قرنطینه اقدامی ضروری که جمهوری اسلامی از انجام آن امتناع کرد

با گذشت هر روز، منحنی آمار مبتلایان و کشته شدگان ویروس کرونا در ایران همچنان بالا می رود. اعلام روزانه آمار کشته شدگان و مبتلایان و مقایسه آن با آمارهای داده شده در روز قبل، به روشنی بیانگر گسترش بیماری کرونا در ایران است. با این همه و به رغم اینکه حتا همان آمارهای رسمی و دروغین وزارت بهداشت بر گسترش روزانه بیماری کرونا در ایران تاکید دارند، حسن روحانی اما برای فرار از قرنطینه کردن شهرها با یاوه سرایی های همیشگی خود از مهار و کنترل این بیماری در ایران سخن می گوید. او روز دوشنبه ۲۶ اسفند با تاکید بر “آمارها و ارقام های امیدوارکننده” اعلام کرد: “طبق آمار ارائه شده، ما از مرحله پیک [نقطه اوج] بیماری کرونا عبور کرده ایم”.

معلوم نیست حسن روحانی از کدام آمار و ارقام سخن می گوید، اگر استناد او به همان آمارهای جعلی نهادهای دولتی باشد، که باز هم طبق همان داده های دروغین وزارت بهداشت، نه تنها ایران از مرحله پیک این بیماری عبور نکرده، بلکه منحنی ابتلائ به ویروس کووید ۱۹ همچنان بر سیر صعودی آن تاکید دارد. سخنان روحانی در این باره، آنچنان مضحک و غیر واقعی بود که یک روز بعد محمد رضا ظفرقندی، رئیس سازمان نظام پزشکی کشور در واکنش به سخنان او گفت: “بیماری ناشی از ویروس جدید، هنوز به نقطه اوج ابتلا به بیماری نرسیده و اگر مردم توصیه ها را رعایت نکنند با وضعیت خطرناکی روبرو خواهیم شد”.

به راستی چرا حسن روحانی به عنوان بالاترین مقام اجرایی جمهوری اسلامی، به چنین سخنان دروغینی متوسل شده است. دلیل این ادعای مضحک روحانی را باید در سخنان دو روز بعدتر او دید که در وضعیت بحرانی شیوع کرونا در ایران همچنان به شدت با قرنطینه شدن تهران، قم و بعضی شهرهای دیگر مخالفت کرد. روحانی روز چهارشنبه ۲۸ اسفند، در جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا، با تاکید بر اینکه فقط این ستاد مسئول تصمیم گیری در باره تعطیلی و یا ایجاد هرگونه محدودیت بخاطر کرونا است، گفت: “ما چیزی به نام قرنطینه اصلا نداریم، اینکه شایع شده در تهران و یا در بعضی از شهرها برخی از فروشگاه ها، برخی از مشاغل قرنطینه می شوند، چنین چیزی اصلا وجود ندارد، نه امروز قرنطینه است و نه در ایام عید و نه بعد از آن و نه قبل از آن”.

با شنیدن این سخنان روحانی، دیگر برای همگان باید روشن شده باشد که این همه زور زدن های او برای عادی نشان دادن وضعیت بیماری کرونا در ایران به چه دلیل و با چه اهدافی بوده است. در واقع، تمام دروغ بافی ها و یاوه سرایی های روحانی از آغاز تا به امروز، از جمله پنهان کاری دولت در اعلام خبر شیوع ویروس کرونا که در نهایت با تاخیر در ۳۰ بهمن اعلام شد، اینکه مدام آمار و اطلاعات دروغ به خورد مردم می دهند و اینکه در وضعیت کاملا رو به رشد بیماری کرونا، با یاوه گویی در مورد عبور از مرحله پیک کرونا سخن می گویند، همه و همه به خاطر فرار جمهوری اسلامی و التزام دولت از قرنطینه کردن قم، تهران و بعضی شهرهای دیگر است.

پنهان کاری جمهوری اسلامی در مورد شیوع بیماری کرونا در ایران و اعلام خبر رسمی آن در تاریخ ۳۰ بهمن، در شرایطی صورت گرفت که نریمان پناهی با انتشار ویدئو کلیپی اعلام کرده بود، روز۲۵ بهمن که جمعی از مداحان به دیدار رهبری رفته بودند به آنان اجازه نزدیک شدن به رهبری و بوسیدن دستان او داده نشد. او علت این ممانعت را چنین توضیح داده است: “نگذاشتند ما دست آقا را ببوسیم. چرا؟ آیا آقا به ما بی اعتنایی کرد؟ خیر. حفظ جان آقا بر ما واجب بود”. این بخش ازسخنان نریمان پناهی بیانگر این واقعیت است که مسئولان رده بالای حکومتی به ویژه کادر پزشکی بیت رهبری پیش از ۲۵ بهمن نسبت به شیوع ویروس کرونا در ایران با خبر بودند.

با انتشار خبر رسمی فوت دو نفر در قم و برملا شدن شیوع وسیع ویروس کرونا در این شهر و احیانا بعضی شهرهای دیگر، زمزمه های ضرورت قرنطینه شدن قم از طرف متخصصان پزشکی، گروه های اجتماعی مسئول و حتا عناصری از جناح های درون رژیم مطرح شد. دولت و کل هیئت حاکمه ایران اما از همان آغاز با سرسختی تمام امر قرنطینه شدن قم را به هیچ گرفتند. سخنگوی وزارت بهداشت، نماینده خامنه ای و عناصر مذهبی با نفوذ حاکمیت نیز با تاکید بر مبانی ایدئولوژیک در صف اول مخالفت با امر قرنطینه شدن قم قرار گرفتند.

در ادامه مخالفت ها با قرنطینه شدن قم، خامنه ای نیز با طرح اینکه شیوع کرونا “بلایی” است، اما “آنچنان بزرگ نیست”، عملا به دولت و همه آنهایی که مخالف قرنطینه بودند، میدان داد تا با شعار ایدئولوژیک دفاع از حرم “معصومین” مقاصد خرافاتی، قرون وسطایی و ضد مردمی خود را پیش ببرند. در این میان واکنش دولت اما از همه مهمتر بود، که با فرار از مسئولیت پذیری در حفظ جان و سلامتی مردم، با هر گونه اقدام قرنطینه حتا در شهر قم مخالفت کرد. شهری که منبع اولیه و اصلی شیوع ویروس کرونا در ایران بود. و چه بسا با قرنطینه شدن کامل این شهر اکنون تمام پهنه کشور با چنین فاجعه ای مرگبار مواجه نمی بود.

امتناع جمهوری اسلامی از قرنطینه کردن قم و بعضی شهرهای دیگر در شرایطی صورت گرفت که جهان تجربه موفقیت آمیز چین در قرنطینه کردن شهر ووهان را پیش رو داشت. شهری با ۶ میلیون نفر جمعیت که دولت چین با قرنطینه کردن کامل آن و تعداد دیگری از مناطق آلوده به ویروس، قادر شد گسترش این بیماری را به طرز شگفت انگیزی مهار و روند منحنی رو به رشد آن را به سمت صفر بکشاند. شهرها و مناطقی از چین که ده ها میلیون مردم آن برای چند هفته و به طور کامل در قرنطینه خانگی قرار گرفتند. آن چنان قرنطینه ای که بجز مراکز درمانی و فروشگاه های آنلاین مواد غذایی، تمام فعالیت های تولیدی، تجاری، خدماتی و رفت وآمدهای درون شهری در تمام مناطق قرنطینه شده به کلی ممنوع شد. واضح است که اجرای خانه نشین کردن کامل ده ها میلیون نفر در مناطق قرنطینه شده، بدون تامین معاش و خورد و خوراک روزانه آنان، بدون تامین نیازهای دارویی، درمانی، امکانات پزشکی، بدون جبران خسارات وارده بر انبوه مراکز تولیدی و بنگاه های خدماتی تعطیل شده و نیز بدون پرداخت مزد و حقوق به همه کسانی که بجای رفتن به سر کار مجبور به خانه نشینی شده اند، هرگز ممکن نبود. دولت چین، تنها با التزام عملی به تامین تمام امکانات معیشتی و رفع نیازهای روزانه شهروندان خود، قادر شد تا اجرای کامل قرنطینه شدن شهرهای ویروسی را با موفقیت به انجام برساند. طرحی که حداقل ده ها هزار میلیارد یوآن برای دولت چین هزینه داشت. موفقیت چین در قرنطینه کردن شهرها، نمونه ای از اقدامات مسئولانه یکی از همین دولت های سرمایه داری موجود جهان در مقابله با ویروس کرونا بود. راه حلی تعرضی و ضربتی در مهار ویروس کرونا که با کمترین تلفات انسانی نسبت به جمعیت بسیار بالای این کشور به اجرا درآمد.

حال با توضیح همین مختصر از اقدامات دولت چین و دولتهایی نظر ژاپن، کره جنوبی و دیگر دولت های آسیای جنوب شرقی، می توان فهمید که چرا و به چه دلیل دولت جمهوری اسلامی از بیخ و بن مخالف هرگونه اقدامی در مورد قرنطینه شدن شهرهای ایران است. هیئت حاکمه ایران در ابتدا به دلیل عقاید پوسیده مذهبی و باورهای ایدئولوژیک، به شدت با قرنطینه شدن قم مخالفت کرد. برای مسئولان جمهوری اسلامی پذیرفتنی نبود، شهری همانند قم را که طی دهه های متمادی برای زیارت و “شفا” ی بیماران وامانده از دارو و درمان و بهداشت، “مقدس” اعلام کرده اند، به یک باره قرنطینه اعلام کنند، اماکن “متبرکه” آنرا تعطیل و مردم را از ورود به شهر و زیارت قبور افراد به اصطلاح “مقدس” مدفون در این شهر منع کنند. آن هم شهری همانند قم که طی دهه ها و قرن های متمادی کانون به اصطلاح درمان و علاج بیمارانی با باورهای خرافی و مذهبی بوده است. شهری با چنین پیشینه مذهبی که با ورود ویروس کرونا در آن، نه تنها دیگر با توسل به حرم “معصومین” شانسی برای نجات مبتلایان این بیماری وجود نداشت، بلکه حضور جمعی همان مردم مبتلا به ویروس کرونا در مکان های به ظاهر متبرکه، خود عاملی صد در صد موثر در شیوع بیشتر و انتقال سریع این ویروس به افراد سالم دیگر هم می شد.

با گذشت دو هفته، وقتی گُرده سخت جانی باورهای خرافی و ایدئولوژیک هیئت حاکمه ایران در مواجه با سرسختی شیوع ویروس کرونا به خاک مالیده شد، اینبار دلایل اقتصادی و بار مالی تامین معاش روزانه و رفع نیازهای درمانی، دارویی و بهداشتی توده های خانه نشین شده، باعث امتناع و سخت جانی دولت در قرنطینه شدن شهر قم و دیگر شهرهای ایران شد. با سراسری شدن شیوع ویروس کرونا و فرار آگاهانه جمهوری اسلامی در امر قرنطینه کردن شهرها و عدم مسئولیت پذیری دولت ارتجاعی اسلامی در حفاظت از جان میلیون ها کارگر و زحمتکش، اکنون دیگر برای همگان روشن شده است که هیئت حاکمه ایران برای صرفه جویی و زیر بار نرفتن هزینه های مالی و اقتصادی قرنطینه شهرها، عملا مردم را با دعوت به خانه نشینی به حال خود رها کرد. اکنون شیوع کووید ۱۹ به جایی رسیده است که سرتاسر ایران به این ویروس آلوده شده و دیگر چه بسا قرنطینه کردن شهرها هم جوابگو نباشد. در چنین وضعیتی که دولت نسبت به مردم ایران جنایت کرده است، فریاد اعتراض عمومی نسبت به بی مسئولیتی دولت از هر سو بلند شده است. در این میان، فریاد پزشکان و کادر درمانی بیمارستان ها نسبت به بی عملی دولت در قرنطینه کردن مناطق ویروسی بیش‌تر از همه به گوش می رسد. نمونه اش نامه سرگشاده علی اصغر درزی، رئیس نظام پزشکی شهرستان بابل است که روز شنبه دوم فروردین انتشار علنی یافت. رئیس نظام پزشکی بابل در نامه سرگشاده خود به فرماندار این شهر با تاکید بر مرگ رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی بابل و پنج پزشک دیگر این شهرستان بر اثر ویروس کرونا، شرایط شهر را قرمز اعلام کرده است. علی اصغر درزی، در نامه سرگشاده خود از فرماندار بابل خواسته است تا برای برون رفت از وضعیت کرونایی موجود، دست کم برای چند هفته، در شهر بابل وضعیت فوق العاده [قرنطینه] اعلام کند. رئیس نظام پزشکی بابل، سپس در توضیح اعلام حالت فوق العاده مورد نظر، خواستار آن شده که تعطیلی ادارات و اماکن تفریحی و تجاری و فروشگاه ها برای چند هفته باید تمدید شود، مبادی ورودی شهر بابل باید مسدود و از ورود مسافران تا وضعیت عادی جلوگیری شود.

اقدامی که از همان روز اول شیوع ویروس کرونا می بایست در قم و سپس در شهرهای رشت و تهران و مشهد عملی می شد، اما نشد. وضعیتی که اکنون با شیوع همگانی آن، زندانیان و به طور اخص زندانیان سیاسی و عقیدتی را نیز به شدت با خطر مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا مواجه کرده است. وقتی دولت و مجموعه هیئت حاکمه ایران با بی مسئولیتی کامل از قرنطینه کردن یک شهر امتناع کرده اند، بسیار روشن است که هرگز به قرنطینه شدن همزمان چندین شهر تن نخواهند داد. وقتی جان میلیون ها نفر از مردم ایران برای حاکمان اسلامی بی ارزش باشد، روشن است که جمهوری اسلامی با همه تبلیغاتی که جهت آزادی موقت زندانیان به راه انداخته است، با سنگ اندازی و ممانعت از آزادی موقت زندانیان سیاسی عملا آنان را به سوی مرگ هدایت می کند.

این سخت جانی دولت در امتناع از قرنطینه کردن شهرها و بی توجهی کامل او به حفظ جان و سلامت مردم، بیش از هر زمان دیگر در سخنان روز ۲۸ اسفند حسن روحانی آشکار شد. روحانی در جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا، با اعلام این موضع که ۷۰ درصد مردم ایران باید کرونا بگیرند،عملا آب پاکی روی دست همه ریخت. این بخش از سخنان روحانی آنچنان جنایتکارانه و فاشیستی بود که حتا صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز حاضر به پخش آن نشد. روحانی در جلسه ۲۸ اسفند با وقاحتی بی نظیر اعلام کرد: “این مهم است که مردم بدانند ۷۰ درصد جامعه به کرونا مبتلا خواهند شد و این چیزی است که آلمان و انگلیس هم رسما اعلام کرده اند. منتهی باید همه به تدریج بگیرند، یکدفعه نباشد…چون ما امکانات نداریم”.

با این سخنان روحانی، اکنون دیگر مثل روز روشن است که چرا و با چه اهداف سیاسی و اقتصادی دولت جمهوری اسلامی تا کنون نسبت به قرنطینه شدن شهرها بی تفاوت بوده است. جمهوری اسلامی به جای روش مبارزه سریع و ضربتی با ویروس کرونا، بجای حفاظت از جان و سلامتی توده های مردم ایران، با امتناع از لزوم قرنطینه کردن شهرها، عملا راه شیوع همگانی این بیماری را در سراسر ایران باز گذاشت تا به زعم خود با ایجاد ایمنی جمعی و مبتلا شدن تدریجی ۷۰ درصد از جمعیت ۸۴ میلیونی ایران، توده های مردم را در یک حرکت کنترل شده و تدریجی به کام مرگ بسپارد.

پوشیده نیست که رژیم جمهوری اسلامی طی ۴۱ سال گذشته بارها و بارها نشان داده است که کمترین ارزشی برای جان و حفظ سلامتی مردم قائل نبوده و نیست. در این روزهای وحشت و مرگِ ناشی از شیوع ویروس کرونا، که طبق آخرین آمارهای دولتی تا ظهر روز یکشنبه سوم فروردین تعداد مبتلایان به ۲۱ هزار و ۶۳۸ نفر و تعداد جانباختگان به ۱۶۸۵ نفر رسیده است، جمهوری اسلامی و حسن روحانی با بیان اینکه ۷۰ در صد مردم ایران باید کرونا بگیرند، عملا نقشه ابتلای ۵۸ میلیون نفر از مردم ایران را به ویروس کووید ۱۹ در سر دارد. مبتلا شدگانی که با احتساب معیار سازمان بهداشت جهانی که اگر فقط دو درصد از مبتلایان با خطر مرگ مواجه باشند، دست کم یک میلیون و ۱۶۰ هزار نفر از توده های مردم ایران با کابوس مرگ تدریجی ناشی از ابتلا به بیماری ویروس کرونا روبرو هستند.

به چنین رژیم و حاکمیتی این چنین تبهکار و جنایت پیشه که در هر فرصتی برای کشتار مردم نقشه می کشد، نباید اجازه بقا و ماندگاری داد تا همچنان به جنایات خود ادامه دهد. اینروزها که کارگران و عموم توده های میلیونی مردم ایران با گرفتاری و مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا مواجه اند، باید بدانند که ویروس کشنده تری بر جان و زندگی آنان چنگ انداخته است. ویروسی به نام نظام جمهوری اسلامی که هزاران بار از ویروس کووید ۱۹ خطرناکتر است. ویروسی که سرنگونی انقلابی آن اکنون به امری عاجل و مبرم برای کارگران و توده های زحمتکش مردم ایران تبدیل شده است.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۶۲ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.