وقتی که از اهواز به طرف تهران میروی در ۴۰ کیلومتری شهرستان اندیمشک به طرف استان لرستان، کوه بزرگی قراردارد، تمام این کوه سنگ آهن است. در پایین دست کوه و در دامنه آن روستاهای بزرگ وکوچک متعددی قرار دارد، که مهمترین این روستاها بنام کُلگدره kolagdareh)) ۱ و ۲ و ۳ نامیده می شوند، و اصطلاحا آنان را جهانگیرخانی میخوانند.
با توجه به ثروت عظیمی که این کوه دارد، وقتی که به این روستاها نگاه میکنی، فقر و فلاکت از در و دیوار و سر و روی مردم اهالی این روستاها میبارد، از این ثروت هنگفت و کوه عظیم که در منطقه این روستائیان وجود دارد، جاهای دیگری آباد میشود، و کاخها برای ثروتمندان، سرمایه داران، و دلالان ریز و درشت می سازند. سرمایهداران با تجارت از این کوه آهن برای خودشان رفاه، آسایش، مسافرت و انواع لذائذ مادی تهیه مینمایند، ولی این روستائیان از رهگذراستثمار مداوم هر روز فقیرتر و فقیرتر میگردند. خانههای مردم روستا عموما سنگی و بسیار ساده و در مقابل حوادث طبیعی آسیب پذیرو قدیمی هستند. بتازگی چند خانه نوساز که به سختی به اندازه تعداد انگشتان یک دست میشوند ساخته شده، که در میان خانه های کهنه و قدیمی کمتر پیدا هستند. ابعاد کوچک این خانهها با توجه به جمعیت زیاد خانوارها نمیتواند برای مسکن آنان کافی باشد.
وضع معابر روستاها نیز دست کمی از خانههای آنها نداشته، بعضی از نقاط این معابر هنوز خاکی است، بعنوان مثال یکی از معابر که منتهی به جاده محل تولید معدن است، به علت رفت و آمد ماشین آلات جهت حمل مواد معدن چنان کنده، کنده و چاله چاله شده فکر میکنی جاده را در مسیر گودالها درست کردهاند، چالهها بر جاده میچربد،! و شرکتی که کار تولید را بعهده دارد حاضر به آسفالت آن نیست، آب مانده در گودالهای مسیر جاده بهداشت مردم را که اکثر آنها بیکار هستند مورد تهدید قرار میدهد. وقتی به چهره این روستائیان نگاه می کنی می بینی که بیشتر آنان دچار سوء تغذیه هستد، سهم این روستائیان از این ثروت عظیم صدای انفجارهائی است که مرتب در معدن اتفاق میافتد، که به صورت روباز است، و گرد غبار آزاد شده و مواد شیمیائی ناشی از انفجار، که منجر به ناراحتی اعصاب و بیماریهای تنفسی و ریوی روستائیان میگردد. این ناراحتی عصبی و تنفسی زمانی بیشتر بالا می گیرد و مضاعف میشود،که صدای تردد ماشین آلات حمل بار معدن در روستا میپیچد که با دود ناشی از حرکات این وسایل نقلیه هم همراه است.
تاریخچه معدن
شناسائی و کارهای اولیه این معدن به سال ۱۳۵۴ برمیگردد، و شروع به تولید آن در سال ۱۳۶۷ بوده است. در آن زمان با ۲۵۰ نفرنیروی کارگر شروع بکار کرد. و تحت نظر دولت بود، تا قبل از سال ۱۳۸۴ که به بخش خصوصی واگذار گردید، نیروی کار آن به ۷۰۰ نفر رسیده بود. شرکتی موسوم به شرکت تامین مواد معدنی صنایع فولاد کار استخراج معدن را به عنوان بخش خصوصی بعهده می گیرد که در نظام جمهوری اسلامی بخش خصوصی هم تعریف خاص خودش را دارد، یعنی اینکه یا صنایع به ناف رژیم بسته هستند و یا بالعکس رژیم از بند نافع صنایع ارتزاق میکند! بخش خصوصی هنگام به تصرف در آوردن معدن، اولین کاری که انجام میدهد، تعدیل نیروی کار که همان اخراج کارگران است را انجام میدهد، یعنی تعداد ۷۰۰ نفر نیروی کار و کارگر را به حدود ۶۰ الی ۸۰ نفر میرساند. شرکت مزبور کار انفجار معدن و حمل مواد آن را از کوه به محل تولید که فاصله چندانی ندارد، به پیمانکار واگذار کرده است.
تولیدات معدن
این معدن سه نمونه مصالح تولید میکند: ۱- دُلمیت جهت مواد آهنی اولیه صنایع فولاد؛ ۲- یک نوع آهک که مواد سفید کننده است، و در کارخانه های قند جهت سفید کردن قند و در کارخانه کاغذسازی پارس هفت تپه جهت سفید کردن کاغذها بکارمی رود؛ ۳- خاک و شن که جهت زیرسازی ریل قطار و جاده بکارمی رود. مصالح تولید شده روزانه ۳۰۰۰ الی ۴۰۰۰ تن میباشد که یک ماه دُلمیت، و ماه بعد آن آهک که ذکر آن رفت تولید میکند.
تایم کاری شرکت در دو شیفت است ۷ صبح تا ۳۰ : ۳ بعداز ظهر و از ساعت ۲ بعداز ظهر تا ۱۰ شب شیفت بعدی بوده. روزی یک وعده غذای گرم به کارگران داده می شود، که از کیفیت پایینی برخوردار است، دستمزد این کارگران که عموما دارای سابقه زیادی هستند، ماهی ۸۰۰۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰۰۰ تومان است، و البته حق شیفت به کارگران داده نمی شود. اضافه کاری روزهای تعطیلی هم مانند جمعه و پنجشنبه است، که روی هم همان مبلغ بالا نصیب کارگران میشود، با توجه به حجم زیاد تولید معدن و سختی کار در معدن که عوارض بسیاری همراه دارد، دستمزد کارگران در سطح پایین قرار دارد. قرداد کارگران یک ساله است که کارفرما بعد از اتمام قرارداد میتواند به راحتی کارگران را اخراج نماید، و بیمه کارگران بیمه تامین اجتماعی است. سطح آگاهی این کارگران با توجه به محدود و بسته بودن محیط روستائی پایین می باشد، این را با صحبت کردن با انها میتوان فهمید. این عدم آگاهی به حقوق خود باعث میگردد تا از هر گونه اعتراض خودداری کنند، و شرایط دلخواه کارفرما را که سراسر رنج، مشقت و استثمار این کارگران است همچنان بپذیرند.
کارگران معدن بخشی از طبقه کارگرایران هستند، که در محیط های آلوده به انواع سموم کشنده با کار سخت و پر خطر و در قعر زمین و یا در محیط های آکنده از گرد و خاک و دور از زندگی روزانه مشغول کار هستند. آنان همانگونه که از لذت ارتباط در ساعات روز در زندگی روزانه با همنوعان خود محروم هستند، خورشید هم که نورش را بیدریغ و یکسان نثار همه میکند، از این کارگران دریغ مینماید، و فعالین و کوشندگان راه آزادی طبقه کارگر نیز به این بخش از همطبقهایهای خود کمتر توجه میکنند، با امید به آزادی و خود رهائی طبقه کارگر.
تاریخ بیست وپنجم بهمن ماه هشتادو نه
نظرات شما