درود بر پرستار، مرگ بر ستم‌کار

شیوع ویروس کرونا اهمیت سیستم درمانی و بهداشتی را به همگان نشان داد، نشان داد که در اثر سیاست‌های جمهوری اسلامی و طبقه حاکم بر ایران تنها ویرانه‌ای به نام سیستم درمانی و بهداشتی در ایران باقی مانده است، نشان داد که پرستاران چه نقش مهمی در سیستم بهداشت و درمان دارند، پرستارانی که در طول این سال‌ها با تبعیضات بسیاری روبرو بودند و با شیوع ویروس کرونا قربانی بزرگ آن شدند. در این تردیدی نیست که دست‌های جمهوری اسلامی به خون پرستاران و دیگر کادرهای سیستم درمانی که در اثر کرونا جان باختند آغشته است.

به‌گفته‌ی سخنگوی وزارت بهداشت تنها تا ششم فروردین، ۴۳ نفر از کادر بهداشتی و درمانی ایران بر اثر ابتلا به کرونا جان باخته بودند که اکثریت آن‌ها پرستار بودند. از آن تاریخ که هم اکنون ۱۲ روز گذشته، هیچ آمار رسمی دیگری از سوی مقامات وزارت بهداشت ارائه نشده، اما یک چیز آشکار است و آن این که تعداد پرستاران و دیگر کادرهای درمانی جان باخته در ایران بر اثر ویروس کرونا با دیگر کشورهای جهان غیرقابل مقایسه می‌باشد. این را هم فراموش نکنیم که آمار رسمی تعداد جان‌باختگان کادر درمانی و بهداشتی ایران با تعداد واقعی آن متاسفانه فاصله‌ای بسیار زیاد دارد. برای مثال ۲۰ اسفند که آمار رسمی حکایت از جان باختن ۱۴ تن از کادرهای درمانی براثر ابتلا به کرونا داشت، لیستی در رسانه‌های اجتماعی منتشر شد که حکایت از جان باختن و یا ابتلای بیش از هفتاد نفر از کادرهای درمانی داشت.

نرجس خانعلی‌زاده احتمالا اولین پرستاری‌ست که در اثر ابتلا به ویروس کرونا در ایران جان خود را از دست داد. او که در بیمارستان میلاد لاهیجان مشغول به کار بود، روز ۴ اسفند هنگام رسیدگی به بیماران کرونایی از حال رفت و بر زمین افتاد. یکی از همکاران‌اش در اینستاگرام با انتشار عکسی از خود و او نوشت: “استرس داشت وقتی داشتم می‌بردمش آی سی یو، به او گفتم این عکس را می‌گیرم که وقتی خوب شدی با هم به این روزها بخندیم، نشد بخندیم”. پرستار نرجس خانعلی‌زاده ۲۵ ساله متولد ۱۳۷۳ در شهر کلاچای استان گیلان روز ۶ اسفند در اثر ابتلا به ویروس کرونا جان باخت. علت مرگ او نبود امکانات کافی (از جمله پوشش مناسب) بود که از او در حین مبارزه با ویروس کرونا حفاظت کند، همان علتی که دیگر همکاران او را در بیمارستان‌های کشور به آغوش مرگ فرستاد، همان امکانات اولیه اما بسیار ضروری که جمهوری اسلامی از او دریغ کرده بود. کمبودهایی که نتیجه عملکرد حکومتی قرون وسطایی، فاسد، نالایق و جنایتکار است که برای جان کارگران و زحمتکشان هیچ ارزشی قائل نیست.

جان باختن نرجس خانعلی‌زاده در ابتدا از سوی مقامات وزارت بهداشت اعلام نشد، اما در شبکه‌های اجتماعی وسیعا بازتاب یافت. یک روز بعد جهان‌پور سخنگوی دروغ‌گوی وزارت بهداشت وقتی با سوالی در این رابطه روبرو شد، با وقاحت گفت: “هنوز اسم این پرستار در لیست فوتی‌های مبتلا بر اثر کرونا گزارش نشده است و احتمال مرگ بر اثر آنفولانزا وجود دارد”. “سازمان نظام پرستاری” نیز به عنوان یک تشکل دولتی در پیام خود درگذشت این پرستار جوان را به علت “آنفولانزا” تسلیت گفت!!! برای درک بهتر موضوع لازم است یادآوری کنیم که در آن زمان آمار رسمی مبتلایان به کرونا در ایران ۱۳۹ نفر و جان باختگان ۱۹ نفر بود!!! ۱۰ اسفند روزنامه رسالت گزارشی با عنوان “سفیدپوشان در خط مقدم” انتشار داد. در این گزارش، محمد شریفی مقدم دبیرکل تشکل دولتی “خانه پرستار” ضمن اعتراف به درگذشت نرجس خانعلی‌زاده در اثر ابتلا به ویروس کرونا، می‌گوید: “در خصوص آمار پرستاران مبتلا  نمی توانیم رقمی را اعلام کنیم. آمارها کاملا امنیتی هستند و کسی جز مسئولین وزارت بهداشت از آن مطلع نیست”. خوب دقت کنیم: آمار پرستاران مبتلا به کرونا کاملا امنیتی هستند!!!

یک هفته بعد (۱۸ اسفند)، جعفرزاده ایمن‌آبادی نماینده مجلس اسلامی از رشت، در گفتگو با سایت رویداد ۲۴ گفت: “روزانه ۱۰ هزار ماسک N95 مصرف داریم و صریح بگویم که نمی‌توانیم جان کادر درمانی خودمان را تامین کنیم، زیرا با کمبودهای بسیاری مواجه هستیم و شرمنده آن‌ها هستیم و اگر بگویم که ۵۰ درصد کادر درمانی استان ما مبتلا به کرونا هستند، خلاف نگفته‌ام”.

در رابطه با وضعیت وخیم بیمارستان‌ها و گسترش وسیع ویروس کرونا در میان کادرهای درمانی بویژه پرستاران حتا در گوشه و کنار رسانه‌های سانسور شده رژیم اخبار متعددی را می‌توان یافت. برای نمونه ۷ فروردین، خبرگزاری دولتی ایرنا به نقل از محمدرضا میرجلیلی رئیس دانشگاه علوم پزشکی صدوقی یزد از ابتلای ۱۴۶ نفر از کادرهای درمانی این دانشگاه به کرونا خبر داد که از این میان ۱۰۲ نفر پرستار، ۱۰ تن پزشک و ۹ نفر دانشجویان پزشکی بودند، نمونه‌ای که بویژه آسیب‌پذیری پرستاران را حتا در مقایسه با دیگر کادرهای درمانی به تصویر می‌کشد.

البته در شبکه‌های اجتماعی که در سال‌های اخیر اهمیت آن به عنوان رسانه‌ای مستقل و بدور از سانسور کاملا آشکار شده است -به‌رغم تمام ممانعت‌های رژیم – گزارش‌های بسیاری از پرستاران و پزشکان فداکار و از خودگذشته در عرصه نبرد با ویروس کرونا منتشر شده است. در یک نمونه عبدالرضا دزفولی متخصص بیماری‌های عفونی در ۲۰ اسفند می‌نویسد: “… صبح که وارد بیمارستان میشوم پرستار شیفت شب آی سی یو را باچشمانی گریان می بینم: آقای دکتر! پوریا دم دمای صبح فوت کرد، تورو خدا تا کی این وضع ادامه داره. پوریا پسر جوانی بود که چهار روز پیش به‌علت تنگی نفس شدید به آی سی یو منتقل شده بود. در آخرین لحظاتی که هوشیار بود و نفس‌اش می‌گرفت دست مرا گرفته بود و می‌گفت: آقای دکتر یعنی من می‌میرم، یک کاری بکنید من زندگی را دوست دارم و من فقط او را آرام کرده بودم. به سمت بخش می روم در راهرو پرستار و پرسنل متعددی را می‌بینم که هر کدام با آزمایش و عکسی در دست از من می‌خواهند وضعیت‌شان را روشن کنم. بعضی‌ها با نگرانی و بعضی با پذیرشی مقدر از سر اجبار. تقریبا اکثریت آنها مبتلا شده‌اند“.

در همین شبکه‌های اجتماعی درخواست‌های کمک کادرهای درمانی بسیاری از بیمارستان‌ها منتشر شد. از شهرهایی در گیلان تا دیگر استان‌ها. کادر درمانی بیمارستان الشتر در استان لرستان با انتشار درخواست کمک از مردم و با بیان این‌که این شهر نسبت به دیگر شهرهای استان بیشترین آمار ابتلا به کرونا و فوت در اثر ابتلا به کرونا را داشته، نوشته بودند که تنها بیمارستان شهر که امکانات خاصی ندارد نیازمند تجهیزات اولیه برای پرسنل است، از شیلد (محافظ صورت) تا تجهیزات حفاظتی و ضدعفونی‌کننده!!!

در این میان عملکرد جمهوری اسلامی در مقابله با کرونا نیز خود یک استثنا در جهان است. رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی در روزهای اخیر نشان داد که این رژیم نه فقط در حد دیگر دولت‌های سرمایه‌داری قادر به اتخاذ تصمیماتی جهت مبارزه با شیوع ویروس کرونا نیست، بلکه مدام شاهد تصمیمات و سخنان متناقض مقامات رژیم نیز هستیم. همین تشتت و ندانم‌کاری رژیم است که باعث گردید روز شنبه ۱۶ فروردین بار دیگر شاهد حضور مردم در خیابان‌ها و ترافیک بویژه در تهران باشیم. وقتی حسن روحانی می‌گوید: “تعداد مبتلایان به کرونا در همه استان‌ها رو به کاهش است” و یا می‌گوید “از روز ۲۰ فروردین همه فعالیت‌های اقتصادی باید با پروتکل!!! آغاز شود”، نتیجه آن فشار کارفرمایان بر کارگران برای بازگشت به کار و حضور مردم در خیابان‌ها در روز شنبه ۱۶ فروردین می‌شود که می‌تواند با گسترش بیشتر ویروس کرونا، شرایط را بدتر و فشار را بر کادرهای درمانی افزون‌تر کند تا جایی که دیگر تمامی سیستم درمانی و بهداشتی کشور فلج شود. این که در بسیاری از بیمارستان‌ها بخش قابل‌توجهی از کادرهای درمانی تاکنون بیمار شده‌اند، خطر بروز یک فاجعه را به ما یادآوری کرده و هشدار می‌دهد. شیرین روحانی راد پزشک بخش اورژانس “بیمارستان شهدای پاکدشت” که جان خود را در راه مداوای بیماران از دست داد در صحبت‌های کوتاه خود این موضوع را به‌خوبی به تصویر می‌کشد. او در حالی که بیمار بود و سرم در دست داشت به خبرنگار صداوسیمای جمهوری اسلامی می‌گوید: “پرسنل همه درگیر هستند و نیروی جانشین هم پیدا نشد مجبوریم که بیاییم”.

در این میان جمهوری اسلامی به عنوان یک رژیم سیاسی رو به موت همان‌طور که در برخورد با بحران‌های عمیق و همه جانبه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تنها به این فکر است که امروز را به فردا برساند، در برخورد با کرونا نیز همین سیاست را پیش گرفته است تنها به این امید که شاید با گرم شدن هوا از فعالیت ویروس کاسته شود. سخنان حسن روحانی و برخی دیگر از مقامات حکومتی این مساله را آشکار می‌کند. وقتی حسن روحانی می‌گوید “باید خود را برای زندگی با ویروس کرونا آماده کنیم” یا مقامات وزارت بهداشت می‌گویند احتمالا تا اوایل تابستان ویروس مهار می‌شود، همه بیان‌گر این موضوع هستند، چرا که رژیم می‌داند چه بلایی بر سر کشور آورده و توانی برای جمع کردن ماجرا ندارد. در این میان کادر درمانی کشور بویژه پرستاران هستند که قربانی سیاست‌های بلاهت‌آمیز و احمقانه رژیم می‌شوند. پرستارانی که در طول تمامی این سال‌هایی که گذشت، مانند دیگر کارگران و زحمتکشان قربانیان این سیستم جنایتکار بودند. پرستارانی که مجبورند در شیفت‌های ۱۲ ساعته کار کنند، آن‌هم با حداقل امکانات. در همین رابطه محمد شریفی مقدم دبیرکل تشکل دولتی “خانه پرستار” ۱۵ اسفند در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری ایلنا گفت: “پرستاران بیمارستان‌های قرنطینه بیش از یک هفته است که خانه نرفته‌اند و با خانواده در تماس نبوده‌اند… اکنون کمبود پرستاران شدیدا احساس می‌شود”. یکی از پرستاران بیمارستان “امام رضا” در تبریز شرایط کاری خود و همکاران‌اش را این‌گونه توصیف می‌کند: “فشار روانی احتمال انتقال بیماری به خانواده های‌مان بسیار زیاد است که ما را دچار نگرانی و اضطراب می‌کند. تحمل لباس‌هایی که می‌پوشیم واقعا خیلی سخت است و مخصوصا هوا هم رفته رفته گرم‌تر می‌شود. نمی‌توانیم با این لباس‌ها غذا بخوریم، حتا نمی‌شود سرویس بهداشتی هم رفت. فکر کنید یک شیفت شب ۱۲ ساعته با این لباس‌ها بدون آب، غذا و با ماسک که خودش باعث تنگی نفس هست کار می‌کنیم؛ شیفت کاری‌مان خیلی فشرده است. واقعا این چنین پیش برود بیشتر از این نمی‌توانیم کار کنیم و حتما باید به فکر نیروی جایگزین باشند”.

یکی از مشکلات کنونی که باعث به شماره افتادن نفس جامعه پرستاری شده است، کمبود پرستار در بیمارستان‌هاست. در بهمن ۹۶ رضا مظلوم نایب رئیس “شورای عالی نظام پرستاری” با احتساب تخت‌های بیمارستانی در ایران گفته بود: “براساس شاخص کشوری ۱۵۰ هزار نفر و براساس شاخص جهانی ۲۳۰ هزار نفر کمبود پرستار داریم”. وی هم‌چنین با آوردن مثال از تعداد پرستاران نسبت به جمعیت در آمریکا و کانادا ادامه داد: “طبق استانداردهای نوین و شاخص محاسبه نسبت جمعیت با تعداد پرستار، ایران با کمبود ۸۰۰ هزار پرستار روبروست”!! در ایران در بخش مراقبت‌های ویژه یک پرستار از سه بیمار و در بخش‌های عمومی یک پرستار از ۱۵ بیمار مراقبت می‌کند که باعث فشار کاری بالا بر پرستاران می‌شود به‌گونه‌ای که در اثر فشار کاری گاه پرستاری در حین کار دچار ایست قلبی شده و جان خود را از دست داده است. هم‌چنین طبق قانون، پرستاران نباید از ۱۴۰ ساعت در ماه بیشتر کار کنند، در حالی که به دلیل نبود پرستار، آن‌ها مجبورند ساعت‌های زیادی اضافه‌کاری کنند. سایت “سالار سلامت” به نقل از یک پرستار بخش دیالیز یک بیمارستان دولتی می‌نویسد: “ما به دلیل کمبود نیرو بیشتر از ساعات رسمی کار مجبوریم کار کنیم و در واقع اضافه کاری اجباری داریم که این کمبود نیرو در بیمارستان‌های دولتی بیشتر به چشم می‌آید. به صورت میانگین ۸۰ تا ۹۰ ساعت اضافه کاری اجباری در ماه داریم و همین مساله جسم و ذهن‌مان را به شدت فرسوده می‌کند”.

اما مساله مهم این است که به‌طور واقعی مشکل در کمبود و یا نبود پرستار در کشور نیست، سالانه ۱۵ هزار نفر از دانشکده‌های پرستاری فارغ‌التحصیل می‌شوند، مشکل اما در عدم استخدام پرستار است که بخشی از سیاست ویران‌گر طبقه حاکم در خصوصی‌سازی، عدم اختصاص بودجه ضروری به بخش بهداشت و درمان و صرفه‌جویی در هزینه‌های دولتی بوده و هست.

یکی دیگر از مشکلات پرستاران در ایران، درآمدهای ناچیز آن‌هاست. به‌گفته‌ی رئیس کل “سازمان نظام پرستاری” اختلاف حقوق پرستاران با پزشکان در ایران بین ۱۰۰‌ تا ۳۰۰ برابر است در حالی که در آمریکا ۳ برابر، در استرالیا ۶/ ۲ برابر و در فرانسه ۵/ ۱ برابر است. وضعیت حقوقی و معیشتی پرستاران آن‌چنان وخیم است که حتا داد تشکل‌های دولتی “پرستاران” نیز درآمده است. در ۴ دی‌ماه سال گذشته (۹۸) تشکل دولتی “خانه پرستار” با ارسال نامه‌ای به حسن روحانی شرکت در جشن روز پرستار (۱۱ دی‌ماه) را تحریم کرد. در نامه “خانه پرستار” به حسن روحانی آمده بود: “آیا برای حقوق حدود ۲ تا ۳ میلیون تومان در ماه و اضافه‌کاری اجباری که چندین ماه پرداخت نشده و چندرغاز کارانه‌ای که ۱۶ ماه پرداخت نشده … باید در مراسم جشن روز پرستار شرکت کرد؟”. نه تنها کارانه پرستاران ۱۶ ماه است که از سوی دولت پرداخت نشده، بلکه در برخی از بیمارستان‌ها حتا همان حقوق پرستاران نیز برای چند ماه به تعویق افتاده که موجب اعتراضات متعدد پرستاران شده است.

اما مشکلات معیشتی پرستاران به همین‌جا ختم نمی‌شود. در میان پرستاران گروهی هستند به نام پرستاران شرکتی که مدام نیز بر تعداد آن‌ها افزوده می‌شود و این گروه حتا از همان حداقل‌ها نیز برخوردار نیستند. محمد شریفی مقدم دبیرکل “خانه پرستار در همین رابطه می‌گوید: “وزارت بهداشت و درمان هر سال تعداد نیروهای رسمی خود را کاهش می‌دهد و پرستاران شرکتی را به کار می‌گیرد که عملا استثمار نیروی کار است”. خبرگزاری ایلنا ۷ دی ۹۸ و به نقل از هادی رضازاده “دبیر اجرایی خانه کارگر آمل” از پرستارانی خبر می‌دهد که تحت عنوان طرح ۸۹ روزه مشغول به کار هستند. به گفته‌ی وی بیمارستان‌های مختلف دولتی با پرستاران قرارداد ۸۹ روزه می‌بندند تا مجبور به بیمه کردن آن‌ها نباشند. این پرستاران که ۱۰۰ ساعت در ماه کار می‌کنند تنها ۷۰۰ هزار تومان حقوق می‌گیرند که از این مبلغ ۲۲۰ هزار تومان آن را بابت بیمه می‌پردازند و می‌ماند ۴۸۰ هزار تومان برای ۱۰۰ ساعت کار!!!

اما وقاحت رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی پایانی ندارد. با شیوع ویروس کرونا، مریم حضرتی معاون پرستاری وزارت بهداشت از طرح این وزارتخانه برای جذب پرستاران شرکتی با قرارداد ۸۹ روزه پرده‌برداری کرد و با وقاحت تمام گفت: “پرستاران درخواست چندانی نداشته و بسیار قانع و دلسوز در کنار مردم هستند”. سعید نمکی وزیر بهداشت نیز ۱۵ اسفند در اظهاراتی چنین گفت: “برای پرستارانی که داوطلبانه در بخش بیماران کرونا خدمت می‌کنند اولویت استخدام قرار داده‌ایم” او با این “وعده سر خرمن” در واقع پرستارانی را که غرق در مشکلات عدیده معیشتی هستند برای مبارزه‌ای نابرابر با ویروس کرونا اجیر می‌کند، هم‌چون گلادیاتورهای دوران برده‌داری در روم باستان.

بدین ترتیب حتا در اوج شیوع ویروس مرگبار کرونا، مقامات جمهوری اسلامی از تبدیل قرارداد پرستاران شرکتی خودداری کردند که موجب نارضایتی و حتا عدم تمدید قرارداد از سوی گروهی از پرستاران شرکتی گردید که قراردادشان به پایان رسیده بود، به‌نحوی که محمد شریفی مقدم “دبیرکل خانه پرستار” هشدار داد که تا دیرنشده به مطالبات پرستاران رسیدگی شود چرا که در غیر این‌صورت ریزش پرستاران که از پیش آغاز شده به شدت افزایش خواهد یافت.

در همین فضا و شرایط رژیم جمهوری اسلامی نه تنها از تهدید و امنیتی کردن فضای کار پرستاران دست برنداشته که حتا بر شدت آن نیز افزوده است. از آن جمله تهدید و بازداشت پرستارانی که در شبکه‌های اجتماعی حقایقی را از وضعیت بیمارستان‌ها با مردم در میان گذاشتند. در یک نمونه علی مظفری رئیس دادگستری قم از دستگیری یکی از پرستاران بیمارستان‌های قم خبر داد که ویدئویی را در فضای مجازی انتشار داده بود. “دبیرکل خانه پرستار” در همین رابطه می‌گوید: “پرستاران به امنیت شغلی نیاز دارند اما برخورد سیستم بهداشت و درمان با پرستاران حراستی است”. در اوایل اسفند، دانشگاه علوم پزشکی مشهد عاطفه مسعودی یکی از پرستاران استخدام پیمانی را با سال‌ها سابقه کار به دلیل فعالیت‌های صنفی از کار اخراج کرد، آن‌هم در شرایطی که سیستم درمانی شدیدا به پرستار نیاز دارد.

همه‌ی این‌ها در شرایطی‌ست که با توجه به چشم‌انداز بحران اقتصادی و ورشکستگی مالی دولت، همه پیش‌بینی‌ها حکایت از بدتر شدن وضعیت معیشتی و استخدامی و افزایش شدت کار پرستاران در سال جاری دارد. سعید نمکی وزیر بهداشت چند ماه پیش، این موضوع را به صراحت بیان کرده بود. وی ۹ دی‌ماه ۹۸ در جلسه “شورای عالی نظام پرستاری” گفت: “چنانچه شرایط اقتصادی کشور با این آهنگ پیش رود، سال ۹۹ سال سخت‌تری خواهد بود و بنده نیز به عنوان مدیر ارشد مجموعه، به گونه‌ای عمل خواهم کرد که منطبق با جیب مملکت باشد”. با توجه به شیوع ویروس کرونا و تشدید بحران اقتصادی مشخص است که جمهوری اسلامی قصد ندارد تن به خواست‌های پرستاران دهد، حکومتی که حتا در اوج نیاز کشور به پرستار حاضر به استخدام پرستاران نیست و توقع دارد آن‌ها را برای ۸۹ روز و با حقوقی بسیار ناچیز به خدمت گیرد.

برای همین است که پرستاران مانند دیگر زحمتکشان جامعه هم‌چون کارگران و معلمان راهی جز اتحاد وتشدید مبارزه ندارند. مبارزه و اتحاد کارگران و زحمتکشان تنها راه برای مقابله با جنایات و زیاده‌خواهی‌های رژیم ددمنش جمهوری اسلامی و سرنگونی آن است. مبارزه‌ای با شعار “کار نان آزادی حکومت شورایی”.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۶۴ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.