بیست روز پیش کسی نمیتوانست حتی از روی حدس و گمان پیشبینی بکند که کشتار پنج زندانی سیاسی بیگناه صورت خواهد گرفت، و امروزاین چنین در فقدان این جان باختگان به تیره روزی نشستهایم، حدود سه هفته پیش در یک صبح جمعه مزدوران وزارت اطلاعات که تعدادشان در حدود ۶ یا ۷ نفر بودند با پله چوبی، چکش، طناب و تجهیزات دیگر مشغول نصب دو پوستر در اندازههای ۸۰ در ۹۰ سانتیمتری در میدان آزادی (گاراژسابق) کرمانشاه بودند، دو پوستر رنگی و روغنی براق، تقریبا با کیفیت از نظر مواد رنگ روغن، یکی از این پوسترها، تصویری از رهبر پژاک پیرمردی که شانههایش گردنش را در خود فرو بردهاند و موهایش سپید است دیده میشد. روی این پوستر یک ضربدر کشیده شده بود و به دو زبان لاتین و فارسی کلمه تروریست روی این پوستر چاپ شده بود، در کنار این پوستر، پوستری در همان اندازه قرار گرفته بود و بجای یک نفر تعداد عکسهای زیادتری در آن دیده میشد که نشان بدهد اینان قربانیان حملات این پیرمرد تروریست هستند، مردم عموما در آن موقع با بی تفاوتی از کنار این پوستر میگذشتند واین اقدام را در ردیف حرکات مالیخولیائی رژیم میگذاشتند، خنده تلخی لبان بعضی از رهگذران را کج میکرد و بعضی که هوشیارتر بودند، خوب بیشتر فکر می کردند، ولی در اردو دشمن مردم به غیراز یکی دو نفر که در راس وزارت اطلاعات غرب و کرمانشاه بودند کسی از مردم این استان و این شهر بزرگ متوجه نمیشدند که این حرکت رژیم که شبیه تیله بازی بود نشان و مقدمه ترور اذهان عمومی مردم است که در آینده مصیبت بزرگی برای مردم این خطه و همه مردم ایران در پی خواهد داشت، بیست روز بعد خبرش آنان را دچار شوک کرد، مردم کرمانشاه و همه مردم ایران بیش از این باید هوشیار باشند، قرار نیست مردمی که در دوره اعتلاء بسرمیبرند و از همه سو رژیم را زیر فشار قرار دادهاند اینگونه از رژیم رودست بخورند، و بعد در غیظ و خشم خود فرو روند، هوشیار باشیم و با جسارت و بی پروائی پیش از سیاهکاری رژیم جلو او را بگیریم و همه خشم فرو خورده خود را علیه رژیم بکار بگیریم.
بیست و پنج اردیبهشت هشتاد و نه – بید سرخی
نظرات شما