اول ماه مه، نبض تپنده‌ی جنبش کارگری

“اگه فکر میکنین که با دار زدن ما می‌تونین جنبش کارگری رو پایمال بکنین، یعنی همان جنبشی که میلیون‌ها آدم لگدمال شده، میلیون‌ها آدم که از نداری و فقر رنج می‌برن، از اون توقع آزادی دارن – خب اگه عقیدتون اینه، باشه و دارمون بزنین! شما اینجا رو یه جرقه پا میذارین، اما اینجا و اونجا پشت سرتون و جلو روتون، همه جا شعله‌ها روشن میشه. این یه آتیش زیر خاکستره. نمی‌تونین خاموشش کنین…”(۱)
این سخنان، آگوست اسپایز، یکی از رهبران کارگری آمریکا در دادگاه است. دادگاهی که، پس از واقعه “هی‌مارکت” برای محاکمه هشت تن از رهبران کارگری به اتهام “توطئه قتل” تشکیل شده بود.
در اکتبر سال ۱۸۸۴ “فدراسیون سندیکای صنعتی و تجاری آمریکا”، روز اول ماه مه سال ۱۸۸۶ را روز تثبیت هشت ساعت کار روزانه اعلام کرد. این کمپین از حمایت سازمان‌های کارگری و سوسیالیستی آمریکا برخوردار گردید. آنان به کارفرمایان اولتیماتوم دادند اگر تا اول ماه مه ۱۸۸۶ خواست کارگران را عملی نسازند، با اعتصاب گسترده‌ی کارگران روبرو خواهند شد.
با بی‌اعتنایی سرمایه‌داران به این خواست، روز اول ماه مه ۱۸۸۶، تخمین زده می‌شود از ۳۰۰ هزار تا نیم میلیون کارگر در این روز اعتصاب کردند. در شیکاگو، مرکز این جنبش، نزدیک به ۱۹۰ هزار کارگر دست از کار کشیدند. روز سوم ماه مه، پلیس در مقابله با کارگران یک کارخانه ۴ تن را به قتل رساند و تعدادی را مجروح کرد. کارگران برای اعتراض به وحشی‌گری پلیس، ۴ مه تظاهراتی را در میدان هی‌مارکت فراخوان دادند. طی این تظاهرات، فردی ناشناس، بمبی را منفجر کرد که به کشته شدن چند پلیس و کارگر و مجروح شدن تعدادی دیگر انجامید. پلیس، کارگران را زیر آتش گلوله گرفت که در نتیجه ۱۰ کارگر کشته و ۵۰ نفر زخمی شدند. در پی این واقعه، پلیس ۸ تن از رهبران کارگری را دستگیر کرد، گرچه تنها ۳ تن از آنان در تظاهرات شرکت داشتند. دادگاه، ۷ نفر را به اعدام و ۱ نفر را به ۱۵ سال زندان محکوم کرد. یکی از آن ۷ نفر، در زندان خودکشی کرد. حکم اعدام دو نفردرنتیجه اعتراض جهانی کارگران به حبس ابد تقلیل یافت، اما در نوامبر ۱۸۸۷، چهار تن از آنان به نام‌های اسپایز، پارسونز، فیشر و انجل اعدام شدند.
این واقعه به اعتراضات گسترده‌ای در جهان انجامید. از دید بسیاری، محاکمه این رهبران کارگری آن هم در فضای خصمانه‌ای که رسانه‌های بورژوایی پدید آورده بودند، صدور احکام سنگین بی آن که مدرکی علیه آنان وجود داشته باشد، بی‌تفاوتی نسبت به خشونت بی‌رحمانه‌ی پلیس در حین تظاهرات‌ها و اعتصابات کارگری، همه و همه دلیلی بودند بر یک محاکمه سیاسی و نه جنایی. همان‌گونه که پارسونز در آخرین دفاع خود در دادگاه گفت: “عالی‌جنابان، در موقع مخاطب قرار دادن این دادگاه، من به عنوان نماینده یک طبقه در مقابل نماینده طبقه‌ای دیگر صحبت می‌کنم.” این دادگاه، صحنه‌ی دیگری بود از رویارویی دو طبقه. تلاشی برای ارعاب و سرکوب جنبش “هشت ساعت کار روزانه” و سایر خواست‌های کارگران.
آن سال‌ها، سالیان رشد سرمایه‌داری بود و هم‌گام با آن، ستم و استثماری لگام گسیخته. سالیان مزدهای ناچیز، ساعات کار طولانی، شرایط کاری نامناسب، محرومیت از مزایایی مانند بیمه و بازنشستگی و عدم وجود خدمات تأمین اجتماعی. از همین‌رو، سالیان مبارزه طبقاتی حاد کارگران علیه ستم و استثماری که بر آنان روا می‌رفت. ۱۵ سال از کمون پاریس گذشته بود و ۱۰ سال از فروپاشی انترناسیونال دوم. طبقه کارگر و سازمان‌های سیاسی آن در حال تکوین و گسترش بودند. در تلاشی مجدد برای ایجاد اتحاد و همبستگی در میان احزاب و سازمان‌های کارگری جهانی، در سال‌ ۱۸۸۹ اولین کنگره انترناسیونال دوم به رهبری فریدریش انگلس، در پاریس برگزار شد. پس از تشکیل انترناسیونال دوم، گام‌های مؤثری در راستای گسترش اندیشه‌های سوسیالیستی و تحکیم احزاب کارگری برداشته می‌شد. در همین کنگره، به یاد این واقعه، قطعنامه‌ای کارگران را به اعتصاب و تظاهرات در اول ماه ۱۸۹۰ فراخواند. در بسیاری از کشورهای جهان کارگران در این روز به خیابان‌ها آمدند. تنها در هایدپارک لندن، نیم میلیون نفر در تظاهرات اول ماه مه شرکت داشتند که فریدریش انگلس نیز در آن حضور داشت. یک سال بعد، در دومین کنگره، این روز به عنوان روز جهانی کارگر به رسمیت شناخته شد. کنگره سال ۱۹۰۴ انترناسیونال دوم در آمستردام، اول ماه مه را روز مبارزه برای ۸ ساعت کار روزانه، خواست‌های طبقه کارگر و صلح جهانی اعلام کرد. هم‌چنین تمامی سازمان‌های کارگری جهان را موظف کرد، کارگران در این روز از کار دست بکشند.
در سال‌های پس از آن، احزاب سوسیالیستی در بسیاری از کشورهای اروپایی به نیروی سیاسی مهمی تبدیل شدند. در این دوران بود که اول ماه مه با شور مبارزاتی میلیون‌ها کارگر در سراسر جهان برگزار می‌شد. اما، از دید بورژوازی روز نواختن ناقوس‌های مرگ سرمایه‌داری بود. پس، هراسان، پلیس و ارتش خود را به مقابله با کارگرانی گسیل می‌کرد که به رغم تهدیدات و خطرات به خیابان‌ها می‌آمدند تا خواست‌های خود را فریاد بزنند.
اما در پی پایداری و جسارت جنبش کارگری، برخی محدودیت‌ها و قوانین ضد کارگری و ضد سوسیالیستی لغو شدند و با گسترش حق رأی عمومی در بسیاری از کشورهای اروپایی، احزاب سوسیال دمکرات به پارلمان‌ها راه یافتند. دوران آرامی از مبارزات پارلمانی آغاز شد. در این دوره، اول ماه مه، کم‌کم به یک جشن عمومی و مسالمت‌آمیز تبدیل شد. بورژوازی اروپا نیز در این دوره، از هیچ تلاشی برای نفوذ افکار بورژوازیی و خرده بورژوایی در جنبش کارگری، به ویژه در میان رهبران کارگری کوتاهی نکرد.
پس از آن، به تدریج با رشد نظرات رفرمیستی و سازشکارانه در میان اغلب رهبران احزاب سوسیال دمکرات که بارزترین جلوه‌ی آن غلتیدن به موضع بورژوازی کشورهای خودی در برابر جنگ جهانی اول، به رغم مصوبات پیشین ضد جنگ بود، شکاف عمیقی بین دیدگاه‌های انقلابی و دیدگاه‌های رفرمیستی به وجود آمد. این شکاف سرانجام به فروپاشی کامل انترناسیونال دوم در سال ۱۹۱۶ انجامید.
جنگ جهانی، مدتی بر مبارزات کارگران اروپا و مراسم اول ماه مه، تأثیرات منفی بر جای گذاشت، اما با پیروزی انقلاب کبیر اکتبر، تشدید مبارزات سیاسی و اقتصادی و پیدایش دوران انقلابی در بسیاری از کشورهای اروپایی، مبارزات طبقاتی کارگری جان تازه‌ای یافتند. این شور و امید، در اول ماه می کشورهای گوناگون نیز بازتاب یافت.
امروزه، به جز در معدودی از کشورها، اول ماه مه، تعطیل رسمی و روز تظاهرات کارگران برای طرح خواست‌های خود است .ایران یکی از کشورهایی‌ست که اول ماه مه (۱۱ اردیبهشت) روز کارگر نامیده می‌شود، گرچه این روز، تعطیل رسمی نیست و در سال‌های معدودی کارگران ایران توانسته‌اند، تظاهرات مستقل خود را در این روز برگزار کنند.
نخستین بار در سال ۱۲۹۹، ۱۴ سال پس از انقلاب مشروطه و تشکیل انجمن‌های سوسیال دمکرات، به ابتکار “شورای مرکزی اتحادیه های کارگران”، متشکل از ۱۵ اتحادیه، تظاهرات وسیعی در تهران و برخی شهرستان‌ها برگزار شد.
پس از آن چندین بار توسط حزب کمونیست ایران که در خرداد همان سال تشکیل شد و به رغم سرکوب‌ها و ممنوعیت “مرام اشتراکی” توسط رژیم رضا شاه، این حزب اول ماه مه را به طور مخفی یا علنی برگزار کرد. پس از سرکوب شدید و دستگیری رهبران و فعالان آن، جنبش کارگری برای مدتی دچار رکود شد.
پس از تبعید رضا خان از کشور و برقراری فضای نسبی باز سیاسی، جنبش کارگری به بازسازی خود پرداخت و این بار با تشکیل حزب توده و اتحادیه های کارگری فعالیت سیاسی طبقه کارگر احیا شد. در تظاهرات اول ماه مه سال ۱۳۲۵، نزدیک به ۲۵۰ هزار نفر شرکت داشتند. در همین سال، ده‌ها هزار کارگر نفت جنوب اعتصابی عظیم کردند که یکی از خواست‌های‌شان، قبول تعطیلی اول ماه بود. گرچه رژیم شاه این خواست را پذیرفت، اما هرگز به آن عمل نکرد. در آن سال، پلیس به تظاهرات کارگران در کرمانشاه حمله کرد. در این تظاهرات ۱۴ کارگر کشته و ۱۲۰ نفر زخمی شدند. این کارگران نخستین جان‌باختگان اول ماه مه در ایران بودند.پس ازکودتای۲۸ مرداد، کارگران دیگرنتوانستند روزاول ماه مه راعلنی برگزارکنند.
در سال ۵۸، کم‌تر از ۳ ماه بعد از پیروزی قیام ۲۲ بهمن، در شهرهای مختلف اولین تظاهرات اول ماه مه پس از سرنگونی رژیم شاه برگزار شد که صدها هزارنفر در آن شرکت داشتند. تظاهرات تهران را “شورای هماهنگی برگزاری اول ماه مه” فراخوان داده بود. تظاهرات از ساعت ۹ صبح از محل خانه کارگر واقع در خیابان ابوریحان آغاز شد. “سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران” نیز در همبستگی، از “تمامی کارگران و زحمتکشان و نیروهای مترقی و دمکراتیک” خواست در این تظاهرات شرکت کنند. به رغم کارشکنی‌ها و تلاش عوامل رژیم در مسیر راه‌پیمایی برای اختلال در تظاهرات، و به رغم سازمان دادن تظاهراتی دیگر توسط سران رژیم نوپا، و توهم توده‌ها نسبت به خمینی و “حکومت اسلامی”، در تهران نیم میلیون نفر در راه‌پیمایی “شورای هماهنگی” شرکت داشتند. کارگران پیشاپیش صفوف تظاهرات با شعارهایی از جمله “مصادره و ملی کردن صنایع و بانک‌ها”، “لغو قراردادهای اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی امپریالیستی”، “لغو قانون کار رژیم شاه”، “قانون کار با شرکت نمایندگان کارگران باید نوشته شود”، “دو روز تعطیلی و ۴۰ ساعت کار در هفته”، “مزد برابر در ازای کار برابر برای زنان و مردان”، “مبارزه کارگران شاغل از مبارزه کارگران بیکار جدا نیست” رژه می‌رفتند.
راه‌پیمایی اول ماه مه ۵۸، نقطه عطفی در حیات جنبش کارگری ایران بود. طبقه کارگر که با اعتراضات و اعتصابات خود، اصلی‌ترین ضربه را به پایه‌های رژیم شاه وارد کرده بود، اکنون پس از انقلاب اعلام می‌کرد انقلاب پایان نیافته و تا رسیدن به خواست‌های خود از پای نخواهد نشست. این هشدار هولناکی برای خمینی و همدستانش بود. آنان دریافتند تا سازمان‌های سیاسی طبقه کارگر سرکوب نشوند، تا کارگران سرکوب ومرعوب نشوند و به کارخانه بازنگردند، تثبیت پایه‌های قدرت‌شان نامسیر خواهد بود. پس سرکوب سازمان‌های سیاسی و جنبش کارگری آغاز شد. در سال‌های ۵۹ و ۶۰ نیز در اول ماه مه، تظاهرات خیابانی برگزار شد. هرچند ابعاد آن به گستردگی سال ۵۸ نبود. از آن سال‌ها تاکنون، نهادهای مستقل کارگری ایران، گرچه هر سال تلاش‌هایی برای برگزاری علنی اول ماه مه کرده‌اند، اما عمدتا این مراسم به صورت غیرعلنی و در سطح محدودی در این یا آن شهر برگزار شده است.
طبقه کارگر با تثبیت این روز، سلاح جدیدی را به ابزارهای پیشین مبارزه خود افزود و آن را به روز همبستگی جهانی کارگران و قدرت‌نمایی طبقه کارگر جهانی بدل کرده است. طی یک‌صد و سی سالی که از واقعه “هی‌مارکت” و تعیین “روز جهانی کارگر” می‌گذرد، اول ماه مه، نبض تپنده و زنده‌ی مبارزات طبقاتی و بازتابی از فراز و فرودهای جنبش کارگری بوده است. نگاهی به تاریخ نشان می‌دهد، با آن که مبارزات صنفی – اقتصادی کارگران همواره و در تمامی کشورها جاری بوده است، و در اول ماه مه، کارگران به راه‌پیمایی و گردهمایی و جشن پرداخته‌اند، اما تنها در دورانی که مبارزه طبقاتی حاد گشته و حزب یا سازمان رزمنده و انقلابی طبقه کارگری رهبری این مبارزات را به دست گرفته، اول ماه مه، به روزی با محتوای مبارزه‌ای طبقاتی بدل گشته است. به روز همبستگی و اتحاد و قدرت‌نمایی اردوی کار در برابر اردوی سرمایه. تنها در چنین دورانی است که شبح کمونیسم بر فراز سر بورژوازی به پرواز درآمده است. و بورژوازی بیم‌ناک و هراسناک از این شبح، تمام ابزار سرکوب و تحمیق و تبلیغ را به کار گرفته تا آن را از محتوای طبقاتی خود خالی کند.
با وجود تمامی این تلاش‌ها، اما، همان‌گونه که اسپایز در پای چوبه دار دقایقی پیش از اعدام گفت: “یه روز می‌رسه که سکوت ما قوی‌تر از صداهایی بشه که شما امروز خفه‌شون میکنین!”(۲)
زنده باد اول ماه روز رزم، همبستگی و اتحاد کارگران جهان

زیرنویس:
۱و۲ – نان و گل‌های سرخ: مبارزه‌ی کارگران آمریکا از ١٨۶۵ تا ١٩١۵/ ملتزر میلتون‎‎‎؛ ترجمه‌ی کیومرث پریانی‎‎‎ بازنویسی ع. پاشایی. – انتشارات مازیار، ١٣٧٩- از صفحه ٩١ تا ١٠١

متن کامل نشریه کار شماره ۷۳۹ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.