جنگ داخلی یمن که در ادامه جاهطلبیهای توسعهطلبانه پاناسلامیستی جمهوری اسلامی ایران برای سلطه بر این کشور و باب المندب از طریق گروه اسلامگرای انصار الله برافروخته شد و پی آمد آن دخالت نظامی مستقیم تعدادی از کشورهای عربی رقیب منطقهای، تحت رهبری عربستان سعودی به حمایت از منصور هادی رئیسجمهوری این کشور بود، در طول متجاوز از سه سالی که ادامه یافته، فجایع بیشماری برای مردم فقیر و ستمدیده یمن، به بار آورده است.
بر طبق گزارشهای رسمی در این مدت، لااقل ١٥ هزار غیرنظامی به قتل رسیدهاند. مجموع معلولین و تلفات، ٤٠ هزار برآورد شده است. ٣ میلیون تن از مردم این کشور خانه و کاشانه خود را ازدستداده و آواره شدهاند. ٣٠٠ هزار تن به کشورهای دیگر پناهنده شدهاند. ١٧میلیون تن از جمعیت ٢٦ میلیونی این کشور نیازمند غذای روزمرهاند. با نابود شدن بسیاری از امکانات بهداشتی و درمانی محدود این کشور، ٥٠ هزار کودک تنها در سال ٢٠١٧ جان خود را ازدستدادهاند. بیماریهای مسری شیوع یافته و نیم میلیون تن به وبا مبتلا شدهاند. ازهمگسیختگی نظام آموزشی، فقدان منابع و امکانات مالی و ویرانی تعدادی از مدارس درنتیجه بمبارانهای عربستان سعودی، باعث بازماندن ٢ میلیون کودک از تحصیل شده است. بهرغم اینهمه فجایع جنگی و هزینههای مالی هنگفت جمهوری اسلامی، عربستان و امارات متحده، تازه شدیدترین درگیریهای نظامی چند سال اخیر آغازشده است. در هفته گذشته، ائتلاف تحت رهبری عربستان، با یک اولتیماتوم سهروزه به گروه انصار الله برای ترک الحدیده، تعرض نظامی گستردهای را برای تصرف شهر و بندر الحدیده که یکی از مراکز استراتژیک مهم در تصرف گروه انصار الله است، آغاز کرد.
این بندر به دلایل سیاسی، نظامی و اقتصادی برای طرفهای داخلی و خارجی این جنگ، دارای اهمیت تعیینکننده است.
بندر الحدیده بهعنوان دومین بندر مهم یمن پس از عدن ، یکی از بزرگترین بنادر مشرفبه دریای سرخ است و تمام ساحل یمن در کرانه دریای سرخ، به طول ۳۰۰ کیلومتر را دربرمی گیرد. واردات یمن به دلیل نزدیکی الحدیده به خطوط حملونقل بینالمللی، عمدتاً از طریق این بندر صورت میگیرد.
این بندر ، از جهات مختلف برای انصار الله، نقشی استراتژیک دارد. موقعیت بندر الحدیده در امتداد سواحل دریای سرخ و گسترش آن به سمت تنگه باب المندب و مرزهای دریایی عربستان سعودی، اهمیت ویژهای به شهر بندری الحدیده داده است. تسلط بر این بندر، میتواند برگ برندهای در دست انصار الله و جمهوری اسلامی برای تهدید حملونقل دریایی و نیز مرزهای آبی عربستان باشد. لذا کنترل براین بندر و تسلط بر شاهراه دریای سرخ و باب المندب برای انصار الله و جمهوری اسلامی به لحاظ نظامی وسیاسی اهمیتی بسیار بالا دارد. اما الحدیده از نظر اقتصادی نیز برای گروه انصارالله اهمیتی جدی دارد. این بندر تنها امکان دسترسی این گروه به جهان خارج است. ورود کالاهای موردنیاز مناطق تحت کنترل انصار الله از طریق این بندر صورت میگیرد و منبع مهم تأمین مالی برای این گروه از طریق کسب مالیات و عوارض محسوب میگردد . جمهوری اسلامی در طول سه سال گذشته، از طریق همین بندر توانسته است تسلیحات مختلف ، ازجمله موشک و دیگر امکانات موردنیاز را به گروه انصار الله برساند.
بنابراین، سقوط این بندر تنها محدود به از دست رفتن الحدیده نخواهد بود، بلکه به معنای از دست دادن مناطق دیگر بهویژه صنعا و شکست قطعی انصار الله خواهد بود.
از همینرو است که ائتلاف تحت رهبری عربستان، تمرکز اقدامات نظامی خود را بر شهر و بندر الحدیده قرار داده و در چند روز اخیر درگیری نظامی در این منطقه حاد شده است.
با تمام اهمیتی که الحدیده برای طرفین درگیری دارد، آیا انصار الله امکان نگهداشتن این بندر را داراست؟
به دلایل سیاسی و نظامی یک چنین امکانی در شرایط کنونی برای این گروه وجود ندارد.
انصار الله ازنظر سیاسی و نظامی در وضعیتی نیست که بتواند برای مدتی طولانی، شهر الحدیده و بندر آن را در تصرف خود نگه دارد و چنین به نظر میرسد که در جریان درگیریهای اخیر نهتنها الحدیده، بلکه پیآمد آن، صنعا را نیزاز دست خواهد داد و احتمالاً به منطقه صعده که مرکز نفوذ آن محسوب میگردد، عقب خواهد نشست.
انصار الله ازنظر سیاسی در میان مردم یمن بهجز در منطقه صعده، پایگاهی ندارد و بهکلی ایزوله است. این گروه مسلح در شرایطی که مردم یمن در سال ٢٠١٤علیه سیاستهای اقتصادی منصور هادی و عدم تحقق مطالبات سیاسی وعده دادهشده در پی جنبش انقلابی ٢٠١١ بار دیگر به پا خاسته بودند، از فرصت بیثباتی اوضاع استفاده کرد و با تحریک و حمایت جمهوری اسلامی و اتحاد با جناحی از حزب کنگره مردمی به رهبری عبدالله صالح، توانست صنعا و تعداد دیگری از شهرهای یمن را به تصرف خود درآورد. اما این گروه اسلامگرای مرتجع، حرفی برای گفتن نداشت و جز فلاکت و جنگ، ثمری برای توده مردم به بار نیاورد. در طول این سه سال تنها بازور اسلحه، مردم یمن را در اسارت نگهداشته است. بنابراین، نارضایتی در میان توده مردم یمن نسبت به سلطه این گروه اسلامگرا گسترده است. عامل اصلی که تعیینکننده شکست این گروه میباشد، همین واقعیت است. بازتاب این مسئله را در صفبندی سیاسی تقریباً عموم سازمانهای سیاسی یمن علیه این گروه نیز میتوان دید. برخی احزاب و سازمانهای سیاسی یمن و سران قبایل که در آغاز با این گروه متحد شدند، یا موضع بیطرف اتخاذ نمودند، ازجمله حزب اصلاح و جناحی از حزب کنگره مردمی که در زمره بزرگترین سازمانهای سیاسی یمن محسوب میشوند، اکنون به مخالفین جدی آن تبدیلشدهاند، بهنحویکه هماکنون با سازماندهی گروههای مسلح به جبهه مخالف پیوسته و در حال جنگ با انصار الله هستند.
از جهت نظامی نیز انصار الله، در آن حد نیست که حتی با کمکها و مداخلات نظامی جمهوری اسلامی، بتواند در مقابل قدرت نظامی ائتلاف کشورهای عربی، سلاحهای پیشرفته آنها و حمایت مستقیم و غیرمستقیم آمریکا و برخی کشورهای اروپائی از ائتلاف تحت رهبری عربستان، دوام آورد. اتکای این گروه به کمکها و حمایتهای نظامی جمهوری اسلامی است که با تشدید عملیات نظامی و تنگتر شدن حلقه محاصره در الحدیده، محدودتر خواهد شد. بنابراین هرچند این گروه از طریق مینگذاریهای که در زمین و دریا انجام داده، شاید بتواند برای مدتی کوتاه مقاومت نماید، اما بسیار بعید است که بتواند این شهر و بندر آن را در تصرف خود نگهدارد.
بر طبق آخرین اخبار از درگیریهای نظامی، هماکنون مناطقی از شهرالحدیده و فرودگاه آن از تصرف انصار الله خارجشده و این گروه زیر فشار از دست دادن بندر قرارگرفته است. چنانچه این بندر که گلوگاه انصارالله محسوب میشود، به تصرف نیروهای ائتلاف درآید، طولی نخواهد کشید که صنعا پایتخت یمن را نیز از دست خواهد داد و ناگزیر به عقبنشینی به مناطق عقبمانده شمال خواهد شد که پایگاه این گروه و حوثیها محسوب میشود. البته اگر کار به این مرحله برسد، موقعیت انصار الله در صعده هم وخیم خواهد شد. چون این بار برخلاف جنگهای گذشته انصار الله، که همواره کار به توافق و آتشبس میانجامید، بهعنوان یک نیروی شکستخورده، موقعیت خود را در این استان نیز از دست خواهد بود. شکست انصارالله، البته میتواند مردم یمن را عجالتا از فجایع ناشی از جنگ، بمباران های عربستان و سرکوبگریهای انصارالله نجات دهد، اما به آن معنا نیست که بهبودی جدی در وضعیت اقتصادی وشرایط اجتماعی و سیاسی تودههای کارگر وزحمتکش رخ خواهد داد. چرا که با بازگشت منصور هادی به قدرت که نماینده بورژوازی یمن است، سیاستهای پیشین وی ادامه خواهدیافت و شرایط مردم یمن بهسال ٢٠١٤ بازخواهد گشت که برای تحقق مطالبات اقتصادی و سیاسی خود به مبارزه علنی رویآورده بودند.
اما شکست انصار الله در عین حال یک شکست سنگین برای جمهوری اسلامی در مقابل رقبای منطقهایاش خواهد بود. جمهوری اسلامی ایران در طول ٣ سال گذشته برای نگهداشتن انصار الله در قدرت، میلیونها دلار بهصورت کمکهای نقدی، تسلیحاتی و آذوقه در اختیار این گروه قرارداد. حتی گروهی از نظامیان خود را تحت عنوان مستشار به این کشور گسیل کرد تا شاید بتواند اوضاع را به نفع این گروه اسلامگرا تغییر دهد، اما نتیجهای حاصل نشد. با شکست انصار الله، تمام اهداف جمهوری اسلامی در یمن نیز به شکست خواهد انجامید. از همین روست که اکنون در پی تلاشهای نماینده سازمان ملل برای توقف درگیریها، خود را مدافع صلح و سازش در یمن نشان میدهد تا شاید این گروه بتواند در محدودهای در سیاستهای آتی یمن نقش داشته باشد. اما بعید است که دولتهای رقیب جمهوری اسلامی، بهویژه در شرایط شکستهای پیدرپی گروه انصار الله، یک چنین توافقی را بپذیرند.
شکست جمهوری اسلامی در یمن، درحالیکه موقعیت این رژیم در دیگر کشورهای منطقه ازجمله سوریه و عراق تضعیفشده است، جایگاه منطقهای جمهوری اسلامی را در کل، تضعیف خواهد کرد. جمهوری اسلامی ایران میلیونها دلار از حاصل دسترنج مردم ایران را صرف هزینه جاهطلبیهای توسعهطلبانه خود در یمن کرد، نقش مهمی در برافروختن جنگ داخلی یمن و کشتار و ویرانی این کشور بر عهده گرفت و اکنون با شکست انصار الله، باید شکست سیاست توسعهطلبانه خود در یمن را نیز بپذیرد. اهداف توسعهطلبانه پان اسلامیستی جمهوری اسلامی به ویژه در شرایط کنونی منطقه و جهان، جز شکست سرنوشتی نخواهند داشت.
متن کامل نشریه کار شماره ۷۷۷ در فرمت پی دی اف
نظرات شما