طومار اعتراضی و تاکتیک صحیح مارکسیستی

دومین نامه خطاب به وزیر کار جمهوری اسلامی برای افزایش دستمزدها، همراه با ده هزار امضا که در اول مهر ۹۱ به وزارت کار تحویل داده شد، ضمن آنکه انعکاس نسبتاً وسیعی در رسانه‌های رسمی داخل کشور پیدا کرد، مباحثی را نیز در سطح جنبش کارگری و در میان فعالان و علاقه‌مندان به جنبش کارگری، پیرامون میزان کارآئی اینگونه نامه‌ها و طومارنویسی‌ها، همچنین پیرامون سایر اشکال مبارزۀ کارگری و ضرورت سازماندهی مبارزۀ سراسری مؤثرتر برای افزایش دستمزدها که خواست عموم کارگران است، در پی داشت. این نامه، در سایت “اتحاد” وابسته به “اتحادیه آزاد کارگران ایران” درج شده است. در این نامه که خطاب به شیخ‌الاسلام وزیر کار جمهوری اسلامی نوشته شده و رونوشت آن به “نهاد رسیدگی به شکایات مردمی ریاست جمهوری” و “نمایندگان مجلس جمهوری اسلامی” نیز ارسال شده است، ضمن اشاره به تهاجمات پی درپی سرمایه به وضعیت معیشتی کارگران و شرایط به‌غایت دشوار و برده‌واری که سرمایه‌داران و رژیمِ آن‌ها بر کارگران ایران تحمیل نموده‌اند، مانند تحمیل قراردادهای موقت، ناامنی شغلی، بیکارسازی، عدم پرداخت دستمزد، تورم و گرانی و دستمزدهای زیر خط فقر، به این واقعیت نیز اشاره شده است که بسیاری از اقلام خوراکی و رفاهی، به‌طور روزانه و با سرعتی غیرقابل تصور، در حال برچیده شدن از سفرۀ خالی کارگران است. نامه همچنین با اشاره به افزایش سرسام‌آور قیمت انواع کالاها و خدمات، چنین قید کرده است که این افزایش سرسام‌آور قیمتها به‌ویژه در طول یک‌سال گذشته، در حالی صورت گرفته است که میانگین دستمزد کارگران در این مدت (سال ۹۰ و ۹۱) فقط ۱۳ درصد افزایش پیدا کرده و متوسط دریافتی ماهانه میلیون‌ها کارگر، بین ۳۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان بوده است. نامه پس از اشاره به این واقعیت‌های دردناکی که بر کارگران ایران تحمیل شده است چنین می‌نویسد “ما در نامه قبلی خود بر این مسئله انگشت گذاشتیم و بر این حقیقت غیرقابل انکار تأکید کردیم که چنین دستمزدی به‌ویژه در مراکز استان‌ها کفاف اجاره بهای حقیرترین منزل مسکونی را نیز نمی‌دهد. آنوقت و تحت چنین شرایطی شما به عنوان وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی [تأکید از نویسندگان نامه است] و به عنوان ارگانی که حق تعیین قیمت فروش نیروی کارمان را از ما کارگران سلب کرده‌اید و تعیین حداقل دستمزد را در اختیار وزارت‌خانه خود قرار داده‌اید، نه‌تنها صدایتان در نیامدهبلکه حتی زحمت پاسخگوئی به خواست کتبی و امضا شدۀ هزاران کارگر را نیز به خود نداده‌اید. طوری که به‌نظر می‌آید وزارت‌خانه شما هیچ ربطی به کارگران  [تأکید از ماست] و زندگی و معیشت آنان ندارد”. نویسندگان نامه در ادامه این عبارات که تا حدودی نحوۀ نگاه و انتظارشان از وزارت کار و رئیس آن را منعکس می‌سازد، به بدتر شدن وضعیت کارگران در طول سه ماهی که از اولین نامه و تحویل طومار اعتراضی در ۲۷ خرداد ۹۱ گذشته است، اشاره نموده و به ذکر این واقعیت پرداخته‌اند که در طی این مدت، علاوه بر افزایش قیمت‌ها و تشدید فشارهائی که از این ناحیه بر کارگران وارد شده است، کارفرمایان در ده‌ها کارخانه، حتا ناهار و مزایای شغلی کارگران از قبیل پاداش، بهره‌وری کار و امثال آن را نیز قطع کرده‌اند. و سرانجام با اشاره به این واقعیت که فاصله بینِ درآمدها و هزینه‌های جاری زندگی به مرز فاجعه‌باری رسیده و هستی و حیات خانواده‌های کارگری را در معرض نابودی قرارداده است، چنین می‌نویسد “لذا ما با تأکید و اصرار بر افزایش عاجل و فوری حداقل دستمزدها در شش ماهه باقی مانده سال، ده هزار امضای دیگر را در اعتراض به سطح دستمزدها و دیگر شرایط کار و زیست کارگران تحویل شما می‌دهیم و بار دیگر بر تأمین خواست‌های میلیون‌ها کارگر که در طومار اعتراضی بر آن صحه گذاشته شده پای می‌فشاریم”.

مضمون نامه کوتاه “هماهنگ کنندگان” اعتراض به حداقل دستمزدها و تهیه کنندگان طومار اعتراضی، تا آنجا که به وضعیت بسیار سخت معیشتی کارگران و ناچیز بودن و ناکافی بودن دستمزدها در برابر هزینه‌ها و نیز فشارها و دشواری‌های بی‌شماری که از ناحیه تورم و گرانی و شرایط وخیم کار و زیست بر کارگران تحمیل گشته است، بازتاب دهندۀ واقعی فشارهای کشنده اقتصادی و معیشتی بر توده کارگران در سراسر کشور است و گویای این واقعیت است که این مجموعه فشارها از حدود تحمل کارگران فراتر رفته است، لذا کارگران سراسر ایران خواستار افزایش دستمزدها، بهبود شرایط کار و تغییر وضعیت موجود هستند. نامه اعتراضی اما در آنجا که می‌تواند دامن زننده انتظارات بیهوده از وزارت کار و رئیس آن باشد، تهی از هرگونه واقعیت است.

نامه نویسی و طومار اعتراضی اگرچه یکی از اشکال مبارزه و اعتراض کارگران است و کارگرانی که تحت شدیدترین فشارهای اقتصادی و معیشتی هستند، بدیهی‌ست که از هر شکل مبارزه ولو کم اثرترین شیوه‌ها و اشکال مبارزه، برای بهبود شرایط کار و زندگی خود از آن استفاده کنند،با این همه، تجربه نشان داده است که طومار اعتراضی ولو با ده یا بیست هزار امضا به مقامات و مسئولین و نهادهای دولتی، که خود نه فقط در جریان مشکلات کارگران و حقایقی از این‌دست که دستمزدهای ماهانه کارگری هزینه حتا ده روز یک خانوار کارگری را هم تأمین نمی‌کند و کفاف اجاره بهای حقیرترین منزل مسکونی را نمی‌دهد، هستند، بلکه با اجرای سیاست‌های اقتصادی ضد کارگری، کارگران را به روز سیاه و فقر مطلق نشانده‌اند تا سرمایه‌داران را فربه‌تر سازند، نه فقط دردی از کارگران را درمان نخواهد کرد، بلکه می‌تواند انرژی مبارزاتی کارگران را نیز زائل ساخته و به هرز بَرَد. نمونۀ زنده و نزدیک، نامه اعتراضی مشابهی‌ست که در ۲۷ خرداد و با ده هزار امضا تهیه و به وزارت ارسال شد. اما همانطور که “هماهنگ کنندگان طومار اعتراضی به سطح دستمزدها و دیگر شرایط کار و زیست کارگران” در نامه اخیر خود نیز به آن اشاره کرده‌اند، پس از سپری شدن بیش از سه ماه از تاریخ ارسال آن، نه فقط هیچ پاسخی به طومار اعتراضی هزارن کارگر داده نشد و هیچ بهبودی در وضعیت کار و زیست کارگران ایجاد نشد و حتی یک ریال به دستمزد کارگران اضافه نشد، بلکه در اثر تورم و گرانی شدید و افسار گسیخته کالاها و خدمات که نتیجه سیاست‌های اقتصادی دولت و نظام حاکم است، دستمزدهای واقعی کارگران بازهم با کاهش بیشتری روبرو گردید و قدرت خرید کارگران در ظرف همین مدت، دست کم پنجاه درصد کاهش یافت.

این تجربۀ نزدیک که تأکیدی بر تمام تجارب پیشین است، نشان‌دهنده آن است که طومار اعتراضی به سطح دستمزدها، به خودی خود موجب افزایش دستمزدها نخواهد شد و در این زمینه چیزی به کارگران نخواهد داد، مگر آنکه این ابتکار عمل بخواهد و یا بتواند تحرک و تکانی را در میان کارگران ایجاد کند و یا سازمان دهد و طومار اعتراضی را، زمینۀ اشکال اعتراضی مؤثرتری ساخته و آن را تدارک ببیند! خارج از این باشد، طومار اعتراضی ولو با هزاران امضا، مستقل از آنکه انعکاس نسبتاً محدودی داشته باشد مانند طومار اعتراضی ۲۷ خرداد و یا تحت شرایط معینی انعکاس وسیع‌تری پیدا کند مانند طومار اعتراضی اخیر، و صرف‌نظر از نقش مخرب تشکل‌های رژیمی و اینکه تا چه حد در آن مداخله کرده باشند و تا چه حد بخواهند بر این حرکت سوار شوند یا نشوند، در هر حال اما از این طریق چیزی عاید کارگران نخواهد شد. و نه فقط این، بلکه اتکاء صرف بر این شکل مبارزه و اصرار بر تکرار آن می‌تواند، به سرخوردگی، سرگردانی و فرسودگی کارگران نیز بیانجامد. به ویژه اگر که این اقدام با عدم آگاهی رسانی پیرامون کم تأثیری و بی اثری این تاکتیک و شکل مبارزه و عدم تلاش و آگاهی رسانی برای سازماندهی اشکال مؤثرتر مبارزه مانند تجمعات اعتراضی، اعتصاب و نظیر آن همراه گردد!

ناگفته روشن است که کارگران پیشرو، هیچگونه توهمی نسبت به ارگان‌ها، نهادها و مسئولین دولتی امثال وزیر کار و یا نهاد به اصطلاح رسیدگی به شکایات مردمی ریاست جمهوری و یا نمایندگان مجلس ارتجاع ندارند. هیچ‏زمانی قرار نبوده و قرار نیست که وزیر سرمایه‌داران، از اینکه فشارهای کمرشکن اقتصادی و معیشتی بر گرده کارگران روز به روز افزایش یافته است و از اینکه دستمزدهای کارگری حتا کفاف اجاره مسکن را نمی‌دهد، و از اینکه کارگران و خانواده‌های کارگری هر روز به فقر و گرسنگی و فلاکت بیشتری سوق داده شده‌اند، “صدایش در بیاید”! و یا فرمان توقف این روند را صادر کند. وزیر کار و وزارت‌خانه او مانند سایر وزارت‌خانه‌ها، اجزاء دولت، سیاستگزار و مجری سیاست‌های طبقه حاکم‌اند. آن‌ها خود، دولت‌اند. دولتی که وظیفه اصلی‌اش سازماندهی استثمار کارگران و حفظ منافع سرمایه‌داران است. ربط و ارتباط وزارت کار شیخ‌الاسلامی، با کارگران، زندگی و معیشت خانواده‌های کارگری نیز در همین حد است و بس! و هیچ انتظار دیگر هم از آن نیست و نباید باشد.

بنابراین، تهیه و ارسال طومار اعتراضی با ده هزار امضا، اگرچه بار دیگر نگاه‌ها را در مقیاس نسبتاً وسیعی متوجه کارگران و وضعیت سخت و مشقت‌بار کارگران ساخت و انعکاس نسبتاً خوبی یافت، اما انعکاس وسیع این حرکت را نباید به وسیله‌ای برای اصرار بر تداوم این شکل مبارزه که حاصلی ندارد تبدیل کرد، بلکه باید آنچنان شیوه‌ها و اشکالی از مبارزه کارگری را سازمان داد که سرمایه‌داران و دولت حامی آن‌ها وادار به پذیرش خواست کارگران و خواست افزایش دستمزد شوند. لذا تداوم درست اقدام اعتراضی کنونی، تهیه طومار سوم و چهارم نیست. تداوم اقدام اعتراضی کنونی زمانی جای درست خود را پیدا می‌کند که از دل آن سازماندهی اعتصابات و تجمعات اعتراضی سراسری بیرون آید و خود به ابزار و زمینه‌ای برای سازماندهی چنین اعتصابات و تجمعاتی تبدیل گردد و کم نیستند نمونه‌هائی که کارگران با اتحاد خود و با اتخاذ شیوه‌ها و اشکال مؤثر اعتراض و مبارزه، توانسته‌اند مطالبات خود را بر سرمایه‌داران و رژیم آن‌ها تحمیل کنند.

معنای این سخنان به‌هیچوجه بی ارزش قلمداد نمودن تلاش و زحمت چند ماهه فعالان مستقل کارگری که توانسته‌اند این نامه‌ها و طومارهای اعتراضی با امضای ۲۰ هزار کارگر را تهیه و هماهنگ سازند و نیز رد طومار نویسی به عنوان یکی از اشکال مبارزه و اعتراض کارگری نیست. تجربه مبارزات کارگری در سایر کشورهای سرمایه‌داری بر این واقعیت که کارگران در شرایط معینی از این تاکتیک و شکل مبارزه استفاده کرده‌اند، مُهر تأیید می‌زند. مبارزات کارگران ایران و جنبش کارگری ایران نیز تافته جدا بافته‌ای از جنبش کارگری و مبارزات کارگری در سایر کشورهای سرمایه‌داری نیست. مادام که طبقه کارگر هنوز قدرت سیاسی را به چنگ نیاورده است ناگزیر از اتخاذ شیوه‌ها و اشکال گوناگون مبارزه در چارچوب همین نظام است و بسته به شرایط و توازن، از این اشکال مبارزه برای تحقق مطالبات خود استفاده می‌کند. به هر رو روشن است که معنای سخنان ما نفی تلاش و مبارزۀ فعالان کارگری نیست، اما معنایش حتماً این هست که در شرایط کنونی نباید روی طومار نویسی به عنوان یک شکل کم اثر یا بی اثر مبارزه کارگری متمرکز شد، بلکه باید انرژی‌ها را در جائی و بر اشکالی از اعتراض و مبارزه کارگری متمرکز ساخت که کارآئی بیشتری در عقب راندن سرمایه‌داران و دولت آن‌ها دارد و این کارآئی در مبارزات کارگری ایران نیز تجربه و مُحرز شده است. بنابراین نباید بیش از این منتظر ماند و به راه‌هائی که به هرز انرژی و سردرگمی کارگران منجر می‌شود دل خوش کرد. طومار اعتراضی نخستین بلا جواب ماند. دومین طومار اعتراضی نیز بی پاسخ مانده است و در نهایت، هر پاسخی نیز که از سوی وزیر کار، یا نهاد به اصطلاح رسیدگی به شکایات مردمی ریاست جمهوری و یا نمایندگان مجلس ارتجاع به آن داده شود، پاسخی که کارگران می‌خواهند نیست و مطمئناً متضمن پذیرش خواست کارگران برای افزایش دستمزدها نخواهد بود. هماهنگ کنندگان طومار اعتراضی نیز خود به این موضوع واقف‌اند که دولت و وزارت کار آن، به خواست کارگران پاسخ مثبت نخواهد داد. ازاین‌روست که آنان باید سازماندهی اشکال دیگر مبارزه کارگری را تدارک ببینند. هماهنگ کنندگان اعتراض به حداقل دستمزدها، در پایانِ نامۀ اول مهر ۹۱ خود خطاب به وزیر کار جمهوری اسلامی چنین تأکید کرده‌اند “بدیهی‌ست در صورت عدم توجه وزارت تعاون و کار و رفاه اجتماعی به خواست‌ها و به زندگی و معیشت میلیون‌ها کارگرکه در زیر چرخ‌های تورم و گرانی‌های سرسام‌آور موجود در حال نابودی است، کارگران نظاره‌گر به تباهی کشیده شدن هستی و بقا خود نخواهند شد و اعتراضات خود را نسبت به ادامه وضعیت حاضر تشدید خواهند کرد.” [تأکید از ماست] همچنین یکی از هماهنگ کنندگان طومار اعتراضی در گفتگو با سایت “اتحاد”  تصریح نمود که “چنانچه وزارت کار فکری به حال دستمزدها نکند، کارگران به طومار بسنده نخواهند کرد و دست به تجمعات اعتراضی خواهند زد”

تجمعات اعتراضی، تشدید و گسترش اعتراضات کارگری، این است جان کلام و همین را باید چسبید! انتقال از یک شکل مبارزه، به شکل عالی‌تر! تاکتیک مارکسیت‌ها، شامل تلفیق اشکال مختلف مبارزه و انتقال از یک شکل به شکل دیگر، انتقال ماهرانه از اشکال پائین‌تری مانند طومار نویسی به اشکال عالی‌تری مانند اعتصاب و تجمعات اعتراضی و خیابانی است، به نحوی که این اشکال مبارزاتی در مجموع به مبارزه‌ای قاطع‌تر و شدیدتر علیه وضع موجود بیانجامد! کارگران ایران راه دیگری ندارند جز آنکه با تشدید و گسترش اعتراضات و مبارزات رادیکال خود، با اعتصاب، تجمع، راه‌پیمائی و تمام اشکال مبارزه مستقیم و رودرو، مطالبه افزایش دستمزد و دیگر مطالبات خود را مطرح کنند و با قدرت متحد و متشکل خود، سرمایه‌داران و دولت آن‌ها را به پذیرش افزایش دستمزد و دیگر مطالبات خود وادار کنند. کارگران با شرکت در مبارزه و گسترش آگاهی طبقاتی و نیز کسب تجربه و تقویت تشکل‌یابی خویش در جریان همین مبارزات است که هرچه بیشتر متقاعد می‌شوند که دگرگونی کامل و بنیادی نظم اقتصادی – اجتماعی موجود و تعیین تکلیف قطعی با نظام سرمایه‌داری ضروری‌ست.

متن کامل نشریه کار شماره ۶۳۱ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.