در فاصله دی ماه ۱۳۸۸ تا دی ماه ۱۳۹۰، شماری از دانشمندان هسته ای جمهوری اسلامی “ترور” شدند. طبق ادعای رژیم، مسعود علی محمدی، اولین دانشمند هسته ای بود که در تاریخ ۲۲ دی ۸۸ به وسیله یک بمب کارگذاشته در مقابل درب خانه اش کشته شد. پس از علی محمدی، به ترتیب مجید شهریاری و فریدون عباسی (۸ آذر ۸۹)، داریوش رضایی نژاد (اول مرداد ۹۰) و مصطفی احمدی روش در ۲۱ دیماه ۹۰ طی یک سری عملیات جداگانه “ترور” شدند. از این تعداد، بجز فریدون عباسی که زنده مانده است، بقیه آنان جملگی کشته شده اند. حدود یک سال بعد از ترور علی محمدی، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در تاریخ ۲۰ آذر ۱۳۸۹ اعلام کرد که موفق به دستگیری عامل بمب گذاری در قتل علی محمدی شده است. در همین رابطه نیز یک برنامه ساختگی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد که در آن “مجید جمالی فشی” به نقش مستقیم خود در ترور مسعود علی محمدی اعتراف کرده و می گوید، که آموزش های مورد نیاز ترور را در سفری به اسرائیل زیر نظر مامورین موساد دیده است. جمالی فشی، همچنین در بخش دیگری از اعترافات تلویزیونی خود، مدعی شد که در پادگانی نظامی در جوار اتوبان تل آویو اورشلیم به وی آموزش هایی نظیر “تعقیب و گریز، تعقیب ماشین، جمع آوری اطلاعات از یک محل خاص و چسباندن بمب به زیر ماشین” داده شده است. “مجید جمالی فشی”، بعد از این اعترافات ساختگی و نمایشی در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۱ با حکم قاضی صلواتی در زندان اوین به دار آویخته شد. همزمان با اعدام جمالی فشی، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی از دستگیری بیش از ۱۰۰ نفر از عناصر رهبری کننده و افراد وابسته به تیم های ترور دانشمندان هسته ای توسط “سربازان گمنام امام زمان” خبرداد.
سه ماه بعد از اعدام “مجید فشی”، یعنی در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۳۹۱ فیلمی به نام مستند “کلوپ ترور” با حضور ۱۳ نفر از متهمان ترور دانشمندان هسته ای در صدا و سیمای جمهوری اسلامی به نمایش گذاشته شد. در این سناریوی اعترافاتی که توسط دستگاه امنیتی رژیم ساخته و پرداخته ساخته شده بود، مازیار ابراهیمی، بهزاد عبدلی و آرش خردکیش به عنوان مسئولان اصلی تیم ترور “دانشمندان هسته ای” معرفی شدند. مریم زرگر، فیروزه یگانه، مریم ایزدی، رامتین مهدوی موسایی، محسن صدقی آذر، فواد فرامرزی، ایوب مسلم، تارا باقری و نشمین زارع که در نمایش اعترافات تلویزیونی مستند “کلوپ ترور” حضور داشتند، از جمله دیگر اعضای تیم ترور وابسته به سرویس های جاسوسی اسرائیل معرفی شدند.
در مستند “کلوپ ترور”، مازیار ابراهیمی، بهزاد عبدلی و آرش خردکیش به همراه فیروزه یگانه، مریم زرگر و مریم ایزدی اعتراف کردند که برای آموزش های تروریستی به اسرائیل رفته و آموزش هایی را نیز در کمپ های اسرائیل در اقلیم کردستان عراق دیده اند. از جمله مازیار ابراهیمی با نام های مستعار سامان، امیریل و امیر عباس در تکمیل اعترافات آرش خردکیش گفته بود: ” ما را اعزام کردند به اسرائیل و در آنجا آموزش کار با مواد منفجره و کار و آموزش های نظامی و تیراندازی را دیدیم”.
در زمانی که این فیلم از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد، باشگاه خبرنگاران جوان، وابسته به نیروهای امنیتی رژیم نیز در گزارشی تحت عنوان “افشاگریِ شکستِ مثلثِ ترور در قالب کلوپ ترور” در باره این مستند نوشت: “کلوپ ترور” روایتی است از اقدامات برق آسای سربازان گمنام امام زمان در دستگیری کلیه عوامل ترور شهدای هسته ای کشور، به طوری که بخشی از اعترافات متهمین مثلث ترور با تمام جزئیات در این مستند بیان شده است.” در این گزارش، حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات وقت نیز از اقدامات نیروهای اطلاعاتی به عنوان “پیروزی سربازان گمنام امام زمان” یاد کرده و این اقدام را به عنوان یک “موفقیت بزرگ در تثبیت اثبات اقتدار ایران اسلامی” به خامنه ای و “ملت ایران” تبریک گفته است. باشگاه خبرنگاران جوان همچنین با تقدیر از اعدام مجید جمالی فشی نوشت: “بهزاد عبدلی، فیروزه یگانه با اسم مستعار ساناز، مریم زرگر، رامتین موسایی و آرش خردکیش با اسم های مستعار فرشید، بهزاد و آران، اعضای تیمی هستند که راه جمالی فشی را پیموده و در انتظار عاقبت او [اعدام] نیز هستند.
مستند “کلوپ ترور” همانند تمام پروژه های امنیتی جمهوری اسلامی در گرفتن اعترافات ساختگی در زیر شکنجه از متهمان بازداشت شده فقط مورد تمجید دستگاه قضایی و اطلاعاتی رژیم قرار نگرفت، بلکه ساخت و پخش آن با تشویق و تقدیر همه مقامات و نهادهای جمهوری اسلامی مواجه شد و هیات حاکمه ایران یکپارچه این پیروزی “سربازان گمنام امام زمان” را جشن گرفتند. حدود یک سال بعد از پخش این مستند کذایی، محسنی اژه ای معاون و سخنگوی دستگاه قضایی نیز در ۶ خرداد ۱۳۹۲ از تشکیل پرونده برای حدود ۴۴ نفر از متهمان ترور “دانشمندان هسته ای” خبر داد.
با این همه و به رغم جار و جنجال های موفقیت آمیزی که مسئولان قضایی و نیروهای امنیتی رژیم در پی نمایش اعترافات تلویزیونی “کلوپ ترور” به راه انداختند، اولین متهمان این پرونده بدون محاکمه و بی سر و صدا در بهمن ۱۳۹۲ آزاد شدند. بقیه متهمان نیز در سکوت و بی خبری محض یکی پس از دیگری از اتهامات وارده تبرئه و به مرور تا فروردین ۱۳۹۳ از زندان آزاد شدند. مازیار ابراهیمی، بهزاد عبدلی و آرش خردکیش، که طبق مستند “کلوپ ترور” از جمله متهمان اصلی تیم ترور “موساد” در عملیات ترور دانشمندان هسته ای جمهوری اسلامی دست داشتند، نهایتا در مرداد ۱۳۹۳ از زندان آزاد شدند.
آزادی بی سر و صدای تمامی متهمان ترور “دانشمندان هسته ای”، آن هم پس از نمایش اعترافات تلویزیونی مستند “کلوپ ترور” خود بزرگترین دلیل در جعلی بودن این مستند برای پرونده سازی دستگیرشدگان بود. مستندی که دستگاه قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی همانند تمامی مستندسازی هایی از این دست، متهمان را زیر فشار شکنجه های مرگ آور شبانه روزی مجبور کردند تا هر آنچه را که بازجویان آدمکش جمهوری اسلامی به آنان دیکته می کنند، بی چون و چرا بپذیرند و مو به مو سناریوی داده شده آنان را در مستندسازی هایی از این دست اعتراف و بازگو کنند.
حال با گذشت ۷ سال از نمایش پرونده سازی مستند “کلوپ ترور”، مازیار ابراهیمی که به تازگی از کشور خارج شده طی یک برنامه تصویری با بی بی سی فارسی پرده از اقدامات کثیف، هولناک و نفرت انگیز جمهوری اسلامی در ساختن این مستند برداشته است. مازیار ابراهیمی یکی از متهمان اصلی ترور “متخصصان هسته ای” بود که یک سال بعد از آخرین ترور دانشمندان هسته ای دستگیر و دو سال بعد از پخش مستند کذایی “کلوپ ترور” از زندان آزاد شد. متهمی که در پرونده سازی مستند “کلوپ ترور” اعتراف کرد که برای آموزش به اسرائیل رفته و مسئول تیم ترور مجید شهریاری بود و همچنین در ترور مسعود علی محمدی نیز نقش داشته است.
مازیار که اکنون در آلمان بسر می برد، از روزهای وحشتناک شکنجه و مرگ در زندان برای اعتراف گیری های دروغین و ساختگی مستندسازان امنیتی جمهوری اسلامی سخن گفته است: “این اعترافات پس از یک ماه تا چهل روز زیر شدیدترین شکنجه ها بود. پس از ده ضربه کابل به کف پایم، پام شکست. در این مدت حدود ۶۰۰ ضربه کابل روی پای شکسته ام تحمل کردم. هفت ماه دست بند به دست در سلول انفرادی گلوله شدم. مهره های پشتم خم شده اند. برای رهایی از شکنجه حاضر بودم هر اتهامی را که آقایان می گفتند، قبول کنم…تهیه فیلم کار خود وزارت اطلاعات بود، چون در اوین و با حضور بازجویان ضبط شد.”
به گفته مازیار ابراهیمی، اعتراف به قتل دانشمندان اتمی تازه اول کار بود. او، هفت ماه دیگر در جایی نامشخص خارج از زندان اوین تحت شکنجه های شدید برای اعتراف گیری روی موضوعات دیگر بود. در این مدت، از او خواسته بودند که اعتراف کند پسران هاشمی رفسنجانی و محمد امامی کاشانی با او به اسرائیل سفر کرده اند. به گفته مازیار، آنچه در نهایت به شکل غیر منتظره ای موجب شد تا او و دیگر متهمان ترور دانشمندان هسته ای از اتهامات وارده تبرئه و از زندان رها شوند، رقابت وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه و نیز تلاش وزارت اطلاعات برای اعتراف گیری بیشتر از او بود. بعد از انفجار ملارد بازجویان نقشه پایگاه را به من دادند و گفتند: “همکارانمان از سپاه شما را بازجویی خواهند کرد. تنها در باره ملارد حرف خواهی زد. وظیفه تو زدن شاسی انفجار بوده است. یک کلمه کمتر یا بیشتر از چیزی که بهت گفتیم نگو. وگرنه گوشت به استخوانت نمیذاریم. منظورشان این بود که آنقدر کابل خواهند زد تا گوشت از استخوان پام جدا بشه.”
روز موعود فرا رسید. بازجویی از مازیار توسط ماموران اطلاعات سپاه شروع می شود. مامور امنیتی سپاه پرونده را ورق می زند و اعترافات او را می خواند. مازیار می گوید، مامور سپاه سرش را از پرونده بلند کرد و گفت: ” اعتراف کردی که کلید انفجار را تو زدی؟ من هم گفتم بله. پرسید کجا بودید اون موقع؟ گفتم پشت فنس پادگان. گفت وقتی انفجار رخ داد، تو چیزی حس کردی؟ گوشات درد نگرفت؟ گفتم نه.” به گفته مازیار، مامور اطلاعاتی سپاه با شنیدن این حرف “همچون فنر از جایش پرید” و با بد و بیراه گفتن به من ادامه داد: ” تا شعاع ۲۵ کیلومتری یک شیشه سالم نمونده، ۱۷۷ نفر کشته شده اند، یک آجر رو هم بند نمونده، تو می گی اثری رو تو نداشته؟ چه خبره اینجا؟ کی این مزخرفات را به تو گفته؟” مازیار که به شدت تحت فشار گازانبری بازجویان وزارت اطلاعات و ماموران امنیتی سپاه قرار داشت، می گوید: ” دل به دریا زدم. گفتم که زیر شکنجه این اتهامات را قبول کرده ام.” با این جمله مازیار، ورق برگشت و پرونده در مسیر دیگری قرار گرفت. در رقابت میان آدمکشان جمهوری اسلامی، در رقابت جنگ قدرت میان وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه پاسداران، اینبار ورق به سود مازیار ابراهیمی و دیگر متهمان مستند “کلوپ ترور” بر گشت. مامور سپاه، متهمان را بی گناه و قول آزادی آن ها را می دهد. از این زمان به بعد شکنجه مازیار و سایر متهمان نیز متوقف می شود. در واقع جمهوری اسلامی پس از پیروزی اطلاعات سپاه بر وزارت اطلاعات و گرفتن ابتکار عمل از وزارت اطلاعات در زمینه اقدامات ضد جاسوسی، برای مختومه کردن پرونده ترور دانشمندان هسته ای، شعبده بازی دیگری را آغاز کرد. هیات هایی از دفتر خامنه ای و مقامات وزارت اطلاعات برای دلجویی از متهمان شکنجه شده به ملاقات آنان در زندان رفتند. مازیار ابراهیمی می گوید نماینده خامنه ای در وزارت اطلاعات گفت: “به لطف شما و آقا امام زمان یک توطئه دولتی کشف و خنثی شد”. همان “توطئه” ای که اکنون مشابه آن به شکلی دیگر در پرونده متهمان محیط زیستی کلید خورده است. با این تفاوت که اینبار اطلاعات سپاه با همدستی دستگاه قضایی در صدد پرونده سازی و دادن اتهام جاسوسی به دستگیرشدگان محیط زیستی اند و در عوض دولت روحانی و وزارت اطلاعات در نقش “ناجی” بر بی گناهی و غیر جاسوس بودن متهمان محیط زیستی صحه گذاشته اند. متهمانی که دست کم چهار تن از آنان به احکام افساد فی الارض یعنی اعدام مواجه هستند. آیا آنان توسط قاضی صلواتی دژخیم به سرنوشت “مجید جمالی فشی” گرفتار می شوند یا همانند مازیار ابراهیمی، رهایی از زندان را تجربه خواهند کرد؟
اهمیت رمز گشایی پروژه مستند “کلوپ ترور” صرفا در رسوایی بزرگ جمهوری اسلامی نیست. اهمیت این امر در بی ارزش بودن تمامی اعترافات دستگیرشدگان در زیر فشار و شکنجه است. اهمیت برملا شدن ماهیت پرونده سازی دستگاه های امنیتی رژیم و بی اعتبار بودن دستگاه قضایی و احکام صادره توسط قضات مزدور این رژیم است که تمامی احکام زندان و اعدام شان بر اساس پرونده سازی های دروغین و اعترافات متهمانی است که در زیر فشار و شکنجه به کارهای ناکرده اقرار کرده و می کنند. اگر مجید جمالی فشی، به حکم قاضی صلواتی و بر اساس اقاریر گرفته شده در زیر شکنجه به سرعت اعدام نمی شد، چه بسا او نیز همانند مازیار ابراهیمی و دیگر متهمان پرونده ترور دانشمندان هسته ای اکنون زنده بود. اهمیت رمز گشایی مستندهای دروغینی همانند “کلوپ ترور”، علاوه بر رسوایی جمهوری اسلامی در یادآوری هزاران جان شیفته ای است که بر اساس اعترافات و اقاریر زیر شکنجه محاکمه واعدام شده اند. پرونده هیات حاکمه ایران در عرصه پرونده سازی های امنیتی بسیار قطور و وحشتناک است. رمز گشایی مستند “کلوپ ترور” یک بار دیگر نشان داد که دست دستگاه قضایی، پلیسی و امنیتی جمهوری اسلامی برای پرونده سازی در مورد متهمان دستگیر شده تا چه حد باز است و طبقه حاکم برای رسیدن به اهداف کثیف و ضد انسانی اش هیچ حد و مرزی نمی شناسد.
فراموش نکنیم که پرونده متهمان ترور دانشمندان هسته ای و نمایش مستند “کلوب ترور” در زمان ریاست حیدر مصلحی بر وزارت اطلاعات رخ داد. همان کسی که اکنون به عنوان جانشین دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی کل قوا، انجام وظیفه می کند. شاید یکی از دلایل پشت پرده برکناری حیدر مصلحی توسط احمدی نژاد، افشای همین پرونده متهمان هسته ای در آن زمان و نقش او به عنوان وزیر اطلاعات در اعتراف گیری و پرونده سازی علیه دستگیرشدگان بود. با این همه، اقدام احمدی نژاد در برکناری حیدر مصلحی نه تنها با مخالفت شدید خامنه ای مواجه شد، بلکه از طرف خامنه ای ارتقاء مقام یافت. همانگونه که پس از افشای “قتل های زنجیره ای” دری نجف آبادی که در آن زمان وزیر اطلاعات بود و در بازجویی های سعید امامی از او به عنوان یکی از آمران کشتار نویسندگان و شاعران نام برده شده بود، پس از برکناری از مقام وزارت، توسط خامنه ای در یک پست انتصابی بالاتری قرار گرفت. همان روندی که در پرونده سازی امنیتی و اعترافات تلویزیونی علیه اسماعیل بخشی، سپیده قُلیان و علی نجاتی توسط وزارت اطلاعات پیش رفت. پرونده ای که به رغم شکایت اسماعیل بخشی از وزارت اطلاعات و فشارها و شکنجه هایی که توسط بازجویان بر جسم و جان او و دیگر همرزمانش رفته بود، نه تنها آب از آب تکان نخورد، بلکه خود اسماعیل بخشی و سپیده قُلیان دوباره دستگیر و مجددا تحت فشار و شکنجه های بیشتری قرار گرفتند.
پوشیده نیست که پرونده سازی های امنیتی نظیر توطئه و برنامه ریزی کشتار نویسندگان در سال ۷۶، مستند “کلوپ ترور” علیه متهمان ترور دانشمندان هسته ای، “طراحی سوخته” علیه اسماعیل بخشی و نیز اقدامات توطئه گرانه دیگری از این دست، جزئی از سیاست همیشگی جمهوری اسلامی بوده و خواهد بود. بر خلاف نظریه پردازان داخلی و خارجی مدافع جمهوری اسلامی که هر بار با افشا شدن گوشه ای از اینگونه توطئه گری های رژیم سعی می کنند آن را به صدا و سیما، نیروهای “خودسر” درون حاکمیت و یا جناحی از جمهوری اسلامی مرتبط سازند، تجربه عملی و اقدامات عمومی هیات حاکمه ایران به روشنی بیانگر این واقعیت است که طبقه حاکم و نظام سیاسی پاسدار آن، منافع استراتژیک در اعمال سرکوب و شکنجه و دادن مجوز به ارگان های ذیربط در ساختن اینگونه مستندسازی های کثیف داشته و دارند. اگرچه با رمزگشایی مستند “کلوپ ترور” رسوایی بزرگ دیگری برای هیات حاکمه ایران رقم خورده است، اما بی تردید تا زمانی که جمهوری اسلامی در ایران حاکمیت دارد اینگونه مستند سازی های کثیف بازهم ادامه خواهد داشت. برای رهایی از قتل و جنایت و کشتار و شکنجه و رهایی از اینگونه مستند های دروغین و نفرت انگیز، باید جمهوری اسلامی را با یک انقلاب اجتماعی از میان برداشت و بجایش حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان را جایگزین کرد.
نظرات شما