حزب‌الله و عواقب آتش‌بس در لبنان

باگذشت نزدیک به دو ماه از یورش گسترده ارتش رژیم صهیونیستی اسرائیل به لبنان و جنگ با گروه اسلام‌گرای حزب‌الله، گزارش‌ها حاکی است که روند تلاش‌ها برای آتش‌بس به مرحله نهائی نزدیک شده است. بااین‌همه، حملات نظامی ارتش اسرائیل به روال گذشته همچنان ادامه دارد. در همین مدت کوتاه، متجاوز از ۳ هزار تن از نیروهای حزب‌الله و مردم غیرنظامی لبنان کشته، هزاران تن مصدوم  و متجاوز از یک‌میلیون آواره شده‌اند.

تعداد زیادی از شهرک‌ها و روستاهای جنوب لبنان زیر بمباران‌های مداوم، با خاک یکسان شده‌اند. بمباران‌های پی‌درپی جنوب بیروت، بقاع لبنان و مناطق دیگری نیز که حزب‌الله در آن‌ها نفوذ دارد، به ویرانی گسترده مراکز مسکونی انجامیده است. درحالی‌که احتمال برقراری آتش‌بس در چند روز آینده وجود دارد، نیروی زمینی ارتش اسرائیل مرحله دوم  حمله به برخی دیگر از روستاهای جنوبی را آغاز کرده و تاکنون مراکز متعددی را بمباران کرده است. رژیم اسرائیل هدف از مرحله دوم عملیات زمینی را فشار بر حزب‌الله در خصوص مذاکرات آتش‌بس و از بین بردن توان موشکی آن اعلام کرده است.

حملات رژیم اسرائیل به لبنان که از همان آغاز با یک موج گسترده ترور رهبران، فرماندهان و اعضای حزب‌الله آغاز و سپس با بمباران‌های وسیع جنوب لبنان و بیروت، ادامه یافت، ضربات نظامی سنگینی به حزب‌الله وارد آورد و قدرت ابتکار عمل نظامی را از این گروه سلب کرد. تحت چنین شرایطی با توجه به بحران سیاسی لبنان، چاره‌ای جز عقب‌نشینی  برای این گروه مسلح باقی نماند. لذا برای این‌که به توافقی برسر آتش‌بس دست یابد، نخست از شرط  برقراری آتش‌بس، هم‌زمان با غزه کوتاه آمد و در پی آن قطعنامه ۱۰۷۱ شورای امنیت سال ۲۰۰۶ را پذیرفت. نکته اصلی این قطعنامه عقب‌نشینی نیروهای حزب‌الله به آن‌سوی رودخانه لیتانی، خلع سلاح این گروه و جایگزین شدن نیروهای آن در جنوب، با ارتش لبنان و نیروی پاسدار صلح سازمان ملل باهدف نابودی زیرساخت‌های نظامی این گروه است. این دقیقاً آن چیزی است که اسرائیل خواهان آن بود. اکنون به نظر می‌رسد که اسرائیل به اهداف خود دست‌یافته است.  نه‌فقط قدرت نظامی حزب‌الله را به‌شدت تضعیف کرده، بلکه آن را ناگزیر به عقب‌نشینی نظامی از برخی مناطق جنوب لبنان کرده است.

از همین رو در طول دو هفته اخیر پس از مذاکرات نماینده آمریکا با رئیس پارلمان و نخست‌وزیر موقت لبنان، اخباری از توافق‌ طرفین بر سر کلیات مفاد آتش‌بس انتشار یافت و قرار شد از طریق توافق‌نامه‌ای که چهارچوب مفاد آن از قبل توسط رژیم اسرائیل، رئیس مجلس و نخست‌وزیر لبنان تنظیم‌شده، آتش‌بس برقرار شود. گرچه جزئیات این توافق‌نامه انتشار نیافت، اما خطوط کلی آن موردتوافق قرارگرفته است. ازجمله موارد اختلاف، درخواست اسرائیل برای حق اقدام مستقل در لبنان علیه هرگونه فعالیت نظامی حزب‌الله بود. اما به نظر نمی‌رسد که این اختلاف مانع جدی بر سر توافق آتش‌بس باشد. حتی عقب‌نشینی اسرائیل از این مسئله که اکنون به نظر می‌رسد انجام گرفته است، مشکلی در اهداف آن ایجاد نمی‌کند. ازیک‌طرف، اکنون برتری نظامی این امکان را به اسرائیل می‌دهد که بار دیگر دست به اقدام نظامی بزند و از سوی دیگر با به قدرت رسیدن ترامپ در آمریکا دست اسرائیل کاملاً برای عملیات نظامی باز خواهد بود. اما گویا هنوز یک نکته گره‌ای باقی مانده که ممکن است این آتش‌بس را به تعویق اندازد و آن موضوع تشکیل کمیته‌ای از سوی سازمان ملل یا کشورهای غربی برای نظارت بر اجرا  و اطمینان از دور ماندن حزب‌الله و سلاح‌های آن از جنوب رودخانه لیتانی است. این اختلاف به نظر جدی می‌رسد. حزب‌الله مخالف تشکیل چنین کمیته‌ای برای نظارت بر خلع سلاح در جنوب لبنان است. جمهوری اسلامی هم گرچه در ظاهر اعلام کرده است که با هر تصمیمی که در لبنان گرفته شود موافق است، اما از موضع‌گیری خبرگزاری‌ها و سایت‌های وابسته به سپاه پاسداران می‌توان پی برد که مخالف جدی یک چنین توافقی است که عملاً امکان نظامی را از حزب‌الله در جنوب لبنان سلب کند.

روز جمعه هفته گذشته اعلام شد: سفیر آمریکا در بیروت طی دیدار با نخست‌وزیر موقت و رئیس پارلمان لبنان «پیشنهاد ۱۳ ماده‌ای آمریکا» را باهدف برقراری آتش‌بس ارائه داده است. یک مقام لبنانی در مورد این پیشنهاد گفت: «در صورت توافق بر سر آتش‌بس، ایالات‌متحده و فرانسه این موضوع را در بیانیه‌ای اعلام خواهند کرد.» «آتش‌بس ۶۰ روزه برقرار خواهد شد و لبنان نیز استقرار نیروهای ارتش خود در مرزها را آغاز خواهد کرد.» وی افزود که رئیس پارلمان سه روز برای بررسی این پیشنهاد مهلت خواسته است.

رئیس پارلمان لبنان نیز دریافت پیشنهاد آمریکا را برای آتش‌بس تائید کرد و گفت: در پیش‌نویس توافق آتش‌بس هیچ بندی درباره آزادی عمل دشمن صهیونیستی در لبنان وجود ندارد. اما یک‌بند غیرقابل‌پذیرش در این پیشنهاد گنجانده‌شده و آن موضوع تشکیل کمیته نظارت بر اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت با عضویت شماری از کشورهای غربی است که غیرقابل‌پذیرش از سوی لبنان است.

وی افزود: اکنون مذاکرات و رایزنی‌هایی برای ارائه یک سازوکار جایگزین در جریان است که برای ما اهمیتی ندارد. زیرا دراین‌باره سازوکار مشخصی در قطعنامه ۱۷۰۱ گنجانده‌شده و آن وجود نیروهای بین‌المللی مستقر در جنوب لبنان است که مسئولیت نظارت بر اجرای این قطعنامه را بر عهده‌دارند. رایزنی‌ها درباره این جزئیات در جریان است و تلاش‌ها ادامه دارد.

درواقع نبیه بری رهبر جنبش امل که متحد حزب‌الله است یک موضع‌ دوپهلو اتخاذ کرد. طرح آمریکا را در کل تائید کرد، با یک اما که موردنظر حزب‌الله است. وی به‌خوبی می‌داند نه گفتن به طرح آمریکا می‌تواند کشوری را که اکنون دو سال است درنتیجه اختلافات سیاسی نتوانسته رئیس‌جمهوری انتخاب کند و با یک بحران اقتصادی بزرگ نیز روبه‌روست، منفجر سازد. علاوه بر این، واکنش منفی برخی قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی حامی لبنان را بر خواهد انگیخت. تحت این شرایط ، رئیس پارلمان سه  روز برای پاسخ دادن فرصت خواسته است تا شاید از طریق مذاکرات بتوانند به فرمولی دست یابند که هم‌نظر حزب‌الله را تأمین کند و هم‌نظر اسرائیل و آمریکا.

اما برقراری آتش‌بس به هر شکل که عملی شود، در مرحله کنونی که همراه با تعرض نظامی و پیشروی اسرائیل است، یک شکست برای حزب‌الله محسوب می‌شود، به‌ویژه چنانچه این آتش‌بس و پذیرش قطعنامه گذشته شورای امنیت، همراه با کنترل خلع سلاح در جنوب لبنان باشد.

این آتش‌بس برخلاف سال ۲۰۰۶ عواقب سنگین نظامی و سیاسی برای این گروه در پی خواهد داشت.  در جنگ ۳۳ روزه سال ۲۰۰۶ حزب‌‌الله پیروز این جنگ بود، لذا به‌صورت یک نیروی مسلح قدرتمند جدا از دولت و نیروهای مسلح آن درآمد و از همین رو نقش سیاسی آن، ‌چنان افزایش یافت که تقریباً نقش تعیین‌کننده‌ای در اداره سیاسی کشور و حتی تعیین رئیس‌جمهوری به دست آورد. درجایی هم که نتوانست سیاست خود را پیش ببرد عملاً دولت را فلج کرد. اکنون این وضع تغییر خواهد کرد. لااقل در شرایط جهانی و منطقه‌ای کنونی، امکان تبدیل‌شدن مجدد حزب‌الله به یک نیروی نظامی قدرتمند مجزا و مستقل از دولت در لبنان محدود شده است. چراکه اولاً- توازن‌های منطقه‌ای به نفع اسرائیل برهم‌خورده است. دوم- کل استراتژی جمهوری اسلامی برای شکست نظامی اسرائیل و سرنگونی آن از طریق نیروهای نیابتی شکست‌خورده و به پایان رسیده است. سوم این‌که تمام این تحولات درصحنه سیاسی لبنان بازتاب خواهد یافت و دیگر به‌سادگی نخواهد توانست خودش دولتی در درون دولت لبنان باشد. اما خلع سلاح کامل حزب‌الله نیز در لبنان ممکن نیست. چراکه این گروه توانسته از طریق ده‌ها میلیون دلاری که هرسال جمهوری اسلامی صرف رفاه بخش‌هایی از شیعیان در لبنان کرده، در میان آن‌ها پایگاه محکمی ایجاد کند. بنابراین در چنین شرایطی، این احتمال نیز وجود دارد که نیروهای حزب‌الله ظاهراً در ارتش لبنان ادغام شوند، چیزی شبیه عراق. به‌ویژه که درگیری‌های داخلی لبنان هنوز در پیش است و گروه‌های رقیب که تاکنون نمی‌توانستند به علت قدرت نظامی حزب‌الله واکنش جدی در مقابل آن نشان دهند، اکنون با شکست و تضعیف این گروه فعال می‌شوند. بنابراین پی آمد شکست نظامی حزب‌الله و برقراری آتش‌بس، شکست سیاسی و تضعیف قدرت سیاسی آن در لبنان خواهد بود.

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۹۶  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.