از روز یکشنبه ۳۰ دیماه که سپیده قُلیان و اسماعیل بخشی با هجوم وحشیانه نیروهای امنیتی دوباره دستگیر شده اند، تاکنون هیچگونه اطلاعی از سرنوشت آنان در دست نیست. بی تردید آنان در چنگال شکنجه گران جمهوری اسلامی اسیرند و چه بسا جانشان در خطر.
نامه سرگشاده و شجاعانه اسماعیل بخشی به وزیر اطلاعات که در آن با صدای بلند اعلام کرد که در روزهای بازداشت اش توسط “سربازان گمنام امام زمان” تا “سرحد مرگ” شکنجه شده است، آنچنان ضربهای بر رژیم ستمگر حاکم بر ایران وارد ساخت که سرویس های اطلاعاتی جمهوری اسلامی برای اینکه بتوانند آب رفته را به جوی باز گردانند، چاره را در دستگیری مجدد اسماعیل بخشی و سپیده قُلیان دیدند.
دستگاه های امنیتی و تبلیغاتی جمهوری اسلامی برای دستگیری آنان نیازمند یک سناریوی تبلیغاتی – امنیتی بودند. مستند”طراحی سوخته” و نمایس آن از تلویزیون رژیم در واقع همان سناریویی بود که دستگاه قضایی و پلیسی جمهوری اسلامی بدان نیاز داشت. سناریوی که جمهوری اسلامی با بهرهگیری از برخی به اصطلاح اعترافات زندانیان سیاسی از جمله اسماعیل بخشی، علی نجاتی و سپیده قلیان در زیر شکنجه، و با ربط دادن مبارزات کارگران کارد به استخوان رسیده به اختلافات دولت آمریکا با جمهوری اسلامی، عملا زمینه های یورش وحشیانه به منازل آنان و دستگیری مجدد آن ها را فراهم ساخت.
از روز یکشنبه ۳۰ دیماه که سپیده قُلیان و اسماعیل بخشی با هجوم وحشیانه نیروهای امنیتی دستگیر شده اند، تاکنون هیچگونه اطلاعی از سرنوشت آنان در دست نیست. سکوت و بی خبری از سرنوشت آنان دست بازجویان آدمکش جمهوری اسلامی را باز می گذارد، تا آنان را برای اعتراف گیری و پرونده سازی های امنیتی بیشتر تا سر حد مرگ شکنجه کنند. جمهوری اسلامی ۴۰ سال است که با بهرهگیری از ابزار شکنجه و گرفتن به اصطلاح اعترافات از زندانیان سیاسی – و در واقع آنچه را که بازجویان به زندانیان شکنجه شده دیکته میکنند – سعی دارد تا با وارونهسازی واقعیتها، افکار عمومی جامعه را تحتتاثیر دروغپردازیهای خود قرار دهد. امروز اما اوضاع بسیار متفاوت از گذشته است. اسماعیل بخشی کاری کرد کارستان. مردم ایران، کارگران و زحمتکشان، اکنون بیش از روزهای گذشته به اهمیت افشاگری اسماعیل بخشی از شکنجه در زندان و شجاعت و از خودگذشتگی او پی بردهاند.
این است راز دستگیری مجدد اسماعیل بخشی. اکنون که اسماعیل بخشی و سپیده قُلیان در چنگال شکنجه گران جمهوری اسلامی اسیرند و چه بسا با خطر مرگ هم مواجه اند، بیش از هر زمان دیگری نیازمند یاری هستند تا پژواک فریاد مقاومت و پایداری آنان در شکنجه گاه های رژیم ستمگر حاکم بر ایران باشیم.
بیائیم در اعتراض به دستگیری و شکنجه اسماعیل بخشی و سپیده قُلیان و برای آزادی بی قید وشرط آنان و دیگر زندانیان سیاسی که در زندان های جمهوری اسلامی به بند کشیده شده اند، در تظاهراتی که قرار است روز شنبه ۲۶ ژانویه ۲۰۱۹ از ساعت ۲ تا ۴ بعد از ظهر در “مین توریت”، در مقابل مجلس سوئد در استکهلم برگزار می شود، شرکت کنیم
سرنگون باد جمهوری اسلامی
برقرار باد حکومت شورایی
نابود باد نظام سرمایه داری
زنده باد آزادی
زنده باد سوسیالیسم
۴ بهمن ۹۷ برابر با ۲۴ ژانویه ۲۰۱۹
فعالین سازمان فدائیان اقلیت – (سوئد)
با سلام به رفقای فدایی
جنبش حق طلبانه و آزادیخواهانه توده های زحمتکش میهنمان بخصوص در ماه های اخیر به روشنی توانسته است با شعار های عدالت محور و هدف قرار دادن سرمایه داری پوشیده در حجاب مذهب، تمامی مدعیان دروغین ازادی را در برابر سیلی خروشان از مطالبات بحق زحمتکشان قرار دهد. به نظر من در این برهه از تاریخ کشورمان لازم و ضروری است که تمامی آزادیخواهان و برابری طلبان ایران با حفظ اختلافات نظری، در پی ایجاد شرایط لازم در همنوایی و همصدایی در میدان عمل باشند.
رفقا ما بایستی بتوانیم از خود محوری و خود بزرگ بینی و سکتاریسم موجود در جبهه نیروهای آزادیخواه و برابری طلب به نفع زحمتکشان و تهیدستان گذر کنیم و با ترد و افشاء عناصر مشکوک و تفرقه انداز، مسیر ایجاد یک جبهه فراگیر و ملی از نیروهای ازادیخواه و برابری طلب بر ضد دیکتاتوری حاکم بر کشورمان را هموار نماییم تا استبداد بداند که ما بیشمارانیم.
سپیده قلیان ها و اسماعیل بخشی ها با در خطر گذاردن جان خود توانسته اند، مبارزه ای درخشان را در بالاترین سطوح استبداد به پیش ببرند و ستون پایه های حکومت ضد بشری حاکم بر کشورمان را به لرزه در اورند. تفرقه در صفوف آزادیخواهان و برابری طلبان میتواند موجبات به یغما رفتن این جانفشانی ها و هرز رفتن نیرو ها گردد.
باید یکی شویم، اینان هراسشان ز یگانگی ماست
با سلام. جناب سعید رضا، بنده بعنوان یک هوادار سازمان فداییان (اقلیت) بایستی بگویم که این سازمان از بدو تاسیسش، یعنی از بعد از انشعاب خرداد ۱۳۵۹ تا بحال بر ضد رژیم جمهوری اسلامی مبارزه کرده و در این مبارزه هم دست اتحاد بسوی همه ی نیروهای انقلابی و کمونیست دراز کرده است. تاریخ این سازمان خود گواه این مدعاست. علاوه بر این، این سازمان در حال حاضر با چند سازمان سیاسی چپ و کمونیست در اتحاد عمل مشترکی است، که هدفش ارایه ی یک آلترناتیو سوسیالیستی و تقویت این آلترناتیو در میان کارگران و زحمتکسان ایران است. این اتحاد عمل خواهان سرنگونی قهرآمیز جمهوری اسلامی و استقرار حکومت شوراهای کارگران و زحمتکشان است. بنابراین این اتحاد دست تمامی انسانهایی که آنها نیز چنین درکی از سرنگونی جمهوری اسلامی و حکومت جایگزینی آن دارند را بگرمی میفشارد. بنابراین در تفکر سازمان فداییان (اقلیت) نه جایی برای سکتاریسم و نه خود محوری و خود بزرگ بینی، وجود داشته و نه وجود دارد. این سازمان سالهاست که با افشا تمامی نیروهای اپورتونیست و خائن، از جمله حزب توده و سازمان فداییان (اکثریت)، عملا در راستای “ترد و افشا عناصر مشکوک و تفرقه انداز” حرکت کرده و با تمامی نیرو نیز علیه تمامی کسانی که به بهانه ی واهی تقویت “جبهه ی نیروهای آزادیخواه و برابری طلب”، خواهان پایین آوردن سطح مطالبات انقلاب آینده هستند، مبارزه میکند. سازمان فداییان (اقلیت) نه خواهان مبارزه علیه “دیکتاتوری حاکم” و استبداد”، بلکه خواهان سرنگونی حکومت سرمایه داری جمهوری اسلامیست. “جبهه ی فراگیر و ملی از نیروهای آزادیخواه و برابری طلب بر ضد حکومت حاکم” ارزانی خائنان حزب توده و کسانی باشد، که سالهاست صف شان را نه تنها از صف ما کمونیستها جدا کرده اند، بلکه در کنار یکی از سیاهترین و مرتجعترین حکومتهای تاریخ بشری قرار گرفتند.