شعارها و جنبش دانشجوئی درمسیر قیام و سرنگونی

هجده دی ۹۸ با شلیک دو موشک پدافند هوائی سپاه پاسداران به هواپیمای مسافربری بوئینگ ۷۳۷ شرکت هواپیمائی اوکراین، این هواپیما سقوط کرد و ۱۷۶ سرنشین آن که بخش اعظم آن ها تبعه ایران بودند همگی کشته شدند. دولت جمهوری اسلامی سه روز تلاش کرد این واقعیت را از چشم مردم پنهان کند و بسیاری از مقامات رسمی نیزعلناً به مردم دروغ گفتند و علت حادثه را نقص فنی اعلام کردند. اما اسناد و مدارک کافی نشان می‏داد که رژیم آشکارا به مردم دروغ می گوید. این اسناد که به شکل گسترده ای انتشار یافت ، رژیم جمهوری اسلامی را به شدت مفتضح و رسوا ساخت و راه دیگری جز اعتراف برای آن نگذاشت.

بیست و یکم دی ماه، وقتی که ستاد کل نیروهای مسلح رژیم پذیرفت هواپیما نه در اثر نقص فنی، بلکه باشلیک موشک توسط سپاه پاسداران سقوط نموده است، موج بزرگی از خشم و نفرت توده های زحمتکش مردم پدیدارشد. رژیم جمهوری اسلامی بی‏آن‏که بخواهد باز هم برآتش خشم توده های مردمی که هنوز دوماه از قیام آن ها نگذشته بود نفت پاشید. مبارزه این‏بار، نخست در چند دانشگاه (دانشگاه تهران، امیرکبیر و صنعتی شریف) شعله ورشد. تجمعات متعددی دریادبود جانباختگان این جنایت هول‏ناک همراه با تظاهرات و راه‏پیمائی علیه رژیم جنایت‏کار جمهوری اسلامی که دراین دانشگاه ها نطفه بسته بود، به سرعت به سایر دانشگاه ها و مهم‏تر از آن به بیرون از دانشگاه وبه خیابان تسری یافت وموج مبارزه و اعتراض خیابانی، ده ها شهررا دربرگرفت. دانشجویان و جوانان و سایر مردمی که به اعتراض  برخاسته بودند باسردادن شعارهائی علیه خامنه ای و کلیت رژیم جمهوری اسلامی، صدها بنر وعکس خامنه ای و سردار وی قاسم سلیمانی را پاره کرده یا به اتش کشیدند و بار دیگر اراده خویش برای سرنگونی جمهوری اسلامی را به نمایش گذاشتند.

رژیم سرکوب‏گر و تاریک اندیش حاکم، طبق معمول، جیره خواران مسلح خود را به مقابله با دانشجویان و مردم معترض فرستاد و بازهم به قهر و خشونت علیه اعتراض کنندگان متوسل شد. به روی اعتراض کنندگان گاز اشک آور و گلوله پلاستیکی و ساچمه ای شلیک کرد. حتی به شلیک هوایی و به ضرب و شتم مردم پرداخت و صدها تن از آن ها ازجمله ده ها دانشجو را بازداشت کرد. به‏رغم آن اما این موج مبارزه که نزدیک به یک هفته ادامه یافت و درادامه امواج پیشین مبارزات مردم بود، یک بار دیگر شرایط متحول و متلاطم جامعه و نیازحیاتی به یک تحول و دگرگونی و درعین حال خواست کارگران، زحمت‏کشان و عموم جوانان و تهی‏دستان جامعه برای سرنگونی نظم موجود را نشان داد. در موج جدید اعتراض ومبارزه و تا آن جا که به دانشجویان برمی گردد، گرایش چپ رادیکال و سوسیالیستی جنبش دانشجویی با حفظ موقعیت برترخود دراین جنبش و با طرح شعارهائی که بسیاری از آن ها دربیرون از دانشگاه نیز تکرار شد، گام دیگری به جلو برداشت.

این پیشرفت را قبل از هرچیز در شعارهای گوناگون که بعضاً تکرار شعارهای رادیکال پیشین و برخی دیگر شعارهای کاملاً جدید و بی سابقه ای بود، به روشنی می توان دید. درموج اعتراضات اخیر علاوه بر یک سری شعار های همیشگی مانند مرگ بردیکتاتور، مرگ برخامنه ای، بترسید بترسید- ما همه با هم هستیم، بی شرف بی شرف، می کشم می کشم آن‏که برادرم کشت، شعارهای مشابه دیگری درهمین سطح مانند به من نگو فتنه‏گر- فتنه تویی ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر- مرگ برستمگر، کشته ندادیم که سازش کنیم، هزاروپانصد نفر کشته آبان ماست، خامنه ای حیا کن مملکت‏رو رهاکن و نظیر آن نیز مطرح شد. علاوه بر این، درموج مبارزات اخیر، جهت گیری پیشین جنبش دانشجوئی به سمت جنبش طبقه کارگر واتحاد با آن نیز ادامه و ازجمله خود را در شعار “دانشجو کارگر اتحاد اتحاد” و “دانشجو و کارگر – ایستاده ایم درسنگر” تجلی یافت. دانشجویان چنان‏که پیش از آن نیز گفته بودند:” فرزند کارگرانیم- کنارشان می‏مانیم” کنار کارگران ایستادند و ثابت کردند “دانشجوآگاه است- باکارگرهمراه است”!

علاوه بر این شعار ها، درموج اعتراضات اخیر چند شعار مهم دیگر نیز مطرح شد که این شعارها درواقع آینه تمام نمای جنبش دانشجوئی و درعین حال بازتاب دهنده نقش و وزن گرایش چپ رادیکال و سوسیالیستی دراین جنبش است. ازآن‏جا که ابتکار و خلاقیت دانشجویان چپ رادیکال و سوسیالیست و طرح شعارهای به‏جا و به‏موقع و رادیکال جدید برمبارزات جاری عمق یابنده و شرایط سیاسی و متحول جامعه استوار و در عین حال به خاطر همین شرایط متلاطم و متحول و بحران حاد سیاسی، به سرعت می تواند توده ای شود – تعدادی ازاین شعار ها نیز توده‏ای شده است و بیش ازاین توده‏ای خواهد شد- جادارد روی این شعارهای جدید و نقش آن در پیشرفت جنبش دانشجوئی و هم‏چنین نقش آن در منزوی ساختن بیش از پیش گرایش موسوم به اصلاح طلب که از صحنه دانشگاه تقریباً محوشده بود اما اکنون محیلانه به صحنه خزیده است ، اندکی بیشتر مکث کنیم.

ما پیش‏تر ازاین در دی‏ماه ۹۶ با شعار “نان کار آزادی” و” اصلاح طلب اصول گرا دیگه تمومه ماجرا” که از دانشگاه روئید وقد کشید و درمقیاس توده ای وسراسری شکوفه داد بوده ایم. گرایش چپ رادیکال و سوسیالیستی دانشجویی که با طرح شعار اصلاح طلب اصول گرا دیگه تمومه ماجرا ازمدت ها قبل با جناح های حکومتی به‏ویژه با اصلاح طلبان که زمانی نیز تأثیرات قابل توجهی برجنبش دانشجویی و نفوذ معنی داری درآن داشتند، تعیین تکلیف قطعی کرد. ازآن به بعد گرایش چپ رادیکال و سوسیالیستی جنبش دانشجویی رشد بیشتری یافت و به تدریج به گرایش غالب جنبش دانشجویی بدل شد. حدود یک ماه پیش درجریان اعتراضات دانشجویی به مناسبت ۱۶ آذر روز دانشجو، وقتی که این گرایش پرچم دفاع از استثمارشدگان و تهیدستان و عموم کارگران و زحمت‏کشان جامعه را در دانشگاه برافراشت، نه فقط به مخالفت و مبارزه با بورژوازی حاکم برخاست وباردیگر استقلال خویش از جناح ها و گروه‏بندی های حکومتی را نشان داد، بلکه با تمام گروه بندی های بورژوازی اپوزیسیون از سلطنت‏طلب گرفته تا مجاهد و امثال آن، قاطعانه مرزبندی کرد. گرایش چپ رادیکال و سوسیالیستی جنبش دانشجویی که دست بالا را در این جنبش بدست آورده، برسینه تمام لایه های بورژوازی دست رد زد واستوار و محکم در سمت طبقه کارگر ایستاد. درقیام آبان ۹۸ نیز با تهیدستان و جوانان بیکار و زحمت‏کشان قیام کننده همراه شد واین جایگاه، تحکیم بیشتری یافت.

اگرچه اقبال رویش بذر اصلاح طلبی در زمین قیام و اشکال رادیکال مبارزه که براندازی کامل نظم موجود را اراده نموده است بسیار اندک است و طرح شعار دردفاع  ازجناح های حاکم یا اپوزیسیون مدافع نظم اقتصادی موجود از آن هم کم اقبال‏تر، اما امواج توفنده و پیاپی خیزش و مبارزه علیه نظم موجود، گسترش مبارزه، نزدیک‏تر شدن مراحل عالی تر مبارزه و قیام و انقلاب زیر و رو کننده، آن فاکتور بسیار مهمی است که تمام مدافعان نظم موجود، خواه در حاکمیت یا دراپوزیسیون را به تلاش و تکاپو برای مقابله با آن وامی‏دارد. این آن انگیزه اصلی و دلیل مرکزی” اصلاح طلبان” بطور کلی از جمله گرایش اصلاح طلبی  دوباره ظاهر شده درجنبش دانشجویی است .

درشرایط بحرانی و متحول سیاسی موجود از یک سو و افزایش قیمت کالاها و تورم و تنگاهای معیشتی و اقتصادی از سوی دیگر، بسیار بدیهی‏ست که بخش‏های بیشتری از اقشار میانی جامعه نیز به میدان مبارزه کشانده شوند و امیال و خواست های خود را نیز به میان جنبش رادیکال توده ای یا جنبش رادیکال دانشجویی به‏برند. این اقشار اگرچه دراثر تشدید تضادها وتحت فشار بالائی ها به سمت پائین رانده می‏شوند، اما از رادیکالیسم پائینی ها و شعارها و مبارزات رادیکال آن ها برای براندازی نظم موجود وحشت دارند و ازاین نظم دفاع می کنند. حضور این اقشار که به نحوی از انحاء با ” اصلاح طلبان” گره می خورد، چه در جنبش توده ای ، چه در جنبش دانشجویی، می‏تواند منشأ دواثر متفاوت و متضاد باشد، بدین معنی ؛ درحالی‏که جنبش را به لحاظ کمی تقویت می‏کند اما از رادیکالیسم آن می‏کاهد و آن را تضعیف می‏کند و فقط درصورتی می تواند بطور قطعی تقویت کننده جنبش باشد که شعارها و خواست ها و مبارزات رادیکال آن را به‏پذیرد یا با آن همراه شود. نیازی به توضیح نیست که اقشار میانی آلوده به گرایش اصلاح طلبی، سعی نموده و سعی خواهند کرد از رادیکالیسم جنبش توده ای یا دانشجویی بکاهند و آن را منحرف سازند. این گرایش در شرایط حاضر نمی تواند خود را از جنبش توده ای وخیابانی و اعتراضات دانشجویی دردانشگاه و بیرون آن دور کند به این دلیل ساده که منزوی می شود. بنابراین واردخیابان هم می‏شود.اما از آن رو وارد خیابان می شود که کسانی را که برای به زیر کشیدن نظم موجود به خیابان آمده اند از خیابان و مبارزه رادیکال دور کند و مبارزه را به مبارزه درچارچوب نظم موجود محدودسازد و آن را تحت کنترل خود درآورَد. پایین ترین لایه های این اقشار راه نجات دیگری ندارند جز آن‏که خود را با خواست‏ها و شعار های رادیکال کارگران و زحمت‏کشان هماهنگ سازند. سایر لایه های آن نیز بسته به توازن قوا به یکی از قطب های اصلی جامعه ملحق می شوند. روند پرشتاب و عمق یابنده مبارزه طبقاتی ، حاد تر شدن تضاد میان دو طبقه اصلی جامعه و رو در روئی طبقه کارگر و طبقه سرمایه دار، سرانجام آن ها را ناگزیربه انتخاب خواهد کرد. یا طبقه کارگر یا طبقه سرمایه دار، راه سومی وجود ندارد.

تحولات جامعه به‏ویژه کشته شدن قاسم سلیمانی و کارناوال تعزیه گردانی که خامنه ای و طرفداران سفت و سخت وی دراین زمینه به راه انداختند تا قیام آبان را از اذهان دورسازند، زمینه مناسبی شد تا گرایش اصلاح طلبی بسیار تضعیف شده بود، دوباره شانس خود را بیازماید. چنین است که ما ناظر شعارهایی – هرچند معدود و محدود- درمیان دانشجویان هستیم که درکلیت خود منافع یک جناح از حکومت یا همان اصلاح طلبان حال چه در حکومت چه خارج از آن را بیان و نمایندگی می کند. “خامنه ای قاتله- ولایتش باطله”، ” این همه سال خیانت- مرگ براین ولایت”، “ننگ ما صدا و سیما یا سپاه الدنگ یا رهبر الدنگ ما”و ” سپاه بی کفایت – عامل قتل ملت” این ها و شعارهای دیگری نظیر این، همه شعارهایی هستند که نقد  آن ها متوجه یک جناح حکومت ( جناح خامنه ای) است. مخالفت‏اش فقط با ولایت خامنه ای است و نه حتی با رژیم ولایت فقیه. حتی در شعار “نه تاج و نه عمامه – آخوند کارت تمامه” یا ” مرگ براصل ولایت فقیه” نیز که عمدتاً از سوی  افراد متمایل به اپوزیسیون بورژوائی رژیم مطرح می شود، ولایت فقیه و سلطنت و رژیم “آخوندی” نفی می شود اما بازهم نقد شعاردهندگان درهمین حد محدود می شود و نظم سرمایه داری موجود محفوظ می ماند و گزندی به آن نمی رسد.” توپ تانگ فشفشه – اخوند باید گم بشه”،” نخبه هامونو کشتن- به‏جاش آخوند گذاشتن”، “فرمانده کل قوا- استعفا استعفا”  این ها همه در همین ردیف جا می گیرند.

اما مهم‏ترین شعاری که خیلی آشکارتر ازسایر شعارها پرده از روی امیال و قد و قواره”اصلاح طلبان” و کل مدافعان نظم موجود در طیف ها و لایه های رنگارنگ بورژوازی برداشت، شعار “رفراندم رفراندم- این است شعار مردم” بود که گاه این جا و آن جا گرچه به ندرت،اما یکی دوبار شنیده شد. این درواقع در زمره اصلی ترین شعارها و تاکتیک هائی است که لایه های گوناگون بورژوازی ازدرون نظام حاکم تا اپوزیسیون رژیم از قماش ملی مذهبی ها، جمهوری خواهان و راست ترین لایه های بورژوازی اپوزیسیون آن را می پذیرند و بی استثنا قلب همه آن ها در آرزوی تحقق این شعار می‏تپد. درتجمعات و اعتراضات خیابانی اخیر نیز ازقضا گرایش چپ رادیکال سوسیالیستی دانشجوئی، همین شاه بیت سیاست ها و تاکتیک محبوب قلوب این گروه‏بندی هارا آماج حملات مستقیم خویش قرارداد به نحوی که این شعار به سرعت ناپدیدشد و دیگر تکرارنشد. یورش آگاهانه گرایش چپ رادیکال وسوسیالیستی جنبش دانشجوئی علیه این شعار پوچ و توخالی و تلاش خراب‏کارانه این طیف، چنان قاطع و سنگین بود که مدافعان آن جز عقب نشینی و سکوت و پنهان کردن امیال رفرمیستی خود، راه دیگری نیافتند.

” اونکه می‏گه رفراندم- دروغ می‏گه به مردم”(دانشگاه ملی)، “اصلاحات رفراندم- رمز فریب مردم” ، ” نه رفراندم نه اصلاح – اعتصاب، انقلاب” (دانشگاه تهران). گرایش چپ رادیکال و سوسیالیستی جنبش دانشجویی با این شعارهای شفاف و قاطع و رادیکال، تمام تلاش های رفرمیست ها و گروه بندی های بورژوازی و متمایل به اصلاح طلبان را خنثی کرد. این گرایش با تأکید بر اعتصاب و انقلاب راه همه فریب‏کاران و درخوش بینانه ترین حالت خوش خیالان پرت ازشرایط جامعه برای منحرف ساختن جنبش دانشجویی را مسدود ساخت. این گرایش با طرح شعار جدید ” جمهوری اسلامی نابود باید گردد” و تأکید بر اعتصاب وانقلاب و شعار هایی چون “ازتهران تا بغداد – شعارما انقلاب”، ” چه دی باشه چه آبان- پیام یکی‏ست انقلاب”، ” چه دی باشه چه آبان- پیکارکف خیابان”  تکلیف همه مدافعان نظم موجود و مخالفان انقلاب را یک‏سره کرد. گرایش چپ رادیکال و سوسیالیستی جنبش دانشجویی، درست درمقابل گرایش رفرمیستی و “اصلاح طلب” این جنبش به صراحت از انقلاب به دفاع برخاست و نشان داد که برخلاف این گرایش نه فقط ازجناح ها حکومتی و بورژوازی اپوزیسیون کا ملاً مستقل و در مقابل آن‏هاست، بلکه همچنین نشان داد که درتاکتیک ها و روش‏های مبارزه نیز دربرابر آن ها و درتخالف با آن‏ها و موهومات بی پایه و اساس رفراندم تحت حاکمیت جمهوری اسلامی‏ست. و بالاخره نشان داد که جانب‏دار انقلاب و پی‏گیر قیام  آبان و پیکار طبقاتی در کف خیابان است. “ملت چرانشستی- منجی خود تو هستی” از شعارهای جدید دیگری‏ست که دراعتراضات مطرح شده است. پیام مشخص این شعار نیز به‏قدر کافی روشن است؛ نجات بخشی جز خود توده مردم وجود ندارد. کارگران و زحمت‏کشان و عموم تهیدستانی که خواهان براندازی نظم موجود هستند، باید روی نیروی خود واتحاد خود حساب بازکنند، دست از زانوی خود بگیرند، قامت راست کنند و بساط نظم موجود را برچینند.

تمامی شواهد حاکی از آن است که جنبش دانشجوئی در دوسال اخیر پیوسته رادیکال‏ترشده وگرایش اصلاح طلبی درآن نیز نسبت به چند سال قبل به شدت تضعیف شده است. جنبش دانشجوئی با عروج گرایش چپ رادیکال و سوسیالیستی درآذر ماه ۹۸ و جهت گیری بیشتر و متمرکزتر به سمت جنبش طبقه کارگر و دفاع آشکار ازخواست های کارگران و قیام کنندگان آبان، همچنین با طرح شعارهای مشخص و رادیکال به طرز قاطع و روشنی با “اصلاح طلبان” و لایه های گوناگون بورژوازی اپوزیسیون مرزبندی نموده است. ما شاهد بوده ایم که ازدی ماه ۹۶ تا کنون شعارهای ابتکاری و خلاقانه‏ی دانشجویان چپ رادیکال و سوسیالیست، برزمینه شرایط سیاسی موجود، به سرعت درمیان سایر دانشجویان وفراتر ازآن دربیرون از دانشگاه و درمیان توده های کارگر و زحمتکش نیز گسترش یا فته و مورد استقبال قرار گرفته است. شعار ها و خواست های جنبش چپ رادیکال و سوسیالیستی دانشجوئی، ادامه شعارها و خواست های قیام آبان و تعمیق شعارهای آن بوده است. اعتراضات اخیر دانشجویان که به سرعت به اعتراضات خیابانی و پیوستن سایر شهروندان و اقشار زحمت‏کش به آن انجامید و ده ها شهر کشور را دربرگرفت ادامه قیام آبان است. شعار رادیکال جدید این جنبش “جمهوری اسلامی نابود باید گردد” نیز درواقع ادامه و تعمیق شعار ها و مبارزات پیشین آن و درادامه شعارهای قیام آبان است. جنبش دانشجویی که در لحظه حاضر گرایش چپ رادیکال و سوسیالیستی‏ درآن نقش و وزن بیشتری دارد، درمسیر بالنده ای قرار گرفته و تا این لحظه توانسته است گرایش رفرمیست و “اصلاح طلب” درون خود را ایزوله و منفرد سازد. تردیدی دراین واقعیت نیست که با پیشرفت بازهم بیشتر جنبش انقلابی برای سرنگونی نظم موجود، جنبش چپ رادیکال و سوسیالیستی دانشجوئی نیز رشد و تقویت بیشتری یافته ، بازهم با شعار های جدیدتر و رادیکال‏تری وارد صحنه خواهد شد وتوانائی آن برای ایزوله کردن و طرد کامل گرایش “اصلاح طلبی” نیز بیشتر خواهد شد.

نکته دیگری را که درپایان باید به آن اشاره کرد، نقش مهمی‏ست که جنبش دانشجوئی درخنثی سازی تلاش های مذبوحانه اخیر رژیم ایفاکرد. رژیم ارتجاعی حاکم و سران جنایت‏کار ان با راه اندازی نعش کشی و تعزیه گردانی قاسم سلیمانی و به میدان کشیدن جیره خواران خود، تلاش کرد فضای جامعه پس ازقیام آبان را به سمت دیگری هدایت کند و ماجرای کشته شدن دست کم ۱۵۰۰ نفر و بازداشت قریب به ده هزارنفر دیگر را از اذهان دور کند. همچنین قرار بود پاسخ “سخت” خامنه ای به دولت آمریکا و تبلیغات گسترده پیرامون شلیک چند موشک به سوی پایگاه‏های نظامی آمریکا درعراق نیز درخدمت همین هدف وسیاست قرار گیرد. موج جدید اعتراضات دانشجوئی و تظاهرات خیابانی مردم زحمت‏کش به‏پا خاسته در ده ها شهر کشوراما همه‏ی آن‏چه را که رژیم رشته بود یک‏سره پنبه کرد و تلاش های آن را خنثی ساخت. امواج مبارزه، پی در پی ازراه می رسند وفرصت توطئه چینی را از رژیم می گیرند. ” موجی درموجی می بندد” و “برافسون شب می خندد”!

متن کامل نشریه کار شماره ۸۵۵ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.