روز شنبه ۱۳ اردیبهشت، همایش ” دلواپسیم” تحت عنوان گردهمایی بزرگ منتقدین توافق ژنو در محل سفارت سابق آمریکا برگزار شد. اگر چه فراخوان دهندگان این گردهمایی ظاهرا سازمان بسیج دانشجویی و چند تشکل دیگر بودند، اما حضور پر رنگ چهره های شاخصی همانند غلام حسین الهام، حمید رسائی، اسماعیل کوثری، صادق محصولی، روح الله حسینیان، عباسعلی کدخدایی، کریمی قدوسی، فریدون عباسی، علی رامین و مهرداد بذرپاش در این همایش، جملگی بیانگر این واقعیت است که سازماندهندگان اصلی گردهمایی فوق، حامیان پر و پا قرص احمدی نژاد، سعید جلیلی و اعضای جبهه پایداری بوده اند.
همایش سازمان یافته “دلواپسان” نقطه ی آغازی بود برای حضور خیابانی و تجمعات بعدی منتقدین دولت روحانی که زیر پرچم “کمیته صیانت از منافع نظام اسلامی” سازماندهی شده اند. تنها دو روز بعد از همایش ۱۳ اردیبهشت، تجمع دیگری تحت عنوان مدافعان حجاب اسلامی در اعتراض به سیاست های فرهنگی و اخلاقی دولت روحانی در میدان فاطمی برگزار شد. این تجمع، که زنان محجبه سیاه پوش و عناصر معلوم الحالی همچون حسین الله کرم و فرج الله سلحشور از جمله نیروهای اصلی تشکیل دهنده آن بودند، توسط “حوزه علمیه آیت الله ایروانی” نزدیک به جبهه پایداری سازماندهی شده بود. تبلیغات این تجمع نیز، توسط خبرگزاری های وابسته به نهادهای امنیتی صورت گرفت و بنرهای آن نیز در نقاط مختلف شهر تهران بخش شد. برای نمونه، خبرگزاری فارس که به سپاه پاسداران و نیروهای امنیتی وابسته است، پیش از برگزاری این گردهمایی اعلام کرده بود، که قرار است در روز چهارشنبه تجمع “عظیمی” در میدان فاطمی علیه بد حجابی برگزار شود.
پس از تجمع زنان حزب الهی در میدان فاطمی که بخشی از آن به صورت تظاهرات خیابانی به مقابل وزارت کشور نیز کشیده شد، نوبت به راهپیمایی و تظاهرات گروه های منتقد دولت در نماز جمعه تهران رسید. “کمیته صیانت از منافع نظام اسلامی” که اولین همایش خود را تحت عنوان “دلواپسیم” در ۱۳ اردیبهشت برگزار کرده بود، اینبار از نمازگزاران تهران دعوت کرد تا به منظور جلوگیری از تکرار یک توافق ضعیف هسته ای در راهپیمایی روز جمعه ۱۹ اردیبهشت با عنوان “جمعه دلواپسیم، هشدار به توافق ضعیف”، شرکت کنند. لذا، در پایان نماز جمعه در برنامه ای از پیش هماهنگ شده، ابتدا موحدی کرمانی به وزارتخانه های علوم و ارشاد هشدار داد که: “مبادا در حوزه فرهنگ و اخلاق به انحطاط دوره اصلاحات برگردیم” و پس از آن در پایان نماز جمعه ، تظاهرات “جمعه دلواپسیم، هشدار به توافق ضعیف” توسط نیروهای منتقد دولت روحانی برگزار شد.
آنچه در غالب تجمعات اعتراضی نیروهای حزب الهی در دفاع از حجاب اسلامی و همایش برنامه ریزی شده “دلواپسان” طی روزهای گذشته در تهران برگزار گردید، چیزی خلق الساعه و فی البداهه نبوده است. از همان دور جدید مذاکرات اتمی که هیات نمایندگی جمهوری اسلامی به ریاست محمد جواد ظریف پای میز مذاکره با کشورهای موسوم به ۱+۵ رفت و در تاریخ سوم آذر ماه ۹۲ توافقنامه ژنو را امضاء کرد، رقبای جناح روحانی از این قرارداد به عنوان یک “توافق ضعیف” نام برده اند. از آن تاریخ تا به امروز، با گذشت هر دور از مذاکرات اتمی، واکنش مخالفین قرارداد ژنو و به تبع آن کشمکش های درونی جناح های مختلف هیئت حاکمه نیز گام به گام شدت بیشتری یافته است.
مخالفین اصلی توافقنامه ژنو که عمدتا حول نیروهای طرفدار احمدی نژاد، اعضای جبهه پایداری وپاره ای از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران گرد آمده اند، با انگشت گذاشتن بر سر مواردی از بندهای قرارداد ژنو از جمله توقف گردش سانتریفیوژها، پذیرش معاهده الحاقی مبنی بر بازرسی های سرزده از نیروگاه های هسته ای ایران و مهمتر از همه، عدم به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی اورانیوم جمهوری اسلامی در این توافقنامه، قرارداد ژنو را “نامتوازن” و به تبَع آن، تیم مذاکره کننده هسته ای ایران را به “عقب نشینی” و “کوتاه آمدن” در مقابل کشورهای ۱+۵ متهم کرده اند.
واکنش منتقدین قرارداد ژنو که در روزهای آغازین این توافقنامه تا حدودی محتاطانه بود، از روز ۳۰ دی ماه، روزی که جمهوری اسلامی رسما اجرای گام اول تفاهم نامه ژنو از جمله تعلیق غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم را آغاز کرد، وارد مرحلهی جدیدی شد. از آن تاریخ به بعد، علاوه بر نیروهای طرفدار احمدی نژاد و اعضای جبهه پایداری در درون مجلس، فرماندهان ارشد سپاه پاسداران نیز به مناسبت های مختلف نسبت به توافقنامه ژنو واکنش نشان دادند. تا جاییکه، محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران، طی اظهار نظری اعلام کرد: به دلیل مقطع حساسی که باید مذاکرات به جلو برود تا بهانه دست کسی ندهیم، فعلا باید سکوت کنیم و بغض در گلو نگه داریم. پس از جعفری، مسعود جزایری، معاون ستاد کل نیروهای مسلح ایران نیز در واکنشی شدید و هشدار گونه نسبت به روند مذاکرات هسته ای اعلام کرد: نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، هیچ توافق غیر اصولی را نمیپذیرند.
اما، واکنش های فوق صرفا آغاز راه بودند و با گذشت زمان و حادتر شدن تضادهای درونی رژیم، واکنش منتقدین توافقنامه اتمی و به عبارت روشن تر موضع منتقدین دولت روحانی نیز از واکنش های فردی فراتر رفته و طی روزهای گذشته به همایش و تظاهرات سازمان یافته علیه دولت تبدیل شده است. در واقع اهمیت همایش “دلواپسان” و دیگر تجمعات مخالفین توافقنامه ژنو را باید در همین خارج شدن کشمکش باندهای درونی هیات حاکمه از واکنش فردی به یک جدال علنی و سازمان یافته آنهم در سطح جامعه ارزیابی کرد.
جدال سازمان یافته و خیابانی “دلواپسان” با دولت روحانی، آنهم درست در آستانه ورود به چهارمین دور مذاکرات هسته ای (۲۳ اردیبهشت) بیانگر این حقیقت است که تضادهای درونی رژیم به درجه ای از شدت رسیده است که جناح های رقیب دولت روحانی حتی دیگر به توصیه های خامنه ای مبنی بر داشتن “سعه صدر” نسبت به تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی نیز توجه ندارند. نه تنها توجه ندارند، بلکه به بهانه مخالفت با توافق نامه ژنو و تحت پوشش شعار “صیانت از منافع نظام اسلامی” وارد یک کارزار علنی با دولت روحانی نیز شده اند. کارزاری که میدان اصلی آن سیاست گذاری های داخلی دولت است، اما در مخالفت با مذاکرات هسته ای بازتاب داده می شود. آنچه طی روزهای گذشته در غالب همایش و گردهمایی های اعتراضی توسط نیروهای مخالف توافق هسته ای صورت گرفت، تنها بخشی از تعمیق تضادهای درونی حاکمیت است که توسط طرفداران احمدی نژاد، اعضای جبهه پایداری و با حمایت تبلیغاتی سایت های امنیتی نزدیک به سپاه پاسداران سازماندهی شده است. فعال شدن دوباره نیروهای امنیتی تحت عنوان نیروهای “خود سر” و اقدامات سازمان یافته آنها در برهم زدن کنسرت ها و مراسم سخنرانی افراد نزدیک به دولت روحانی از جمله لغو سخنرانی حسن خمینی در دانشگاه بروجرد بخش دیگری از بازتاب علنی این تضادها در سطح جامعه است. واکنش هایی که روز به روز در حال شدت گرفتن است. در سوی دیگر ماجرا و در مقابل همه اتفاقات فوق، موضع روحانی تنها در دادن یک التیماتوم به مخالفین دولت مبنی بر اینکه اگر به رای مردم وقعی گذاشته نشود، آنگاه مردم باید به صحنه بیایند، خلاصه شده است. التیماتومی که توخالی بودن آن در درجه اول برای خود روحانی و پس از آن برای مجموعه برگزار گنندگان همایش “دلواپسان” نیز روشن است.
اما، التیماتوم روحانی! اولا، حسن روحانی اولین کسی نیست که با تکیه بر مجموعه “آرای” انتخاباتی خود، به مخالفین دولت هشدار داده است، که اگر به رای مردم وقعی گذاشته نشود، مردم باید به صحنه بیایند. پیش از روحانی، خاتمی و احمدی نژاد نیز از اینگونه شعارها بسیار دادند. خاتمی و احمدی نژاد نیز هرگاه با تشدید تضادها و فشار علنی باندهای درونی رژیم مواجه می شدند، از سر عجز و ناتوانی نهیب می زدند که، مردم باید به صحنه بیایند. شکی نیست که روحانی و دیگرانی که اینگونه هشدار می دهند، خود بیش از همه از حضور توده های مردم در صحنه وحشت دارند. روحانی و دیگر عناصر هیئت حاکمه ایران به خوبی می دانند، توده های مردمی که طی ۳۵ سال توسط جمهوری اسلامی و دولت های این رژیم جنایتکار به فقر و فلاکت کشدیده شده اند، اگر فرصتی برای حضور در صحنه داشته باشند، دولت روحانی که هیچ، بنیان جمهوری اسلامی را زیر و رو خواهند کرد. دوما، به فرض محال اگر بپذیریم که روحانی از ورود “مردم” به صحنه وحشت ندارد و آنچه را که گفته، بدان باور دارد، در این صورت او از کدام مردم حرف می زند. حتما منظور او مردمی هستند که به او رای داده اند. آن مردم متوهمی که به روحانی رای دادند، در کمتر از ۹ ماه با دادن رای منفی به درخواست دولت روحانی مبنی بر عدم دریافت “یارانه” تکلیف خود را با دولت روشن کرده اند. روحانی از همان عدم انصراف مردم نسبت به گرفتن یارانه باید متوجه موضع مردم نسبت به دولت خود شده باشد.
در واقع، با وضعیتی که هم اکنون کارگران و توده های زحمتکش جامعه با آن مواجه هستند، روحانی پیش از آنکه نگران همایش سازمان یافته “دلواپسان” باشد، نگران روی گردانی رای دهندگان خود از دولت است. توده های مردم ایران، با تجربه عینی و روزانه خود در کمتر از ۹ ماه دریافتند که امیدی بر این دولت “اعتدال و امید” نیست. آنها در همین مدت کوتاه به عینه دیدند و تجربه کردند که سفره های شان همانند دولت احمدی نژاد بازهم ببیشتر و بیشتر در حال تهی شدن است. از رای دهندگان به روحانی که بگذریم، “اصلاح طلبان” نیز در حال رویگردانی از دولت روحانی هستند. ناتوانی دولت در پاسخگویی به حداقل وعده های داده شده و بی توجهی به مطالبات گروه های اصلاح طلب،بعضاً باعث سرخوردگی “اصلاح طلبان” طرفدار روحانی نیز شده است. گروه های “اصلاح طلب” نگراناند با حمایت از دولت روحانی عملا “پایگاه اجتماعی” شان تضعیف شود. از این منظر، دولت روحانی علاوه بر تشدید کشمکش های درونی رژیم، علاوه بر زدون توهمات مردم به دولت، با واکنش ناشی از سرخوردگی گروه های “اصلاح طلب” نیز مواجه است. لذا، به نظر می رسد، برگزاری همایش سازمان یافته “دلواپسان” نباید عمده نگرانی دولت روحانی باشد. نگرانی روحانی و همه جناح های رژیم از عصیان توده های مردم است. تشدید تضادهای هیئت حاکمه و سرباز کردن علنی آن در سطح جامعه نقطه آغازی بر گشایش تضادها و کشمکش های بزرگتر و جدی تر در درون جامعه است. کشمکش هایی که با ناتوانی دولت “اعتدال و امید” در پاسخگویی به وعده های دروغین داده شده، محتملا در دیگر عرصه های اجتماعی، بهویژه کشمکش میان توده های عاصی و فقر زده جامعه با نظام جمهوری اسلامی بازتاب خواهد یافت. جدال میان کارگران خشمگین با هیئت حاکمه برای تغییر در وضعیت موجود. توجه به این امر، یگانه نکته ای است که کارگران و توده های زحمتکش مردم ایران می توانند از تشدید تضاد و کشمکش های باندهای درونی رژیم به نفع خود سود ببرند.
نظرات شما