ارزیابی از جنبش کارگری در سال ۱۴۰۰

سال گذشته(۱۴۰۰ ) از همان آغاز با تشدید سرکوب و اعمال فشار بیشتر علیه کارگران آغاز شد. افزون بر فشارهای اقتصادی و معیشتی، فشارهای سیاسی نیز فزونی گرفت و پرونده‌سازی علیه فعالان کارگری تشدید شد. به بهانه پایان مهلت قرارداد، شمار زیادی از کارگران پیشرو در مؤسسات و کارخانه‌های مختلف ازجمله در فولاد، هفت‌تپه، معادن، پتروشیمی‌ها، پالایشگاه‌ها و شرکت‌های نفت و گاز حفاری در عسلویه و سایر مناطق از کار اخراج شدند یا از ورود آن‌ها به شرکت جلوگیری به عمل آمد. طبقه حاکم و رژیم سیاسی آن کنترل پلیسی در مراکز کارگری را تشدید کرد. در برخی موارد برای تحمیل شرایط بدتر بر کارگران به حربه تعطیل شرکت و اخراج دسته‌جمعی متوسل شد. هر جا سابقه مبارزه و اعتصاب بیشتر بود، تهدید و اعمال زور و فشار سرنیزه نیز بیشتر بود. چنین بود که در بسیاری از مراکز کارگری، مبارزه در شروع سال، در مخالفت با اخراج‌ها  و با خواست بازگشت به کار کارگران اخراجی آغاز شد. افزون بر تهدیدها و فشارهای مستقیم برای مقابله با کارگران و جلوگیری از اعتراضات آن‌ها وزارت کار رژیم در همدستی با کارفرمایان تلاش نمود با راه‌اندازی یا فعال کردن شوراهای اسلامی کار در این مراکز، از بروز اعتراض و اعتصاب جلوگیری کند یا دست‌کم اوضاع را تحت کنترل خویش درآوَرَد و زنجیرهای بندگی را بر دست و پای طبقه کارگر محکم‌تر کند. اما به‌رغم تمام این تلاش‌ها و محدودیت‌ها و ترفندها، اعتراضات کارگری در سال گذشته نیز تداوم و گسترش بیشتری یافت. کارگران در بسیاری از مؤسسات تولیدی و خدماتی در سرتاسر کشور در اشکال گوناگون و متنوعی از اعتصاب و تجمع و تظاهرات خیابانی گرفته تا ایجاد راه‌بندان و مسدود ساختن جاده و بیرون انداختن عوامل مدیریت و کارفرما از شرکت و نظایر آن دست به اعتراض زدند. شمار اعتصابات و شمار کارگرانی که به اعتراض و اعتصاب روی آوردند افزایش یافت.در سند”خیلی محرمانه” از جلسه سران سپاه و نیروهای امنیتی رژیم که توسط گروه سایبری “عدالت علی” افشا شد، اعلام‌شده نارضایتی‌های اجتماعی ۳۰۰ درصد افزایش‌یافته است. تجمعات اعتراضی در سال ۱۴۰۰  نسبت به سال ۱۳۹۹، ۴۸ درصد و تجمع‌کنندگان ۹۸ درصد رشد داشته است. تجمع در محیط‌های کار گری ۱۳۶ درصد افزایش‌یافته است. در این سند آشکارا اعلام‌شده ” جامعه در حالت انفجار زیرپوستی قرار دارد”. هزاران اعتصاب کوچک و بزرگ کارگری از همان نخستین روزهای سال ۱۴۰۰ تا روزهای پایانی آن‌که تک‌تک آن‌ها در جای خود مهم هستند، گویای رشد مبارزات و تعمیق و تشدید نارضایتی کارگران و گویای این واقعیت است که کارگران دیگر نمی‌خواهند و حتی اگر بخواهند نمی‌توانند وضع موجود را تحمل کنند. کارگران خواهان تغییر وضع موجود هستند و برای گسستن زنجیرهای بندگی از دست‌وپایشان که طبقه حاکم پیوسته درحال سفت کردن آن است، وارد میدان شده‌اند.

ارزیابی دقیق و همه‌جانبه از جنبش کارگری در سالی که گذشت مستلزم کنکاش و بررسی انبوه اعتصابات و اعتراضات کارگری است که محدودیت صفحات نشریه کار نه‌فقط اجازه بررسی تمام این اعتصابات را نمی‌دهد بلکه حتی پرداختن به چند درصد این اعتصابات نیز ممکن نیست. در اینجا خیلی کوتاه فقط به چند نمونه از برجسته‌ترین و مهم‌ترین اعتصابات کارگری که به ارزیابی از جنبش کارگری در سالی که گذشت کمک می‌کند اشاره می‌کنیم.

گروه ملی فولاد

در فولاد باسابقه درخشان مبارزاتی در سال‌های گذشت به‌ویژه پاییز سال ۹۷، تهدیدات مکرر شفاهی و کتبی قبلی مدیریت مبنی بر اخراج، در نخستین روزهای فروردین ۱۴۰۰ جنبه عملی به خود گرفت.حراست از ورود دو تن از کارگران پیشرو تحت عنوان اینکه حکم اخراج آن‌ها  صادرشده ، ممانعت به عمل آورد.مدیریت درصدد بود تعداد بیشتری از کارگران پیشرو را اخراج کند. اما این اقدام به‌فوریت مورد اعتراض شدید کارگران قرار گرفت. کارگران با انتشار اطلاعیه‌ای ضمن محکوم کردن اقدام مدیریت، با صدور فراخوان تجمع، خواهان بازگشت به کار همکاران خود شدند.اتحاد و همبستگی کم‌نظیر و واکنش سریع کارگران، دفاع یکپارچه از رفقای خود، مدیریت را عقب راند و کارگران به سرکار بازگشتند. گروه ملی فولاد که طی چند سال گذشته چندین بار دست‌به‌دست شده و تا مرز تعطیلی کامل پیش رفته است، هر بار با تلاش و همت کارگران از خطر سقوط و تعطیلی کامل رهاشده است. اواخر سال گذشته نیز بار دیگر ادامه کاری شرکت و آینده شغلی کارگران در ابهام فرورفت. از یک‌سو خواست افزایش دستمزد و اجرای طرح طبقه‌بندی مشاغل مورد بی‌توجهی مدیریت قرار گرفت و از سوی دیگر ارعاب و تهدید و پرونده‌سازی‌های امنیتی و قضایی علیه کارگران پیشرو تشدید شد. اقدامات مدیریت و حامیان آن در پاسخ به مطالبات کارگران، تنها به مشتی وعده توخالی محدود ماند. بلافاصله فراخوان تجمع در مقابل استانداری خوزستان انتشار یافت.کارگران با تجمع گسترده در مقابل استانداری و حمل شعارنوشته بزرگ”کارگران بیدارند از استثمار بیزارند” در خیابان‌های شهر دست به راه‌پیمایی زدند، بر جنگ علیه ظلم و بیداد تأکید نمودند ، خاطره تظاهرات خیابانی باشکوه پاییز سال ۹۷ را زنده کردند و مدیریت را عقب راندند. کارگران  متحد و آگاه فولاد اهواز یک‌بار دیگر نشان دادند در برابر هرگونه تعرض و در برابر هرگونه نقشه و اراده‌ای برای تعطیلی فولاد و اخراج، محکم و استوار ایستاده‌اند.تجمع و راه‌پیمایی روز یکشنبه ۲۴ بهمن نشان داد که کارگر فولاد را نمی‌توان فریب داد. این تجمع گسترده بار دیگر نشان داد که اعتراض و مبارزه در گروه ملی فولاد اهواز تا پیروزی کارگران ادامه دارد. مبارزات کارگران فولاد در برابر تعرضات سرمایه، مقاومت و ایستادگی آن‌ها در برابر نقشه‌های شوم سرمایه‌داران و دولت آن‌ها یکی از درخشان‌ترین صفحات جنبش طبقه کارگر ایران است.

توزیع برق

در بخش توزیع برق دست‌کم ۲۱ هزار نیروی کار وجود دارد که در قالب شرکت‌های حجمی و پیمانی مشغول به کار هستند و به‌شدت استثمار می‌شوند. این کارگران طی چند سال گذشته بارها دست به اعتصاب و تجمع زده و خواهان تبدیل وضعیت و استخدام دائمی شده‌اند. سال گذشته نیز علاوه بر تجمعات اعتراضی در سطح شهرستان‌ها و استان‌ها، صدها تن از این کارگران به نمایندگی از هزاران کارگر پیمانی توزیع برق دو تجمع هماهنگ و سراسری در ۱۷ فروردین و ۱۶ آذر در مقابل مجلس و وزارت نیرو برگزار نمودند و خواهان برچیدن شرکت‌های پیمانی و استخدام رسمی شدند. اعتراضات کارگران توزیع برق ازآن‌رو حائز اهمیت است که روند رو به گسترش اعتراضات رشته‌ای و سراسری را ترسیم می‌کند. بعد از سلسله اعتراضات و تجمعات هماهنگ و سراسری اپراتورهای برق فشارقوی در چند سال گذشته که پیروزهای نسبی در برداشت و نزدیک به یک‌سوم کارگران برق فشارقوی تبدیل وضعیت شدند،اکنون کارگران بخش توزیع برق نیز در همین مسیر قرارگرفته‌اند.

تمام شواهد به‌ویژه هماهنگ نمودن اعتراض و مبارزه کارگران توزیع برق در چندین شهر و استان و سازمان‌یابی چند تجمع سراسری در تهران گویای این واقعیت است که به همت کارگران آگاه و پیشرو، تشکل هماهنگ‌کننده‌ی مبارزات کارگران درمیان این بخش از کارگران برق نیز شکل‌گرفته و قوام‌یافته است. این تشکل  گرچه ممکن است علنی نباشد و نیست اما با سازمان‌دهی گسترده‌تر تجمعات و اعتراضات سراسری در تهران، قادر است وزارت نیرو را به عقب‌نشینی وادار کند. پوشیده نیست که با اتحاد و هماهنگی میان کارگران برق فشارقوی و کارگران توزیع برق و ارتباط و هماهنگی میان تشکل‌هایشان، می‌توان نیروی اعتراض و مبارزه کارگران برق را دوچندان کرد و مبارزات وسیع‌تری را در رشته برق سازمان داد.

معدن

چراغ اعتراض و اعتصاب در معادن در سال گذشته همچنان روشن بود.معادن در سال گذشته بسیار خوش درخشیدند. پرچم اعتصاب و اعتراض خیابانی که در معادن زغال‌سنگ و مس و کرومیت به اهتزاز درآمد، شمه‌ای از وضعیت عمومی معادن را به تصویر کشید. اعتصاب و تجمع و ایجاد راه‌بندان و راهپیمایی ۱۴۰۰ کارگر معدن کرومیت آسمی نون منو جان در فروردین ، اردیبهشت و آذر سال گذشته، مسدود ساختن مکرر جاده بین‌المللی منو جان – بندرعباس، همراهی خانواده‌ها و تظاهرات خیابانی در شهر منو جان که منجر به عقب‌نشینی کارفرما شد یک نمونه از مبارزات برجسته کارگران معدن است. اعتصاب یکپارچه و تجمع بیش از ۲۰۰۰ کارگر مجتمع مس سونگون ورزقان از ۳۰ آبان تا ۲ آذر ۱۴۰۰  در اعتراض به دستمزدهای پائین، نوع قرارداد و اخراج ۶۰ تن از همکاران خود که  ایضاً عقب‌نشینی کارفرما را در پی داشت نمونه درخشان دیگری از اعتصابات معدن است. “کارگر بیدار است- از استثمار بیزار است”، شعاری که سنتاً بر زبان کارگران فولاد و هفت‌تپه جاری بود، این بار در فضای معدن مس طنین‌انداز شد. اعتصاب یکپارچه و گسترده کارگران ۷ معدن زغال‌سنگ کرمان زیرپوشش بخش خصوصی در مهرماه و اعتصاب متحدانه ۳۵۰۰ کارگر معادن زغال‌سنگ زرند، کوهبنان و راور کرمان زیرپوشش دولت در آبان سال گذشته در اعتراض به‌احتمال واگذاری آن به بخش خصوصی نمونه‌های دیگری از اعتراضات و اعتصابات برجسته و روبه گسترش کارگران معدن است. تمام این تجمعات از همراهی خانواده‌ها برخوردار بوده و در همه موارد کارفرما به دستگاه ارعاب و سرکوب متوسل شده است و درنهایت با عقب‌نشینی کارفرما و وعده رسیدگی به خواست کارگران همراه بوده است.

هفت‌تپه

در هفت‌تپه که در پنج سال اخیر چون ستاره پرفروغی در آسمان جنبش کارگری درخشیده است، مبارزه طبقاتی در سال گذشته ابعاد جدیدی به خود گرفت. مبارزات پرشور و اعتصابات مستمر کارگران هفت‌تپه با خواست محوری خلع‌ید از کارفرمای بخش خصوصی، دولت را به عقب‌نشینی وادار نمود و حکم فسخ قرارداد با اسد بیگی و خلع مالکیت وی از کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه سرانجام در ۱۸ اردیبهشت اعلام شد . باوجودآنکه نفس اعلام رسمی این خبر پیروزی مهمی بود برای کارگران هفت‌تپه و مقدمه پیروزی‌های بعدی به‌حساب می‌آمد، اما صدور این حکم و اعلام آن تا مدتی منجر به هیچ‌گونه تغییری در هفت‌تپه نشد. درست برعکس، وضعیت بلاتکلیفی ادامه یافت و گویا اراده‌ای در کار بود که با قطع آب و کاهش حق آبه و عدم پرداخت دستمزد و تشدید انواع فشار، کارگران را مستأصل و پشیمان کند. بنابراین کارگران آگاه و هوشیار هفت‌تپه سلسله اعتصابات دیگری را سازمان دادند.علی‌رغم لغزش برخی عناصر و توهم نسبت به افراد و جناح‌های حکومتی، نمایندگان شناخته‌شده کارگران هفت‌تپه و شورای مستقل کارگران هفت‌تپه استقلال خود را حفظ کردند. کارگران هفت‌تپه با ادامه مبارزه و سازمان‌دهی اعتصابات  و تجمعات و اعتراضات خیابانی و طولانی‌مدت در تیرماه و مهرماه سرانجام توانستند اثرات ملموس خلع‌ید از اسد بیگی و نتیجه پنج سال مبارزه مستمر خود را ببینند و به شعار “نه رستمی نه بیگی، شرکت بشه دولتی”  و برخی دیگر از خواست‌های خود جامه عمل پوشند.این پیروزی مرحله‌ای اما به معنای ختم مبارزه نیست. مبارزه طبقاتی در هفت‌تپه ادامه دارد.

نفت

اگر فولاد و برق و معدن و هفت‌تپه در سال گذشته چون ستاره‌های پرفروغی در آسمان جنبش کارگری درخشیدند و نورافشانی کردند، نفت اما در جایگاهی بالاتر مانند خورشید تابانی در آسمان ظاهر شد و پرتو گرم اشعه نورانی‌اش اقصا نقاط کشور را روشن کرد و گرمابخش پیکر جنبش طبقاتی کارگران شد. تجمع و اعتصاب سراسری شاغلین رسمی نفت در بیست اردیبهشت در چند شهر و همچنین اعتصاب و تجمع هزاران تن از کارکنان رسمی نفت در تهران و چندین شهر و مناطق عملیاتی و سکوهای دریایی در ۵ خرداد، دو اقدام اعتراضی بزرگ سازمان‌دهی شده شاغلین رسمی در نفت و ادامه مبارزه‌ای بود که پرچم آن در تیرماه سال ۹۹ برافراشته شده بود. وسیع‌تر و گسترده‌تر از این اما اعتصاب فراگیر و سراسری کارگران پیمانی و پروژه‌ای نفت و گاز و پتروشیمی است که از ۳۰ خرداد آغاز شد و بیش از دو ماه ادامه داشت. بعد از اعتصاب سراسری کارگران پیمانی در ۱۱ مرداد  سال ۹۹، این کارگران چندین بار به‌طور جداجدا دست به اعتصاب و تجمع زده بودند. این بار اما با فراخوان ” شورای سازمان‌دهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت” کارگران پیمانی در ابعاد گسترده‌ای به اعتصاب روی آوردند. این اعتصاب هم ازنظر مراکزی که به اعتصاب روی آوردند و هم به لحاظ تعداد کارگران، مرزهای اعتصاب سال ۹۹ را پشت سر گذاشت . اعتصاب فراگیر کارگران پیمانی در سال ۹۹ با شرکت ۲۵ هزار کارگر، جای خود را به اعتصاب در نزدیک به  ۱۱۴  شرکت و بیش از بیست استان و حدود ۱۰۰ هزار کارگر سپرد. این نشان می‌دهد که نفت با سرعت هرچه بیشتر دارد غیبت ۲۵ ساله خود را جبران می‌کند. نفس سازمان‌یابی چند اعتصاب فراگیر و سراسری در نفت اعم از کارگران رسمی یا غیررسمی، حاکی از شکل‌گیری و فعالیت تشکل‌های هماهنگ‌کننده و سازمانده اعتصابات از نمونه ” شورای سازمان‌دهی مبارزات کارگران پیمانی نفت” و گویای پیشرفت‌های عظیم و کم‌سابقه جنبش اعتصابی طی ۲۵ سال اخیر در نفت است. حضور پررنگ و سراسری نفت درصحنه مبارزه، این واقعیت را اثبات می‌کند که تلاش‌ها و ترفندهای طبقه حاکم و رژیم سیاسی آن برای گستراندن چتر رعب و وحشت و تحمیل فضای سنگین سرکوب شبه پادگانی و جدا نگاه‌داشتن کارگر نفت از سایر کارگران به‌کلی کارایی خود را ازدست‌داده است. کارگر نفت با اعتصابات افتخارآمیز خود، فضای یخ‌زده و خفقان حاکم براین صنعت را درهم شکست.

در سال گذشته دولت و  وزارت کار آن در همدستی با کارفرمایان آشکارا بر تلاش‌های خود برای ایجاد شوراهای اسلامی کار یا فعال کردن این ارگان‌های جاسوسی افزود. این تلاش‌ها به‌طور عمده معطوف به مراکزی بود که کارگران تشکل‌هایی ایجاد نموده، به‌طور نسبی خود را متشکل ساخته‌اند و قادرند اعتصاب و اعتراض را در این مراکز سازمان دهند. در نفت و فولاد و هفت‌تپه این تلاش‌ها چشمگیر بود. اما کارگران این تلاش‌های عبث را باشکست روبرو ساختند. کارگران هفت‌تپه در جریان اعتصاب و اعتراض خود، روز ۷ مهر درب دفتر شورای اسلامی کار را گل گرفتند. پیش از آن نیز توطئه اداره کار که سعی کرده بود شورای اسلامی کار را به‌عنوان نماینده کارگران جایزند و با آن وارد گفتگو شود، خنثی کرده بودند.

اگرچه با بررسی کم و کیف اعتصابات کارگری حتی در محدوده نمونه‌های فوق می‌توان به یک ارزیابی نسبی از جنبش کارگری در سال ۱۴۰۰ دست‌یافت،اما برای دستیابی به یک ارزیابی دقیق‌تر و کامل‌تر به فاکتورهای مهم دیگری نیز باید اشاره کرد و نقاط ضعف و قوت مبارزات کارگری را مورد کنکاش قرارداد.

این واقعیتی است که به‌رغم افزایش شمار اعتصابات کارگری و ازجمله اعتصابات فرا واحدی به‌ویژه در نفت، اما اعتصابات کارگری در کلیت خود کماکان از پراکندگی در رنج است.

پیشرفت‌های مبارزاتی سال ۱۴۰۰  در نفت نسبت به سال قبل از آن غیرقابل‌انکار است میزان تشکل یابی کارگران نفت در جریان اعتصابات به میزان محسوسی افزایش‌یافته است. چند اعتصاب سراسری  کارگران رسمی و پیمانی نشان‌دهنده وجود ارتباط و تشکل غیرعلنی هماهنگ‌کننده در نفت است. اما این هنوز کافی نیست. کارگران مشغول به کار در واحدها و شرکت‌های متعدد پیمانکاری نیازمند تشکل مستقل در این شرکت‌ها و در محل کار هستند که باید اجزای تشکل سراسری باشند. فقدان یک تشکل مستقل سراسری مرتبط با بدنه کارگران از کمبودهای بسیار مهم و ایجاد آن از ضرورت‌های مبرم تعمیق و گسترش مبارزه در نفت است. تردیدی نیست که “شورای سازمان‌دهی مبارزات کارگران پیمانی نفت” نقش مهم و مثبتی در اعتصاب سراسری کارگران پیمانی ایفا کرد. این تشکل اما ازآنجاکه تشکلی محروم از حضور مؤثر و فعال  در محیط کار و میان توده کارگران بود، به‌رغم همه تلاش‌ها و خدماتش نمی‌توانست نقش یک تشکل مستقل سراسری سازمانده و هماهنگ‌کننده مرتبط با محیط کار را ایفا کند و نکرد. اعتصاب بزرگ و شکوهمند کارگران پیمانی اگرچه خوب شروع شد و بهتر از آن ادامه یافت، اما به حال خود رها شد و پایان خوبی نداشت. ازآنجاکه پیوند و ارتباط “شورای سازمان‌دهی مبارزات کارگران پیمانی نفت” با توده کارگران محدود بود و خود نمی‌توانست در مقیاس سراسری به نمایندگی از طرف کارگران وارد مذاکره و چانه‌زنی شود، ادامه یا پایان اعتصاب عملاً به خود کارگران در واحدهای مجزا از هم و پراکنده واگذار شد. در غیاب یک هیئت نمایندگی در مقیاس سراسری که بتواند ادامه یا پایان اعتصاب را هماهنگ سازد، از اواسط مرداد شمار کارگران و واحدهایی که کار را ازسر گرفتند اندک‌اندک فزونی گرفت و درنهایت بی‌آنکه جایی به‌طور رسمی اعلام شود، اعتصاب در شکل سراسری از نفس افتاد و خاموش شد.

افزون براین هنوز کارگران رسمی و غیررسمی جدا از هم اعتراض و اعتصاب می‌کنند.علی‌رغم تمایل کارگران پیمانی هنوز نشانی از اتحاد مبارزاتی کارگران رسمی و پیمانی دیده نمی‌شود. نه‌فقط جای یک تشکل واحد و سراسری کل کارگران و کارکنان نفت خالی است، بلکه کارگران رسمی یا غیررسمی از تشکل‌های سراسری پرقدرت و مستقل خویش نیز محروم‌اند. این ضعف و کمبود اساسی متأسفانه منحصر به کارگران نفت نیست که تشکل یابی درمیان آن‌ها رشد داشته و ارتقا یافته است، این ضعف و کمبود همه‌شمول است.برق و معدن و فولاد و سایر بخش‌ها و کل طبقه کارگر را در برمی‌گیرد. فقدان تشکل از موانع و عوامل اصلی یا مهم‌ترین علتی است که نگذاشته طبقه کارگر به‌صورت یک طبقه متشکل و سازمان‌دهی شده در مقیاس سراسری وارد عرصه مبارزه طبقاتی شود.

در بررسی مبارزات کارگری در سال گذشته ازجمله بررسی بیانیه‌ها و موضع‌گیری تشکل‌های کارگری می‌توان به رشد آگاهی سیاسی در صفوف کارگران پی برد. موضع‌گیری رادیکال و روشن علیه تمامیت نظام بهره‌کشی و استثمار، دفاع قاطع از شورا و سوسیالیسم، روحیه انترناسیونالیستی حاکم براین بیانیه‌ها، نشان از ارتقاء آگاهی سوسیالیستی کارگران پیشرو است. در بیانیه‌هایی که از طرف تشکل‌های کارگری به مناسبت اول ماه مه انتشاریافته،آشکارا از یک آلترناتیو شورایی و کارگری صحبت شده است. بر آزادی زندانیان سیاسی، آزادی تشکل و بیان و تجمع تأکید شده است. از ضرورت اتحاد و مبارزه برای نابودی تبعیض و استثمار و نابرابری، رهایی از توحش نظام سرمایه‌داری و رسیدن به جامعه‌ای که در آن استثمار نباشد ، رفاه و برابری حاکم باشد سخن رفته است.

همچنین صدور بیانیه مشترک در مورد حداقل دستمزد و تعیین رقم واحد اگرچه فی‌نفسه اقدام مثبتی است به‌ویژه در شرایطی که طبقه حاکم دستمزد منطقه‌ای و “توافقی” را عنوان می‌کند، اما مادام که اقدام مشترکی در عرصه مبارزه عملی صورت نگیرد و نیروی مبارزه کارگری برای تحقق چنین خواستی سازمان‌دهی و بسیج نشود، از سوی طبقه حاکم و دولت این طبقه جدی گرفته نمی‌شود. صدور بیانیه‌های متعدد تشکل‌های کارگری و بازنشستگان و سایر زحمتکشان نیز که درواقع نوعی اقدام مشترک محسوب می‌شود، بیان‌گر تقویت اتحاد و همگرایی در صفوف کارگران و زحمتکشان است. گرچه صدور چنین بیانیه‌هایی نیز مثبت ارزیابی می‌شود اما این‌گونه اتحادهای کاغذی باید به مرحله سازمان‌دهی عمل مشترک و به میدان مبارزه کشاندن نیروی توده‌ای متشکل در این تشکل‌ها- البته تا آنجا که از چنین پایگاهی برخوردارند- گذر کند تا تأثیرات محسوسی برجای بگذارد.

در بررسی مبارزات و خواست‌های کارگری در سال ۱۴۰۰ به‌خوبی می‌توان مشاهده کرد که اعتراض و اعتصاب گاه واکنش کارگران در برابر تعرض کارفرما و طبقه حاکم است و خواسته کارگر دفاع از آن چیزی است که از آن برخوردار است و گاه عکس این. درعین‌حال این بررسی نشان می‌دهد که در سال گذشته مبارزات و خواست‌های صنفی و سیاسی به هم درآمیخته و در کلیت خود جهت‌گیری سیاسی این مبارزات پررنگ‌تر شده است. از این نمونه است موضع‌گیری تشکل‌های کارگری درزمینهٔ دفاع از کارگران و فعالان اجتماعی که به زندان افتاده‌اند، آزادی زندانیان سیاسی، مخالفت با برخی سیاست‌های دولت ازجمله زیر سؤال بردن مستقیم و جدی سیاست دولت در مورد کرونا و واکسیناسیون و بهداشت و درمان و غیره.

اعتراضات و اعتصابات کارگری در نیمه اول سال ۱۴۰۰ در رأس اعتراضات توده‌ای بود و طبقه کارگر در رأس آرایش سیاسی علیه طبقه حاکم قرار داشت. نیمه دوم سال اگرچه جنبش اعتراضی معلمان از چنین جایگاهی برخوردار شد، اما جنبش کارگری نیز فعال بود و چراغ اعتراض و اعتصاب در برق و فولاد و نفت و بسیاری واحدهای دیگر تا واپسین روزهای سال همچنان روشن بود.

علی‌رغم تمام پیشرفت‌ها و نقاط قوت جنبش کارگری در سال ۱۴۰۰ و به‌رغم حضور فعال آن درصحنه سیاسی گاه در مقیاس تمام جامعه اما این واقعیت را نمی‌توان انکار کرد که طبقه کارگر هنوز در موقعیتی نیست که به‌مثابه یک طبقه آگاه و متشکل به یک مبارزه تمام‌عیار سیاسی با طبقه حاکم و تعیین تکلیف قطعی با آن برخیزد. برای دست‌یابی به چنین موقعیتی باید کارکرد و بیشترین وظیفه در این میان، بر عهده کمونیست‌ها و کارگران آگاه است.

متن کامل نشریه کار شماره   ۹۶۳ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.