روزانه بر دامنهی اعتراضات تودهای افزوده میشود. اعتصاب رانندگان کامیون و تجمعات نانوایان در برابر مراکز دولتی از جمله اعتراضات روزهای اخیر هستند که علاوه بر سراسری بودن، بحران فراگیری را به نمایش گذاشتند که جمهوری اسلامی در حال غرق شدن در آنهاست. همه چیز حکایت از آن دارد که حکومت اسلامی قادر به کنترل جامعهی غرق در بحران و ادامهی وضع موجود نیست. فریادها مدام رساتر و فراگیرتر میشوند، اما سوال اساسی این است که این بحران چگونه باید و میتواند حل گردد؟ چه راهحلی برای این جامعه وجود دارد که در یک طرف آن تودههای جان به لب رسیده قرار دارند و به رغم خواست سرنگونی رژیم نتوانستهاند آن را از قوه به فعل تبدیل کنند و در طرف دیگر حکومتی که نه قادر به بهبود شرایط است و نه قادر است از گسترش و تشدید بحرانهای جامعه و رشد اعتراضات تودهای جلوگیری کند؟!
براساس اخبار و ویدئوهای منتشره در شبکههای اجتماعی که از سوی رانندگان کامیون انتشار یافته، فراخوان اعتصاب رانندگان کامیون با استقبال فراوانی از سوی رانندگان روبرو گردیده است. ویدئوهای متعددی از اعتصاب رانندگان و خالی بودن پایانهها و مراکز تولیدی در شهرهایی همچون تهران، همدان، شیراز، قزوین، بندرعباس، اراک، کرمانشاه، بندر خمینی (از توابع ماهشهر)، سیرجان، دره شهر، ایلام، اردبیل، اسلامآباد غرب، تبریز، زرند، بافت، قصرشیرین، ساوه، مشهد، سمنان، شاهینشهر، اصفهان، دزفول، دیواندره، رومشکان لرستان، بروجرد، بم، داراب و کازرون منتشر شده است. براساس یکی از این فیلمها، در معدن گلگهر سیرجان که روزانه ۴ تا ۵ هزار ماشین برای بارگیری در محوطه معدن حاضر میشدند، حتا یک کامیون برای بارگیری وجود نداشت. در شهرک صنعتی شیراز رانندگان ضمن بستن راه، مانع ورود کامیونهای حامل بار به این شهرک شدند. در بندرعباس نیز رانندگان با برافروختن آتش در جادهی “گنو” راه را مسدود ساختند.
رانندگان کامیون تاکنون چندین اعتصاب بزرگ و سراسری را سازمان داده و از این جهت دارای تجارب با ارزشی هستند. برای نمونه میتوان به اعتصاب خرداد و مهر سال ۹۷ اشاره داشت که به بیش از ۳۰ استان و ۲۳۶ شهر گسترش یافت و رژیم مجبور شد به برخی از خواستهای رانندگان تن دهد. اعتصاب سراسری رانندگان در ۵ آذر سال ۱۴۰۱، زمانی که جنبش انقلابی “زن، زندگی، آزادی” هنوز در جریان بود دیگر نمونه و تجربهی مهم رانندگان است، آنهم در آن شرایط طوفانی که رژیم با تمام قوا برای سرکوب جنبش انقلابی به میدان آمده بود.
فاجعه “بندر رجایی” بندرعباس که تعدادی از رانندگان بههمراه بسیاری دیگر متاسفانه جان خود را از دست دادند و برخی دیگر نیز کامیونهایشان را، به همراه تصمیمات اخیر دولت در رابطه با سه نرخی شدن گازوئیل، محدودیتها در اختصاص سهمیه گازوئیل و نیز افزایش حق بیمه رانندگان و کاهش یارانه حق بیمه توسط سازمان تامین اجتماعی، زمینه را در میان رانندگان که تحت فشارهای شدید اقتصادی هستند برای راهاندازی اعتصاب فراهمتر ساخت. دور جدید اعتصاب رانندگان از بندرعباس به تاریخ ۲۹ اردیبهشت آغاز گردید و در روزهای بعد بهویژه بعد از اول خرداد فراگیرتر شد و در روز یکشنبه ۴ خرداد به ۸۰ شهر رسید.
محدودیت و کاهش سهمیه گازوئیل، افزایش هزینهی بیمه، پایین بودن کرایهها، بالا بودن نرخ عوارضی جادهها، گرانی سرسامآور قطعات یدکی و دیگر مشکلات معیشتی از جمله خواستهای رانندگان در اعتصاب اخیر هستند. به گفتهی یکی از رانندگان اعتصابی: “کارتهای سوخت ما به اندازهای شارژ نمیشود که تا پایان ماه کفاف دهد. گاهی بدون محاسبه دقیق عملکرد و بارنامه، به دلخواه مقدار کمی سوخت شارژ میشود و ما در میانهی راه گرفتار میمانیم”.
همچنین براساس تصمیم کابینه پزشکیان قرار بود قیمت گازوئیل سه نرخی و به بهای هر لیتر ۳۰۰، ۱۵۰۰۰ و ۳۰۰۰۰ تومان شود. برخی از رانندگان کامیون نیز که کامیونهایشان در جریان انفجار بندر رجایی آسیب دیدهاند به عدم پوشش بخشی از هزینههای تعمیر توسط بیمه اعتراض دارند.
روز چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت در حالی که اعتصاب در برخی از شهرها همچون بندرعباس آغاز و قرار بود از ۵ شنبه اول خرداد اعتصاب در دیگر شهرها آغاز شود، جمهوری اسلامی به منظور جلوگیری از گسترش اعتصاب به برخی از خواستهای رانندگان بهظاهر تن داد. خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران در این روز از تصمیم کابینه برای تامین تمامی نیاز گازوئیل مصرفی کامیونداران با نرخهای فعلی خبر داد و نوشت: “رئیس سازمان تامین اجتماعی تعهد داد که اقدامات لازم برای حمایت از رانندگان در زمینه بیمه را با حداکثر مساعدت و بهصورت جدی پیگیری کند. این اقدام به بهبود دسترسی رانندگان به خدمات بیمهای کمک شایانی خواهد کرد و بخش مهمی از نگرانیهای آنان را کاهش میدهد”. اما به رغم تلاشهای رژیم با توجه به تجربهی رانندگان کامیون از اعتصابات گذشته و درسهایی که از آن آموخته بودند، اعتصاب ادامه یافت و حتا روزهای بعد بر دامنه اعتصاب رانندگان افزوده شد.
در رابطه با اعتراضات نانوایان نیز قطع برق و تاثیری که بر وضعیت نانواییها گذاشت، زمینه را برای اعتراضات سراسری آنها بوجود آورد. در برخی از شهرها، نانوایان خمیرهایی را که در اثر قطع برق دیگر قابل استفاده نبودند، با خود به مراکز دولتی همچون اداره برق یا فرمانداری برده و به درب این مراکز دولتی کوبیدند.
نانوایان در بسیاری از شهرها همچون اهواز، مشهد، اصفهان، ایلام، بیرجند، قم، ماهشهر، زاهدان، کرمان، کرمانشاه، سنندج، نیشابور، خرمآباد، شیراز، بوشهر، یزد، قائمشهر، سمنان و … بارها دست به تجمع اعتراضی زده و این اعتراضات همچنان ادامه دارد. در شیراز نانوایان شعار میدادند: “نانینو حیا کن، نانوایی را رها کن!”. نانینو سامانه موسوم به طرح هوشمندسازی نان است که از سال ۱۴۰۱ به بهانهی جلوگیری از قاچاق آرد و تزریق آرد سوبسیدی به بازار آزاد تشکیل شد. اما هدف اصلی ، تسریع روند آزادسازی قیمت نان بود. جمهوری اسلامی با بهرهگیری از سامانه فوق به بهانههای مختلف از جمله کم فروشی یا فروش بیش از تعداد تعیین شده برای یک فرد، سهمیه آرد یارانهای نانواها را کم کرد و این در حالی بود که نانواها برای ثبت میزان دقیق نانهای فروخته شده با مشکلات متعددی از جمله نواقص سامانه یا قطعی اینترنت و غیره روبرو بودند. اساساً تلاش رژیم به خاطر اهمیتی که نان در سفره کارگران و زحمتکشان جامعه دارد، این بوده و هست که در افکار عمومی جامعه مشکلات را بر گردن نانواها و “طمع و آز” آنها بیاندازد. واقعیت اما این است که ریشه اصلی این وضعیت و گرانی نان کاهش میزان یارانه نان است و نه هیچ چیز دیگر. جمهوری اسلامی میخواهد هر چه کمتر پولهای غارت شدهی مردم را برای خود مردم هزینه کند تا بتواند هم هزینه دستگاه جنگی و نیروهای سرکوبگر خود را تامین کند و هم مقامات آن دستی باز برای فساد و دزدی از سفره مردم داشته باشند.
این را در مورد آموزش و پرورش و بهداشت و درمان به روشنی دیدهایم و قرار است آن را در تمام حوزههای مربوط به انرژی و نان نیز ببینیم.
روز ۵ شنبه فرهادی رئیس سازمان تعزیرات گفت: “برای اصلاح ساختار توزیع یارانه و جلوگیری از سودجویی در زنجیره تأمین آرد تا تولید نان، بهتر است یارانه مستقیماً به مصرفکننده پرداخت شود و نانواییها از چرخه دریافت یارانه خارج شوند”. این همان بلاییست که پیش از این با “قانون هدفمندسازی یارانهها” در دوران ریاست احمدینژاد بر کابینه و یا “جراحی اقتصادی” در کابینههای رئیسی و پزشکیان از سوی حاکمیت بر سر مردم آورده شد. امروز مردم به خوبی میدانند که یارانهی آنها با این گرانیها دیگر ارزشی ندارد. حکومت میخواهد پولی – یک مبلغ ثابت – به مردم با عنوان یارانه نان بپردازد، پولی که با تورم حداقل ۵۰ درصدی سالانه، به مرور زمان ارزش آن به هیچ نزدیک میشود. اما این هنوز تمام ماجرا نیست، نه تنها ارزش یارانه یا به عبارتی دیگر قدرت خرید آن کم میشود، بلکه به مانند امروز میلیونها نفر از دریافت یارانه نان – به بهانهی حقوق و درآمدی بالاتر از سقف مورد نظر حکومت – محروم میگردند.
نانوایان معترض از جمله خواستار ” پرداخت به موقع یارانه که از سوم اردیبهشت قطع شده، افزایش میزان یارانه به شکل عادلانه و متناسب با هزینههای هر نانوایی، جبران هزینههای افزایش یافته مانند حقوق کارگران، قیمت آرد، حاملهای انرژی، بیمه و اجاره، جلوگیری از قطعی برق یا جبران خسارات ناشی از آن” هستند. دولت موظف است مشکل نانوایان را حل کند و بهای نان نیز نباید افزایش یابد. دولت باید نان را به قیمت مناسب، کیفیت خوب و به میزان مورد نیاز در اختیار تمام کسانی که در این کشور زندگی میکنند جدا از ملیت، قوم و غیره قرار دهد. این وظیفهی دولت است؛ نه همان بلایی که سر مردم در رابطه با یارانهها و حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی و آموزش و پرورش و بهداشت و درمان آورد.
جدا از اعتراضات سراسری رانندگان و نانوایان، تنها در چند روز اخیر شاهد اعتراضات تودهای بسیاری بودیم. اعتراضاتی گاه سراسری مانند تجمع اخیر فرهنگیان شاغل و بازنشسته در اعتراض به غارت منابع و اموال صندوق ذخیره فرهنگیان در ۱۱ استان و یا بازنشستگان مخابرات، تامین اجتماعی، فولاد و کشوری و یا اعتراضات غیرسراسری و موردی مانند اعتراضات کشاورزان در خوزستان و قم، بستن خیابان توسط کشاورزان در کازرون، اعتراض به قطع آب و برق در برخی از شهرها، اعتراضات کارگری در پتروشیمی، نفت، دخانیات گیلان، آلومینیومسازی اراک، تجمع کارکنان سهام عدالت به همراه خانوادههایشان از ۲۰ استان در تهران و غیره بودیم.
از تجمعات اعتراضی که میباید به آنها بهطور خاص اشاره کرد، اعتراض مردم منطقه جکیگور راسک و بستن محور پیشین به راسک در اعتراض به توقیف یک دستگاه خودروی سوختبر بود که با حمله نیروهای انتظامی و شلیک به سوی تجمعکنندگان دو نفر از آنها به نامهای آرش سلاحی و خلیل دینارزهی در اثر اصابت گلوله مجروح شدند. همچنین در مشهد، نیروی انتظامی با شلیک گاز اشکآور و استفاده از باتون و اسپری فلفل به تجمع نانوایان این شهر حمله و تعدادی از آنها را مجروح ساختند.
اما از مجموعهی این اعتراضات که در حال افزایش هستند چه نتایجی میتوان گرفت و چه پاسخی میتوان به سوالاتی که در ابتدا مطرح شد داد؟ پاسخ رژیم از دو حال خارج نیست، یک سرکوب خشونتآمیز اعتراضات، دوم سردواندن با دادن وعده و یا در بهترین حالت دادن امتیازاتی بسیار محدود و ناچیز که به دلیل معضلاتی همچون تورم به سرعت اثر خود را از دست میدهند. رژیم در تنگناهای مالی قرار دارد و این تنگناها بههمراه فساد گستردهی دولتی نتیجهای جز انداختن بار تمامی این معضلات بر دوش تودههای ستمدیدهی جامعه نداشته و در آینده نیز نخواهد داشت. در آن سو اما مردمی هستند به شدت ناراضی ولی همچون جویبارهایی جداگانه. این وضعیت نمیتواند ادامه یابد.
مبارزات پراکنده باید در جنبشی سراسری حول شعار “کار، نان، آزادی، حکومت شورایی” متشکل شود و عموم تودههای کارگر و زحمتکش و تمام اقشار ستمدیده به یک مبارزه سیاسی سراسری روی آورند، نظم موجود را براندازند و حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان را مستقر سازند.
متن کامل نشریه کار شماره ۱۱۲۱ در فرمت پی دی اف:
نظرات شما