جمهوری اسلامی بهعنوان یک دولت استبدادی ، یک رژیم پلیسی است که تمام موجودیت و بقای آن بر سرکوب مادی و معنوی تودههای زحمتکش، اختناق، جاسوسی، و کنترل زندگی خصوصی و روزمره تودههای مردم ایران قرار دارد. این رژیم بنا بر ماهیت فوق ارتجاعی خود و بحرانهای علاج ناپذیری که بازتاب پوسیدگی و گندیدگی آن است، برای ادامه بقاء، خود را ناگزیر میبیند که مدام بر طول و عرض نیروهای سرکوبگر دستگاه دولتی بیفزاید و هرروز ارگانها و نهادهای سرکوبگر جدیدی را برای مقابله با توفانی که در آن گرفتار آمده، ایجاد کند. از همین روست که پلیس در نقش سگ هار و وحشی پاسدار نظم حاکم که وظیفه سرکوب روزمره مردم را در خیابانها و تمام مراکز عمومی بر عهده دارد، پیدرپی واحدهای ویژه سرکوب سازمان میدهد تا گویا از این طریق، مرگ محتوم این نظم پوسیده را به تأخیر اندازد.
در هفته گذشته تشکیلات پلیس رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی، یک واحد جدید سرکوب را تحت عنوان “گشتهای ویژه پلیس” بر دیگر واحدهای ویژه سرکوب، از نمونه پلیس ویژه گشت ارشاد، پلیس ویژه سرکوب اعتراضات خیابانی یا واحدهای ضد شورش ، نیروهای ویژه پاسدار ولایت(نوپو) افزود. بر طبق گزارش سران این دستگاه سرکوب، ۲۱۰ واحد “گشت ویژه” مجهز به سلاح گرم، تونفا، دستبند و دیگر تجهیزات نظامی که هر واحد محدوده مشخصی را تحت کنترل پلیسی و امنیتی خود دارد، در تهران مستقر شدند. ظاهراً قرار است این پلیس گشت ویژه در سایر شهرها و استانهای کشور نیز راهاندازی شود.
هدف از ایجاد این پلیس ویژه جدید چیست؟ مطبوعات وابسته به رژیم به نقل از برخی فرماندهان پلیس ادعا میکنند که این واحدهای گشت ویژه جدید، برای مقابله با جرائم خشن، “کیفقاپی، موبایل قاپی، زورگیران ،اراذلواوباش، سرقت مسلحانه، خفتگیری، موتورسواران قانونگریز، معتادان، کسانی که در شهر گستاخی میکنند و هر مسئلهای که باعث به مخاطره انداختن امنیت و آسایش شهروندان باشد، تشکیلشده است.” این ادعاها البته صرفاً پوشش ظاهری بر هدف اصلی رژیم از ایجاد این واحد جدید سرکوبگر رژیم است. در واقعیت، تشکیل این واحدهای جدید ویژه سرکوب که در پی تشدید بحرانهای همهجانبه رژیم راهاندازی شده، بهقصد پلیسی کردن هرچه بیشتر شهرها، ایجاد جو رعب و وحشت و مقابله با گسترش اعتراضات است. هدف واقعی این واحدهای سرکوب را روز یکشنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۱جانشین فرمانده کل پلیس جمهوری اسلامی در مراسم آغاز فعالیت گشتهای ویژه تشریح کرد و گفت: “امروز پیام جدی به هنجارشکنان داده شد. مجموعه انتظامی در کنار دستگاههای دیگر با نگاه و اقدام انقلابی در مقابل هر فردی که بخواهد در مسیر انقلاب و انقلابی قرار بگیرد میایستد. همچنان که درگذشته این سازمان این اقدام را بر خود فرض میداند، الآن آن را تشدید خواهد کرد. جوانان انقلابی ( واحدهای گشت ویژه پلیس) با اعتقاد و بصیرت بالا مقابله با هر هنجارشکنی را جزو ویژه مأموریت خود قرار میدهند.
امروز برای جوانان ما ( واحدهای گشت ویژه پلیس) هنجارشکنان امروز با برهم زنندگان امنیت در سالهای اول انقلاب تفاوتی ندارند و جوانان با همان روحیه با آنها مقابله خواهند کرد. هر منکری که آرامش جامعه را به هم میزند با آن برخورد خواهد شد. این افراد میتوانند بر اساس اختیارات قانونی، هنجارشکن را درصحنه ادب کنند. حال معاندین و بدخواهان هر برداشتی کنند بر ما تأثیری نخواهد داشت.” بنابراین جانشین فرمانده کل پلیس جمهوری اسلامی چیزی را پوشیده نگذاشته و با صراحت، هدف رژیم را از ایجاد واحدهای جدید سرکوب بهخوبی تشریح کرده است. تشدید مقابله با “هنجارشکنان”. در جمهوری اسلامی هنجارشکن به هر فرد و گروهی اطلاق میشود که علیه هنجارهای نظم ارتجاعی و استبدادی مستقر در ایران باشد. به گفته جانشین فرمانده کل پلیس، سرکوب و کشتار تا کنونی مردم توسط این سگهای هار وحشی پلیسهای ویژه کافی نیست. اکنون واحدهای جدید مجازند “هنجارشکن را درصحنه ادب کنند.” رسوایی از سر گذشته است، “معاندین و بدخواهان هر برداشتی کنند بر ما تأثیری نخواهد داشت”
جمهوری اسلامی که با بحرانهای اقتصادی –اجتماعی و سیاسی عمیقی روبهروست و با گسترش دامنه نارضایتی و اعتراضات تودهای با تهدید جدی سرنگونی روبهروست، برای ادامه حیات خود راه دیگری جز توسل روزافزون به نیروهای مسلح و گسترش آنها در اشکال مختلف ندارد. از همین رو در لحظه کنونی که خطر سرنگونی رژیم بیش از هر زمان دیگر افزایشیافته، راه نجات خود را در این دیده است که یک نیروی آماده و مجهز را در مناطق و خیابانهای شهرهای بزرگ مستقر سازد تا سریعتر بتواند در برابر موج مبارزات واکنش نشان دهد. اما تجربه کشتار مردم توسط واحدهای ضد شورش در چند سال اخیر، تشدید سرکوب، وحشیگری و قتل زنان توسط واحد ویژه گشت ارشاد، که تازهترین نمونه آن قتل وحشیانه ژینا(مهسا) بود،همگی نشان داده است که این اقدامات نه مردم را مرعوب کرده و نه توانسته مانع از ادامه مبارزات گردد. بنابراین از جنبه سیاسی قضیه، طرح جدید سرکوبگرانه رژیم از هماکنون با شکست مواجه شده است.
حتی اگر صرفاً هدف ظاهری عنوانشده از سوی پلیس را بهعنوان توجیهی در مورد جرائم اجتماعی نیز مدنظر قرار دهیم، آن نیز بیان چیز دیگری جز تائید بحرانهای علاج ناپذیر نظم حاکم، درماندگی و شکست تمام سیاستهای رژیم نیست. این واقعیتی غیرقابلانکار است که در طول چندین سال اخیر بهرغم تمام اقدامات سرکوبگرانه پلیسی، جرائم اجتماعی شدیداً رشد کرده، تا جایی که هماکنون تعداد زندانیان عادی در زندانهای رژیم، به رقمی حدود ۳۰۰ هزار رسیده است. به گفته نایبرئیس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس در سال گذشته ، جمعیت زندانهای ایران بیش از ۲۴۰ هزار زندانی بود. بهطور متوسط نیز در هرسال ۶۰ هزار نفر به حبس محکوم میشوند.علاوه بر این، تنها در طول یک دهه اخیر، چندین هزار تن از این زندانیان اعدامشدهاند. بااینهمه نهتنها از نابسامانی اجتماعی و جرائم اجتماعی کاسته نشد، بلکه برعکس بر آنها افزوده شد. علت چیست؟ به این واقعیت حتی خود پلیس و زندانبانها نیز اعتراف میکنند که این مجرمان عموماً جوانان بیکار، فقیر و معتادند.
ازجمله روز ۱۴ شهریور رئیس سازمان زندانها گفت: زمینه بسیاری از سرقتها در جامعه اعتیاد و مواد مخدر است. ریشه بسیاری از طلاقها مواد مخدر است. ۴۵ درصد از زندانیان مرتبط با زندانیان مواد مخدر هستند. همچنین تعداد قابلملاحظه زندانیان سایر جرائم هم درگیر اعتیاد هستند.
روشن است که این جوانان بیکار، گرسنه یا معتاد برای پر کردن شکمگرسنه خود و تأمین هزینه مواد مخدر به هر شیوهای متوسل میشوند. با استفاده از سلاح سرد و گرم به سرقت روی میآورند، کیفقاپی میکنند، توزیعکننده مواد مخدر باندهای قاچاق مواد مخدر میشوند و گاه به قتل متوسل میشوند. چند روز پیش، خبرگزاری تسنیم گفتگویی را با یکی از همین بهاصطلاح سارقین که در جریان فرار، یکی از مزدوران پلیس را نیز به قتل رساند، انتشار داد که بهوضوح ورشکستگی رژیم و فجایعی را که آفریده است، نشان میدهد. از این بهاصطلاح مجرم سؤال میشود
چند سال داری؟
ـ ۲۱ سال دارم و ۷ سالی است که سرقت میکنم!
سابقهداری؟
ـ بله سال ۹۸ به زندان تهران بزرگ رفتم.
اعتیادداری؟
ـ بله ۴ سالی است که شیشه و هروئین مصرف میکنم!
کجا زندگی میکنی؟
ـ در میدان شوش کارتنخواب هستم!
ازدواج کردی؟
ـ نه، تنها زندگی میکنم و پدر و مادرم هم ساکن مازندران هستند.
چی شد که اقدام به سرقت کردی؟
ـ برای خرید مواد مخدر دیگر پولی نداشتم.
چه لوازمی از خانه زن جوان سرقت کردی؟
ـ طلا، موبایل،کنسولبازی و دوربین عکاسی
زن جوان را در خانه هدف آزار و اذیت شیطانی قرار دادی؟
ـ نه فقط چاقو را روی صورتش گذاشتم و دست و پای وی را بستم.
آیا این فرد مجرم و قاتل است. نه! مجرم، جامعه سرمایهداری و رژیم سیاسی پاسدار آن جمهوری اسلامی است که متجاوز از ده میلیون تن از مردم ایران را به بیکاری و گرسنگی و میلیونها تن را به سوی اعتیاد به مواد مخدرسوق داده است. آیا این فرد سارق و قاتل است؟ نه! سارق و قاتل آنهایی هستند که زندگی میلیونها تن از جوانان و مردم ایران را تباه کرده و هرسال صدها هزار تن از مردم ایران را درنتیجه فجایع اجتماعی که به بار آوردهاند، به قتل میرسانند. این واقعیت دیگر برکسی پوشیده نیست که این دزدان و قاتلان واقعی هرسال تریلیونها تومان از حاصل دسترنج کارگران و زحمتکشان و ثروت کشور را میدزدند و هرگاه یکی از آنها درنتیجه رقابت باندهای درون طبقه حاکم، دزدیش برملا میشود، دستگاه فاسد قضائی رژیم او را حتی سارق و دزد هم خطاب نمیکند، بلکه اتهامش سوءاستفاده مالی عنوان میشود.
عموماً افرادی که در زندانهای رژیم تحت عنوان مجرم در بدترین شرایط به بند کشیده شدهاند، از جوانان بیکار، فقیر و معتادند.
نظم سرمایهداری حاکم بر ایران راهحلی برای آنها ندارد. از پلیس، زندان و اعدام هم کاری برای درمان دردهای نا علاج آن ساخته نیست. همانگونه که تاکنون چنین بوده است. طرح جدید پلیس نیز خواه برای ایجاد جو رعب و وحشت و مقابله با تهدیدات امنیتی رژیم و خواه برای مقابله با بهاصطلاح مجرمین اجتماعی، همچون تمام طرحهای پیشین رژیم و دستگاههای سرکوبش، سرنوشتی جز شکست نخواهد داشت. راهحل تمام معضلات اجتماعی و سیاسی نظم ارتجاعی حاکم بر ایران، واژگونی این نظم و استقرار یک نظم نوین سوسیالیستی است.
نظرات شما