جمهوری اسلامی در بحرانی ترین شرایط حیات چهل ساله خود دست و پا می زند. بحرانی شکننده که روز بروز شتاب بیشتری می گیرد، تعمیق می یابد و در تداوم خود به عرصه های جدیدتری کشیده می شود.
بحث مذاکره با آمریکا و چگونگی پیشبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی، از جمله تعارضات جدیدی است که این روزها به نحو آشکاری هیات حاکمه ایران را از درون به چالش گرفته است.
اتخاذ تاکتیک های مختلف ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در مورد مذاکره با دولت ایران – خصوصا پیشنهاد بدون شرط مذاکره و دیدار با مقامات جمهوری اسلامی- همانند آبی که بر خوابگه مورچگان ریخته باشند، شکاف و چند دستگی آشکاری را در درون هیات حاکمه ایران دامن زده است. واکنش های متضاد جناح های مختلف رژیم، از فرماندهان سپاه گرفته تا پاره ای از نمایندگان مجلس ارتجاع و خبرگان رهبری تماما گویای یک کشاکش درونی بر سر موضوع مذاکره با آمریکاست.
تنها یک روز پس از پیشنهاد ترامپ ، محمد علی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران طی یک نامه سرگشاده خطاب به ترامپ نوشت: “آقای ترامپ ایران کره شمالی نیست که به درخواست ملاقات شما پاسخ مثبت بدهد… شما این آرزو را به گور خواهید برد که مقامات جمهوری اسلامی ایران از شما در خواست ملاقات کنند… این یک آرزویی است که تا پایان دوران ریاست جمهوری تان با شما خواهد بود و حتا روسای جمهور بعدی آمریکا هم آن را نخواهند دید”.
علی مطهری، نایب رئیس مجلس ارتجاع نیز در پاسخ به سخنان تند و تیز محمد علی جعفری نوشت: تصمیم گیری در مورد مذاکره با آمریکا بر عهده نهادهای نظامی نیست. اینکه مذاکره با آمریکا همیشه مذموم و نکوهیده است نیاز به دلایل متقن دارد؛ همچنان که از سیره پیامبر و ائمه چنین چیزی بر نمی آید، بلکه خلاف آن مستفاد است. (خبرگزاری ایسنا جمعه ۱۲ مرداد).
ناطق نوری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس پیشین نهاد بازرسی رهبری نظام هم، طی اظهار نظری اعلام کرد: ما نباید مذاکره با آمریکا را رد کنیم و بگوئیم بیخود کرده است، ذوق زده نشویم و این موضوع را به شورای عالی امنیت ملی بسپاریم.
حمید رسایی عضو جبهه پایداری و نماینده جنجالی مجلس نیز در واکنشی کم سابقه به اظهارات ناطق نوری در توئیتر خود نوشت: چه کسی فکر می کرد ناطق نوری، کسی که نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم را برای نگارش نامه به رهبری و سرکشیدن جام زهر گفتگو با آمریکا ملامت می کرد، حالا بعد از ۲۰ سال، تفاله ای که از دهان آنها درآمده را بجود و اعلام کند که مذاکره با آمریکا رد نشود.
هاشم بطحایی دیگر نماینده مجلس خبرگان رهبری، حتا از ناطق نوری هم فراتر رفت و اعلام کرد، “آمریکایی ها از فرعون بدتر نیستند” و مسئولان جمهوری اسلامی هرگز “درِ مذاکره را نمی بندند” و اگر “روزی دونالد ترامپ بخواهد برای مذاکره به ایران بیاید، “باید او را پذیرفت و امنیتش را تامین کرد”.
علاوه بر این ها، پیشنهاد ترامپ برای مذاکره بدون پیش شرط با ایران، بار دیگر موضوع برگزاری رفراندوم در مورد مذاکره با آمریکا را به موضوع پررنگی در محافل مختلف کشور اعم از سیاسی و غیر سیاسی تبدیل کرده است.
به رغم اینکه انشقاق در مورد مذاکره با آمریکا در سطوح بالای حکومتی و در میان گرایش های مختلف هیئت حاکمه ایران از هر زمان دیگری آشکارتر شده است، خامنه ای و روحانی اما، تاکنون در مورد پیشنهاد اخیر ترامپ مبنی بر دیدار بدون شرط او با مستولان جمهوری اسلامی هیچ واکنشی از خود نشان نداده اند. هرچند خامنه ای پیشتر گفته بود که جمهوری اسلامی “نمی تواند با آمریکا تعامل و گفتگو” کند.
این همه شکاف و دو دستگی بر سر سیاست خارجی جمهوری اسلامی در شرایطی سر باز کرده است که در پی سفر روحانی به سوئیس و اتریش و اظهار نظر او مبنی بر “بستن تنگه هرمز”، حبابی از همبستگی شعاری با کابینه روحانی در درون هیات حاکمه شکل گرفت. حمایتی که خامنه ای و سرداران سپاه از جمله محمد علی جعفری و قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس در راس این حباب حمایتی قرار داشتند. حمایتی که فقط چند هفته دوام آورد و در پی آشکار شدن شکاف حکومتی در مورد مذاکره با آمریکا همانند حبابی ترکید و دود شد. تا جاییکه فرمانده سپاه پاسداران پس از آن شعارهای حمایت گرانه از کابینه روحانی به یکباره جلد عوض کرد و طی نامه ای سرگشاده به حسن روحانی ضمن انتقاد از وضعیت نابسامان اقتصادی نوشت: “چرا با آن قهر و غضبی که در شما سراغ داریم و در رقابت های انتخاباتی و یا با مخالفین خود بعضا به کار می بردید، با نارسایی و سوء مدیریت های بخش اقتصادی دولت برخورد نمی کنید”.
تردیدی نیست که واکنش های متفاوت و بعضا متضاد تاکنونی عناصر و ارگان های درون جمهوری اسلامی در مورد مذاکره با ترامپ، تنها وجهی از تعارضات وسیعترطبقه حاکم است. شکاف اصلی اما، تضاد بر سر پیشبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی است که اکنون در مورد مذاکره با آمریکا در بالاترین سطوح حاکمیت بازتاب یافته است. آنچه مسلم است در پشت صحنه، کشمکش ها بسیار فراتر از مناقشات علنی است. هرچند پیش از این خامنه ای بارها تکرار کرده است که جمهوری اسلامی با آمریکا نمی تواند “مذاکره و تعامل” کند. اما، سکوت معنادار خامنه ای و روحانی دست کم تا این لحظه در مورد پیشنهاد ترامپ، ناشی از فراگیر بودن دامنه این شکاف جدید در درون هیات حاکمه است.
اینکه جمهوری اسلامی پای مذاکره و توافق با آمریکا می رود یا نه، عمدتا بستگی به وضعیت و شرایطی دارد که هیات حاکمه ایران در آن قرار می گیرد. جمهوری اسلامی یک نظام دینی و ایدئولوژیک است که همواره خود را بر بستر یک سری شعارهای معین ایدئولوژیک تعریف کرده است. شعارهایی که اغلب هم در دوران های بحرانی و در لحظه ورود به یک سیاست جدید داخلی یا خارجی برایش بسیار مشکل ساز شده و می شوند. با این وجود، این نظام دینی و ایدئوکوژیک یک اصل دیگری به نام “مصلحت نظام” را در کیسه مارگیری خود دارد که هرگاه لازم ببیند با توسل به همین اصل پاسخگوی تناقض شعاری و رفتاری خود در اتخاذ یک سیاست جدید بر آمده است.
این نظام مبتنی برایدئولوژی اسلامی در دوران حیات چهل ساله خود، لااقل در دو مرحله سرنوشت ساز با توسل به اصل پایه ای “مصلحت نظام” پاسخگوی تناقض رفتاری خود بوده است. سال ۶۷، در تداوم جنگ ارتجاعی ایران و عراق وقتی جمهوری اسلامی خود را در معرض یک خطر جدی دید، همه شعارهای تغییر ناپذیر خمینی مبنی بر “جنگ جنگ تا پیروزی”، “جنگ جنگ تا رفع فتنه” و “اگر جنگ بیست سال هم طول بکشد، ما مرد جنگیم”، به یک باره رنگ باختند و خمینی با یک چرخش خفت بار “جام زهر” صلح با عراق را سرکشید.
در دوران خامنه ای نیز، عین همین تجربه بر سر بحران هسته ای اتفاق افتاد. خامنه ای و هیات حاکمه ایران به رغم همه شعارهای تند و تیزی که در مورد عدم مذاکره و توافق هسته ای با آمریکا سر می دادند، وقتی خود را در شرایط احتمالی سقوط و اضمحلال دیدند، با زدن یک پشتک وارو و اتخاذ تاکتیک “نرمش قهرمانانه” به یکباره پای میز مذاکره و توافق هسته ای با آمریکا رفتند.
بنابر این، به صرف استناد به شعارهای خامنه ای مبنی بر اینکه “ما با آمریکا تعامل نمی کنیم” و یا تکرار همیشگی شعار آمریکا “شیطان بزرگ” است، نمی توان گفت که جمهوری اسلامی هرگز پای دیدار و مذاکره با آمریکا نمی رود.
پوشیده نیست که هیات حاکمه ایران طی چهار دهه گذشته، پنهان و آشکار مذاکرات عدیده ای را با دولت های مختلف آمریکا داشته است و چه بسا هم اکنون نیز با وساطت سلطان قابوس، پادشاه عمان مذاکرات پشت پرده ای را با آمریکا شروع کرده باشد. چیزی که برای جمهوری اسلامی اهمیت دارد و دست کم در این لحظه به آن تن نمی دهد، مذاکره با آمریکا نیست، بلکه رفتن پای توافقی با دولت آمریکا بر سر تغییر سیاست خارجی رژیم است.
اینکه وضعیت موجود تا کجا پیش خواهد رفت، بستگی به تعمیق بیشتر شرایط و دشوارتر شدن وضعیت برای جمهوری اسلامی دارد. در وضعیت بحرانی و شکننده ای که اکنون هیات حاکمه ایران در آن دست و پا می زند، در شرایطی که مبارزات کارگران و توده های زحمتکش هر روز ابعاد وسیعتری می گیرد، در وضعیتی که بحران های چند جانبه سراپای نظام و کابینه روحانی را فرا گرفته است، اکنون بحث مذاکره و توافق با آمریکا نیز موجب بحرانی تازه و ایجاد شکاف در سطوح بالای حکومتی شده است. در چنین وضعیتی طبیعتا شعار عدم مذاکره با دولت آمریکا نمی تواند تا بی نهایت کارکرد عملی داشته باشد.
لذا، با توجه به همه واقیات موجود، دور از انتظار نیست که هیات حاکمه ایران و خامنه ای با تکیه بر اصل کلیدی “مصلحت نظام” و بر بستر یک “نرمش قهرمانانه” دیگر جهت رفع و رجوع تناقضات شعارهای ایدئولوژیک و واقعیات سیاست رفتاری خود در مورد مذاکره با آمریکا برآیند.
متن کامل نشریه کار شماره ۷۸۴ در فرمت پی دی اف
نظرات شما