سراسر خاورمیانه به جولانگاه نظامی امپریالیسم آمریکا تبدیلشده است. دولت آمریکا با تشدید نزاع با رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی، فرصت را برای تقویت پایگاههای نظامی خود غنیمت شمرده و پیدرپی اخبار و گزارشهایی از گسیل نیروها و تجهیزات جدید به خلیجفارس انتشار مییابد. امپریالیسم آمریکا در طول چند دهه اخیر بهویژه با فروپاشی شوری و بلوک شرق تلاش نموده است از هر فرصتی برای ایجاد و تقویت پایگاههای نظامی خود در منطقه خاورمیانه برای حفظ هژمونی بلامنازع در خدمت تأمین منافع اقتصادی، سیاسی و نظامی خود بهره گیرد.
منطقه خاورمیانه به دلایل اقتصادی، سیاسی و نظامی برای امپریالیسم آمریکا حائز اهمیت جدی است. از هنگامیکه میدانهای نفتی در کشورهای حاشیه خلیجفارس بهویژه عربستان در نیمه اول قرن بیستم کشف شد، دولت آمریکا اهمیت اقتصادی این منطقه را دریافت و در نیمه دوم قرن بیستم درحالیکه رقبای انگلیسی و فرانسوی تضعیفشده بودند، تلاش نمود نقش برتر نظامی و سیاسی را در این منطقه به دست آورد. دولت آمریکا که از جنگ جهانی دوم پیروز و قدرتمند بیرون آمده بود، برای جلوگیری از نفوذ شوروی و حفظ موجودیت رژیمهای مرتجع حاکم بر کشورهای منطقه خاورمیانه، تلاش نمود با تشکیل پیمان بغداد و سپس سنتو و نیز از طریق پیمانهای دوجانبه ازجمله با عربستان، این نقش هژمونیک خود را حفظ کند. در آن دوران به علت وجود رقیب قدرتمندی مثل شوروی، بیداری سیاسی مردم منطقه خاورمیانه، رشد جنبشهای کارگری و کمونیستی و عروج ناسیونالیسم عرب، امکان نداشت که دولت آمریکا بتواند همچون امروز، در سراسر این منطقه پایگاههای نظامی برپا کند. در مقطعی، حتی موقعیت آمریکا و رژیمهای پوشالی منطقه بهویژه در کشورهای عربی به شدت متزلزلتر شد. اما از ربع آخر قرن بیستم، چرخشی در اوضاع سیاسی منطقه و جهان به نفع آمریکا رخ داد. پس از مداخله نظامی شوروی در افغانستان، کارتر رئیسجمهوری آمریکا، فرصت را غنیمت شمرد و در ١٩٨٠ تهدید کرد چنانچه موجودیت رژیمهای کشورهای نفتخیز منطقه به خطر افتد، دولت آمریکا به اقدام نظامی مستقیم متوسل خواهد شد. درعینحال برای مقابله باقدرت کمونیستها و نیروهای مترقی و انقلابی منطقه و نیز نفوذ شوروی، استراتژی کمربند سبز برژینسکی برای تقویت جنبشهای اسلامگرا به مرحله اجرا درآمد. اما تنها پس از فروپاشی بلوک شرق است که این امکان را به دست میآورد، برای حفظ هژمونی خود و مقابله با جنبشهای انقلابی که منافع دولت آمریکا و رژیمهای پوشالی را تهدید میکنند، از هر رویداد منطقهای و فرا منطقهای، توجیه و دستآویزی برای ایجاد و تقویت پایگاههای نظامی پیدا کند. اشغال کویت توسط صدام در ١٩٩٠که پیامد آن، مداخله نظامی آمریکا و متحدان آن بود، دستآویزی برای ایجاد پایگاههای نظامی آمریکا در کویت بود. اقدام تروریستی القاعده در آمریکا در ۱۱سپتامبر، یعنی همان گروهی که توسط دولت آمریکا برای مقابله با شوروی و تحقق استراتژی کمربند سبز موردحمایت قرارگرفته بود، دستآویز دیگری برای مداخله نظامی در افغانستان و سپس عراق در ٢٠٠۳ و ایجاد پایگاههای نظامی در این کشورها قرار گرفت. نزاع فرقهای شیعه و سنی ، اقدامات ماجراجویانه و توسعهطلبانه جمهوری اسلامی و تشدید نزاع با دولتهای منطقه خاورمیانه، توجیه دیگری برای ایجاد و تقویت پایگاههای نظامی در خلیجفارس و سوریه بود. هم اکنون نیز اقدامات جنگطلبانه و توسعهطلبانه جمهوری اسلامی، تقویت روزافزون ماشین نظامی خود در خاورمیانه، تلاش برای دستیابی به سلاحهای غیر متعارف، تهدید نظامی دولتهای منطقه، سازماندهی و تسلیح گروههای اسلامگرای شیعه در کشورهای منطقه، از عوامل موثر تقویت نیروهای نظامی امپریالیسم آمریکا در منطقه است. درنتیجه، اکنون وقتیکه به خاورمیانه نظر افکنیم، میبینیم که در طول مدتی کمتر از سه دهه، خلیجفارس یکسره تبدیل به منطقه پایگاههای نظامی آمریکا شده است. این پایگاههای نظامی به تعداد دیگری از کشورهای خاورمیانه نیز بسط یافته است.علاوه براین، در اغلب کشورهایی هم که دولت آمریکا در آنها پایگاه نظامی دایر نکرده است ، امکانات و تأسیسات نظامی آنها در اختیار نیروی نظامی آمریکا قرارگرفته است.
امپریالیسم آمریکا در کشورهای خاورمیانه مجموعاً ۲۱ پایگاه نظامی دایر کرده است. اطلاعات دقیقی از تعداد نیروی نظامی مستقر در این پایگاهها در دست نیست، اما پیش از گسیل واحدهای نظامی چند ماه اخیر در پی تشدید نزاع با جمهوری اسلامی، برآورد شده بود که نیروی نظامی آمریکا در کشورهای خاورمیانه بالغبر ۵۴ هزار نفر است.
اغلب پایگاههای نظامی دولت آمریکا در کشورهای حاشیه خلیجفارس قرار دارند.
مهمترین پایگاه نظامی دولت آمریکا، پایگاه دریایی منامه در بحرین است که بزرگترین ناوگان این کشور در خارج از ایالاتمتحده آمریکا در آن مستقرشده است. این پایگاه نظامی، مقر ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا است.
بحرین و آمریکا در اکتبر ۱۹۹۱ یک پیمان دفاعی ۱۰ سالهای امضا کردند و در سال ۱۹۹۵ بحرین رسماً به ستادِ ناوگان پنجم آمریکا تبدیل شد. این پیمان نظامی ازآنپس هر ده سال تمدیدشده است. در این پایگاه چندین فروند ناوشکن و ناو آمریکایی با انبوهی از تجهیزات و تسلیحات مستقر هستند.
علاوه بر این پایگاه دریایی ، پایگاه هوایی “شیخ عیسی” نیز در اختیار نیروهای آمریکایی قرار دارد. آمریکا در بحرین، دهها جنگنده، چندین بمبافکن و هواپیماهای سوخت- رسان مستقر ساخته است. برخی گزارشها حاکی از آن است که حدود هفت هزار سرباز آمریکایی در بحرین مستقر هستند.
پس از بحرین قطر قرار دارد که مهمترین پایگاههای هوائی آمریکا در این کشور قرار دارند. گفته میشود که “العدید” بزرگترین پایگاه هوایی خارجی آمریکاست.
دولت قطر در سال ۱۹۹۶ با هزینهای بالغبر یک میلیارد دلار اقدام به ساخت “پایگاه هوایی العدید” کرد و در سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی هزاران نیروی نظامی آمریکا به همراه جنگندهها و تانکها و دیگر تجهیزات در این پایگاه مستقر شدند. در سفری که اخیراً مایک پومپئو به قطر داشت، دو طرف تفاهمنامهای برای گسترش این پایگاه امضا کردند.
پومپئو در حاشیه انعقاد این تفاهمنامه گفت: “کشور قطر از ۱۳ هزار سرباز آمریکایی میزبانی میکند و امروز برای گسترش حضورمان در پایگاه هوایی العدید تفاهمنامهای امضا کردهایم.”انواع هواپیماهای ارتش آمریکا در این پایگاه مستقر هستند.
در کویت دو پایگاه هوایی “علی السالم “و “احمد الجابر” قرار دارند. پایگاه هوایی احمد الجابر قابلیت پذیرش انواع هواپیماهای نظامی را دارد.
علاوه بر این، ارتش آمریکا و دولت کویت در حال ایجاد بزرگترین فرودگاه نظامی در خاورمیانه، “پایگاه هوایی المبارک غربی ” هستند که عملیات احداث آن، تا سال ۲۰۲۳ به پایان خواهد رسید. طبق برخی گزارشها، حدود ۱۵۰۰۰ سرباز آمریکایی با جنگندهها و سامانه موشکی پاتریوت در کویت مستقرند.
در امارات متحده عربی نیز یک پایگاه هوایی بزرگ آمریکا به نام الظفره، با جنگندهها و سیستم پاتریوت وجود دارد.
تخمین زده میشود که نیروی نظامی آمریکا در این پایگاه، حدود پنج هزار نفر است.
پایگاه هوایی “تومریت” یکی دیگر از پایگاههای نظامی مهم آمریکا در عمان است.
علاوه بر شیخنشینهای حاشیه خلیجفارس، دولت آمریکا پایگاه هوایی “عین الاسد”، در غرب استان “الانبار” عراق را با ٩ هزار نیروی نظامی در اختیار دارد. در افغانستان مهمترین پایگاه نظامی آمریکا پایگاه هوائی بگرام است که محل استقرار هواپیماهای ترابری و جنگندههای آمریکایی میباشد. در این پایگاه از پرواز هواپیماهای بدون سرنشین نیز استفاده میشود. پایگاه هوایی اینجرلیک ترکیه نیز یکی دیگر از پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه است و بزرگترین هواپیماهای آمریکا در آن مستقر هستند. دولت آمریکا در پاکستان نیز دو پایگاه نظامی دارد.
دولت آمریکا در عربستان ظاهراً پایگاه ندارد اما هزاران نظامی آمریکائی در آنجا حضور دارند. اردن نیز یکی از کشورهایی است که تعدادی از نظامیان و تجهیزات نظامی آمریکائی همواره در آن حضور دارند. دولتهای مصر و اسرائیل هم که جزء قدرتهای نظامی برتر منطقه هستند از کمکهای مالی و نظامی آمریکا برخوردارند. بهویژه اسرائیل از یک نیروی هوائی و موشکی سطح بالا و سیستم دفاع ضد موشکی برخوردار است و مجهز به بمب اتم نیز هست که این امکانات نیز میتوانند در خدمت ارتش آمریکا به کار گرفته شوند.
با تمام این اوصاف، دولت آمریکا اخیراً نیز با تشدید نزاع با جمهوری اسلامی هزاران نیروی نظامی جدید با پیشرفتهترین سلاحها و مهمات و ناوهای جنگی، انواع و اقسام هواپیماهای جنگی، بمبافکن استراتژیک بی۲ “اسپریت” به همراه بمبهای پرقدرت ام-او- پی، جنگندههای پیشرفته اف ۲۲، سامانههای لیزری ، نفربرهای آبی- خاکی ضد مین، موشکهای کروز تاماهاک، را به منطقه گسیل کرده است.
روشن است که اینهمه سلاح، پایگاه نظامی، نقلوانتقال نیرو و مانورهای نظامی، هرسال میلیاردها دلار هزینه را بر دوش مردم آمریکا تحمیل میکند و بخش بزرگی، از هزینه ١٠٠ تا ١۵٠ میلیارد دلاری نظامی آمریکا در خارج از این کشور، در این منطقه صرف میشود. از اوایل قرن حاضر تاکنون دولت آمریکا دهها میلیارد دلار صرف برافروختن جنگهای خاورمیانه، ایجاد پایگاههای نظامی زمینی، دریایی و هوائی و نگهداری نیروی نظامی خود در خاورمیانه کرده است.
اما اگر این میلیتاریسم و جنگافروزی و هزینههای آن، جز ضرر چیزی عاید تودههای مردم آمریکا نکرده و نمیکند، منافع آن برای امپریالیسم آمریکا، طبقه حاکم این کشور، بسیار کلان است، بهنحویکه در هیچ کجای جهان نفع آنها بهاندازه خاورمیانه نیست. دولت آمریکا با کسب هژمونی بلامنازع در خاورمیانه هرسال دهها میلیارد دلار به جیب انحصارات صنعتی و مالی آمریکا سرازیر میکند.
نخست اینکه این منطقه منبع اصلی تأمین انرژی جهان سرمایهداری است. بیش از ۵١ در صد ذخایر نفت و ۴۲ درصد ذخایر گاز جهان در این منطقه قرار دارد. در همین حال هزینه تولید نفت ۳ تا ۵ دلار در هر بشکه است. سلطه بر این منطقه نقش مهمی در تأمین منافع اقتصادی طبقه حاکم آمریکا دارد. آمریکا با سلطه بر این منطقه نهتنها از بابت نفت و درآمدهای حاصل از آن، سودهای کلانی عاید انحصارات خود میکند، بلکه امنیت نفت موردنیاز خود و متحدانش را در سراسر جهان تأمین میکند. دولتهای رانتخوار نفتی خاورمیانه هرسال دهها میلیارد دلار درآمد از بابت صدور نفت و گاز به دست میآورند. بازارهای این کشورها در انحصار امپریالیسم آمریکا برای صدور سرمایه و کالاست. هرسال میلیاردها دلار از سوی انحصارات آمریکائی در این کشورها سرمایهگذاری میشود و طرحهای اکتشاف و بهرهبرداری نفت و گاز و پروژههای مختلف نیز عمدتاً به انحصارات آمریکائی تعلق میگیرد. یکی از منابع بزرگ سودهای هنگفت انحصارات آمریکائی، فروش سالانه دهها میلیارد سلاح و مهمات به این کشورهاست. بهمحض اینکه ترامپ در آمریکا به قدرت رسید یک قرارداد فروش سلاح به مبلغ ١١٠ میلیارد دلار با عربستان و ١٢ میلیارد دلار تنها با قطر امضا کرد. یک سال پیش از آن نیز قطر قرارداد ۲۱ میلیاردی خرید جنگندههای اف ۱۵ را با دولت آمریکا بسته بود.
دولت آمریکا با حضور نظامی خود در مقابل قدرتهای امپریالیست رقیب، هژمونی خود را حفظ میکند و مانع از دستاندازیهای آنها میگردد. همچنین دولت آمریکا با حفظ هژمونی خود در خاورمیانه بر حفظ موقعیت سیاسی و نظامی جهانی خود میافزاید.
روشن است که حفظ هژمونی آمریکا و بازارهای امن برای صدور سرمایه در این منطقه، حمایت سیاسی و نظامی از دولتهای استبدادی خاورمیانه که اغلب آنها نیز دولتهای مذهبی اسلامگرا و مذهبی هستند، میطلبد. امپریالیسم آمریکا با حضور نظامی مستقیم خود تأمینکننده بقای رژیمهای مرتجع منطقه و به بند کشیدن مردم این کشورهاست.
امپریالیسم آمریکا با حمایت و پاسداری از دولتهای ارتجاعی استبدادی و اسلامگرا و مذهبی عامل مهمی در اسارت تودههای مردم کشورهای منطقه خاورمیانه است. تنها انقلابهای کارگری در این منطقه میتواند بساط نظامیگری آمریکا را از منطقه جمع کند و مردم این کشورها را از اسارت امپریالیسم و ارتجاع داخلی نجات بخشد.
اقتصاد سیاسی – نفت – هژمونی جنگی – رقابت – انحصار و جامعه ی جهانی