بندبازی جمهوری اسلامی بر روی لبه تیغ

جمهوری اسلامی از روز شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۸، به طور رسمی مرحله سوم “کاهش تعهدات برجامی” خود را در زمینه توقف تمام تعهدات تحقیق و توسعه هسته ای آغاز کرد. بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی ایران روز شنبه در یک کنفرانس خبری جزئیات ۴ اقدام جمهوری اسلامی در کاهش تعهدات رژیم از توافق هسته ای موسوم به برجام را اعلام کرد. او در این کنفرانس خبری در مورد آغاز گازدهی به “آی آر ۶” و “آی آر ۴” گفت: جمهوری اسلامی گازدهی ماشین های “آی آر ۶” را به صورت زنجیره ۲۰ تایی از دیروز [جمعه] شروع کرده و زنجیره ۳۰ تایی را در برنامه بعدی انجام می دهد”.

سخنگوی سازمان انرژی اتمی ایران با اعلام اینکه فعلا بنا نداریم تغییری در نظارت های آژانس داشته باشیم، گفت: “سانتیریفیوژها همانطور که تحقیق و توسعه می کنند به انباشت ذخایر ما کمک می کنند. این اقدام از دیروز انجام و امروز به آژانس اعلام شد و تولیدات تحقیقاتی به دخایر ما افزوده می شوند”. لازم به ذکر است که طبق توافق هسته ای برجام، اقداماتی را که جمهوری اسلامی از روز جمعه شروع به انجام آن کرده است، تنها پس از ۱۱ سال از امضای توافق برجام می توانست بدان مبادرت کند.

با خروج آمریکا از برجام، هیات حاکمه ایران تاکنون در سه مرحله اقدام به کاهش تعهدات هسته ای خود کرده است. گام اول، عبور از میزان وزنی اورانیوم غنی شده و آب سنگین بود که پس از انقضای مهلت ۶۰ روزه اول، میزان اورانیوم غنی شده از سقف ۳۰۰ کیلوگرم و آب سنگین نیز از ۱۳۰ تن بالاتر رفت. گام دوم، افزایش میزان غلظت غنی سازی اورانیم بود که آن هم طی دو ماه گذشته از میزان ۶۷ /۳درصد مورد توافق برجام بالاتر رفت و به ۵ /۴ درصد رسید. همزمان با شروع عملیاتی شدن مرحله دوم کاهش تعهدات برجامی، حسن روحانی با تعیین یک مهلت ۶۰ روزه دیگر اعلام کرد: “در صورتی که مشکل فروش نفت و دریافت پول آن همچنان باقی بماند، جمهوری اسلامی در گام سوم، غنی سازی ۲۰ در صدی اورانیوم را شروع خواهد کرد”. (تاکید از ماست)

حال با پایان یافتن اولتیماتوم ۶۰ روزه سوم، اجرای تهدیدات این مرحله که طبق گفته روحانی قرار بود با “غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیم” آغاز شود، به یکباره رنگ باخت و به جای آن “توقف تمام تعهدات تحقیق و توسعه هسته ای” قرار گرفت. چرا که کشورهای باقیمانده در برجام همان موقع اعلام کرده بودند که ورود جمهوری اسلامی به غنی سازی ۲۰ درصدی خط قرمز آنان است. لذا، این عقب نشینی صریح و آشکار دولت ایران از غنی سازی ۲۰ درصدی را باید در شرایط پیچیده، دشوار و شکننده ای که طبقه حاکم در آن دست و پا می زند، ارزیابی کرد. با این همه، مرحله سوم کاهش تعهدات برجامی جمهوری اسلامی در شرایطی آغاز شده است، که هیات حاکمه ایران طی دو هفته گذشته برای رسیدن به یک توافق نسبی با اتحادیه اروپا جهت آزاد شدن صدور دست کم ۷۰۰ هزار بشکه نفت در روز و یا دریافت ۱۵ میلیارد دلار خط اعتباری به مدت ۴ ماه به ازای پیش خرید نفت ایران توسط کشورهای اروپایی امید زیادی به رایزنی های دیپلماتیک مکرون، رئیس جمهوری فرانسه بسته بود. این امید در روزهای پیش از نشست آمریکا و دیگر کشورهای گروه ۷ در فرانسه شکل گرفت، در تماس تلفنی چندین ساعته مکرون و روحانی شتاب بیشتری گرفت و با سفر محمد جواد ظریف و مذاکرات مستقیم او با ماکرون آنهم در حاشیه نشست گروه ۷ باز هم بیشتر شد. همزمان با سفر ظریف به فرانسه، اتخاذ موضع تاکتیکی و فریبکارانه روحانی در بیان اینکه “به خاطر مردم حاضر است با هر شخصی دیدار کند” آنچنان به این امید واهی دامن زد که ماکرون در نشست خبری مشترک خود با ترامپ، آشکارا از دیدار قریب الوقوع حسن روحانی و دونالد ترامپ در آینده ای نزدیک سخن گفت.

اما همه این اتفاقات، همانگونه که در سرمقاله کار شماره ۸۳۶ نوشتیم، تماما هیاهویی بود که در ۲۴ ساعت به اوج رسید و پس از آن به سرعت فرو نشست. با فروکش کردن امید واهی دل بستن به دیپلماسی مکرون و فرآیند آن شکست توهمات خیالپردازانه رسیدن به حداقلی از توافقات مورد نظر میان جمهوری اسلامی و دولت آمریکا، ورق به یکباره برگشت و شرایط برای جمهوری اسلامی از آنچه که بود باز هم سخت تر شد.

با شکست این توهم خوشباورانه، ابتدا مکرون زمینه های رسیدن به توافق بر سر حداقل هایی از صدور نفت ایران و یا گشایش خط اعتباری ۱۵ میلیارد دلاری اتحادیه اروپا برای پیش خرید نفت ایران را منوط به رضایت دولت آمریکا دانست. با اعلام این موضع مکرون، حسن روحانی نیز ضمن رد هرگونه دیدار و مذاکره با ترامپ، رسیدن به توافق با اروپا را مورد تردید قرار داد. از اینرو، روحانی در تماس مجدد خود با مکرون بر “تغییر ناپذیری برجام” تاکید کرده و با توجه به عدم هرگونه چشم انداز مثبتی در رسیدن به توافق با اروپا بر سر فروش نفت جمهوری اسلامی روز چهارشنبه ۱۳ شهریور اعلام کرد: بعید می دانم امروز و فردا با اروپا به نتیجه برسیم” و لذا گام سوم را اعلام خواهیم کرد. روحانی با بیان اینکه : “گام سوم شتاب ویژه ای به فعالیت های سازمان انرژی اتمی خواهد داد، گفت: “ظاهر گام سوم خیلی تکان دهنده نیست ولی باطن آن فوق العاده مهم است”.

همزمان با این اعلام موضع حسن روحانی در کاهش باز هم بیشتر تعهدات هسته ای جمهوری اسلامی، مقامات آمریکا نیز هرگونه کاهش یا معافیت از تحریم های هسته ای را منتفی دانستند. مورگان اورتاگوس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد: “مقامات ایران رسما به باج خواهی متوسل شده و گفته اند ۱۵ میلیارد دلار تحویل ما بدهید وگرنه ما برنامه هسته ای خود را جلو می بریم…این کار بسیار شبیه تهدیدهای چند ماه پیش آنهاست و برایشان به یک عادت تبدیل شده است”. در همین رابطه دونالد ترامپ نیز با رد پیشنهاد کاهش تحریم ها علیه جمهوری اسلامی اعلام کرد: “چنین چیزی اتفاق نخواهد افتاد، چنین اتفاقی روی نخواهد داد.”

اکنون، بر بستر چنین روند پر تنشی که طی روز های بعد از نشست گروه ۷ و شکست دیپلماسی مکرون شکل گرفت، پیش از آنکه دولت ایران گام سوم کاهش تعهدات هسته ای خود را رسما اعلام و شروع کند، مقامات آمریکایی با همان سیاست اعمال فشار حداکثری یک رشته تحریم های جدیدی را پیشاپیش علیه جمهوری اسلامی وضع کردند. سازمان فضانوردی و یک شبکه خطوط کشتیرانی که سپاه پاسداران مسئول اداره آن معرفی شده همراه با ۱۶ شرکت، ۱۰ شخص حقیقی، ۱۱ کشتی و نیز تعیین پاداش ۱۵ میلیون دلاری برای هرگونه اطلاعاتی که به توقف و پرده برداری از مکانیسم های عملیاتی سپاه پاسداران و نیروی قدس کمک کند، از جمله اقدامات و مواردی هستند که در فهرست تحریم های اخیر دولت آمریکا گنجانده شده اند.

اتخاذ تحریم های جدید و تمامی اقدامات تاکنونی دولت آمریکا به روشنی نشان داده است که ترامپ حاضر به کوتاه آمدن در مقابل جمهوری اسلامی نیست. ادامه این روند برای طبقه حاکم و نظام سیاسی پاسدار آن طبیعتا چندان آسان نخواهد بود. عقب نشینی تهدیدآمیز حسن روحانی از “غنی سازی ۲۰ درصدی” به “توقف تمام تعهدات تحقیق و توسعه هسته ای” در مرحله سوم را باید نخستین نشانه قرار گرفتن جمهوری اسلامی بر لبه تیغ در این دوره دانست.

وقتی ماکرون رئیس جمهوری فرانسه که طی یک ماه گذشته سکان دیپلماسی و چانه زنی برای رسیدن به یک توافق حداقلی میان جمهوری اسلامی، اتحادیه اروپا و دولت آمریکا را در دست داشت و پس از روزها مذاکره با طرفین نزاع با شرمندگی اعلام کرد که رسیدن به هرگونه توافقی بر سر فروش نفت و یا ایجاد یک خط اعتباری ۱۵ میلیارد دلاری برای پیش خرید نفت ایران بدون رضایت آمریکا عملی نیست، بهتر می توان شرایطی را که جمهوری اسلامی در آن گیر کرده است، دریافت. شرایطی که گذار از آن برای هیات حاکمه ایران به دشواری ممکن است صورت گیرد. همه این واقعیات بیانگر این نکته است که “برجام” از مدت ها پیش مرده و دیگر چیزی از آن باقی نمانده است. مضافا اینکه از دست اروپا نیز با همه زوری که برای بر سر دست نگاه داشتن تابوت این توافق می زند، دیگر کاری ساخته نیست. شکل گیری این وضعیت، همان بن بستی است که جمهوری اسلامی اکنون در آن گیر کرده است و نمی داند چه کار باید بکند.

طبق گفته خامنه ای انتخاب گزینه مذاکره با آمریکا، “سم مضاعف” است و ادامه این وضعیت نیز با وجود خالی بودن خزانه دولت و بحران های متعددی که از هر طرف بر گلوی رژیم چنگ انداخته اند، برای نظام چندان آسان نیست و نخواهد بود. یک دو راهی خطرناک که نه دست کشیدن از سیاست های توسعه طلبانه و پان اسلامیستی رژیم برای رفتن پای میز مذاکره با آمریکا برایش آسان است و نه ادامه وضعیت نه جنگ و نه مذاکره به راحتی برایش مقدور است. با این همه و به رغم همه تنگناهایی که برای جمهوری اسلامی در گزینه مذاکره با دولت آمریکا وجود دارد، محتمل ترین راه برای برون رفت طبقه حاکم از وضعیت موجود باز هم همان گزینه مذاکره با آمریکا است. راهی بسیار دشوار و شکننده که جمهوری اسلامی دیر یا زود از سر استیصال به آن تن خواهد داد. گزینه ای که دولت آمریکا هیچ عجله ای برای آن ندارد و با اعمال فشار تحریم های حداکثری علیه جمهوری اسلامی،  از مدت ها پیش توپ را در زمین هیات حاکمه ایران انداخته است.

تردیدی نیست که انتخاب جمهوری اسلامی در گزینه مذاکره با آمریکا، ارتباط تنگاتنگی با تحولات اجتماعی و گسترش مبارزات کارگران و توده های زحمتکش جامعه دارد. طبقه حاکم و نظام سیاسی پاسدار آن، تاکنون به شکل های مختلف نشان داده است که طبقه کارگر و عموم توده های زحمتکش مرم ایران را دشمن اصلی خود می دانند نه دولت آمریکا را. این نظام به دفعات ثابت کرده است تا زمانی که بحران های اجتماعی و حرکت مبارزاتی کارگران و توده های زحمتکش ایران زنگ خطری برای ادامه استمرار نظام نباشد، آنان به اینگونه بندبازی های خود حتا اگر بر روی لبه تیغ هم باشد،ادامه خواهند داد. اما اگر اعتصابات کارگری، جنبش های اجتماعی زنان، دانشجویان، اعتراضات معلمان، نویسندگان و مبارزات عموم توده های زحمتکش ایران زنگ خطر را برای استمرار و بقاء طبقه حاکم و نظام سیاسی پاسدار آن به صدا درآورد، آنگاه همین نظام اسلامی با همه مختصات پان اسلامیستی و ایدئولوژیک خود، بی درنگ و بدون کمترین تاملی با تکیه بر اصل جادویی “مصلحت نظام” به مذاکره با هر کس و هر دولتی تن خواهد داد. حتا اگر این کشور و دولت، کشور “شیطان بزرگ” باشد. لذا، با توجه به مجموعه شرایط موجود به نظر می رسد تا روزهای حضور مبارزاتی گسترده و همگانی کارگران و توده های مردم ایران در کارخانه و خیابان و مدرسه و دانشگاه، جمهوری اسلامی تا آنجا که برایش مقدور باشد با سر شکن کردن فشار تحریم ها به روی توده های مردم ایران و با اتخاذ توامان تشدید سرکوب و اتخاذ همین شیوه های بندبازی بر لبه تیغ ادامه داده و در برابر رفتن پای میز مذاکره مقاومت خواهد کرد.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۳۷ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.