روز پرستار، روزی که از آن پرستاران نبود

روز چهارشنبه ۱۱ دی ماه ۱۳۹۸، مصادف با روز پرستار در ایران بود. به مناسبت این روز، دو نشست دولتی و حکومتی در جمهوری اسلامی برگزار شد. نشست اول، برگزاری جلسه شورای عالی نظام پرستاری با حضور و سخنرانی سعید نمکی، وزیر بهداشت و درمان بود. نشست دوم، دیدار جمعی از پرستاران با خامنه ای بود، که توسط دست اندرکاران بیت رهبری گروهی از پرستاران برای شنیدن حرف های خامنه ای به حضور او هدایت شدند.

در این نشست و دیدارها، هم خامنه ای و هم سعید نمکی، از هر دری سخن گفتند، الا پرداختن و پاسخگویی به انبوه معضلات و مشکلاتی که پرستاران زحمتکش ایران با آن مواجه هستند. انبوه خواست ها و معضلاتی که جامعه پرستاری ایران طی چندین دهه با آن دست به گریبانند، مطالبات و مشکلاتی که در تمامی سال های حاکمیت جمهوری اسلامی نه تنها کمترین پاسخی به آن‏ها داده نشده است، نه تنها کمترین مرهمی بر زخم های بیشمار پرستاران گذاشته نشده است، بلکه سال از پی سال تمامی مطالبات بر حق شان به هیچ گرفته شد و معضلات کاری شان نیز روز به روز بیشتر شده است.

خامنه ای به جای پاسخگویی و پرداختن به انبوه مشکلاتی که اکنون جامعه پرستاری ایران با آن دست به گریبان است، حضور پرستاران را غنیمت شمرد و موضوع روضه خوانی خود را به مقابله با آمریکا و تنش های موجود میان دولت های ایران و آمریکا اختصاص داد و با رجز خوانی همیشگی اش اعلام کرد: باید به آنان گفت که غلط می کنید.

سعید نمکی، وزیر بهداشت و درمان جمهوری اسلامی نیز که اکنون مسئولیت مستقیم حل انبوه مشکلات کاری و پاسخگویی به مطالبات تل انبار شده جامعه پرستاری ایران بر دوش او قرار دارد، یکسره آب پاکی بر دست پرستاران زحمتکش ریخت و حل مشکلات آنان را با توجه به توان مالی دولت، عملا ناممکن و حتی غیر منطقی خواند.

وزیر بهداشت در مورد معوقات پرستاری و عدم پاسخگویی به آن گفت: “در سال های گذشته به شیوه ای از مطالبات دامن زدیم که با بضاعت های اقتصادی کشور متناسب نبود و این موضوع در سال ۹۲ و بعد از اجرای طرح تحول سلامت با افزایش هزینه های سازمان های بیمه گر آغاز شد.”

این وزیر مزدور و یاوه گوی جمهوری اسلامی در شرایطی از بی بضاعتی اقتصادی کشور در پاسخگویی به معوقات پرستاران در سال های گذشته سخن گفته است، که جمهوری اسلامی دقیقا از همان سال ۹۲ به این سو، بر اساس برخی اسناد انتشاریافته بین المللی هر ساله دست کم ۶ میلیارد دلار فقط برای حفظ رژیم آدمکش بشار اسد در سوریه هزینه کرده است. بماند، صرف میلیاردها دلار دیگری که طی همین بازه زمانی از جیب کارگران و توده های زحمتکش ایران چپاول شد و تماما برای پیشبرد سیاست توسعه طلبانه و پان اسلامیستی هیات حاکمه ایران در کشورهای منطقه هزینه شد. ده ها میلیارد دلاری که اگر بخشی از آن درآمدهای کلان که طی این سال ها برای جاه طلبی جمهوری اسلامی در عراق و لبنان و یمن و دیگر کشور های اسلامی و غیر اسلامی به یغما رفت، برای پاسخگویی به مشکلات و مطالبات پرستاران زحمتکش هزینه می شد، اکنون دیگر نیازی به یاوه سرایی وزیر بهداشت جمهوری اسلامی نبود.

سعید نمکی، در ادامه سخنانش به رغم ظاهر سازی و بیان اینکه در پرداخت معوقات، پرستاران در الویت هستند، گفت: ” چنانچه شرایط اقتصادی کشور با این آهنگ پیش رود، سال ۹۹، سال سخت تری خواهد بود و بنده نیز به عنوان مدیر ارشد مجموعه، به گونه ای عمل خواهم کرد که منطبق با جیب مملکت باشد و مطمئنم که مردم چنانچه بی عدالتی مشاهده نکنند، صبوری خواهند کرد.” (تاکید از ما است)

وزیر بهداشت جمهوری اسلامی در شرایطی از پرستاران زحمتکش می خواهد که چشم بر انبوه معضلات انباشته شده خود ببندند و با صبوری فقر و مشکلات و سختی کار ناشی از سیاست های غلط جمهوری اسلامی را تحمل کنند، که خود و تمامی عوامل ریز و درشت این نظام فاسد و تبهکار، با دزدی، اختلاس، رانت خواری و چپاول سرمایه های مملکت، در ناز و نعمت و رفاه کامل زندگی می کنند و در همان حال، پرستاران ایران از کمبود کادر پرستاری لازم رنج می برند و با حداقل حقوق مجبور به اضافه کاری اجباری در شیفت های شبانه روزی هستند.

کمبود کادر پرستاری، حقوق ناچیز، خستگی ناشی از ساعات کاری طولانی مدت که بعضا تا ۱۸ ساعت هم می رسد، از جمله معضلاتی هستند که جامعه پرستاری و عموم توده های مردم ایران به لحاظ بهداشت و درمان لطمات بسیار جدی از آن دیده و می بینند. با توجه به چنین حجمی از فشار کاری که بر دوش پرستاران زحمتکش ایران است، در کمال حیرت، حقوق آنان اما در نازل ترین سطح جهانی قرار دارد. طبق سخنان چندی پیش همین معاون پرستاری وزیر بهداشت، “حداقل حقوق پرستاران در بیمارستان های خصوصی یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان به علاوه دریافت مبلغ کارانه و حداقل حقوق پرستاران بیمارستان های دولتی ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان به همراه کارانه و اضافه کاری است. و حداقل دریافتی کارانه در بخش دولتی ۸۰۰ هزار تومان است”. پیش از این ایرج حریرچی، معاون کل وزارت بهداشت و درمان نیز در باره حقوق پرستاران گفته بود: “متوسط درآمد پرستاران با ۸۰ ساعت اضافه کاری و کارانه، ۳ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان است.” این در حالی است که تفاوت و اختلاف درآمد یک پرستار نسبت به یک پزشک متخصص ۲۰ برابر است.

در کنار حقوق ناچیز، تحمل سختی کار و انجام اضافه کاری های اجباری، کمبود فاحش کادر پرستاری در سیستم بهداشت و درمان کشور از جمله اساسی ترین معضل پرستاران طی سال های متمادی است. معضلی که مقامات وزارت بهداشت و درمان هر ساله وعده رفع آن را با طرح استخدام های جدید داده و می دهند، اما هر بار به بهانه های مختلف از جمله عدم تخصیص بودجه لازم کمترین اقدام درخوری برای حل این معضل اساسی انجام نداده اند.

معاون پرستاری وزارت بهداشت جمهوری اسلامی در آبان ماه ۹۷ در گفت و گو با ایرنا اعلام کرد: “۱۵۰ هزار پرستار در بیمارستان ها و مراکز درمانی مشغول خدمت هستند، اما با توجه به استانداردها به حدود ۱۲۰ تا ۱۵۰ هزار پرستار دیگر در این مراکز نیاز داریم.”

از جمله وعده هایی که برای رفع معضل کمبود فاحش کادر پرستاری توسط مقامات وزارت بهداشت از طرف معاون پرستاری این وزارتخانه در سال ۹۷ داده شد، استخدام ۹ هزار پرستار در هر سال بوده است. ادعایی که به گفته همین معاون پرستاری اگر “تا سال ۱۴۰۴ ادامه پیدا کند دیگر مشکلی از بابت کمبود کادر پرستاری و خطاهای مربوط در سیستم سلامت کشور نخواهیم داشت”. اینکه در عرض ۷ سال و به ازای استخدام ۹ هزار پرستار در سال چگونه می توان معضل کمبود ۱۲۰ تا ۱۵۰ هزار پرستار را در سیستم بهداشت و درمان کشور حل کرد، از جمله معجزاتی است که فقط از عهده یاوه گویانی همچون معاون پرستاری وزارت بهداشت و درمان جمهوری اسلامی بر می آید. آنهم در شرایطی که خود همین معاون وزیر، چند ماه جلوتر از این ادعای دروغین خود، در مصاحبه دیگری با خبرگزاری ایرنا گفته بود: “هر ساله حدود ۶ هزار پرستار بازنشسته می شوند، بدون اینکه نیرویی جایگزین آنان شود”.

در واقع معضل کمبود پرستار در ایران در مقایسه با استانداردهای متعارف جهانی آنچنان فاحش و غیر قابل انکار است که هرگز با طرح اینگونه ادعاهای سخیف و دروغین مقامات وزارت بهداشت و درمان قابل رفع و رجوع نیست.

طبق آمارهای منتشره در اغلب کشورهای جهان، به ازای هر هزار نفر جمعیت، ۵ تا ۱۰ کادر پرستاری مشغول به کار هستند. در ایران اما این رقم به میزان ۶ /۱ نفر است و در بعضی از شهرها به کمتر از یک نفر هم رسیده است. در کشورهای اروپایی به ازای هر هزار نفر جمعیت ۱۰ پرستار و متوسط جهانی آن نیز ۳ تا ۶ پرستار است. حتی در کشورهایی همچون ارمنستان و گرجستان به ازای هر هزار نفر جمعیت ۶ کادر پرستاری وجود دارد. حال این وضعیت را مقایسه کنید با ایران که اکنون در برخی از بیمارستان های آن حدود ۸ تا ۱۰ بیمار به یک پرستار سپرده می شود و بعضا در برخی از شهرستان ها این رقم به ۱۵ بیمار هم رسیده است. روشن است که تحت چنین شرایط طاقت فرسایی که پرستاران زحمتکش ایران در آن قرار دارند و با فشار کاری خرد کننده ای که بر آنان وارد می شود، طبیعی است که مراقبت های لازم و مطلوبی هم از بیمار نمی تواند وجود داشته باشد.

حال با گذشت یک سال از دادن وعده های پوشالی معاون پرستاری وزارت بهداشت و در شرایطی که کمبود کادر پرستاری در ایران بیداد می کند، سعید نمکی، مسئول ارشد این وزارتخانه با بیان اینکه سال ۹۹ شرایط سخت تری برای نظام خواهد بود، زیر آب همان وعده های دروغین و کذایی استخدام ۹ هزار پرستار در سال را هم زده و اعلام کرده است سال بعد “به گونه ای عمل خواهم کرد که منطبق با جیب مملکت باشد”. از آنجاییکه جیب دولت کاملا خالی است و درآمدهای بودجه اختصاصی سال ۹۹ نیز آشکارا بر روی یخ نوشته شده اند، این جمله وزیر بهداشت و درمان، معنایی جز این ندارد که سال آینده و سال های بعد از آن کمبود کادر پرستاری باز هم افزایش ببیشتر یافته و پیامد آن شرایط کاری برای پرستاران به مراتب سخت تر و نابسامانی برای بیماران شدیدتر خواهد شد.

حال در چنین وضعیتی سخت برای پرستاران که به گفته سعید نمکی دست کم “با ۱۸ ماه معوقه، به کار خود ادامه داده اند”، این جناب وزیر با بی شرمی تمام از پرستاران خواسته است تا همچنان “صبوری” کنند. پرستارانی که تا کنون به کرات و به شکل های گوناگون خواستار تحقق مطالبات خود و تغییر وضعیت در نظام عقب مانده و فرسوده بهداشت و درمان کشور بود ه اند. یک نمونه اش نامه سرگشاده ۱۷ هزار پرستار در تیرماه ۹۷ بود. پرستارانی که طی یک نامه سرگشاده خواستار اجرای مهم ترین مطالبات معوقه خود شدند. مطالباتی همچون اجرای قانون تعرفه گذاری، خدمات پرستاری، حذف قاصدک و جدا شدن اضافه کاری و کارانه از حقوق، تعیین تکلیف تبدیل وضعیت همکاران قراردادی، پیمانی، شرکتی، به کارگیری نیروهای اداری مانند منشی و… جهت کم کردن شدت بار کاری پرستاران، اجرای صحیح قانون بازنشستگی مشاغل سخت و زیان آور، ایجاد تسهیلات مناسب جهت ارتقای همکاران بهیاری به پرستاری، مامایی، اتاق عمل، حذف اضافه کاری اجباری در بخش های دولتی و کنترل و نظارت بر بخش های خصوصی جهت کنترل سقف اضافه کاری، اجرای صحیح قانون ارتقای بهره وری در دانشگاه های کشور، برخورداری پرستاران بخش خصوصی ازامنیت شغلی مناسب و تامین ۵ میلیون تومان به عنوان کف حقوق یک پرستار برای یک شیفت موظف، که تاکنون هیچ پاسخ روشنی به انبوه مطالبات بر حق و متراکم شده و اعتراضات آنان داده نشده است. آخرین نمونه اعتراضات نیز، اجتماع پرستاران دانشگاه علوم پزشکی مشهد در روز ۱۱ دی ماه ۹۸ بود. پرستارانی که طبق گزارش خبرگزاری ایلنا، در اعتراض به عدم دستیابی به مطالبات صنفی خود در مقابل استانداری خراسان تجمع کردند.

اینکه چرا جمهوری اسلامی در تمامی این سال ها به مطالبات بر حق پرستاران بی توجه بوده است، کاملا روشن است. دلیل اساسی این امر را در وهله اول باید در ماهیت طبقاتی، استبدادی و ضد مردمی این نظام دزد، فاسد و غارتگر دانست. همان گونه که تا کنون به انبوه مطالبات کارگران و زحمتکشان بی توجه بوده است. همانگونه که کمترین پاسخی به خواست های معلمان نداده است. همانگونه که تاکنون با وعده های پوشالی بازنشستگان را سر دوانده است. بی تشکلی و نداشتن ابزار موثر مبارزه برای تحقق مطالبات پرستاران، دلیل دیگری در ناپیگیری مبارزاتی آنان برای تحقق مطالبات شان بوده است. تجربه تاکنونی نشان داده است، جمهوری اسلامی رژیمی نیست که با مذاکره و نامه نگاری، تن به مطالبات توده های زحمتکش ایران بدهد. برای تحقق خواست ها، باید راه و روش های موثرتری را بر گزید. کافی است پرستاران فقط در تهران به حربه اعتصاب روی آورند، آنوقت خواهیم دید که مسئولان رژیم چگونه و با چه سراسیمگی ناگزیر می شوند به مطالبات شان گوش بسپارند و لااقل بخشی از خواست هایشان را عملی کنند.

اکنون در شرایطی که توده های زحمتکش مردم ایران با قیام آبان ماه، سلحشورانه خیز برداشته اند تا تکلیف نهایی خود را با طبقه حاکم و نظام سیاسی پاسدار آن یکسره کنند، لازم است پرستاران زحمتکش کشور نیز با اقداماتی موثر،از جمله روی آوری به اعتصاب برای تحقق خواست ها و مطالبات خود بر خیزند. تجربه تاکنونی نشان داده است هیات حاکمه ایران گوشی برای شنیدن خواست و مطالبات توده های مردم ایران ندارد. این رژیم طی ۴۰ سال گذشته نه تنها گامی در مسیر آسایش، رفاه و شادمانی توده های مردم ایران بر نداشته است، بلکه بر عکس با نگاهی به غایت خصمانه کارگران و توده های زحمتکش مردم ایران را درفقر نگهداشته و بی رحمانه آنان را کشتار می کند. با توجه به دشمنی عمیق هیات حاکمه ایران با کارگران و توده های زحمتکش، تکلیف برای توده های مردم ایران نیز کاملا  روشن است. تشدید مبارزه برای سرنگونی و به زیر کشیدن این دشمن غدار که با نام جمهوری اسلامی بر مردم ایران حکومت می کند. پوشیده نیست که تحقق این امر،  فقط و فقط با شکل گیری یک انقلاب راستین اجتماعی، روی آوری به اعتصابات عمومی سیاسی و در نهایت سازماندهی یک قیام مسلحانه توده ای برای سرنگونی کل طبقه حاکم و نظام سیاسی پاسدار آن ممکن و متصور است.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۵۳ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.