سقوط ارزش ریال و گرانی دلار و سکه طلا، به ضروریترین نیازهای معیشتی کارگران رسید و سفرههای کوچک آنها را کوچکتر ساخت. گرانی آنچنان لجامگسیخته شده که حتا سخنگوی کابینه که در طول این ۵ سال تنها وظیفهاش دروغ گفتن به مردم بود به گران شدن ۵۰ تا ۶۰ درصدی کالاها اعتراف کرد. تا کی باید تودهها تاوان نظام سیاسی – اقتصادی حاکم را بدهند؟! تا کی میتوان به این شرایط ادامه داد؟!
دلار آمریکا در کمتر از شش ماه از ۴۰۰۰ تومان به ۷۷۰۰ تومان رسید و این در حالیست که هنوز تحریمهای آمریکا بازنگشته و دولت ایران در سال گذشته بالاترین درآمد نفتی را نسبت به سالهای گذشته داشته است. براساس آمار سازمان کشورهای صادرکننده نفت “اوپک” تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۲۰۱۷ از ۴۱۹ میلیارد دلار به ۴۴۷ میلیارد دلار رسید که بهطور واقعی همهی آن مرهون افزایش درآمدهای نفتی بود. در این سال درآمدهای نفتی ایران بیش از ۲۸ درصد رشد داشت که نتیجه افزایش حجم صادرات و افزایش بهای نفت بود. از ۱۱۱ میلیارد دلار درآمد صادراتی ایران در این سال، تنها بخش بسیار کوچکی از آن درآمدهای غیرنفتی میباشد. در واقع آنچه را که دولت به عنوان صادرات غیرنفتی اعلام میکند، بخش عمدهی آن محصولات جانبی نفت و گاز (مانند صادرات محصولات صنایع پتروشیمی) است. دیگر اقلام صادراتی ایران آنقدر ناچیز هستند که تاثیر عمدهای بر درآمدهای صادراتی ندارند.
اما بهرغم افزایش درآمد نفتی و به تبع آن افزایش درآمد دولت و بهرغم آنکه پولهای بلوکه شدهی دوران تحریم بعد از گذشت دو سال بالاخره باید در دسترس دولت قرار گرفته باشد، وضعیت اقتصاد وحشتناکتر از همیشه است. گرانی به هیبت غولی درآمده که زنجیرهایاش پاره شده و به سفرهی کوچک اکثریت بزرگ جامعه یورش آورده است. مردمی که دیروز از گرانی و وضعیت وخیم معیشتی به ستوه درآمده بودند، اما امروز همان دیروزشان، همان دیروز وحشتناکشان در طول کمتر از چند ماه به آرزو تبدیل شده است. این است “نظام مقدس جمهوری اسلامی” و آنچه که بر سر کارگران و زحمتکشان که اکثریت بسیار بزرگ جامعه هستند آورده است.
روزنامه “تجارت” چاپ تهران در گزارشی تحت عنوان “سفره خالی، سهم مردم از گرانی” نوشت: “بازارهای اقلام خوراکی و مصرفی خانوارها در فاصله چند روز مانده به انتهای سومین ماه سال ۹۷، همچنان آبستن تحولات لحظهای قیمتها هستند… براساس محاسبههای صورت گرفته از سال ۸۶، قدرت خرید مزدبگیران بیش از ۲۰۰ درصد کاهش یافته و این روند همچنان ادامه دارد”. وحید شقاقی از اقتصاددانان جمهوری اسلامی و مدرس اقتصاد دانشگاه خوارزمی به خبرگزاری “ایسنا” گفت: “طی ۸ ماه اخیر، افزایش قیمت دلار باعث شد ارزش پول ملی و قدرت خرید مردم ۸۰ درصد کاهش پیدا کند”. روزنامه “جهان صنعت” نیز در تاریخ ۲۴ خرداد نوشت: “مردمی که در دو ماه گذشته سکه پیشفروشی را با قیمتهای حداکثر یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان با سررسیدهای یک ماهه خریداری کردند امروز همان سکه را میتوانند با تفاوت قیمت فاحشی در بازار بفروشند و چیزی حدود یک میلیون تومان بابت هر سکه به جیب بزنند”. به نوشتهی روزنامه کیهان بهای سکه در طول یکسال اخیر ۱۱۳ درصد افزایش قیمت داشته است. همین روزنامه مینویسد در مدتی کوتاه گوشیهای موبایل ۷۰ درصد افزایش قیمت داشتهاند. افزایش بهای سکه در ایران در حالیست که در بازارهای جهانی قیمت طلا کاهش داشته است. افزایش قیمت مسکن تا ۵۰ درصد یکی دیگر از معضلات مردم است. گوشت، میوه، مرغ، تخممرغ و دیگر مایحتاج عمومی مردم نیز افزایش سرسامآوری را در روزهای اخیر تجربه کردند. یوسفخانی رئیس اتحادیه فروشندگان پرنده و ماهی گفت: “اگر فکری به حال وضعیت هزینههای سربار تولیدکنندگان مرغ نشود، به مرور تولیدکنندگان از جوجهریزی امتناع کرده و با کمبود عرضه، قیمت مرغ به مرز ۱۵ هزار تومان خواهد رسید”. به نوشته سایت “عصر ایران”، قیمت انواع خودرو نیز تنها طی ۱۰ روز بین ۲ تا ۴۰ میلیون تومان افزایش داشته است.
ما در مقالات پیشین نشریه کار به این موضوع به صورت تحلیلی پرداختیم که بحران اقتصادی رکود – تورمی کنونی، ریشه در ساختار نظام سرمایهداری دارد و روبنای سیاسی حاکم (دولت جمهوری اسلامی) خود عاملی در تشدید این بحران میباشد. در “کار” شماره ۷۶۲ در مقالهای با عنوان “افزایش بهای دلار، نتایج و چرایی آن” که در هفته اول اسفندماه گذشته انتشار یافت، با اشاره به این که حجم نقدینگی از سال ۷۰ تاکنون ۵۰۰ برابر شده، به تاثیر افزایش نقدینگی که سیاستهای جمهوری اسلامی بهویژه سیاستهای اقتصادی آن نقش مهمی در آن دارد اشاره کرده و نوشتیم: “غول نقدینگی در اقتصاد بیمار سرمایهداری ایران که به بحران رکود – تورمی چهل ساله دچار است، تاثیرات مخرب عظیمی داشته و بدون هیچگونه تردیدی به یک بیماری غیرقابل علاج مناسبات سرمایهداری تبدیل شده که مانند سلولهای سرطانی تمام وجود آن را در برگرفته است و اگر ما میگوییم که هیچگونه راهحل سرمایهدارانه برای برون رفت از بحران اقتصادی حاکم در ایران وجود ندارد، ریشه در همین نگاه واقعنگرانه به واقعیت اقتصاد ایران دارد”.
در همان مقاله ما سه راه حل کابینهی روحانی برای مقابله با افزایش بهای دلار (که در بهمن ماه مطرح شد) را به نقد کشیده و نوشتیم که این بهاصطلاح راهحلها نه تنها قادر به مقابله با کاهش ارزش ریال و افزایش بهای دلار نیست، بلکه حتا اثرات مخربی در کوتاه مدت و درازمدت خواهد داشت. وقایع امروز درستی ارزیابی و تحلیل ما را اثبات کرد.
امروز هم که دست کابینهی روحانی از همیشه خالیتر است، هم او و هم اعضای کابینهاش به هذیانگویی روی آوردهاند. خود وی میگوید: “امروز مشکل اصلی ما، مشکل اقتصادی، فرهنگی و یا امنیتی نیست، بلکه مشکل اصلی امروز ما جنگ روانی است”. آخوندی سرمایهدار و وزیر مسکن وی نیز به تاسی از رئیساش، میگوید: “افزایش قیمت مسکن سیاسی است”!!!
واعظی رئیس دفتر وی نیز با اعلام ۴ دستور روحانی برای مقابله با گرانی میگوید که روحانی برای مقابله با افزایش قیمت دستور خالی کردن انبارها و فرستادن کالاها به بازار را صادر کرده است!!! و عجب راهحلی!!! این یعنی دست خالی دولتی ناتوان از حل بحران. از بس که روحانی به مردم وعده داد و از بس که وعدههای او دروغ از درآمد حالا دیگر چیزی نمانده جز این که با خالی کردن انبارها به مقابله با گرانی برخیزد. پس آن سه بستهای که کابینه این همه با سروصدا اعلام کرد و گفت با این بستهها مانع افزایش دلار میشویم، جهانگیری نرخ دلار را ۴۲۰۰ تومان اعلام کرد و گفت فروش بالاتر از این جرم است مانند فروش مواد مخدر، چه شدند؟! ادعاهای اعضای کابینه و دیگر مقامات دولت جمهوری اسلامی برای مردم آنقدر مضحک شده که مردم به دلار ۴۲۰۰ تومانی لقب “دلار جهانگیری” دادند. همان طور که با گران شدن خودرو “پراید جهانگیری” نیز در میان مردم برای تمسخر رژیم مطرح شد.
اما چشمانداز نیز با توجه به واقعیتهای اقتصادی و بازگشت تحریمها چیزی جز تشدید بحران اقتصادی نخواهد بود. و این را فراموش نکنیم که در طول تاریخ همواره این کارگران و زحمتکشان بودهاند که بار بحرانها با افزایش بیکاری و فقر بر دوشها آنها قرار گرفته است. همانطور که در تمامی سالیان اخیر، و به رغم بحران اقتصادی، ثروتمندان در ایران ثروتمندتر شده و فقرا فقیرتر شدند. هر قدر هم بحران عمیقتر شود، کارگران و زحمتکشان با سرعت بیشتری فقیرتر میشوند.
واقعیت این است که هم اکنون بحران تمامی سیستم حاکم را در برگرفته است. از اغلب بانکها (بهویژه بانکهای دولتی) که به صورت واقعی ورشکست هستند تا کارخانهها که به دلایل متعدد یکی پس از دیگری تعطیل میشوند. سرمایهداران هم بیش از گذشته به فکر فرار از کشور و انتقال پولهایشان به خارج از کشور افتادهاند. خروج ۳۹ میلیارد دلار از کشور تنها در سال گذشته براساس آمارهای رسمی یک نمونه است. دیگر حتا امید به بقای رژیم در میان سرمایهداران و جیرهخواران حکومت رنگ باخته است. برای همین است که هم خامنهای و هم روحانی در مراسمهای مختلف و به اشکال گوناگون سعی در روحیه دادن به جیرهخواران و مزدورانشان دارند. از یک طرف خامنهای میگوید: “برنامه قطعی دشمن ایجاد آشوب با سوء استفاده از مطالبات مردم است” و از سوی دیگر روحانی از آنها میخواهد ناامید نشده، از صندوقهای رای رو برنگردانند چرا که با صندوق رای همهی مشکلات حل خواهد شد. آنها از انقلاب وحشت زده هستند.
آنها میدانند که دیگر راهی نمانده و برای همین به هر چیزی متوسل میشوند حتا به پوسیدهترین طنابها. اما در طرف مقابل، تودهها، کارگران و زحمتکشان قرار دارند که کارد به استخوانشان رسیده و دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند. همانطور که رانندگان کامیون گفتند و همانطور که کارگران هپکو و فولاد اهواز گفتند.
گوشت گران، درمان گران، بنشن گران، بیکاری و حسرت نان، بپا بپا زحمتکشان.
متن کامل نشریه کار شماره ۷۷۷ در فرمت پی دی اف
نظرات شما