نکرد.
نظرات شما