یادداشت سیاسی- در روز ۷ فروردین ۱۳۹۳ خبر گزاری مهر به نقل از رییس اداره تصادفات پلیس راه ایران از واژگونی یک دستگاه اتوبوس حامل “راهیان نور” در استان خوزستان خبر داد. در نتیجه این سانحه مرگبار که روز سه شنبه ۵ فروردین در منطقه طلائیه اهواز رخ داد، ۹ دانش آموز کشته و ۳۶ تن دیگر نیز مصدوم شدند. از جمع کشته شدگان این سانحه، ۵ نفر پیش از رسیدن نیروهای اورژانس در محل حادثه فوت کردند و ۴ تن دیگر نیز پس از انتقال به بیمارستانهای اهواز و دشت آزادگان به دلیل شدت جراحات وارده جان سپردند. از میان مصدومین این حادثه نیز ۱۲ نفر به صورت سرپایی مداوا و ۲۴ نفر دیگر به دلیل نیاز به مراقبت های تخصصی، ابتدا به بیمارستانی در اهواز و پس از آن به کرمان انتقال داده شدند.
حادثه روز سهشنبه تا این لحظه آخرین مورد از سلسلهتصادفهای اتوبوسهای حامل دانشآموزان موسوم به “راهیان نور” در سالهای اخیر بوده است. سلسله حوادثی که بنابر گزارشهای رسانههای داخلی ایران از سال ۱۳۸۶ تاکنون دست کم جان بیش از صد دانشآموز را گرفته است. دانش آموزانی که قربانی سیاست تبلیغاتی و مذهبی دستگاه آموزش و پرورش جمهوری اسلامی می شوند. دانش آموزانی که به اجبار تحت عنوان فریبنده “راهیان نور” برای بازدید و گذراندن بخشی از واحدهای درسی شان به مناطق جنگی اعزام می شوند. آنچه مسلم است حادثه روز سه شنبه آخرین سری از سلسله تصادفات “راهیان نور” نبوده و نخواهد بود. طی سال های گذشته نیز به کرات حوادثی از این دست اتفاق افتادهاند و هر بار نیز جان تعدادی از دانش آموزان جوان، قربانی مطامع مذهبی دستگاه آموزشی جمهوری اسلامی شده اند.
اسفند ۸۶، در محور اندیمشک – خرمشهر ۲۲ کشته و ۸ مصدوم، ۶ فروردین ۸۷ محور شهر کرد به ایذه ۲۷ کشته و ۱۳ زخمی، اول فروردین ۹۰ حوالی بروجرد، ۳ کشته و ۱۳ زخمی، بهمن ماه ۹۰، واژگونی اتوبوس نزدیک پل دختر با ۴ زخمی، ۲۹ مهر ۹۱، واژگونی اتوبوس در منطقه جنوب غرب ایران ۲۶ کشته و ۲۳ زخمی. قابل ذکر است که در حادثه سرنگونی اتوبوس حامل “راهیان نور” در منطقه جنوب ایران، تمام سرنشینان این اتوبوس، دانش آموزان دختر در مقطع دوم دبیرستان و اهل شهرستان بروجن بودند که در مسیر بازگشت از مناطق جنگزده دچار حادثه شدند و جان خود را از دست دادند. موارد فوق، تنها نمونههایی از قصه تلخ سرنگونی اتوبوسهای حامل “راهیان نور” در مناطق جنگزده است. نمونه هایی همراه با مرگ دانش آموزان جوان که تا کنون قربانی نظام آموزشی و مطامع دینی جمهوری اسلامی شده اند و طبیعتا در آینده نیز این قصه تلخ همچنان ادامه خواهد داشت.
“راهیان نور” که حقیقتا عنوان راهیان گور زیبندگی بیشتری برایش دارد، نام اردوهای دانش آموزی در مقطع دبیرستانی است که با اتوبوس راهی خوزستان می شوند تا از مناطق جنگی بازمانده از جنگ ۸ ساله ایران و عراق بازدید کنند. مسئولیت سازماندهی و تدارکاتی این اردوها را “بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس” وابسته به سپاه پاسداران بر عهده دارد. حضور در اردوهای “راهیان نور” برای دانش آموزان اجباری و بخشی از واحد درسی آنها محسوب میشود. تا جاییکه برای حضور دانش آموزان در این اردوها به زور از والدینشان امضاء گرفته می شود و چنانچه دانش آموزی از رفتن به قتلگاه “راهیان نور” امتناع ورزد، نه تنها از نمره “آمادگی دفاعی” محروم میشود، بلکه برای شرکت در امتحانات کنکور نیز با مشکل مواجه خواهد شد.
به رغم اینکه بازدید از مناطق جنگزده اجباری و ده نمره درسی نیز به آن اختصاص داده شده است، اما مسئولان آموزشی جمهوری اسلامی به دلیل کثرت حوادث ناشی از این سفرها، همواره از اعتراف به اجباری بودن “راهیان نور” سر باز می زنند و از آن به عنوان بازدیدهای داوطلبانه یاد می کنند. اما این ادعای مسئولان آموزشی رژیم مانند بسیاری از ادعاهای دیگرشان نه تنها کمترین نشانهای از حقیقت ندارد، بلکه یک یاوه گویی محض است. برای نمونه، در حادثه سرنگونی اتوبوس دانش آموزان بروجن با ۲۶ کشته که معاون همان مدرسه نیز در جمع کشته شدگان این حادثه بود، برادرِ معاون دبیرستان فوق در زمان وقوع حادثه در گفت و گو با بیبیسی گفت: از خواهرم خواستم به این سفر نرود، او گفت آموزش و پرورش گفته باید برویم، در غیر اینصورت دانش آموزان نمره آمادگی دفاعی نمی گیرند و برای شرکت در کنکور هم با مشکل مواجه خواهند شد. نتیجه اینکه، گروه ساعت هفت صبح روز جمعه به سپاه منطقه رفتند و روز بعد نیز فاجعه رخ داد.
ظاهرا برای جمهوری اسلامی که طی جنگ ارتجاعی ایران و عراق جان دهها هزار جوان دانش آموز را قربانی مطامع خود در جنگی ویرانگر کرد، کافی نبوده و هنوز عطش این نظام از اعزام دانش آموزان به قتلگاه مناطق بازمانده از دوران جنگ هشت ساله کاهش نیافته است. جمهوری اسلامی که در دوران جنگ ایران و عراق، دانش آموزان را با تبلیغات فریبنده و “وعده بهشت” به کام مرگ می فرستاد، امروز نیز به شیوه ای دیگر دانش آموزان را به کام مرگ می فرستد. امروز نیز آنها را با وعده ورود به دانشگاه و رسیدن به پست و مقام تحت عنوان “راهیان نور” به کشتارگاه “شلمچه” می برد و چنانچه این سیاست تبلیغاتی او در اعزام دانش آموزان به اردوهای مناطق جنگ زده موثر نشد، که تا کنون نیز چنین بوده است، به سیاست زور متوسل شده و با گنجاندن ۱۰ نمره درسی در نظام آموزشی کشور آنان را به اجبار به سمت قتلگاه “راهیان نور” می کشاند. اینها، البته همه برخاسته از ماهیت دینی و استبدادی نظام حاکم بر کشور است. نظامی که در تمام عرصه های اجتماعی و به طور اخص در سطح مدارس، آموزههای دینی و خرافات مذهبی را در صدر برنامههای خود قرار داده است. رژیمی که در آن، دانش آموزان مدارس به نحو روز افزونی زیر فشار ارتجاع فرهنگی و تضییقات دستگاههای جاسوسی موسوم به امور تربیتی مدارس قرار دارند. بنابراین مبارزه جهت جدایی دین از دولت و مبارزه برای جدا سازی سیستم آموزشی کشور از هرگونه آموزههای دینی و خرافات مذهبی، خود یکی از محورهای مبارزه علیه کلیت نظام جمهوری اسلامی است. چرا که دولت مذهبی نافی هر گونه دمکراسی و آزادیست.
جمهوری اسلامی آئینه تمام نمای یک نظام دینی و مذهبی است، نظامی که در آن دین و دولت به عریان ترین شکل ممکن در هم تنیده شده اند. نظامی که به پشتوانه تلفیق دین و دولت جنایات بی شماری را بر تودههای مردم ایران روا داشته است و قصه دردناک کشته شدن چندین و چند باره دانش آموزان “راهیان نور” تنها سطری از کتاب قطور کشتار و جنایات این رژیم است. لذا، بر بستر همه این واقعیات موجود در جامعه است که سازمان فدائیان (اقلیت) در برنامه عمل خود تاکید دارد، مدارس و آموزشگاهها باید مطلقا غیرمذهبی باشند. تدریس هرگونه امور دینی و انجام مراسم مذهبی در مدارس موقوف شود. مذهب و دستگاه روحانیت مطلقا هیچ گونه دخالتی در امور مدارس و برنامههای درسی و آموزشی نداشته باشند. هرگونه مداخله مذهب و روحانیت در مدارس به فوریت ممنوع گردد و دستگاه های سرکوب و جاسوسی که به نام امور تربیتی مدارس دست اندر کار ارتجاع فرهنگی، سرکوب و ایجاد جو رعب و وحشت هستند برچیده شوند، دولت باید خود را از قید هرگونه دین و مذهبی رها سازد. هیچ دین و مذهبی مورد توجه دولت نباشد. هرگونه امتیاز برای یک مذهب خاص و انحصار مذهب رسمی ملغا گردد. ایجاد محدودیتها و تضییقات علیه اقلیت های مذهبی موقوف شود. هرگونه کمکی از بودجه دولت به نهادهای مذهبی باید مطلقا ممنوع گردد. ذکر دین و مذهب افراد در اسناد و مدارک رسمی باید منسوخ گردد. هرکس باید مختار و مجاز باشد که دین داشته باشد یا نداشته باشد. به دینی بگرود یا از آن روی برگرداند.
نظرات شما