روحانی، صادق لاریجانی و آزادی مطبوعات

یادداشت سیاسی- چرا نباید عجیب دانست وقتی در کشوری که هیچ حزب مخالف جمهوری اسلامی اجازه فعالیت قانونی ندارد و هیچ نشریه و روزنامه مخالف نظام اجازه انتشار نمی‌یابد، رئیس جمهور آن در نمایشگاه مطبوعات خود را نماینده آزادی مطبوعات بنامد و از بستن دهان و شکستن قلم بنالد.
دلیل آن واضح است. روحانی نه از آزادی مطبوعات و نه از آزادی بیان و اندیشه که از آزاد بودن رسانه‌های جناح “اصولگرا” در حمله به کابینه می‌نالد. او از این ناراحت است که چرا رسانه‌های نزدیک به جناح او توسط قوه قضاییه تعطیل می‌شوند اما رسانه‌های جناح مقابل آزادند تا هر چه می خواهند علیه او و جناح او بگویند. او از این ناراحت است که چرا تلویزیون جمهوری اسلامی دربست در اختیار جناح مقابل است. آن‌جا که نوبخت سخنگوی کابینه می‌گوید “صداوسیما اپوزیسیون دولت (کابینه) است”. وی از این ناراحت است که چرا وقتی کابینه از رسانه‌ای شکایت می‌کند و تاکنون بارها کرده است، در قوه قضاییه آن رسانه تعطیل نشده و تبرئه می‌شود. این است ناراحتی‌های “آقای رئیس جمهور”. روحانی این ناراحتی را به صراحت در سخنرانی خود در نمایشگاه مطبوعات سال گذشته نیز بیان کرده بود. وی گفته بود: “مگر قابل تحمل است که در کشوری برخی از رسانه‌ها برای همیشه از تنبیه و توقیف و تعطیل و تهدید مصون باشند و یک حاشیه امن امنیتی دائمی برای آنها مقرر شده باشد”.
کابینه روحانی از سویی با استفاده از اهرم “هیات نظارت بر مطبوعات” که اکنون وزن سنگینی نسبت به جناح مقابل در آن دارد، به مطبوعات جناح رقیب فشار می‌آورد و در سوی دیگر قوه قضاییه با توجه به این که به طور کامل در اختیار جناح رقیب است اقدام به تعطیلی مطبوعات نزدیک به روحانی می‌کند. این است تمام ماجرا. این است آن‌چه که رئیس جنایتکار قوه قضاییه صادق لاریجانی در جواب به روحانی گفت. لاریجانی دو روز بعد از سخنان روحانی در پاسخ به او در جلسه مسوولان قضایی گفت: “شما خودتان شفاها یا کتبا، با واسطه یا بی‌واسطه بارها گفته‌اید که چرا با فلان روزنامه یا فلان سایت برخورد نمی‌کنید، یا نزد مقام معظم رهبری گلایه می‌کنید که چرا دستگاه قضایی با فلان روزنامه برخورد نکرده است. اما وقتی در بین اهالی مطبوعات و رسانه حضور می‌یابید ندای آزادی مطبوعات سر می‌دهید و این‌که قلم‌ها را نشکنید و دهان‌ها را نبندید”.
وقتی اصلاح‌طلبان و نمایندگان جناح روحانی – رفسنجانی از آزادی مطبوعات سخن می‌گویند در واقع اعتراض‌شان این است که چرا این همه حمله از سوی مطبوعات جناح رقیب در رابطه با “حقوق‌های نجومی مدیران” و “فساد ۸ هزار میلیارد تومانی در صندوق ذخیره فرهنگیان” به مدیران اجرایی می‌شود و قوه قضاییه کاری نمی‌کند، اما در عوض یاشار سلطانی روزنامه‌نگار نزدیک به کابینه به دلیل افشای “فساد ۲ هزار میلیارد تومانی در شهرداری” زندانی می‌شود.
رجبی نماینده شیراز در مجلس و عضو فراکسیون امید این موضوع را به صراحت در دانشگاه آزاد شیراز بیان می‌کند. وی می‌گوید: “همه‌ی نهادهای امنیتی و سیاسی و اداری باید از آزادی بیان در محدوده‌ای که قانون تعیین کرده و با رعایت تمام خطوط قرمز نظام دفاع کنند. گله ما از این است که چرا این آزادی بیان برای همه نیست. فردی اعلام کرده است که مجلس شده است لانه فتنه. در حالی که نمایندگان مجلس بیش از آن آقا برای نظام زحمت کشیدند، بیشتر شهید دادند، بیشتر آبرو گذاشتند. ولی ما نمی‌توانیم معترض آن آقایی بشویم که به ما تهمت فتنه می‌زند”. نوبخت سخنگوی کابینه نیز در پاسخ به سوالی در رابطه با منظور روحانی از سخنان‌اش در افتتاحیه نمایشگاه مطبوعات باز همین سخنان را به نوعی تکرار کرده و می‌گوید: “دولت نسبت به آزادی بیان، نظر، نقد و انتقاد در چارچوب قانون معتقد است. دولت نسبت به آن عده‌ای که در یک حاشیه امن قرار بگیرند و هتاکی بکنند و تهمت بزنند و از قانون فراتر عمل کنند و برای خودشان یک حفاظتی را متصور شوند معترض است”.
بنابر این مشکل آن‌ها نه در نبود آزادی بلکه در آزادی جناح مقابل است!! آزادی برای این افراد در محدوده‌ی قانون و رعایت تمام خطوط قرمز نظام جمهوری اسلامی معنا دارد و این خطوط قرمز آن‌قدر وسیع است که حتا افرادی را که نه خواهان سرنگونی نظام بلکه خواهان تنها اصلاحاتی در چارچوب قانون هستند هم چون جریانات موسوم به “ملی – مذهبی” از گزند زندان و تعقیب قضایی مصون نمی‌دارد. این خطوط قرمز به حدی گسترده هستند که کارگران و فعالین کارگری تنها به دلیل تلاش برای ایجاد تشکل و یا دفاع از حقوق کارگران به سال‌ها حبس محکوم می‌شوند.
مگر همین وزارت اطلاعات روحانی نیست که همواره از برگزاری نشست کانون نویسندگان ایران جلوگیری کرده است؟! مگر همین کابینه روحانی نیست که بارها از کارگران اعتصابی شکایت کرده و در دادگاه‌ها، کارگران با توسل به آن شکایت‌ها به زندان و شلاق و اخراج از محل کار محکوم شده‌اند؟! آیا هرگز کابینه روحانی و وزیر کار او اقدامی عملی برای آزادی تشکل‌های کارگری انجام داده‌اند؟! یا برعکس همین افراد هستند که یکی از موانع اصلی ایجاد تشکل‌های کارگری هستند چرا که حضور این تشکل‌ها را خطری برای نظام جمهوری اسلامی می‌دانند. حتا نسبت به دوره ریاست احمدی‌نژاد بر کابینه، تعداد زندانیان کارگر و معلمی که به خاطر فعالیت‌های صنفی و یا تلاش برای ایجاد تشکل دستگیر شده‌اند افزایش یافته است. به‌ویژه اخراج کارگران برای شرکت در اعتصابات در همین دوره افزایش چشم‌گیری داشته است.
البته سخنان روحانی نکته مهم دیگری نیز دارد. او وجود دو جناح و از جمله حضور هر دو جناح در فضای رسانه‌ای را به امنیت جمهوری اسلامی ربط می‌دهد. او با تاکید بر نقش نیروهای نظامی در حفظ نظام جمهوری اسلامی بر این نکته انگشت می‌گذارد که تنها نیروی نظامی نمی‌تواند امنیت جمهوری اسلامی را تضمین کند. او برای تایید ادعای خود نیز بر دست‌یابی داعش بر موصل به رغم حضور پرتعداد نیروهای ارتش عراق با سلاح‌هایی مدرن و نیز سرنگونی محمدرضا شاه پهلوی انگشت می‌گذارد که ارتشی نیرومند داشت. او می‌خواهد بگوید که برای حفظ امنیت جمهوری اسلامی ما باید فضای دو قطبی داشته باشیم. فضایی که بتواند با بمباران تبلیغی، افکار عمومی را سمت و سو دهد و این امکان ندارد مگر آن که به رسانه‌های جناح او و اصلاح‌طلبان فضا داده شود، جناحی که اتفاقا در سمت و سو دهی به افکار عمومی بسیار موفق‌تر از “اصولگراها” بوده‌اند. او می‌گوید که اگر فضا از جمله فضای رسانه‌ای یک قطبی باشد، آن گاه نمی‌توان نارضایتی‌های توده‌ها را سمت و سو بخشید. اگر روحانی به نقش قلم در حفظ امنیت جمهوری اسلامی می‌پردازد او در واقع بر این واقعیت مهم انگشت می‌گذارد.
او می‌خواهد بگوید که یکی از وظایف رسانه‌های جمهوری اسلامی این است که بتوانند بر افکار توده‌ها اثر گذاشته، آن‌ها را از انقلاب و سرنگونی جمهوری اسلامی مایوس و راه فریبی با نام‌ “اصلاح” را پیش پای آن‌ها بگذارد.
در واقع، تمام دعواهای روحانی و امثال صادق لاریجانی تنها بر سر چگونگی حفظ نظام جمهوری اسلامی و سهم‌بری هر کدام از چپاول کارگران و زحمتکشان است.
آزادی نیز از نظر آن‌ها چیزی فراتر از آزادی در چپاول کارگران نیست. اگر کارگری بخواهد با ایجاد تشکل و یا اقدام به اعتصاب این آزادی را مورد تهدید قرار دهد به زندان محکوم می‌شود. اگر کمونیستی بخواهد راز نظام سرمایه‌داری را برملا، نقش دولت در حفظ این مناسبات را افشا و ضرورت درهم شکستن این نظم را برای کارگران توضیح دهد، خطری‌ست برای آزادی چپاولگران و باید به اشد مجازات برسد. این است مفهوم آزادی در جمهوری اسلامی. آزادی در چپاول زحمتکشان، در استثمار کارگران و هر گونه تعرض به این آزادی مستوجب مجازات است.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۲۹ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.