اعتصاب سراسری کارگران پروژه ای؛ دستاوردها و کمبودها

اعتصاب کارگران پروژه ای و پیمانی شاغل در صنعت نفت که در آخرین روز خرداد ماه در چند شرکت آغاز شد، به سرعت به یک اعتصاب سراسری و فراگیر تبدیل شد. این اعتصاب به رغم تمام تهدیدها و فشارها، در فاصله کوتاهی بیش از ۱۲۰ شرکت نفت و گازو پتروشیمی و متجاوز از ۲۴ هزار کارگر را دربر گرفت، در روز یکشنبه ۳۱ تیر، سی و دومین روز خود را پشت سرگذاشت.

کارفرمایان و دولت حامی آنها از همان روزهای نخست اعتصاب، برای سرکوب و درهم شکستن اعتصاب به ابزارهای گوناگون متوسل شدند. از آنجا که همواره احتمال تسّری اعتصاب کارگران یک بخش صنعت نفت به کارگران شاغل در بخشهای دیگر این صنعت وجود دارد، دولت و نهادهای سرکوب آن نیز به سرعت و مستقیماً وارد ماجرا شدند تا جلو اعتصاب و گسترش آن را بگیرند. دستگاه امنیتی و اطلاعاتی حامی پیمانکاران و سرمایه داران، به شیوه های گوناگونی ازجمله از طریق بازداشت و احضار و یا از طریق تماس های تلفنی، کارگران و فعالان اعتصاب را مورد تهدید قرار داده و خواهان پایان اعتصاب شدند. این تهدیدات که از روزهای نخستین اعتصاب آغاز شده بود، در روزهای بعد نیز ادامه یافت و تشدید شد. اما هیچیک از این اقدامات و تهیدات نتوانست مانع سیر صعودی شمار کارگران و شرکت هایی که به اعتصاب می پیوندند شود و جلو گسترش آن را بگیرد.

افزون بر تهدیدات رسمی نهاد های امنیتی و سرکوب، کارفرمایان و پیمانکاران نیز برای درهم شکستن و خاتمه اعتصاب ، به ترفند ها و شگرد های گوناگونی متوسل شدند. دربسیاری از شرکت ها، کارفرما یان برای اینکه به کارگران بگویند اعتصاب بی فایده است برای شکستن و پایان اعتصاب، به نیروی اعتصاب شکن متوسل شدند. برای نمونه در شرکت های ثمین، جهانپارس، پتروشیمی بوشهر، پتروشیمی صدف و برخی واحد های دیگر، کارفرما با پرداخت مبالغی پول بیشتر به نیروهای اعتصاب شکن، به مقابله با اعتصاب برخاستند. اما این تلاش ها همه جا با شکست و ناکامی روبرو شد. در پتروپالایش آلای مهستان، تمام داربست بندان را بلک لیست کردند، در شرکت سبز آب اندیمشک پیوسته به کارگران تلفن زده و تهدید کردند اگر به سرکار برنگردند، نیروهای جدیدی بجای آنها خواهند آورد، در برخی دیگر از شرکتها، کارفرماها تهدید به اخراج کردند و در معدودی ازاین شرکتها این تهدید را عملی کردند. درپالایشگاه تهران کارفرما تمام کارگران داربست بند را اخراج کرد اما نتوانست برای آن ها جایگزینی پیدا کند. در شرکت اکسیر صنعت نیز شماری از کارگران برق و ابزاردقیق اخراج شدند. درپالایشگاه اصفهان، جوشکاران دیگر پروژه ها را به اجبار به جای جوشکاران اعتصابی وادار به کارکردند. اما این اقدامات سرکوبگرانه نیز نتوانست خللی در اراده کارگران برای ادامه اعتصاب و اعتراض ایجاد کند. در مواردی که نیروهای جایگزین و اعتصاب شکن به هدف کارفرما پی بردند، از کار خود داری نموده و از کارگران اعتصابی حمایت کردند. دریک مورد در شرکت پسکرانه پتروشیمی پادجم عسلویه چهره کارگرانی که سرکار حاضر می شدند را چفیه پیچ کردند تا شناخته نشوند که این خود می تواند نشان دهنده‏ی فرهنگ و اتوریته حاکم کارگری بر فضای اعتصاب، قباحت اعتصاب شکنی و ثقل بیشتر نیروی اعتصاب در توازن با مخالفان اعتصاب باشد.

اعتصاب به رغم تمام اقدامات مخالفان آن، روز به روز گسترش بیشتری یافت. گرچه در نیمه دوم تیرماه به تدریج از سرعت گسترش آن کاسته شد، اما اعتصاب سراسری کارگران پروژه ای صنعت نفت بیش از یک ماه ادامه یافته است.

ازنکات بسیار مهم این اعتصاب، سازمانیابی درونی کارگران اعتصابی است که به مرور تقویت شد. کارگران آگاه و پیشرو به شیوه های گوناگون به ویژه از طریق شبکه های اجتماعی و راه اندازی فعالیت ها و اطلاع رسانی مجازی سراسری، توانستند تا حدودی اعتصاب را بهتر از دفعات پیشین هدایت کنند و ترفند های رنگارنگ کارفرما و دولت برای شکستن اعتصاب و نیز تاکتیک توسل به اعتصاب شکن را خنثی سازند. پوشاندن چهره اعتصاب شکن ها در پتروشیمی پادجم عسلویه، نمونه روشنی از حضور و نفوذ کارگران پیشرو در صحنه ، سازمانیابی، رهبری و هدایت اعتصاب بود. اگر در برخی واحدها آگاه شدن نیروهای اعتصاب شکن از هدف کارفرما سبب می‏شد حتی مزد و پول زیاد کارفرما را رد کنند و از کار و اعتصاب شکنی امتناع ورزند، دربرخی واحد های دیگر اعتصاب شکن هایی بودند که آماده و مایل به کاربودند اما از ترس کارگران اعتصابی، جرئت چنین کاری را نداشتند.

چنین بود که اعتصاب کارگران پروژه ای و پیمانی شاغل در صنعت نفت با سه خواست اصلی و محوری؛ افزایش دستمزد، ۱۴ روز کار ۱۴ روز استراحت و حذف پیمانکار که در ۳۰ خرداد کلید خورد،هزاران کارگر ساده و متخصص از کارگر جوشکار، داربست بند گرفته تافیتر و مونتاژکار و امثال آن را دربرگرفت.

دراین اعتصاب کارگران ده‏ها پتروشیمی از نمونه پتروشیمی عسلویه، چابهار، اسلام آباد غرب، ماهشهر، کرمانشاه، بوشهر، شهرضا، پارس سپاهان، دماوند، هرمز، کیمیا، زنجان چندین پالایشگاه از نمونه پالایشگاه اصفهان، تهران، سپاهان، اکسیر صنعت،  پتروپالایش کنگان و نیز چندین نیروگاه از نمونه نیروگاه رود شور، نیروگاه باقرشهر تهران، برق و ابزار دقیق اکسیر، نیروگاه سیکل ترکیبی چادرملو و نیروگاه ارومیه نیز حضور داشتند.

در این اعتصاب علاوه بر کارگران پروژه ای شاغل در صنعت نفت و پتروشیمی در شهر ها و استان های جنوب کشور، کارگران پروژه ای و پیمانی شاغل در این صنعت در برخی از شهرها و استان ها دیگر از نمونه اصفهان، اردکان، اسلام آباد غرب، ایلام، ارومیه، بهبهان، بیدگل، تهران، زنجان، کرمان و لُردِگان نیز حضور داشتند.

نکته مهم دیگر این است که اعتصاب سراسری اخیر کارگران پروژه ای صنعت نفت درست مانند اعتصاب قبلی، کارگران برخی صنایع دیگر را که چندان ارتباط مستقیمی با صنعت نفت ندارند نیز به درون خود کشید از نمونه کارگران فولاد سیرجان، فولاد اطلس، فولاد کوشان، مجتمع فولاد کویر، برخی معادن کرمان، سیمان لردگان و چندین نیروگاه برق. ورود کارگران این صنایع به اعتصاب، بیانگر کمیت بزرگ حضور کارگران پروژه ای و پیمانی در صنایع مختلف در سراسر کشور است که بیش از ۱۰۰ هزار تن از آن ها، تنها در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی مشغول به کارند.

اعتصاب سراسری کارگران پروژه ای و پیمانی صنعت نفت، تا همین جا پیروزی ها و دستاوردهای قابل توجهی داشته و کارگران در موارد متعددی کارفرمایان را به عقب نشینی و پذیرش برخی خواستهای خود واداشته اند. صرف نظر از برخی کارفرمایان که بیشتر به منظور فریب کارگران وعده‏هایی در مورد افزایش دستمزد و ۱۴ روز کار ۱۴ روز استراحت داده اند تا بعد از پایان اعتصاب آن را زیر پا بگذارند گو آنکه در اعتصاب های پیشین نیز چنین کردند، اما تعداد قابل توجهی از شرکت ها، لااقل در مورد دو خواست از سه خواست محوری کارگران، یعنی افزایش دستمزد و طرح ۱۴ روز کار ۱۴ روز استراحت به اجبار تن به عقب نشینی داده و آن را پذیرفته اند. کارگران مبارز پروژه ای تنها در جایی با کارفرما به توافق رسیده اند که کارفرما دست کم دوخواست افزایش دستمزد و طرح ۱۴/ ۱۴  را پذیرفته است. دستمزدها بسته به نوع کار و تخصص، از ۵۰ میلیون تومان( ودر مواردی کمتر ازاین رقم)  تا ۷۰ میلیون تومان تعیین شده و در قرارداد ۱۴ روز کار ۱۴ روز استراحت، مکتوب و منعکس شده است.

شرکت فرید مهر جنوب، طرح ۱۴ / ۱۴ و دستمزد ۷۰ میلیون تومان را پذیرفت و با کارگران جوشکار و داربست بند قرارداد بست. شرکت “دزپارت” در همان پانزده روز اول اعتصاب عقب نشست و دو خواست فوق را پذیرفت. شرکت  آنزان صنعت پارس نیز مزد ماهانه  ۷۰ میلیون تومان ( ۱۴ روز کار) را پذیرفت و با کارگران قرارداد بست. در شرکت ” بدیع صنعت ساویس” مزد ماهانه ۶۵ میلیون تومان  برای ۱۴ روز کار( ۱۰ ساعت در روز )  و طرح ۱۴ /۱۴ پذیرفته شد و قرارداد بسته شده است. در شرکت “پویش مسیر رگاس” و شرکت توسعه نفت پاسارگاد، طرح ۱۴ / ۱۴ و مزد ۵۵ میلیون تومان پذیرفته شد. در شرکت ” سازه پاد سایت یک پتروشیمی بوشهر” و شرکت ” گیلان میکا ” وعده هایی به کارگران داده شده است. این دو شرکت پذیرفتند طرح ۲۰ روز کار ۱۰ روز استراحت را اجرا کنند. اما کارگران آن را نپذیرفته و بر اجرای طرح ۱۴ / ۱۴ تأکید نموده اند. شایان ذکر اینکه بسیاری از شرکت ها، پیش ازاین حتی از پذیرش ۲۰ روز کار ۱۰ روز استراحت خود داری می کردند اما اکنون نه فقط به ۲۰ روز کار و ۱۰ روز استراحت بلکه به طرح ۱۴ / ۱۴ نیز راضی شده اند. با این همه نباید از نظر دور داشت که هنوز ده ها شرکت حاضر به پذیرش خواست های کارگران نشده اند. آخرین خبر ها حاکی است که بیش از ۹۰ درصد کارگران کماکان در اعتصابند.

کارگران و کارکنان شاغل در صنعت نفت از سال ۹۹ که دور جدیدی از اعتراض و اعتصاب در نفت آغازشد، هرساله چندین تجمع و اعتراض و اعتصاب منجمله اعتصاب سراسری را سازمان داده اند. این اعتصابات و تجمع های اعتراضی بدون استثنا مشمول تمام کارگران و کارکنان شاغل در صنعت نفت اعم از کارگران رسمی، قرارداد موقت، ارکان ثالث و کارگران پروژه ای و پیمانی بوده است. کارگران پروژه ای و پیمانی از سال ۹۹ تاکنون هرساله دست کم یک اعتصاب سراسری را سازمان داده اند و طی این ۵ سال، گام های مهمی به جلو برداشته اند. این مبارزات و اعتصابات درعین حال دستاوردهای خوبی همراه داشته است. سوای موضوع افزایش دستمزد و طرح ۱۴ روز کار ۱۴ روز استراحت که در بالا به آن اشاره شد، در زمینه ساعات و شرایط کار نیز دستاورد هایی داشته اند. سابق بر این کارگران پروژه ای ۲۴ روز کار( ۱۲ ساعت در روز) و ۶ روز استراحت داشتند. اما در اعتصاب سال گذشته آن را به ۲۰ روز کار و ۱۰ روز استراحت تبدیل کردند و امروز دارند ۱۴ روز کار ( ۱۰ ساعت در روز) و ۱۴  روز استراحت را اجرایی می کنند. دستمزد ها نیز که بسیار اندک بود و با تأخیر زیاد پرداخت می شد، اندکی افزایش یافته و تقریباً به موقع پرداخت می‏شود. انعقاد قراردادهای سفید امضا که بسیار رایج بود، برچیده شده یا بسیار کاهش یافته است. در زمینه بیمه ها، بهبود شرایط بهداشیتی خوابگاه ها و کیفیت غذا نیز گام هایی به جلو برداشته شده است.

اما برخی از خواست ها مهم کارگران عملی نشده است. صرف نظر از برچیدن پیمانکاری که دولت تا کنون کمترین توجهی به آن نداشته است، تبدیل وضعیت و اجرای طرح طبقه بندی مشاغل نیز جزء خواستهای ده ها هزار کارگر غیر رسمی صنعت نفت است. بعد از تجمع اعتراضی بزرگ کارگران ارکان ثالث در ۱۳ تیرماه سال جاری که اعتصاب سراسری کارگران پروژه ای نیز وارد چهادهمین روز خود شده بود،” شورای مدیران توسعه منابع انسانی” با تصویب اصلاحیه ای بر طرح طبقه بندی مشاغل، عملاً از پذیرش و اجرای طرح طبقه بندی مشاغل درمورد کارگران غیر رسمی صنعت نفت شانه خالی کرد. جلیل مختار نماینده آبادان در مجلس در این مورد گفت: شورای مدیران توسعه منابع انسانی، در مورد طرح طبقه بندی مشاغل اصلاحیه ای را به تصویب رساند که به تأیید وزیر نفت هم رسید. وی گفت این مصوبه موجب نارضایتی ۱۲۰ هزار کارگر صنعت نفت شده است. تبدیل وضعیت و استخدام رسمی نیز ازخواست های بخش بزرگی از کارگران صنعت نفت است که تحقق آن نیاز به مبارزه ای همه جانبه دارد.

با اینهمه انکار نمی توان کرد که کارگران صنعت نفت در جریان مبارزات و اعتصابات  ۵ ساله اخیر، گام های مهمی به جلو برداشته اند. انسجام یافتگی و سازمان یابی در تمام بخش های کارگری رسمی یا غیر رسمی رشد چشمگیری داشته است. تشکل های محیط کار از نمونه کمیته های کارخانه و کمیته های اعتصاب از ثبات خوبی برخوردار شده اند. ارتباط میان کارگران پیشرو، تا حدی منظم تر و گسترده تر شده است. اتحاد و همبستگی میان کارگران غیر رسمی نفت آشکارا تقویت شده و کوشش کارگران پیشرو برای ایجاد هماهنگی نیز نتایج اولیه خوبی را در پی داشته است. چنین پدیده ها و مختصاتی را در تمام اعتصابها و تجمع های کارگران صنعت نفت از جمله کارگران پروژه ای و پیمانی و به ویژه در اعتصاب اخیر و جاری کارگران به وضوح می توان دید.

علی رغم تمام این پیشرفت ها و دستاورد ها اما کارگران پروژه ای صنعت نفت از فقدان یک تشکل سراسری رنج می برند. اگرچه تلاش های زیادی به منظور ایجاد ارتباط و هماهنگی کارگران این بخش بعمل آمده اما این تلاش ها هنوز به بارننشسته و تا این مرحله فاصله زیادی دارد. شاید بتوان ایجاد ” شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت” را به نحوی ثمره همین تلاش ها به شمار آورد اما این شورا” نتوانسته و نمی تواند جای خالی یک تشکل سراسری مرتبط با محیط کار و بدنه کارگری را پر کند. بنابراین فقدان یک تشکل سراسری مرتبط با بدنه کار گری که بتواند به فرض یک اعتصاب سراسری را از ابتدا تا انتها سازماندهی و رهبری کند، از مهمترین و شاید مهمترین ضعف و کمبود جنبش اعتصابی کارگران پروژه ای و پیمانی صنعت نفت است که باید به همت کارگران آگاه و پیشرو شاغل در این بخش برطرف شود. عین همین نقص و کمبود در مورد کارگران قرارداد موقت و کارگران ارکان ثالث نیز وجود دارد. اگرچه مدتی است تشکلی بنام ” شورای سازماندهی اعتراضات کارگران غیر رسمی (ارکان ثالث ) ایجاد شده و در انعکاس اخبار مبارزات کارگران ارکان ثالث فعال است و همچنین برای ایجاد هماهنگی این کارگران با سایر کارگران غیر رسمی نفت تلاش می‏کند، اما این تشکل نیز متأسفانه فاقد ارتباط توده ای کارگری و فاقد ارتباط با محیط کار و بدنه کارگری است.

در فقدان یک تشکل واقعی و سراسری که با نیروی خود کارگران ایجاد شده باشد، کارگران پروژه ای را نمایندگی کند و بتواند اعتصاب سراسری کارگران را از ابتدا تا انتها سازماندهی و رهبری کند ، ما شاهد آن هستیم که اعتصابات کارگران پروژه ای به رغم دستاوردها و برخی نتایج مفید آن، به نتایج مطلوب نمی رسند. پیمانکاران و دولت حامی ان‏ها، در این یا آن شرکت می توانند با وعده های توخالی کارگران اعتصابی را فریب دهند، زمینه ریزش صفوف اعتصاب را فراهم آورند و در نهایت سر اعتصاب را به سنگ بکوبند. درغیاب یک تشکل سراسری کارگران پروژه ای همچنین ما شاهد این هستیم که بعضی عناصر معلوم الحال، خود را جلو می اندازند و سخنگوی کارگران اعتصابی جا می زنند و رسانه های وابسته به حکومت از نمونه ایلنای شارلاتان نیز چنین عناصری را به دروغ نماینده ۱۲۵هزار کارگر پروژه ای و پیمانی قلمداد می کنند.

بنابر این از این زاویه نیز مطلقاً ضروری است کارگران آگاه و پیشرو پروژه ای و پیمانی، کارگران ارکان ثالث و کارگران قرارداد موقت تشکل های سراسری خود را سازمان دهند، دست عناصر معلوم الحال و نمایندگان ادعایی و قلابی را کوتاه کنند، سطح خواست های خود را ارتقا دهند تا بتوانند اعتصابهای متحد و سراسری ده ها هزار کارگر پروژه ای و پیمانی، ارکان ثالث و قرارداد موقت را سازمان دهند و تمام کارفرمایان و کل طبقه حاکم و رژیم سیاسی آن را در عرصه های اقتصادی و سیاسی عقب برانند.

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۷۹  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.