یادداشت سیاسی- ایرانیان سالانه بیش از ۳۷۸ میلیارد تومان خرج فالگیری می کنند. خبر فوق عنوان گزارشی است که روز یکشنبه ۳۰ شهریور به قلم “هادی شریفی” در سایت “الف” منتشر شد. طبق این گزارش و بر اساس داده های تحقیقی وزارت بهداشت، ۱۰ درصد جمعیت کشور طی یک سال به افراد غیرمتخصص و بیصلاحیت مانند دعانویس، رمال و فالگیر مراجعه کرده اند. هم چنین در تحقیقی که توسط دانشکده مدیریت و علوم اجتماعی تهران شمال در مورد سطح گرایش دختران دانشجو به خرافات انجام شده، مشخص شده است ۶۸ درصد از دختران در فاصله سنی ۱۸ تا ۲۶ سال، دستکم یکبار و ۵۰ درصد نیز چند بار به فالگیر مراجعه کردهاند. ۸۳ درصد از دانشجویان نیز، حرفهای فالگیران را تصدیق کرده و با اعتقاد به سراغ آنها رفتهاند.
موضوع خرافه پرستی و گرایش به رمالی و فالگیری پدیده ای نیست که اکنون جامعه ایران به آن مبتلا گشته است. خرافات و خرافه پرستی که اساسا ریشه در بنیان های دینی و مذهبی دارد همواره در میان مردم عامی رواج داشته و حتا در رژیم گذشته نیز بخشی از تحصیلکرده های دانشگاهی بعضا در حد تفریح و سرگرمی به فالگیری از جمله فال قهوه گرایش داشتند. اما رواج این پدیده در دوران جمهوری اسلامی به دلیل گسترش خرافات مذهبی حاکم بر جامعه، عملا از مرز توده های عامی گذشته و هم اکنون به صورت میلیونی در میان تحصیلکرده های دانشگاهی رواج یافته و روز بروز هم در حال گسترش بیشتر است.
به راستی چرا؟ چگونه است که حتا دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاهی که طبیعتا می بایست بیش از دیگر افراد جامعه با مبانی علمی، خرد، تعقل و اندیشه سرو کار داشته باشند، تا بدین حد به سمت باورهای خرافی کشیده شده اند؟. پرسشی که گزارش مندرج در سایت “الف” و به طریق اولی نویسنده و تهیه کننده این گزارش به دلیل ماندن در سطح این پدیده و شاید تنگناهای ناشی از وجود خط قرمزهای جمهوری اسلامی از ورود و درگیر شدن به ریشه های خرافه گری در ایران سر باز زده است.
ساده نگری است اگر در بررسی علل و عوامل رشد خرافات در ایران از نقش دین و حاکمیت مذهب به عنوان اصلی ترین عامل گرایش توده مردم به سمت جادوگری، دعانویسی و رمالی غفلت ورزید و رشد این پدیده را آنگونه که در این گزارش به آن اشاره شده، صرفا تا حد داشتن “باورهای غلط”، “ناآگاهی”، “زرنگی رمال ها و فالگیرها به لحاظ روانشناسی” و در نهایت اینکه “نیروی انتظامی نیز زیاد کاری به این افراد ندارد و مزاحم کسب و کارشان نمیشود” بسنده کرد، و از ورود به موضوع دین و باورهای مذهبی به عنوان اصلی ترین منبع رواج خرافه پرستی سر باز زد.
اگر در گذشته کسی منکر نقش ویرانگر دین در رواج خرافه گری بود، لااقل هم اکنون با نگاهی گذرا به عملکرد ۳۷ ساله جمهوری اسلامی دیگر نباید کسی تردیدی در آن داشته باشد که سرمنشاء اصلی همه خرافات دیگر را باید در باورهای مذهبی جستجو کرد. هرچه نقش مذهب در یک جامعه قوی تر باشد، به همان نسبت گرایش به خرافات نیز از عمق و گسترش بیشتری برخودار است. خاصه اینکه حاکمیت سیاسی آن جامعه نیز، بر بنیان های دینی و خرافات مذهبی استوار باشد. برای مثال، چطور است که از نگاه جمهوری اسلامی و سایت های وابسته به آن همانند سایت “الف” رجوع افراد به یک فالگیر برای حل مشکلات شخصی و اجتماعی شان خرافه گری ست اما، دخیل بستن به چاه جمکران خرافه پرستی نیست. چگونه است وقتی گروهی از تحصیلکرده های دانشگاهی در جستجوی کار برای فالگیری “از همدیگر سبقت میگیرند”، از آن به عنوان خرافه پرستی یاد می شود اما، همین تحصیلکرده ها وقتی به امامزاده های خلق الساعه جمهوری اسلامی متوسل می شوند و یا با هزاران نذر و نیاز، پای سفره های رنگارنگ “ابوالفضل” می نشینند، دیگر نه تنها هیچ صحبتی از خرافه پرستی نیست، بلکه از اینگونه اقدامات که نمونه های دیگری از رمالی و فالگیری هستند، همواره تحت عنوان “پای بندی مردم” به باورهای دینی، قدردانی هم می شود. در واقع به زعم جمهوری اسلامی و نویسندگان آن، تا زمانی که گرایش عمومی مردم به خرافات و خرافه پرستی در خدمت اهداف سیاسی و اجتماعی حاکمان اسلامی قرار دارد، رشد این پدیده نه تنها نکوهیده نیست، بلکه تبلیغ و ترویج هم می شود. همانند دیدن تصویر خمینی در ماه که بزرگترین خرافه قرن بود و جمهوری اسلامی با این خرافه متولد شد.
تردیدی نیست که دین و باورهای دینی همواره سلطه خرافاتی خود را بر ذهنیت توده های مردم ایران داشته است. اما، به رغم این واقعیت، میزان این تاثیرگذاری در دوران های مختلف و به نسبت شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه می تواند تا حدودی متفاوت باشد. آنچه هم اکنون باعث رشد روزافزون گرایش توده مردم علی العموم و به طور اخص تحصیلکرده های ایران به سمت رمالی، فالگیری و دیگر انواع خرافه پرستی های رایج در جامعه شده است، وضعیت وخامت باراقتصادی، سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه است که هم اکنون کلیت آحاد کشور حتا بعضا آنهایی را که باور دینی هم ندارند، به گرداب خرافات و خرافه پرستی کشانده است.
تردیدی نیست که علاوه بر مذهب که نقشی تعیین کننده در تولید و بازتولید خرافات دارد، نباید از شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر ایران در روی آوری مردم به سمت فالگیری و رمالی غافل شد. خفقان و سرکوب حاکم بر جامعه، رشد روز افزون بیکاری، خصوصا بیکاری فارق التحصیلان دانشگاهی و تبعات ناشی از آن، سرخوردگی و نداشتن چشم انداز روشن از آینده و در یک کلام، ناتوانی اقشار مختلف مردم در تغییر وضعیت موجود که همواره با دیوار سنگی جمهوری اسلامی برخود می کند، عملا آنان را به سمت روزنه های امید ناکجا آبادخرافات مذهبی، فالگیری و دیگر انواع خرافات می کشاند. در این میان دیگر صحبت از توده های عامی و بی سواد نیست که بازار مکاره دعانویس ها و رمال های فریبکار دوره گرد خیابانی، کم و بیش از وجود آنان گرم بوده است. اینک، صحبت از میلیون ها دانشجو و تحصیلکرده های دانشگاهی است که از سر استیصال به فالگیران مراجعه می کنند. صحبت از رمالانی است که دیگر بساط شان فقط در پیاده روی خیابان ها پهن نیست، بلکه صحبت از فالگیرانی است که از طریق پیشرفت تکنولوژی تلفنی و اینترنتی در منازل مجلل خود اقدام به فالگیری میکنند. فالگیرانی که با دریافت حداقل ۵۰ هزار تومان، نه تنها، “آینده و گذشته را برای این آدم های درمانده از انبوه مشکلات بازگو می کنند”، نه فقط، “درمان سرطان، وصال عاشقان و حل مشکلات دیگر را برای آنان انجام می دهند، بلکه محبت در دل شوهر می کارند، برای دختران جوان شوهر و برای پسران بیکار، کار نیز پیدا می کنند”.
در واقع، وقتی فقروبیکاری در جامعه بیداد می کند و همه روزنه های امید نیز در مسیر پیدا کردن کار برای جوانان تحصیلکرده بسته می شود، آنچه باقی می ماند دریچه خرافات و فالگیری است که هم اکنون بیش از هر زمان دیگری شرایط برای گسترش آن فراهم است. وقتی زنان جامعه از تمام حق و حقوق سیاسی و اجتماعی شان محرومند، وقتی در جمهوری اسلامی به دلیل تنگناهای معیشتی و اقتصادی، سن ازدواج روز از پس روز افزایش می یابد و آمار طلاق نیز مدام قوس صعودی را طی می کند، برای آن دسته از دختران و پسران جوان تحصیلکرده که از درک عوامل بوجود آورنده ی شرایط موجود و مبارزه برای تغییر آن عاجزاند، طبیعی است که هر یک از این گروه های اجتماعی برای التیام رنج ها و مشکلات شان، به خرافات به عنوان تنها روزنه ای که حاکمیت جمهوری اسلامی برایشان باز گذاشته است، دخیل بندند.
یکی برای ایجاد محبت در دل شوهر به فالگیر مراجعه می کند، آن دیگری برای رسیدن به وصال عشق به رمال متوسل می شود، سومی برای پیدا کردن کار و چهارمی نیز در فقدان امکانات پزشکی برای درمان سرطان، لحظاتی را در کنار بساط فالگیران زانو می زند، و این چنین است که طبق گزارش سایت “الف” این فالگیران مدرن، در بساطشان برای هر مشکلی تعویذی دارند، اما جالب اینکه خود غرق مشکلاتند و تعویذشان برای خود آن ها کار ساز نیست. فالگیرها و رمال هایی که بعضا به بهانه نوشتن دعای گشایش بخت بر روی بدن زنان با زعفران و گلاب، به آنان تجاوز میکنند و متاسفانه در بیشتر مواقع به دلیل بی حقوقی زنان و فرهنگ مذهبی حاکم بر جامعه، اینگونه تجاوزها اغلب مخفی نیز باقی میمانند.
خلاصه اینکه، در کشوری که به گفته حسن ربیعی سخنگوی سازمان اوقاف و امور خیریه جمهوری اسلامی، تعداد امامزاده های خلق الساعه ایران از سال ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۹۰، هفت برابر یعنی از ۱۵۰۰ به ۱۱ هزار افزایش یافته است، گسترش رمالی، دعانویسی و رجوع به فالگیران در مقابل خرافه پرستی بزرگتری همانند دخیل بستن به اینگونه امامزاده ها، نه تنها امری غیر منتظره نیست، بلکه با استمرار حاکمیت دولت دینی و بن بست های روانی، سیاسی و اجتماعی ناشی از وجود این نظام، خرافه گری و خرافه پرستی در جامعه، تعمیق بیشتری هم خواهد یافت.
نظرات شما